۶۶۶۶
۰
۱۳۸۷/۱۱/۰۷

شيعه پژوهي در تاريخ ما

پدیدآور: رسول جعفريان

خلاصه

مجالس مؤمنین اولین کتابی است که به طور رسمی در باره تاریخ شیعه آن هم در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم نوشته شده است. شروع نگارش این کتاب سال 982 بوده است

کتاب ماه: بسم الله الرحمن الرحیم. در بحث پژوهش های تاریخ تشیع، شاید بد نباشد به دو مبحث بپردازیم. یکی پژوهش های قبل از ورود مستشرقان به این حوزه و از دیدگاه خود شیعیان و یا دیگر فِرق و به دور از مباحث کلامی و فلسفی و عرفانی و دیگری پژوهش های پس از ورود مستشرقین به حوزه ی پژوهش های تاریخ تشیع که بیشتر به دورهی جدید مربوط میشود. از این منظر میتوان به پژوهش های داخلی هم نگاهی انداخت. چه آن ها که به رویکرد مستشرقین نزدیکند و چه آنها که رویکردی سنتی دارند. <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

استاد جعفریان: من ترجیح میدهم به نگاههای درون شیعی بپردازم و حتی الامکان در این گفتگو به پژوهش های مستشرقین وارد نشوم.

 

کتاب ماه: ما به این علت از نگاه مستشرقین نیز به قضیه می پردازیم که دیدگاه ها و نظریات آنان بر پژوهش های درونی نیز سایه می افکند و بسیاری از آن ها توسط پژوهشگران شیعه نیز تکرار می شود.

 

استاد جعفریان: به همین علت به نظرم بهتر است فقط به نگاه درونی بپردازیم.

 

کتاب ماه: بسیار خوب. پس از همین منظر بحث را آغاز می کنیم و ابتدا از تاریخ شیعه پژوهی شروع می کنیم. می  دانیم که حد فاصلی میان دوره ای متقدم و متأخر در این مورد وجود دارد. در دوره های متقدم چه موارد مورد علاقه ی پژوهشگران بوده و سیر تاریخی این پژوهش ها چیست؟

 

استاد جعفریان: بسم الله الرحمن الرحیم. به نظر من اولین کار منضبطی که در زمینه ی شیعه پژوهی می توان از آن نام برد، و با پژوهش های قرن چهارم و پنجم هجری متناسب است، کتاب رجال نجاشی و  فهرست شیخ طوسی است. برخی فهرست شیخ طوسی را مرجّح بر کتاب نجاشی می‌دانند، ولی به نظر بنده اطلاعات کتاب نجاشی تاریخی تر است. این دو کتاب اولین کتب منضبط شیعه پژوهی هستند و هدفشان ارائه مؤلفات شیعی در طول قرن دوم تا نیمه های قرن پنجم هجری است. ممکن است متخصصین اظهار کنند که قبل از کتاب نجاشی، فهرست های مختصری از مؤلفان شیعه موجود بوده است، که البته چنین است و در کتاب نجاشی نیز از چند نمونه کار در این زمینه نشانه هایی دیده می شود؛ ولی این کتب بسیار محدود بوده اند.

تا آنجا که بنده آگاهم هنوز تحقیق بایسته ای در حول و حوش کتاب رجال نجاشی و فواید تاریخی و فرهنگی آن در زمینه تاریخ شیعه صورت نگرفته است. این کتاب فوق العاده برای تاریخ شیعه بسیار حائز اهمیت است و باید چندین پایان نامه در مورد اطلاعات و نوع اطلاعات موجود در کتاب نجاشی نوشته شود.

بر اساس این کتاب می توان تاریخ تفکر شیعه را در چهار قرن اول ملاحظه کرد و اطلاعات و آمار دقیقی راجع به تاریخ علوم شیعی، اصناف، مکان های زندگی و مشاغل شیعیان به دست آورد. همچنین حوزه‌های نفوذ شیعه را در نژادهای عرب و عجم و غیر آن تا قرن پنجم هجری دریافت؛ حتی می‌توان تحقیقی درباره ی نام گذاری در میان شیعیان انجام داد. کتاب نجاشی برای تاریخ شیعه بی نظیر است و هیچ چیزی با آن قابل مقایسه نیست.

به هر روی این کتاب دارای بسیاری لطائف و ظرایف و اطلاعات در مورد شیعه است. خوشبختانه حدود بیست سال پیش متن تصحیح شده باارزشی از این کتاب توسط آیت الله العظمی شبیری زنجانی توسط انتشارات اسلامی قم منتشر شد. در این کتاب نام 1269 از بزرگان شیعه آمده است که یک نوع آمارگیری ویژه از میان نخبگان شیعه محسوب می شود. در این کتاب قصه ها، نکته ها و بسیاری از دقایق را می توان دید که تنها یک مورخ می تواند به آن ها اشاره کند.

اصل داستان تألیف این کتاب هم طعنه ای بود که کسانی بر شیعه زده و گفته بودند که شیعه آثار علمی مکتوبی ندارد. این مطلبی است که سید بزرگواری به نجاشی می گوید و او را به تألیف این کتاب تحریض می کند: «فإني وقفت على ما ذكره السيد الشريف -  أطال الله بقاءه و أدام توفيقه ـ من تعيير قوم من مخالفينا أنه لا سلف لكم و لا مصنف. و هذا قول من لا علم له بالناس و لا وقف على أخبارهم، و لا عرف منازلهم و تاريخ أخبار أهل العلم، و لا لقي أحدا فيعرف منه، و لا حجة علينا لمن لم يعلم و لا عرف. و قد جمعت من ذلك ما استطعته. وی سخن سید شریف را که می‌شنود و این که کسانی بر شیعت عیب گرفته اند که سلف و تألیف ندارند مصمم به نگارش شده و می گوید این سخن افراد نادانی است که اخبار شیعه و جایگاه آنان و تاریخ زندگی عالمان را نمی شناسند و با عالمی هم دیدار نکرده اند تا برای ایشان توضیح دهد. البته سخن این قبیل نادانها حجتی بر ما نیست. اما من مصمم شدم تا در حد استطاعت خود فهرست آثار شیعی را گردآوری کنم».

 

کتاب ماه: البته کتاب در قالب ساختار طبیعی علم الرجال می گنجد؟

 

استاد جعفریان: رجال نجاشی چیزی است بین رجال و شرح حال. علم رجال فقط به وثاقت افراد توجه دارد؛ ولی این کتاب شبیه به فهرست ابن ندیم است؛ و تنها به ثقه بودن افراد توجه ندارد، و شرح حال صرف هم نیست؛ بلکه مثلاً به تألیفات اشخاص هم توجه دارد. بعد از رجال نجاشی من کتابی به این اعتبار در سبک و سیاق شیعه شناسی نمی شناسم جز یکی دو مورد مثل کتاب معالم العلماء ابن شهرآشوب یا الفهرست منتجب الدین که دومی به سبک نجاشی در ارائه اطلاعات تاریخی نزدیک تر است اما اصلا به لحاظ روش و محتوی به پایه آن نمی رسد.

در قرن هفتم هم کتابی با نام الحاوی فی طبقات الامامیه از سوی ابن ابی طی عالم شیعی حلب نوشته شد که ارزش آن بی اندازه بود. اما مع الاسف این اثر از بین رفته است و من نزدیک به یک صد صفحه آن را بازسازی کردم و در دو بخش در مجله تراثنا منتشر کردم. این کتاب منبع بسیار مهمی برای شناخت تاریخی شیعه است. این قدر بگویم که هرچه اطلاعات خوب در تاریخ الاسلام ذهبی در باره شیعیان برجسته وجود دارد از همین کتاب گرفته شده است. شما کافی است چند نمونه شرح حال های برجای مانده آن را ببینید و در باره آن قضاوت کنید. این ابن ابی طی نسبتی هم با ابن شهرآشوب  داشت و عاقبت هم ابن شهرآشوب در حلب درگذشت و در همان قبرستان معروف کنار بنای رأس الحسین که در کوه جوشن است دفن شد. برای من هیچ خبری خوشحال کننده تر از این نیست که روزگاری کسی از یافت شدن نسخه ای از این کتاب خبر بدهد.

در حوزه درونی تشیع، بعد از آن چیزی که بتوان نام آن را شیعه پژوهی گذاشت نیست تا آن که چندین قرن بعد کتاب بی نظیر مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری به میدان می آید. اگر قاضی نام این کتاب را تاریخ شیعه می گذاشت، بهترین و دقیق ترین نام بود. این کتاب به تمام معنا تاریخ شیعه است و تمام اصول یک کتاب تاریخی در تألیف آن رعایت شده است. البته به یک معنا دایرة المعارف شیعه هم هست و متأسفانه تاکنون نتوانسته ایم چاپ خوبی از این کتاب در دست داشته باشیم؛ به رغم این که صدها نسخه ی خطی در کتابخانه های مختلف از آن موجود است و نسخه های اصلی خوبی هم از آن در دسترس است. شنیده ام که بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی (ع)  در صد ارائه چاپی محققانه از آن است که امیدوارم چنین باشد. این کتاب گنجینه ای برای شیعه است. قاضی به لحاظ روش، کاملا علمی   فکر می کرده و می نویشته است. به علاوه شیعه معتدلی است و این از کتاب مصائب النواصب او هم آشکار است.

قاضی در کتاب مجالس، از امرا، وزرا، نویسندگان، شعرا، مناطق و... دیگر موارد مربوط به شیعیان به طور مجزا نام میبرد. به طور مثال از جانب اکبرشاه به منطقه  ای از کشمیر اعزام می  شود و به طور دقیق آمار شیعیان کشمیر و مناطق زندگی آن  ها را ارائه می  دهد. قاضی مانند اکثر کسانی که در آن زمان در هند زندگی می  کردند؛ گرایشات عارفانه هم دارد و گاه کسانی را که دیگران شیعه نمی  دانند، شیعه محسوب می  کند. به همین علت است که برخی عنوان زشت شیخ شیعه  تراش را برای او به کار می  برند در حای که چنین نیست. این افراد قاضی و افکار او را نمی  شناسند. وی با ملاک  ها و مشخصاتی که برای شیعه قائل است و نیز بر اساس گرایشاتی که دارد، برخی افراد را شیعه می  داند. بسیاری از  این کسانی را که او شیعه می  داند، اهل تسنن هم به عنوان سنی نمی  شناسند و قبول ندارند. اینها وسط آسمان و زمین هستند. به نظرم  عقل تاریخی قاضی بی  نظیر است و قاضی یک چهره کم نظیر در عالم تشیع بلکه عالم اسلام است. نوع نگاه او در نگارش تاریخ شیعه به عنوان تاریخ یک فرقه اسلامی سابقه ندارد. البته کسانی بودند که طبقات می  نوشتند، مانند طبقات حنبلی و شافعی،‌ اما روش آنها ربطی به روشی که قاضی در مجالس بکار گرفت نداشت. 

مجالس مؤمنین اولین کتابی است که به طور رسمی در باره تاریخ شیعه آن هم در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم نوشته شده است. شروع نگارش این کتاب ظاهرا سال 982 بوده است و البته خود قاضی در سال 1019 شهید شد. دویست سال بعد از آن کتابی با عنوان محافل المؤمنین در ادامه مجالس نوشته شد، اما در سطحی ضعیف که البته همان هم حاوی مطالب تازه ای در باره علمای میانه قرن دوازدهم هجری هست.

یک قدم دیگر هم که صد سال بعد از مجالس برداشته شد و تقریبا به سبک و سیاق مجالس نزدیک بود، کتاب الدرجات الرفیعه فی طبقات علماء الامامیه از سید علی خان شیرازی (م 1120) نویسنده و ادیب برجسته بود که باید متأثر از روش قاضی نورالله است و به بیان طبقات شیعه از صحابه تا تابعین و بعدا از آن هم به شاهان شیعه و امیران و وزیران و غیره می‌رسد.

توجه به تاریخ شیعه به عنوان یک گروه مذهبی برزگ در درون اسلام، از اوائل قرن چهاردهم هجری جدی می‌شود. این امر بیشتر به دنبال تحولاتی است که در سیستم ارتباطات، و رفت و آمدها و چاپ و  غیره رخ می‌دهد. بین دوره صفوی تا وقتی که جنبش  های فکری و سیاسی در دوره اخیر عثمانی در عراق و ایران رخ می دهد و اسم شیعه در همه  ی دنیا منتشر می  شود، کتاب قابل توجه دیگری که بشود اسم آن را شیعه شناسی گذاشت نداریم. همان  گونه که انقلاب مشروطه ی ایران سبب انتشار نام شیعه در جهان شد، انقلاب 1920 عراق و نقش مرجعیت شیعه در آن هم  باعث شهرت شیعه شد. از طرف دیگر رفت و آمد ایرانیان به استانبول و قاهره و مکه و مدینه، بار دیگر نام شیعه را در این مناطق شناساند. به نظر مصری ها قرنها بود که یادی از شیعه نکرده بودند تا این که اوائل قرن چهاردهم هجری دوباره و در پی تحولات جدید این نام به گوش آنان خورد. البته پیش از آن، در این مناطق شیعه را به چشم یک فرقه می دیدند و اصطلاح فرقه را برایشان به کار می بردند و مورد طعن نیز قرار می  دادند. همین حس به قرن چهاردهم هم رسیده بود و وقتی دوباره نام شیعه به گوش آنها خورد از همان زاویه دید قدیمی به آن می نگریستند.

این امر تا حدودی متفکران اندک شیعی در عراق را تحریک کرد. حوزه   نجف هم که در مشروطه ایران و انقلاب عشرین عراق قدری بیدار شده بود یک تلاش فرهنگی را برای معرفی خود آغاز کرد. 

طی دهه  های سوم و چهارم قرن چهاردهم نخستین گام  ها برای معرفی شیعه به سبک جدید برداشته   شد. در همین دوره، آثار شیعه  پژوهی در قالب های سنتی همچنان فعال و پویا هستند. به نظر من خاتمه    ی مستدرک الوسائل میرزا حسین نوری یک کار مهم شیعه  پژوهی است. چنان که کتاب روضات الجنات محمدباقر چهارسوقی اصفهانی یک اثر جاودانه در حوزه شیعه شناسی سنتی در قالب تراجم نگاری است که اواخر قرن سیزدهم هجری نوشته شد. این کتاب سبک و سیاق جدیدی را در نگارش شرح حال دنبال کرد و جالب است که در اصفهان نوشته شد، جایی که قبل از آن ریاض العلماء نوشته شده بود. نویسنده روضات، به نوعی دنیای تشیع و تسنن را به هم پیوند زد، یعنی همزمان و تنیده در هم شرح حال علمای شیعه و سنی را آورد و راه انصاف را هم دنبال کرد. این امر برای اولین بار در تاریخ شیعه  پژوهی اتفاق می  افتاد.

سلف این کتاب را می توان ریاض  العلما دانست که میرزا عبدالله هم البته به صورت مستقل شرح حال تعدادی از علمای سنی را نوشته بود اما نویسنده روضات آن ها را در هم آمیخت.

این که من روی کتابهای رجال یا شرح حال یا کتابشناسی شیعی تکیه دارم، به این جهت است که این قبیل کتابها مدخلی برای شیعه پژوهی است. علم الرجال و شرح حال نویسی، مدخلی است به شیعه  پژوهی.

البته لازم است من اشاره بلکه تأکید ویژه ای به کارهای شیعه پژوهشی افندی بکنم. در ادبیات شیعه، می‌توان یک خطی را ترسیم کرد که ابتدای آن افندی، میانه اش روضات الجنات و در انتهایش ذریعه  و طبقات اعلام الشیعه شیخ آقابزرگ است. در میانه آنان از خاتمه مستدرک الوسائل یا حتی مکارم الاثار معلم حبیب آبادی و برخی از آثار دیگر هم می توان یاد کرد. 

اطلاعات فرهنگی و میراث مکتوب شیعه را این سه نفر یعنی افندی، صاحب روضات و آقا بزرگ بسیار حفظ کرده  اند. حوزه  ی کار میرزاعبدالله افندی کتاب  شناسی و شرح حال نویسی است. او در زمان خودش به همه  ی نقاط دورافتاده  ی ایران سر زد و غالب کتاب  خانه  های عمومی و شخصی را دید. نفیس  ترین اطلاعات در مورد شیعیان مناطق مختلف، در کتاب ریاض افندی دیده می  شود. در مورد آثار او می  توان ده  ها کتاب و پژوهش تهیه کرد. اخیراً یادداشت  هایی از وی در قم با عنوان الفوائد الطریفه چاپ شد که مربوط به سفر وی به بحرین و گردآوری اطلاعات کتاب پژوهانه از سوی وی است. وی در بحرین به خانه  ی همه  ی علما رفته و هرچه کتاب موجود داشتند فهرست کرده است. این اطلاعات در ریاض آمده؛ ولی به صورت جداگانه در این یادداشت  ها دیده شده است. بر اساس ریاض و این یادداشت  ها می  توان شیعه را در بحرین شناخت و بحرینیات این رساله را جدا کرد. (بنده مقاله ای در دفتر پانزدهم مقالات تاریخی در باره آن کتاب نوشته ام)  افندی همیشه به دنبال اطلاعات جدید بود. وی شخصی مذهبی و بی  طرف و عالم است. وی شاگرد علامه مجلسی بود و پس از درگذشت علامه، به منزل علامه رفت و همه  ی ورق پاره  ها و نامه  ها و نوشته  ها را جمع  آوری کرد و به صورت یک جزوه درآورد. مثلاً یکی از این کاغذها نامه  ای بود از شاه سلطان حسین به علامه مجلسی به این مضمون که از علامه برای انتخاب شیخ  الاسلام یک شهر استفسار کرده بود. 

ولی متأسفانه کتاب ریاض العلماء دو بخش شد و هریک بخش به یکی از فرزندانش به ارث رسید و یکی از بخش  های آن یعنی بخش اول مفقود شده است که یکی از تأسف بار ترین آنها شرح حال علامه مجلسی است که به مناسبت نام وی «محمدباقر» در حرف باء بوده است.

روضات گام  های بعدی را در این راه برداشت. در آثار غربی و در ادبیات غیرشیعی، همه از کتاب روضات الجنات استفاده می  کنند. این کتاب دو بار به صورت سنگی چاپ شد که یک بار آن که دقیق هم بود به همت استاد سرشناس و برجسته و ممتاز بنده علامه بزرگوار سید محمدعلی روضاتی در سال 1327ش چاپ شد و به اقصی نقاط عالم رفت. البته روضات از ریاض استفاده فراوان کرده است اما خود هم به لحاظ تحقیقات و هم روش و متانت دارای ارزش جاودانه است و توانست شیعه را وارد تحقیقات نوین و بیرون از مرزهای تشیع کند.

قدم بزرگ بعدی را آقابزرگ برداشت. شاید همین سنت که در اصفهان بود به آرامی به نجف رفت و به آقابزرگ رسید. ما دیگر در ایران کار کتاب  شناسی این چنینی نداریم. این سنت کاملاً درونی است و به هیچ وجه ریشه  ی غربی ندارد. باید توجه داشت که ذریعه و طبقات دو کتاب مکمل هم هستند و در حوزه شیعه پژوهی در قرن چهاردهم بی نظیرند. البته کارهایی در تکمیل آنها شده است که در بخش طبقات باید از کتاب تراجم الرجال استاد ارجمند جناب سید احمد حسینی اشکوری یاد کرد.

از زاویه خاص شیعه پژوهی ما باید یک پدیده مهم سه زاویه ای را که در نجف پدید آمد مورد تأمل قرار دهیم. این پدیده در دهه  ی سوم و چهارم قرن چهاردهم در نجف آغاز شد و ادامه یافت و سه تن به نامهای  آقابزرگ با  ذریعه و طبقات و آقاسید محسن امین با نگارش اعیان الشیعه و آقا سید حسن صدر سه ضلع یا سه زاویه آن را تشکیل می دادند.

 سید حسن صدر صاحب کتاب تأسیس الشیعه است. این کتاب به اسم، اولین کتاب تاریخ شیعه به شمار می  رود. این کتاب به طور دقیق سهم شیعه را در تمدن اسلامی نشان می  دهد.

آن چنان که مشهور است همه  ی این آثار نتیجه  ی طعنی است که جرجی زیدان به شیعه وارد می  کند و اظهار می  دارد که شیعه دارای آثار مکتوب و میراث مدون نیست.  این طعن سبب شد که سه بزرگ نامبرده، سه کتاب مهم شیعه را نوشتند. یکی فهرست کتاب  های شیعه و دیگری فهرست علمای شیعه را نوشت. هر سه کتاب نامبرده نام شیعه را در خود دارند. (الذریعه الی تصانیف الشیعه؛ اعیان الشیعه و تأسیس الشیعه) از این زمان نام شیعه در عنوان آثار و کتب وارد می  شود. در مقدمه ذریعه اشاره به شنیده هایی دارد که از طرف مستشرقین گفته شده است که شیعه اگر هم چیزی داشته از بین رفته است. به نظر وی دلیلش آن بوده است که در کشف الظنون (تألیف قرن یازدهم) و کشف الحجب (قرن سیزدهم) آثار امامیه چندان نیامده است.

 

کتاب ماه: هم  چنان که مسائل اهل سنت مسأله  ی شیعه بوده و مایل بوده است از آن  ها اطلاعاتی داشته باشد؛ قطعاً سایر فرق اسلامی هم به شیعه توجه داشته  اند. آیا ایشان نیز نگاه تاریخی به شیعه داشته  اند؟ و آیا می  توان از کتابی از اهل تسنن در این زمینه نام برد که نگاه علمی هم به قضیه داشته باشد و نه تبلیغاتی و جنجالی؟

 

استاد جعفریان: انصاف که بین کل فرق اسلامی، گوهر کمیابی است. اما نکته  ای هست و آن این که در هر دوره ای که شیعه یک جانی گرفته یا قدرتی یافته، آثاری از سوی مخالفان در باره شیعه نوشته شده است. این همان آثاری است که باید نامش را شیعه شناسی از نگاه سنی یاد کرد. خوب متقابلا شیعیان هم این قبیل آثار را دارند. این روند یک ادبیات ویژه ای دارد.

هنگام تأسیس دولت صفویه، دفاع محقق کرکی از این حکومت، و نیز سربرآوردن شیعیان لبنان و قدرت گرفتن شیعیان در عثمانی سرکوب آنان توسط دولت عثمانی، باعث شد که جریان شیعه  شناسی از زاویه فرقه ای در عثمانی شکل بگیرد که البته در چارچوب نقد شیعه بود؛ هرچند اطلاعات بسیار مهمی از این آثار به دست می  آید. مثلاً مجموعه  ای از فتاوای ضد شیعه جمع  آوری شد؛ اطلاعات دست اولی از صفویه و حساسیت های مذهبی این دولت در آن کتابها و رساله ها درج شد. اطلاعاتی از پراکندگی علمای اهل تسنن از ایران به دست آمد. علاوه بر اینها به بحث در باره ریشه های تشیع پرداختند. به هر حال در این زمینه دهها رساله در عثمانی نوشته شد.

 شبیه این ماجرا با صد سال تأخیر در هند ظهور کرد. ردیه  هایی که در هند علیه شیعه نوشتند باز حاوی اطلاعاتی در زمینه شیعه پژوهی از دید مخالفان است. یکی از ردیه  هایی که بر شیعه نوشته شده واطلاعات باارزشی در مورد ارتباط شیعه  ی هند و خراسان در اختیار ما می  گذارد، رساله  ی رد روافض است از احمد سرهندی (971 – 1034) است که عارفی مشهور است. وی دلیل نگاشتن رساله    ی خود را چنین بیان می  کند: هنگامی که ازبک  ها وارد خراسان شدند، شیعیان به سمت هند آواره شدند و اینجا قدرتی یافته‌اند. اکنون وظیفه من است تا به آنان پاسخ بدهم. این زمانی بود که ردیه علمای ازبک بر شیعیان و پاسخ علمای مشهد به آنان که پاسخ متینی بود در هند انتشار یافته و موجی به نفع شیعه ایجاد کرده بود. کار احمد سرهندی نقد نویسی بر شیعه را در هند بنیاد نهاد. البته در همین دوره آثار قاضی نورالله هم در هند انتشار یافت و ادبیات نقد دو طرف را توسعه بخشید.

به اعتقاد من ادبیات نقد شیعه در دوره  های مختلف، می  تواند موضوع چندین پایان  نامه قرار گیرد. اطلاعاتی که ما از این ادبیات به دست می  آوریم، بسیار قابل توجه است. یک نمونه  ی آن، رساله  ی تکفیر قزلباش است که من خود در کتاب صفویه در عرصه دین، سیاست و فرهنگ چاپ کرده  ام. از منابع مهم دیگر جوابیه  هایی است که بر این نقدها در ایران نوشته شده است؛ ازجمله جوابیه  ای که کمره  ای، قاضی اصفهان، در مورد فتاوای شیخ الاسلام عثمانی نوشت. البته بسیاری از این متون، چون جنبه  ی دینی دارد، قدیمی هستند و مثلاً همه  ی فضایل صحابه را هم ذکر می  کنند. گاهی نیز حاوی تجربیات جالب توجهی است و نشان  دهنده  ی برخوردهای ایرانیان و عثمانیان در مورد شیعه.

به هرحال واقعیت این است که در قرن دهم هجری، در حوزه  ی عثمانی، اطلاعات موجود در نقدهایی که بر شیعه نوشته شد، بسیار جالب توجه است.

شبیه این جریان در دوره  ی معاصر و از انقلاب اسلامی ایران به این سو هم دیده می  شود. در روزگار پیش از آن و در دور  ه  ها و مناطق مختلف نیز این جریان دیده شده است. مثلاً در دوره  ی ابن تیمیه در قرن هشتم یک جریان نقد نویسی علیه شیعه وجود دارد. اطلاعات ما در مورد کسروان و جبل لبنان و نیز اطلاعات مربوط به تهجیر شیعیان، در کتاب  های ابن تیمیه دیده می  شود.  شبیه نقد و طعن جرجی زیدان در قرن پنجم هم اتفاق افتاده بود که رجال نجاشی پاسخی به آن بود و من قبلا عبارت آن را نقل کردم. کتاب ابن شهرآشوب و نیز الفهرست منتجب  الدین نیز صد سال بعد تابع همین جریان بود و گام  های بزرگی در شیعه  شناسی به شمار آمد. حتی از آن هم می توانید جلوتر بروید. در قرن چهارم شیخ مفید به نقدهای معتزله بر ضد شیعه در آثار خود پاسخ می  دهد. در آن زمان معتزله بسیار به نقد شیعه می  پرداختند و الانتصار کتاب خیاط معتزلی، بیشترین اطلاعات مربوط به شیعه را در قالب ادبیات نقد در خود جای داده است. این کتاب ردیه    ای بر اظهارات ابن راوندی است که بسیاری از آن  ها، نسبت به شیعه، وجهه  ی تاریخی دارد. ابن راوندی از شیعه  ی معتدل دفاع می  کند و خیاط به او جواب می  دهد. این کتاب واقعا اثر شگرفی است.

به طور کلی، در ادبیات نقد اهل تسنن و در دوره  های مختلف، اطلاعات مهمی در مورد شیعه وجود دارد و ما هنوز آثار حوزه    ی هند یا عثمانی و ردیه  های عثمانی  ها بر شیعیان را هنوز به درستی بررسی نکرده  ایم. در ماوراءالنهر و آسیای میانه هم کار بسیار است و جمع  آوری این آثار، هم به کار وحدت اسلامی و دشواریهای آن می  آید و هم به کار پژوهش  های تاریخی. می  توان بر اساس این ردیه  ها و جوابیه  ها، یک مرکز پژوشی تأسیس کرد. به این آثار از دیدگاه مذهبی توجه شده است، ولی هنوز از لحاظ فلسفی و فرهنگی و تاریخی جای کار بسیار دارد.

 

کتاب ماه: در مورد فعالیت های شیعه پژوهانه علمای شیعه عراق، هم  زمان با مشروطه  ی ایران توضیحاتی بفرمایید.

 

استاد جعفریان: اولین قدم  های مطرح شدن شیعه در جهان اهل سنت و در نگاه مدرن، از طریق نجف و کاظمین صورت گرفت. از دو زاویه: یکی نقش علما در تحولات سیاسی عراق، هم در ارتباط با ایران و هم مشروطه  ی عثمانی، و دیگری از نظر فرهنگی در مواجهه با افکار جدید.

اولین نشریات شیعه در کاظمین و نجف تولید می  شود. نسلی فرهیخته از شیعیان غیرمعمم، که فرزندان علمای شیعه بودند، در عراق رشد می  کنند. مانند خاندان خلیلی، جواهرکلام و... که این دومی در شناساندن شیعه به جهان فعال بودند. در ایران عبدالعزیز جواهرکلام، دایره   المعارف شیعه یا آثار الشیعه الامامیه را تدوین   کرد که می  توان آن را در نوع خود اولین کار به شمار آورد. در این دوره، حوزه  ی علمیه در ایران یک شاخه فرعی است و در تولید علم کار جدی ندارد. می دانیم که حوزه های علمیه از پس از نادرشاه به عراق منتقل شد. به همین دلیل در عراق تولیدات مهمی در حوزه  ی پژوهش  های شیعی صورت گرفت.

یکی از دلایل دیگر آن وجود زبان عربی در عراق است.  یعنی نوشته  های علمای عراق تا مصر و سوریه می  رسید و این هم  زبانی باعث می  شد معرفت شیعه در آن نقاط بهتر و بیشتر صورت گیرد. در حالی که در ایران، از سال 1300 به بعد که حوزه  ی قم تشکیل شد، عربی  نویسی فقط در حد نوشتن کتب فقهی آن هم ضعیف و مغلوط بود، به  علاوه سنت پژوهش هم بسیار ساده و بدون پشتوانه بود. به همین علت نقطه    ی امید پژوهش  ها و معرفی شیعه، همان حوزه  ی نجف به شمار می  رفت.

مسأله  ی دیگر ورود انگلیسی  ها به عراق است. انگلیسی  ها اولین مملکت اروپایی بودند که با شیعه ارتباط نزدیک پیدا کردند. هم در هند و هم در عراق. انگلیسی  ها در هر دو حوزه    ی هند و عراق، در اوایل قرن بیستم، پژوهش  هایی را شروع کرده بودند. در دهه  ی دوم یا سوم قرن بیستم بود که کتاب تشیع در هند، اثر جان نورمن هالیستر، تألیف شد. در عراق هم همین رویه را در پیش گرفتند. به عنوان مثال در دهه  ی چهل قرن بیستم، نقشه  ی مناطق شیعه نشین را در عراق تهیه کرده بودند. انگلیسی  ها اطلاعات زیادی در مورد شیعه و شیعیان در عراق کسب کرده بودند. یک علت آن هم استقرار شیعیان عراقی در لندن از ده  ها سال قبل بود.

 

کتاب ماه: در این دوره در جهان اهل سنت تحرک وهابیان در حجاز اتفاق می  افتد. البته این تحرک بیشتر سیاسی است، ولی آیا وارد حوزه  های فکر و اندیشه هم می  شود به طوری که در جهان شیعه هم تحرک و پاسخی ایجاد کند؟

 

استاد جعفریان: این تحرک هم جنبه  ی سیاسی داشت و هم مذهبی. در اوایل ظهور، یک جنبش محلی محدود بود. ولی هم با شیعیان عراق تعارض داشت و هم با شیعیان قطیف و احساء.  آنها به یک جنبش وسیع در منطقه نجد تبدیل شدند و تقریبا اکثر قبایل عربی را بلعیدند. در سال 1216 به عراق (نجف و کربلا) حمله کردند و شکست  هایی تحمیل کردند گرچه موفقیتشان چشمگیر نبود. بسیاری معتقدند تقویت شیعه   در جنوب عراق، در تقابل با وهابیت و برای جلوگیری از حملات آنان به عتبات بوده است. در هر حال این دوره کانون علمی شیعه نجف و کاظمین است.

 

کتاب ماه: یعنی ادبیات علمی شیعی در پاسخ به وهابیت شکل نمی  گیرد؟

 

استاد جعفریان: به نظرم تنها به همان صورت سنتی ردیه  نویسی اعمال می  شود. شیعیان هم اطلاعات وسیع و عمیق از وهابیت نداشتند. این ادامه داشت  تا آن که سید محسن امین کتاب کشف الارتیاب را نوشت. البته در آثار قبلی دانشمندان شیعه هم به  طور مختصر در مورد وهابیت و ردیه   بر آن مطالبی وجود داشت.

همان طور که عرض کردم در این دوره کانون علمی شیعه، نجف و کاظمین بود. کاظمین به جهت نزدیکی با بغداد، فعال  تر بود و اولین آثار را برای شناساندن شیعه به زبان عربی جدید تولید کرد. دیدگاه  های جدیدی هم ارائه شد. شاید چهره  ی شاخص مکتب کاظمین سید محمدعلی شهرستانی (معروف به هبه  الدین) است. شاگردان ایشان به ایران می  آمدند، همان طور که منشورات و مکتوبات او که چاپ می شد در ایران توزیع می شد.

آثار الشیعة الامامیه در سال 1307 ش توسط عبدالعزیز جواهر کلام نوشته و در مطبعه مجلس چاپ شده بود. بر اساس آنچه روی صفحه اول این کتاب آمده بود اصل آن بیست جزء بود. البته من نمی دانم چه مقدار آن به چاپ رسید. این کتاب دقیقا شیعه شناسی بود که عبدالعزیز به عربی نوشته و علی جواهر کلام به فارسی درآورده بود. روی صفحه اول یکی از اجزاء نوشته شده بود: قسمت سوم از تاریخ سیاسی فرقه شیعه راجع به حالات وزراء و امراء نامی آن در دربارهای شیعی و غیر شیعی در ایران و عراق عرب و سوریه و مصر و هند و غیره از ابتدای تشکیل وزارت و امارت در اسلام تا انقراض سلسله زندیه در ایران. به نظرم این کتاب هنوز هم ارزش چاپ کردن دارد.

کتاب حاج سراج انصاری، به نام شیعه چه می  گوید؟ از اولین آثار شیعه  شناسی کلامی ـ تاریخی در ایران است که در دهه  ی 20 منتشر شد. حاج سراج از شاگردان مکتب کاظمین است. وی در عراق پرورش پیدا کرده بود و متأثر از سید هبت الدین شهرستانی بود. کتاب شیعه چه می گوید در پاسخ به شیعیگری کسروی بود که موجی به راه انداخت. کاری که اسرار هزار ساله حکمی زاده کرد و امام برابر آن کشف اسرار را نوشت که آن هم اثری در شیعه شناسی است.

آثاری مانند تأسیس  الشیعه لعلوم الاسلام، تألیف علامه سید حسن صدر، که دیدگاهی بسیار بدیع و جدید داشت، از همین دست آثار است که به مکتب کاظمین تعلق دارد. خانواده صدر بین کاظمین  و نجف و ایران رفت وآمد داشتند. آثار دیگری مانند مجله  ی العلم که همین هبت الدین شهرستانی منتشر می  کرد یا کتب علمی مانند اسلام و هیأت که با نگاهی شیعی از طرف همو تألیف شد و به فارسی هم ترجمه شد دارای اهمیت خاصی بود.

علامه امینی و علامه عسکری، حلقه  ی دومی هستند که پس از حلقه اول یعنی شیخ آقابزرگ، سید محسن امین و سید حسن صدر در نجف ظهور کردند. یعنی درواقع، علامه عسکری روش خاصی را در معرفی شیعه در پیش گرفت چنان که علامه امینی هم قدم بسیار بزرگی در این بحث برداشت. علامه امینی حساسیت مذهبی زیادی داشت و با بحث وحدت اسلامی هم چندان میانه  ای نداشت، اما کلیه  ی منابع اسلامی و شیعی در دسترس را بازخوانی کرد و بحث شیعه  شناسی را متحول کرد و بزرگ  ترین قدم را برای شناساندن شیعه و مبانی فکری شیعه برداشت.

البته این موج منحصر به نجف نبود. در همان دوره در هند نیز مرحوم  میرحامد حسین فعالیت  های این چنینی را با عنوان عبقات الانوار و آثار دیگر که روش کار آنها بیشتر سنتی اما با تتبعی وسیع تر از گذشته بود، در شیعه  شناسی برداشت، ولی به هر حال قابل مقایسه با کارهای علامه امینی نبود. منبع  شناسی علامه امینی بسیار وسیع و نثر نوشتاری او نیز سنگین بود. اگر فقط بحث  های خاص شیعه  شناسی الغدیر را جمع  آوری کنیم، به اندازه  ی یک جلد آن خواهد شد. یک کار مهم ایشان پاسخ به نقدهایی که آن زمان بر شیعه نوشته می شد.

علامه عسکری نیز در این وادی صاحب سبک بود. این هردو شاگردان مکتب نجف و کاظمین بودند. هر دو دیدگاه  های مذهبی خاص خود را دارند و شیعه  شناسی ایشان از نوع درونی است و نه بیرونی؛ اما گام  های بلند و بدیع در این زمینه برداشتند و شیعه  شناسی را متحول کردند و تأثیر زیادی بر نظرات دانشمندان دیگر گذاشتند. متأسفانه این تحقیقات دنبال نشد و آثار دیگری در این زمینه که به این اهمیت باشد، تولید نشد. ایران هم تنها کاری که کرد ترجمه  ی الغدیر به فارسی بود و خود تولیدات علمی در زمینه  ی شیعه  شناسی نداشت.

از جنبه  ی سیاسی، در زمان مشروطه  ی ایران، افرادی از ایران و نجف به عثمانی اعزام یا به اجبار منتقل به استانبول شدند، کسانی مانند سید اسدالله ممقانی که در

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

اندر تعریف صحیفه پنجم از کتاب صحائف العالم

رسول جعفريان

گزارش و معرفی کوتاهی است از بخشی از کتاب صحائف العالم، اثری که تاکنون منتشر نشده است. در این فصل، اط

يک گزارش و سه سند در باره حجاج ايراني در راه جبل

رسول جعفريان

یش از یک هزار و سیصد سال، ایرانیانی که عازم حج بودند از راه جبل، به مکه می رفتند. این راه، حد فاصل ک