۴۰۲۵
۰
۱۳۹۳/۰۶/۱۶

مسیرهای روسیه به مکه (تساهل مذهبی و حج‌گزاری مسلمانان ساکن در امپراتوری روسیه)

پدیدآور: Daniel Brower مترجم: فرج الله احمدی ـ محیا شعیبی

خلاصه

امپراتوری روسیه در داخل مرزهایش، جایگاهی محفوظ ولی متزلزل برای اسلام فراهم کرد؛ تلاش های پراکنده ای که برای تغییر اجباری مذهب مسلمانان به مذهب معمول صورت می گرفت؛ در سال 1773 با فرمان کاترین دوم مبنی بر تساهل مذهبی به پایان رسید.

امپراتوری روسیه در داخل مرزهایش، جایگاهی محفوظ ولی متزلزل برای اسلام فراهم کرد؛ تلاش های پراکنده ای که برای تغییر اجباری مذهب مسلمانان به مذهب معمول صورت می گرفت؛ در سال 1773 با فرمان کاترین دوم مبنی بر تساهل مذهبی به پایان رسید. این فرمان رسماً وجود جامعة مسلمانان را می پذیرفت و به آنان اجازه می داد که مراسم مذهبی خود را آزادانه برگزار کنند. زیارت مکه (حج) یکی از مقدس ترین این مناسک بود، ولی بی اعتمادی نسبت به اسلام و ترس از شورش مسلمانان، که با درک بدبینانه ای از مکتب اسلام گرایی تغذیه می شد، عمیقاً در سیاست ها و برخوردهای دولت تزاری نسبت به مسلمانان متدین جای گرفته  بود. مقاومت در برابر عملی شدن این فرمان تا زمان سقوط امپراتوری ادامه یافت. زیارت مکه به صورت حقی باقی ماند که بر سر آن مناقشات زیادی وجود داشت، چنین مطلبی در گزارش هاي رسمی آمده و این نظریه را مطرح می کند که زیارت ممکن است منجر به برافتادن امپراتوری شود و همة اینها نشانگر تناقضاتی است که در رفتار دولت نسبت به تبعة مسلمان خود مشهود است.

زیارت مکه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در سراسر جهان اسلام گسترش یافت تا جایی که به یک حرکت جمعی ساليانه مبدل شد. شیوه های جدید حمل ونقل به مناطق دوردست، هم چون کشتی های بخار و قطارها ابزار نسبتاً ارزان و مطمئنی را برای سفر دریایی و زمینی به عربستان فراهم کردند. برای نخستین بار، حج برای بخش وسیعی از جمعیت مسلمانان، که از سرزمین های دور دست به یک مرکز مشترک جلب می شدند، قابل دسترسی شد. حرکت تشدیدیافته زائران آنچه را که محققی «نسخه جهانی اسلام» خوانده  است، ترویج کرد؛ نسخه ای که متون مقدسش زبانی مشترک و مکان های مقدس آن در عربستان هستة جغرافیایی اش را شکل داده  بودند.[3]

جهان اسلام درست در همان زمانی که استقلال سیاسی خود را از امپراتوری های غربی از دست می داد، ارتباطات مذهبی را در میان جوامع مسلمانی که از یک دیگر دور افتاده بودند تقویت می کرد. موفقیت بانیان امپراتوری اروپا در کاستن بی نظمی ها و افتتاح خطوط ریلی و کشتی های بخار در داخل و اطراف قلمروی خود تا حد زیادی  سفر حج را آسان کرد. این شرایط جدید برای مسلمانان روسیه و نیز برای مسلمانانی که در دیگر امپراتوری های غربی سکونت داشتند، تأثیرگذار بودند. این روند مقامات تزاری را وادار کرد که برخلاف میل قلبی خود، مشارکتشان را در امور مسلمانان توسعه دهند. این مشارکت بسیار فراتر از اطاعت اجبار گونه ای بود که آنان دراساس نسبت به فرمان تساهل مذهبی نشان داده  بودند.

این مسأله به صورت نقطة کوری در مطالعات مربوط به حکومت استعماری روسیه باقی مانده است. مورخان شوروی تداوم یافتن اجرای اعمال مذهبی مسلمانان را به نخبگان واپس گرا نسبت داده اند و مبحث جدی میراث عصر کاترین را در تساهل نسبت به اعمال عبادی مسلمانان در زمان سلطة امپراتوری نادیده گرفته اند. محققان غربی نیز به دلایل خاص خود، مستقیماً به تاریخ سیاسی و اجتماعی توده های تحت  امر امپراتوری توجه کرده اند و اگر هم در تحقیقات خویش به اسلام اشاره ای داشته  اند، از حیث ردیابی بروز جنبش های اصلاح گرايانه بوده  است.[4]

این مطالعات اگرچه به نوبة خود ارزشمند و قابل توجه اند، ليکن موفق به ارزیابی روسیه، به عنوان یک امپراتوری استعمارگرِ چند مذهبی نشده اند. خود زائران که وجود آنها بر شور و حرارت اعمال دینی در میان توده های مسلمان دلالت می کند، در این تحقیقات مورد غفلت واقع شده اند. تاریخ آنها به اندازة تنوع نواحی تمرکز مسلمانان روسیه؛ ازجمله کریمه، قفقاز، حوزة میانی ولگا و ترکستان، متفاوت و متنوع است. داستان زیارت، خود فراتر از جهارچوب موادی است که یافته های من بر آن مبتنی هستند. زائران حضور سایه وار و اندکی در صفحات پیش رو خواهند داشت و این حضور فقط گویای این مطلب است که آنان در برابر دیدگان مقامات تزاری ظاهر شده اند.

مقالة من به تحلیل آن دسته از اسناد رسمی می پردازد که بیشترِ آنها توسط ادارات مرکزی حکومت تزاری که مسئول در امور مربوط مسلمانان بوده اند؛ به ویژه دپارتمان امور دینی مذاهب خارجی در وزارت امور داخله، تولید شده اند. علاوه  براین، از اسناد فراوانی که در ارتباط با موضوع زائران آسیای مرکزی در آرشیو چنسلری استان داری ترکستان یافت می شود استفاده نموده ام. اسناد ترکستان شامل اطلاعات فراوانی از زمان فتوحات روسیه در دهه های 1860 و 1890 تا دوران انقلاب است. این اسناد موضوعات تساهل و سرکوب گری را مورد توجه قرار می دهند و از فاکتورهای کلیدی که در پشت سازگاری خیرخواهانه امپراتوری با اعمال دینی مسلمانان، به ویژه حج وجود داشته اند، خبر می دهند. وقایع آسیای مرکزی تصویری را از سراسر امپراتوری از منظری خاص، اگرچه غیر استثنایی ارائه می کنند. آنها از چهارچوب کلی سیاست تزارها، که از اواسط قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم توسعه یافته  است، به صورت احتمالی خبر می دهند.

فتح ترکستان که درپی جنگ های کریمه و قفقاز اتفاق افتاد؛ مذاکرات مجددی را درباره سیاست کاترین نسبت به تساهل مذهبی، بر محافل حکومتی تحمیل کرد. اعمال و آموزه های اسلامی عمیقاً در میان جمعیت شهری و روستاییِ واحه های آسیای مرکزی ریشه داشتند. گسترش مرزهای دولت تزاری در اطراف بخش وسیعی از قلمرو آنها و نیز استقرار کشورهای تحت الحمایه در خیوه و بخارا، بیش از پنج میلیون مسلمان را تحت حاکمیت مستقیم یا غیرمستقیم دولت روسیه قرار داد. فرقه های صوفیه، که انجمن نقشبندیه بانفوذترین آنان بودند، چاشنی کاملاً مردم گرایانه ای را به اعمال دینی بخشیدند. مشایخ و مریدان این فرقه ها به استمرار حیات پرشور دینی در این ناحیه کمک کرده و نیز ارتباطات نزدیک خود را با نهادهای اسلامی در امپراتوری عثمانی ادامه دادند. اسلام در ترکستان یک قدرت بارز و یک منبع بالقوه مقاومت در برابر حکومت روسیه بود.

این شرایط، تناقض ذاتی را میان ترس از تحجرگرایی مسلمانان از یک سو و تساهل نسبت به عقیدة اسلامی از سوی دیگر، آشکار کرد. نخستین استاندار ترکستان، میخائیل ون کافمن، به خوبی از موانع پیش روی حکومت روسیه در این ناحیه آگاه بود. گزارش هاي او بیان گر تردیدها و سوءظن هایی است که در همان زمان از سوی دیگر حاکمان مرزهای شرقی مطرح شده اند. هیئت وزیران در اوایل دهه 1870 دربارة این موضوع به بحث نشست. آن ها با برآوردهای مأیوس کننده ای که درباره «روح تحجرگرایی در مرزهای شرقی ما» وجود داشت هم عقیده بودند و به دنبال طرح هایی برای «تضعیف قدرت» اسلام در آنجا می گشتند. با این حال، این مذاکرات طولانی فقط این نتیجه محتاطانه را در پی داشتند که «ایجاد هرگونه تغییر اساسی در نهادهای دینی مسلمانان اقدامی مخاطره آمیز است».  به عبارت دیگر، سیاست تساهل مذهبی در عمل به قوت خود باقی ماند.

کافمن راه حلی آشکار برای این معضل پیشنهاد کرد. او مدافع سرسخت این عقیده بود که رهبران مسلمان باید از ایفای هرگونه نقشی در حیات عمومی این منطقه محروم شوند. او این گونه استدلال می کرد که اگر حمایت و اعتبار عمومی از مقامات دینی سلب شود، اسلام الزاماً نفوذ خود را بر مردم از دست خواهدداد. (او اصطلاح «نادیده گرفتن» را ترجیح می داد که به معنای بی اعتنایی به اسلام بود). او مقام شیخ الاسلام را که بالاترین شخصیت در جامعة دینی ترکستان بود، منسوخ اعلام کرد و جلوی هرگونه اعمال قدرتی را از جانب مفتی نهاد مذهبی اورنبورگ گرفت. در طرح خوش بینانة او، نتیجه اجتناب ناپذیر چنین اقدامی محو تحجرگرایی اسلام بدون اقدام سرکوب گرانه بود. با این صورت بندی مجدد از سیاست عصر کاترین، که ماهرانه انجام گرفته بود، تساهل دینی سالم و بی عیب باقی ماند. کافمن می توانست ادعا کند که نسبت به آن چه «سیاست تساهل گرا و قاطع دولت روسیه»[5] نامیده ، وفادار مانده است.    

 در مقابل، متعاقباً او خود را حامی اعمال مذهبی مسلمانان نشان داده  بود. این اعمال متعلق به حیطة خصوصی افراد بودند و بنا به تعریف خود نمی توانستند منجر به فعالیت سیاسی براندازانه شوند. در این میان او به حج جایگاه خاص و حتی نمادینی اختصاص داد؛ یکی از نخستین فرامین وی در رابطه با فعالیت های اسلامی، به تمامی مسلمانان ترکستان حق سفر به مکان های مقدس اسلامی را در داخل و خارج امپراتوری اعطا کرد. فرمانی که در سال 1870 صادر شد، تصریح می کرد که «هیچ گونه محدودیتی» در زمینة تقاضای شهروندان برای دریافت گذرنامه زیارت مکه وجود ندارد.[6] هم چنین زائران کشورهای تحت الحمایة خیوه و بخارا نیز درصورت اقدام به مسافرت از طریق راه های پستی جدید به سیبری غربی در مسیر خود به سمت دریای سیاه، از حمایت دستگاه حکومتی او برخوردار می شدند. 

در مقایسه با معیارهای دولت تزاری در عصر کافمن، سیاست او در تساهل نسبت به اسلام سخاوت مندانه بود. دستورالعمل گذرنامه زائران که نخستین بار در سال 1789 صادر شده  بود، الزاماتی را شامل می شد که مختصرترین و خفیف ترین آنها عبارت از اجازه نامة کتبی از سوی بزرگان روستا و ضمانت  وجود بودجة کافی برای بازگشت بود. حکومت تزاری در مواقع جنگ یا شیوع بیماری های مسری، حتی می توانست به صورت موقت از صدور هرگونه گذرنامه ای ممانعت کند، ولی چون در سال 1872 وزارت امور داخله تلاش کرد تا سفرهای حج را به طور کامل متوقف کند، کافمن از پذیرش این مسأله سرباز زد. دغدغة وزارت خانه متوجه مسلمانان اهل کریمه بود که به قصد ترکیه خارج می شدند؛ ولی شکایات رسمی که به صورت هماهنگ دربارة افزایش غیرقابل قبول سفرهای حج از ایالات واصل می شد، این مسأله را به مسأله ای در سطح حکومتی تبدیل کرد. مؤلفان بخشنامة محرمانه وزارت خانه اطمینان داشتند که «التزام صوری به حفظ سلامتی مردم» در برابر بیماری های مسری استدلالی قانع کننده برای جلب رضایت تبعة مسلمان امپراتوری است.

کافمن مخالف بود. او معتقد بود که برای مسلمانانِ متقی مقتضیات تقوای اسلامی جایگاهی فراتر از هرگونه خطری برای زندگیشان دارد؛ «هیچ گونه بیماری مسری، چه وبا و یا حتی طاعون، منجر به از بین رفتن شوق زیارت مرقد محمد(9) در این افراد متعصب نخواهدشد.» او به این نکته اشاره کرد که طرح وزارتخانه، جاهلانه و گمراه کننده است؛ چرا که تنها پیامد آن تحت تأثیر قرار دادن نامطلوب توده های این جماعت خواهدبود. وزارتخانه که با اقتدار فرمانفرمایی کافمن مواجه شده بود و مانند همیشه از نافرمانی توده ها نگران بود، از این طرح عقب نشینی کرد. این وزارت خانه حتی چند سال بعد ادعا کرد که به این مسأله پی برده  است که «مسلمانانی که در جست وجوی شرکت در مراسم حج هستند هیچگونه خطری را ایجاد نخواهند کرد.»[7] تساهل مذهبی در حال کسب توان تازه ای بود و به عنوان نتیجة آن، حج به صورت یک فعالیت دینی که در سرتاسر سرزمین های اسلامی با آن به مدارا برخورد می شد باقی ماند.

در آن سال ها امپراتوری های غربی به صورت فزاینده ای مراقب و متوجه حرکت مسلمانان از سرزمین های مستعمراتی خود به سمت مکه بودند. آنان برای نخستین بار شروع به جمع آوری اطلاعات دربارة تعداد زائران عربستان کردند. یک پژوهش جدید، مبتنی بر این گزارش ها، تخمین زده  است که تعداد ساليانة زائران مکه، از خارج از امپراتوری عثمانی، به میزان زیادی در دهه های پایانی این قرن ـ از کمترین میزان 25000 نفر در سال 1881 تا بیشترین میزان 90000 نفر در سال 1893ـ نوسان داشته  است. شیوع خطرناک وبا که در سال 1893 در مکان های مقدس عربستان اتفاق افتاد و یک بیماری مسری دیگر که چهار سال پس از آن در بمبئی شایع شد؛ تعداد زائران را در سال های بعدی به میزان نصف یا بیشتر کاهش داد.[8] البته هنوز آشکار بود که این روند بلندمدت سیر صعودی را طی می کند.

علی رغم اطلاعات اندکی که در این زمینه وجود دارد، می توان دریافت که حکومت روسیه نیز عمیقاً نگران سفر رعایای روسی خود به امپراتوری عثمانی و عربستان و بازگشت از این مناطق بوده  است. جنگ هایی که در داخل و اطراف نواحی با جمعیت متراکم مسلمان، همچون کریمه و قفقاز، اتفاق می افتاد؛ شایعه هایی را  تقویت می کرد؛ مبنی بر این که کارگزاران دولت عثمانی و رهبران مسلمان در استانبول از مسیرهای حج برای انتشار افکار براندازانه در داخل امپراتوری استفاده می کنند. مقامات حاضر در روسیه و نیز نمایندگان دیپلماتیک دولت تزاری در امپراتوری عثمانی در پی سنجیدن وسعت و مفاهیم حرکت های زائران بودند. شمایلی از حرکات اسلام گرایی و نیز پان ترکیسم همواره در زمینه و گاهی نیز در ظاهر گزارش هاي آنان نهفته است.

سفارت روسیه در استانبول به عنوان نخستين ناظر خارجی ظاهر شد که اطلاعات مستقیمی دربارة رفت وآمد زائران از سرزمین های روسی به سمت مکه داشت. در اواسط دهة 1870 سفیر ادعا کرد که شاهد یک «افزایش ثابت» در رسیدن مسلمانان به استانبول؛ نه فقط از کریمه و قفقاز و ناحیه ولگا که منبع اصلی زائران در امپراتوری بوده اند، بلکه از مناطق دوری همچون سیبری و حتی ترکستان بوده  است و این جماعت فقط مقدمة گروه های آینده بودند. شرایط موجود در خود امپراتوری دست به دست هم داده  بود تا این روند را افزایش دهد. او توانسته  بود تأثیر فتح ترکستان را، که «قلمروهای کاملاً مسلمان» را داخل در امپراتوری کرده  بود، درک کند. وی به خوبی پیش بینی کرد که «پیشرفت، هزینة کم و راحتی» راه آهن امپراتوری و خطوط کشتی های بخار جاذبه حج را برای مسلمانان متقی افزایش خواهد داد. در نتیجه او انتظار داشت که هنوز هم تعداد بیشتری از تبعة مسلمان دولت تزاری در پایتخت امپراتوری عثمانی در مسیر رفت یا برگشت خود به عربستان مشاهده  شوند.[9]

صحت دریافت های او اثبات شد. در سال 1893 کنسول جدید روسیه در جده، عربستان، تخمین زد که زائران امپراتوری، سومین گروه بزرگ زائران را پس از هندیان و ایرانیان تشکیل می دهند. او برآورد کرد که  تعداد آنها در مجموع، بسته به سال، بین 18000 تا 25000 نفر است و بیشترین آنها از قفقاز آمده اند. وی تصور می کرد که اهالی آسیای مرکزی (که زائران بخارا و خیوه را نیز در بر می گیرد) بالغ بر 4000 و 7000 نفر می شوند. که بیشتر این افراد از ناحیة پرتراکم دره فرغانه آمده اند.

حکومت تزاری قاطعانه بر این تقاضای خود که زائران باید برای گرفتن گذرنامة امپراتوری، مقررات سخت گیرانه را رعایت کنند، پا فشاری می کرد. تحت بهترین شرایط نیز این مقررات دست  وپاگیر بودند و قیمت هرگذرنامه تا حدي زیاد بود. همچنین حکومت، گاه وبی گاه و با فواصل کوتاه، تلاش های خود را برای توقف کامل  سفرهای حج، در زمانی که از شیوع بیماری ای مسری در میان زائران مسلمان مطلع می شد، از سر می گرفت. در دهة پایانی این قرن، ترس از طاعون و وبا که از طریق مسافران مسیرهای زیارتی مکه منتشر می شد، به تحریم کامل گذرنامه های عربستان در میانة سال های 1897 تا 1899 انجامید. خیال باطلی بود اگر که تصور می شد کنترل های سخت گیرانه و ادبیاتی که آنها را توجیه می کرد، دربردارندة طرح های نظارتی موفق باشد.

مقامات دولتی که اطلاعات مستقیمی از سفر مسلمانان به خارج از روسیه داشتند؛ همگی در کنار گذاشتن استفاده از این دستورالعمل های سخت گیرانه متفق القول بودند. اندکی پس از فتح ترکستان، در مذاکراتی راجع به سفر حج، یک گزارش امنیتی  از وزارت داخله اذعان کرد که در بسیاری از موارد، تبعة روسی بدون اجازه به مکه سفر می کنند.[10] بی شک دستورالعمل های پیچیدة حکومتی مانع خروج زائران می شدند ولی مقامات مسئول در سرزمین های مسلمانان و نیز در امپراتوری عثمانی دریافتند که سفرهای حج، بدون اعمال هیچ گونه نظارتی، در سطح وسیعی ادامه یافته  است. اعداد و ارقامی که از سوی حکومت ایالتی قفقاز جمع آوری شده، بر تفاوت فراوان میان سفرهای حج دارای مجوز و سفرهای بدون مجوز دلالت می کند.

در سال 1885 هنگامی که اخبار واصله از دمشق تخمین می زدند که ساليانه 10000 مسلمان روسی به قصد مکان های مقدس عربستان از قفقاز خارج شده اند؛ گزارش ها حاکی از آن است که 500 گذرنامة سفر به عربستان به زائرانی که قلمرو روسیه را ترک می کنند داده  شده  است. شواهد مشابهی در سال های پایانی این قرن در گزارش هاي کنسول عربستان آمده  است. او اشاره می کند که علی رغم ممنوعیت صدور گذرنامه برای سفر به امپراتوری عثمانی، که از سه سال قبل در جریان بوده  است، تعداد زائرانی که در سال 1899 از امپراتوری روسیه  به عربستان آمده اند به همان میزانِ زائرانِ سال 1896 است. بدین صورت، آشکار شد که حرکت زائران فراتر از محدودیت های مسافرتی حکومت تزاری و نظارت آنها بر مرزها، به حوزة تلاش های جمعی آنان تعلق دارد.  کنسول جده، که پیش تر نیز از او نقل قول شد، در زمانی که از رفت وآمد همراه با مصونیت کامل زائران در مسیرهای پنهانی به سمت ایران و افغانستان گلایه می کرد؛ همین مسأله را مورد تصدیق قرار داد.[11] اخباری که مکرراً از داخل و خارج امپراتوری واصل می شد، این مسأله را که زائران مسیرهای مسافرتی خودشان را به سوی مکه طی می کنند تأیید می کرد.

نادیده گرفتن قوانین تزاری از همان لحظة عزیمت آغاز می گشت. گرفتن گذرنامه به معنای مواجهه با حکومت محلی روسیه بود که در بهترین شرایط نیز تجربه ناخوشایندی تلقی می شد. بعضی از مسلمانان که می توانستند ادعا کنند فعالیت های بازرگانی انجام می دهند، در پی گذرنامه های تجاری بودند که گرفتن آنها آسان تر بود و تحت تأثیر قواعد و محدودیت های بی ثبات و متغیر قرار نداشت. ولی به طور کلی، بیشتر زائران بدون هیچ گونه گذرنامه ای سفر می کردند. در اوایل دهة 1890 کنسول جده شاهد بودکه «تعداد زیادی از زائران بدون هیچ گونه مدرکی سفر می کنند.» آنان اغلب از سرزمین های خود تنها با به همراه داشتن نامة  ریش سفیدان روستا و دعای خیر امام جماعت عازم سفر می شدند.  زائران  ساکن قفقاز مسیرهای دریای سیاه یا دریای خزر را طی می کردند. تا پیش از این که خطوط ریلی روسیه به آسیای مرکزی برسد، زائران  اهل ترکستان «مسیرهای محرمانه ای» را که برای حرکت کاروان ها در سراسر مرزهای امپراتوری بود، به سمت افغانستان طی کرده و از آنجا به هند می رفتند. وسایل حمل ونقل مدرن در پیشاور در انتظار آنان بود. آنها از پیشاور سوار بر قطار به بمبئی و پس از آن سوار بر کشتی های بخار به عربستان می رفتند. دیگر زائران که در بخش های مرکزی امپراتوری سکونت داشتند، راه های دریایی را از طریق استانبول برمی گزیدند. اخبار واصله حاکی از آن است که تمامی این گروه های زیارتی توسط راهنمایانی از خاورمیانه رهبری می شدند؛ چنان که از همة گزارش ها برمی آید این سفر سفری بسیار سخت و دشوار بود که خطر غارت و بیماری که در طول مسیر وجود داشت، آن را دشوارتر نیز می کرد.[12] با این اوصاف نداشتن گذرنامه می باید کم ترین دغدغه زائران بوده باشد.

توجه مقامات رسمی به سفرهای حج، ریشه در نگرانی های عملی و سیاسی داشت. مقامات روسی (با ذکر دلایل محکم) از ناتوانی خود در نظارت بر چنین میزان وسیعی از تبعة دارای فرهنگ و اعتقادات متفاوت ابراز تأسف کردند. مسافرت های فراوان و بدون نظارت به مکه ادعای آنان نسبت به حکومت کردن بر یک دولت منظم را تضعیف می کرد. ولی دغدغه بلافصل نمایندگان روسیه، که به سرزمین هایی در امتداد راه های زیارتی فرستاده شده  بودند، از احساس مسئولیت آنان برای ارائة کمک به تبعة تحت فشار این کشور برمی خاست. این پرسش تأثربرانگیز که در سال 1870 از  سوی سفارت روسیه در استانبول و نیز ازسوی کنسول گری تهران مطرح شد، یک جنبه از معضلی را که دولت روسیه با آن مواجه شده  بود به نمایش می گذارد. آنان پرسیدند: «در میان ساکنان آسیای مرکزی، چه کسانی باید از حمایت دولت تزاری بهره مند شوند؟» این پرسش پاسخ خاص خود را داشت. روسیه نیز همچون دیگر امپراتوری ها ملزم بود که از تبعة خود و نیز از ساکنان تمامی ایالاتی که در آنها ادعای تفوق داشت حمایت کند. با اشاره به «اقتدار ما» وزارت امور داخلی به گونه ای نسبتاً متهورانه از سفرای روسیه درخواست کرد که نه فقط از زائران اهل ترکستان بلکه از تمامی زائران ساکن در کشورهای تحت الحمایة روسیه در آسیای مرکزی حمایت کنند.[13]

مسئولیت سنگین ارائه کمک، متناسب با افزایش تعداد زائران بیشتر می شد. در اواسط دهه 1880سفیر روسیه در استانبول به «مشقت های جدی هزاران نفر از مسلمانان ما که در اینجا پیاده می شوند» اشاره کرد. «بودجه آنان به واسطه استثمار بیش ازحد انواع گوناگون کلاه برداران تمام شده» و برای دریافت کمک به سفارت خانه می آیند. بیشتر آنها به دنبال «پولی هستند که با آن به سرزمین خود برگردند.» وزارت خارجه اذعان داشت که این گونه تقاضاها هیئت های نمایندگی را «در شرایط بسیار دشواری قرار می دهد.» این وزارت خانه در پاسخ خود به سفیر تصدیق کرد که کمک های بشردوستانه درواقع شامل حال این تبعه روسیه می شود؛ هرچند که آنها نباید این اقدام را به مثابة دلیلی بر حمایت ما از زیارت خود بدانند.[14] این تکذیب نامه دربارة سوء ظن دائمی نسبت به زائران در میان وزرای سنت پترزبورگ تذکر می داد، ولی حقیقت موج فزایندة مسلمانانِ معتقد که با مجوز یا بدون آن، به زیارت می رفتند، اندک  اندک دولت تزاری را به درگیری در نگرانی های رو به پیشرفتی کشاند که از طریق سفرهای حج ایجاد شده  بود.

خطرات سیاسی که از حضور زائران در سرزمین های امپراتوری عثمانی ایجاد می شد، گره اصلیِ معضل پیش روی حاکمان روسی بود. اگر سرسپردگی مسلمانان، آنان را وا می داشت که زحمت این سفر دشوار را متحمّل شوند و در آنجا ریشه های اعتقاد و بیعت خود را با جهان اسلام تقویت کنند؛ در این صورت آنان نسبت به چه کسی وفاداری پیشه کرده اند؟

سفیر روسیه در سال 1875 گزارش داد که مسلمانان «ثروتمند و فرهیخته» می توانند از پسِ هزینه های مربوط به «اقامت در استانبول برای تحصیل در مدارس دینی» برآیند. درآنجا ممکن است آنان در برابر تبلیغات «روحانیت متعصب ترک»[15] تسلیم شوند. به امید دفع خطر براندازی، سفیر پیشنهاد داد که اقامت گاهی ویژة مسلمانان با هزینة دولت تزاری ساخته شود. در این صورت زائران اهل روسیه سخاوتمندی تزاری را تمجید کرده و نیز تحت نظارت سفارت خانه درخواهند آمد. اما این سنت پترزبورگ افراطی نتوانست به زائران کمکی کند؛ چرا که این طرح توسط وزارت امور داخلی رد شد.[16]

به جز سوء  ظن نسبت به حرکت اسلام گرایی، سفیر قطعاً دلایل دیگری نیز برای نگرانی داشته  است. در آن سال ها، شامیل، پسر و نایب امام چچن(مرشد صوفی) در پایتخت عثمانی مقیم شده و اغلب با زائران قفقازی ملاقات می کرد. نظارت مخفیانة سفیر هیچ گونه نشانه ای از توطئه را آشکار نکرد و او مجدداً به خود و سنت پترزبورگ اطمینان  خاطر داد که این فرزند، خطرناک ترین سردستة شورشیان علیه روسیه، نسبت به حکومت روسیه وفادار است، ولی چون دوباره در سال 1877 جنگی میان امپراتوری عثمانی و روسیه درگرفت، پسر شامیل در مرز قفقاز در مقام سردسته یک لشکر ترک ظاهر شد.[17]

به علت این گونه اتفاقات نادر، دیدگاه منفی وزارت کشور نسبت به تأثیر حج بر مسائل امپراتوری، در طول دهه های بعدی این قرن نیز به قوت خود باقی ماند. هشدار دادن های آن خشن تر و کمتر اطمینان بخش شد و در نگاه وزارت خانه زائران گروهی فتنه گر را تشکیل می دادند. در سال 1896، یکی از مقامات مسئول در امور مسلمانان به این نکته اشاره کرد که سفر حج برای زائران، اقتداری استثنایی در جوامعشان به همراه آورده  است. آنها درحالی به وطن خود بازمی گردند که «آماده انتشار روحیه افراط گرایی اسلامی هستند.» عقیدة او واضح بود. اعتقادی که زائران نسبت به یگانگی دینی و سیاسی اسلام کسب کرده یا در خود تقویت می کنند، آنان را به گماشتگان بالقوه امپراتوری عثمانی بدل کرده  است. در سخنان اندوه بار او اسلام گرایی تأثیری سایه وار ولی فراگیر در درون خود امپراتوری دارد. او یقین داشت که حج «از منظر دولت ها امری زیان بار و ناخوشایند است» در مجموع شرّی اجتناب ناپذیر است که به ندرت می توان با آن کنار آمد. چنین ادبیاتی می توانست به سادگی مورد استفادة دیگر مقامات وزارت کشور که از ابتذال سخن می گفتند نیز قرارگرفته باشد.

با این حال معضلی که کافمن با آن مواجه شده  بود، هنوز این مخالفان زهد اسلامی را در شکل جهانی آن آزار می داد. سرکوب گری حکومت تزاری نتوانست از حرکت زائران ممانعت کند. حقیقت اساسی این موضوع همان بود که یکی از مقامات وزارت خانه آن را استنتاج کرده  بود که زیارت مکه به علت ماهیت آن، قابل محو شدن نیست.[18]

هنگامی که اوضاع ترکستان ضرورت اقدامات سرکوب گرانه را ایجاب می کرد، مقامات تزاری یک بار دیگر گروه های اسلام گرا را احضار کردند. وقایعی که در پایان این دهه اتفاق افتاد، ظاهراً پیش بینی هایی را که دربارة آشوب مطرح شده  بود، تأیید می کرد. ناآرامی های سال 1898 در درة فرغانه در ترکستان، به نوبة خود نشان از یک آشوب حداقلی و در مقیاس کوچک داشت. وقایعی که در حاشیة حملة 2000 روستایی و چادرنشین ترک به رهبری یک مرشد صوفی(ایشان[19]) به پادگان روسیه در اندیجان رخ داد؛ در جای دیگری با جزئیات نقل شده اند.[20] مؤلفان و روزنامه نگاران روسی تأثیرات این حمله را بر سلطة روسیه بر مسلمانان بسیار عمیق دانسته اند. آنان به ویژه تحت تأثیر اقتدار قابل توجهی که مرشد صوفی به کار بسته بود، قرار گرفتند. تمامی محققان اذعان کرده اند که برتری او با سفرش به مکه در اواخر دهة 1880 آغاز شده  است.

این ناآرامی موجب ایجاد حجم وسیعی از اظهارنظرهای بدبینانه دربارة ناکارآمدی حاکمیت استعماری روسیه در ترکستان و دیگر سرزمین های اسلامی شد. در آن سوی شیوة عجیب (ایشان) که روس ها آن را تلاش برای «یک جنگ مقدس» (غزوات) تلقی می کردند؛ عداوت یک فرهنگ ستیزه جو قرار داشت. مأمور نظامی که برای تحقیق دربارة این شورش اعزام شده  بود، تصویری خوفناک از سرزمینی فراتر از کنترل امپراتوری ترسیم کرد. ترکستان به صورت «یک ناحیة کهن اسلامی که توسط دیگر کشورهای مسلمان احاطه شده  است» باقی ماند و به کمک گروه کثیر زائران که همواره در حال رفت وآمد بودند، ارتباطات پایدار خود را با مراکز اسلامی حفظ کرد.[21]

 این ناآرامی، محرک استاندار این ناحیه، ژنرال داخووسکی شده بود تا اقدام قاطعی انجام دهد و او به همین منظور بسيار سريع به بررسی جامعی در رابطه با دین و اعمال دینی مسلمانان در آسیای مرکزی پرداخت. این بررسی متضمن گزارشی طولانی و «فروتنانه» به تزار بود که عنوان ساده «اسلام در ترکستان» را داشت و نیز مجموعه ای پنج جلدی را با عنوان مواد در اسلام برای استفاده عمومی دربر می گرفت. در میان مقالات او تحقیقی دربارة «زیارت مکه و مدینه» وجود داشت.[22] هیچ پژوهشی پیش از آن (یا شاید تاکنون) نتوانسته  است با این «دوره کوتاه» رسمی و عمیق در زمینة موضوع اسلام در روسیه رقابت کند.

داخووسکی هیچ گونه شکی در آن چه که تمام آن را اثبات کرد نداشت. در گزارش نتیجه گیری خود که آن را در اواخر سال 1899 برای تزار فرستاد؛ شیاطین شورش عمومی را که در میان «مسلمانان ما» کمین کرده اند احضار کرد، «در زیر نقاب ظاهری تسلیم که بومیان بر چهره زده اند؛ آتش های دشمنی ملی و مذهبی پنهان شده اند.»[23]  زمان مدارای رئوفانه با مناسک دینی مسلمانان سپری شده  است. حج که مظهر و نمایش شیطانی «تحجر» است؛ به طور خاصی آسیب پذیر و شکننده بود.

ولی نیروهایی قدرتمندتر از داخووسکی در کار بودند تا اسلام را در پناه گاه متزلزلی که حکومت  تزاری برای آن فراهم کرده  بود حفظ کنند. در بالاترین رده های دولت، کارگزار هایی بودند که از منظر آنان تساهل و اغماض، تنها سیاست ممکن تلقی می شد. در نظر سرگئی ویت، وزیر امور مالی، که برنامه هایی را برای پیشرفت اقتصادی آسیای مرکزی داشته، داخووسکی باید به عنوان یک مزاحم جلوه کند. او در یادداشت ویژه ای به تزار، به طر ح های داخووسکی حمله کرد و از سیاستی که آن را «سیاست تساهل مورد احترام به علت قدمت آن» می نامید، دفاع کرد. وی شعارهایی را که دربارة «وحدت دینی ـ  سیاسی» مسلمانان مطرح می شد، غیرواقعی دانست و آن ها را رد کرد. واقعیت این است که تنوع قومی قابل توجهی در میان «مسلمانان بومی ما» وجود دارد و این مسلمانان قابل اعتمادند. البته او استثنایی را نیز برای «آشوب های تصادفی که به علت جهل و خرافات پرستی رخ می دهند» در نظر گرفت. مسلمانان باید از بابت «آزادی برای برآوردن نیازهای دینی خود و نیز استقلال در زندگی های شخصی شان» آسوده خاطر باشند. مناسک دینی، که حج نیز یکی از آنهاست، اموری خصوصی هستند و امر خصوصی، امر سیاسی نیست. قاعدة کافمن متقاعدکننده باقی ماند.

درحالی که طرح اقتصادی سرگئي ویت الهام بخش حمایت او از اندیشة تساهل مذهبی بود؛ مسئولیت های اداری امپراتوری روسیه و نیز تعهدات خارجی، دولت را به سمت قیمومیت زیارت مسلمانان و کنترل آن سوق می داد. عنوان گزارش سال 1900 با مضمون «دربارة ابزار سازمان دهی زیارت مسلمانان روسی» این مسأله را به صورتی که مانع اقدامات سرکوب گرانه می شود، توضیح داده است. اهمیت نظارت صحیح و سازمان یافته بر تبعة امپراتوری، مؤلف این گزارش را، که یکی از مقامات دپارتمان ادیان خارجی در وزارت امور داخلی بوده است، به این نتیجه گیری رسانده  که زائران مسلمان باید مورد کمک و نظارت قرار بگیرند. علاوه براین او آماده بود که داخووسکی و دیگر همکارانش در آن وزارت خانه را، که اندکی پیش از این حج برایشان «شرّی اجتناب ناپذیر بود که به ندرت قابل اغماض است»، به چالش بکشاند. استدلال او در دفاع از نظارت بر حجاج در این نتیجه خلاصه می شد که «حج مخفیانه به مراتب شرّ خطرناک تری از حج آزاد است.»[24]

اعطای این امتیاز قابل  توجه به مسلمانان، به میزان زیادی به علت فشارهای دول اروپایی بر رژیم تزاری تحمیل شد. حج گزاری مسلمانان به یک مسألة بین المللی تبدیل شده  بود. این گزارش به طور خاص به درخواست هایی اشاره می کرد که توسط کنفرانس های جهانی سلامت در اواسط دهه 1890 در زمینه  «طرح هایی برای بهبود  وسایل حمل ونقل مورد استفاده زائران» مطرح شده بود. سفر به مکه به عنوان مسأله ای مهم برای تمامی امپراتوری های غربی ظهور يافت. حرکت تشدیدیافتة مسلمانان به سمت مکان های مقدس عربستان، ده ها هزار نفر را از هر قشر و طبقه ای، چه بر روی کشتی و چه در خاک عربستان، در ارتباط مستقیم با یک دیگر قرار می داد. هرگونه بیماری مسری در میان آنان به یک اپیدمی فراگیر تبدیل می شد که می توانست در طول خطوط دریایی در سراسر آسیا، آفریقا، خاورمیانه و حوزة مدیترانه منتشر شود. وبا بزرگ ترین تهدید را ایجاد می کرد. در دهه های 1880 و 1890، چهار مرتبه این بیماری اپیدمی بزرگی را در میان زائران رقم زد. اسلام هراسی، ته مایه ای از ترس را به هشدار استاد فرانسوی بهداشت عمومی در سال 1890، مبنی بر این که «زیارت مکه تهدیدی پایدار علیه اروپاست»[25] اضافه کرد.

یک رشته عملیات هماهنگ در میان دول اروپایی برای مقابله با این بیماری های همه گیر در اواخر دهة 1880 آغاز شده  بود. کنفرانس های بین المللی راهبردهایی را ترسیم کردند که شرایط بهداشتی موردنیاز برای زائران عربستان را مشخص می کرد. توصیه نامه های عملیاتی برای اقدامات مشترک از سوی امپراتوری عثمانی و امپراتوری های غربی مطرح شد. قواعد مربوط به گذرنامه و بودجة سفر کافی نبود. ایستگاه های بازرسی و حتی کشتی های بخار ویژه، ابزار مورد نیاز در این عملیات بودند. دولت های غربی، از روی ضرورت، در سازمان دهی و حتی تسهیل زیارت مسلمانان دخیل شدند.

امپراتوری روسیه از روی اکراه و اجبار در این کنفرانس ها شرکت داشت. نمایندگان آن در جلسات حاضر می شدند و به طور علني دربارة نیاز به طرح هایی برای مهار انتشار بیماری های همه گیر هم عقیده بودند و حتی کمیته ای در وزارت امور داخلی در اواخر دهه 1890 مجموعة  طرح هایی را برای پاسخ گویی به درخواست های دیگر کشورهای غربی فراهم کرد.[26] ولی همان سوءظن کهنه، نسبت به سفرهای حج از سرعت امور می کاست. در گفت وگوها عملاً تلاش برای معاف کردن دولت از اعطای هرگونه امتیازی برای زیارت آشکار بود. این جناح محافظه کار (تحت حمایت وزیر جنگ) با استفاده از شرایط ضعف و دشواری، ادعا می کرد که تحریم های دوره ای دولت دربارة صدور گذرنامه در زمان های شیوع بیماری (همانند آن چه در سال 1897 رخ داد) مفید بوده است، ولی مانع اساسی نفس ضدیت با زیارت به قوت خود باقی ماند. حاکمان ایالتی نواحی مسلمان نشین فرغانه، باکو و اورنبرگ در سال 1901 به درخواست وزارت خانه مبنی بر نظارت بهداشتی بر زائران پاسخ منفی دادند و مخالفت خود را با هر طرحی که موجب «تسهیل انجام حج و گسترش آن» شود اعلام کردند. آنان در نهایت نظر خود را این گونه ابراز داشتند که زیارت مسلمانان «بسیار زیان بار» است.

این مناقشات روند اصلاحات را به تأخیر انداخت ولی نتوانست در برابر فشارهای محلی و بین المللی که حکومت تزاری را به سمت طرح های جدید سوق می داد؛ مقاومت کند. واقع بینانه است اگر فرض کنیم که دولت های غربی به شدت تلاش می کردند تا سیاست روسیه در موضوع زائران مسلمان را با سیاست های خود هماهنگ کنند.

گزارشی که در سال 1901 از سوي وزارت امور داخلی منتشر شد ـ پس از ذکر خلاصه ای ازآن چه کنفرانس های بین المللی، نمایندگان روسیه در امپراتوری عثمانی و حتی کارگزاری دولت تزاری در مورد دست زدن به يک اقدام در امور مسلمانان گذشت ـ  اعلام گرديد که نیاز مبرمی به یک تصمیم حکومتی وجود دارد. شرایط موجود «برای رفاه مردم و بهداشت عمومی آسیب زا است.»[27] مجموعه فشارها و مناقشات علیه عملیاتی که توسط داخووسکی برای محدود کردن حقوق دینی مسلمانان آغاز شد؛ مقاومت ناپذیر بود. می توان دلایل ویژه ای را که بر تصمیم حکومت مؤثر بوده و آن را به کنار گذاشتن مجادلات و تأیید سیاست حمایت از زائران متمایل ساخت، حدس زد. آشکار است که تقاضاها برای جلوگیری از ناآرامی های ممکن به قیمت عدول از سیاست تساهل، برای رژیم تزاری کمتر از ضروریات اصول کاترینی دربارة حکومت امپراتوری و نیز درخواست بین المللی برای اقدامات کاربردی به منظور حمایت از سلامت عمومی الزام آور بوده اند.   

سرانجام حکومت روسیه با دیگر دولت های غربی، در اتخاذ برنامه ای منسجم برای بهداشت و نظم سفر تبعة مسلمان خود به مکان های مقدس اسلامی متحد شد. آخرین مانع در این حوزه در سال 1902 از ميان رفت؛ زمانی که وزیر امور داخلی شخصاً به این مسأله اذعان نمود که «ممنوعیت حج نه تنها تبعات زیان بار بهداشتی را از بین نمی برد بلکه حتی خطر گسترش بیماری های مسری را افزایش می دهد،  کمیسیون پیشگیری و مقابله با طاعون، قواعدی را برای زیارت مسلمانان تدوین کرد که در سال 1903 به تصویب رسید. این قواعد جدید تصریح می کردند: هر گونه کمکِ ممکن به زائران ارائه گردد. بسته به شرایط این اقدامات اموری همچون واگن های ریلیِ ویژه، کشتی های بخار مخصوص زائران، حمایت از آنان در برابر کارگزاران بی اخلاق و کمک های سازمان یافته پزشکی را در بر می گرفت، ولی بازرسی و نظارت به عنوان بخش مکمل این دستورالعمل ها به قوت خود باقی ماند. گرفتن گذرنامه به سادگی امکان پذیر شده بود؛ اما درعوض از زائران (جدی تر ازگذشته) خواسته می شد که اثبات کنند بودجة کافی برای بازگشت دارند. بنادر مجاز در دریای خزر و دریای سیاه دروازه های رسمی برای سفر از ایران و امپراتوری عثمانی و بازگشت به این مناطق بودند. در این بندرها زائران تحت بازرسی های اجباری بهداشتی قرار می گرفتند.[28] گفت وگوهایی با شرکت های سازنده کشتی های بخار دربارة تدارک و فراهم آوری کشتی های ویژه برای زائران آغاز شد. حکومت تزاری، رسماً حامی زائران شده  بود.

سیاست جدید درست به موقع ظاهر شد؛ چرا که سفر به عربستان براي زیارت در طول سال های بعد به سرعت رشد کرد. مدرنیته مستقیماً در اواخر این قرن در شکل راه آهن وارد آسیای مرکزی شد. در سال 1899 خط آهن ترانس ـ  خزر به تاشکند رسید (سمرقند و دریای خزر ده سال قبل، به وسیلة این خط به یکدیگر متصل شده  بودند) و در سال 1906 راه آهن تاشکند ـ اورنبرگ افتتاح شد. اصلی ترین نواحی پرجمعیت ترکستان از طریق راه آهن به روسیه اروپایی دسترسی داشتند. هر دو این خطوط برای پاسخ دادن به اولویت های طرح شده از سوی وزارت جنگ ساخته شدند. خط آهن اورنبرگ سرانجام در سال 1900 پس از بیست سال تأخیر به واسطه بحث های طولانی، مورد تصویب قرار گرفت و در واقع عکس العمل وزیر جنگ به ناآرامی های اندیجان بود. مقابله با آشوب های مسلمانان هدف اصلی بود؛ در این صورت لشکریان می توانستند با شتاب و سرعت به منطقة بحرانی برسند. وزیر اقتصاد نیز در این تصویب نقش داشت؛ چرا که در وضعيت عادی محصول پر رونق پنبه ترکستان با قیمت ارزان تری به کارخانه های منسوجات روسیه می رسید.[29] ولی نتیجه نا خواسته و غیرمنتظرة ساخت راه آهن فراهم شدن ارزان ترین و سریع ترین راه زیارتی مکه از طریق بنادر دریای سیاه برای مسلمانان ترکستان بود. این «شرّ اجتناب ناپذیر» اکنون، برای به ستوه آوردن مقامات روسی در شکل جدیدی ظاهر شده  بود.

به زودی گزارش هايي از ایستگاه های راه آهن، قطارهای مسافربری و بنادری که ساليانه، در دورة اوج زیارت مکه، پر از تبعة مسلمان می شدند واصل گشت. مسافرانی که از ترکستان قصد سفر به عربستان را داشتند؛ در اطراف (ولی نه در داخل) ایستگاه های جدید که مسیحیان در آنجا در حال انتظار بودند، جمع می شدند. اندکی پس از افتتاح خط آهن اورنبرگ، یک بازرگان تاشکندی عریضة بلند بالایی خطاب به حکومت نوشت و در آن چکیده ای از شرایط سخت مسافران مسلمان را بیان کرد. او بر این نکته تأکید کرد که «حجم گسترده زائران گروه اصلی مسافران را در خط اورنبرگ» تشکیل می دهد. گاهی آنها ناچارند چندین روز برای یافتن جای خالی در یک قطار انتظار بکشند و پس از آن سفر هشت روزة خود را به مقصد اودسا یا یکی از بنادر دیگر آغاز کنند و سپس از آنجا سوار بر کشتی به عربستان بروند. احتیاجات ویژه آنان، از جمله غذا، مکانی برای ادای نماز و پناهگاهی برای زنان در اطراف ایستگاه های قطار برآورده نشده و با روسیان «نامهربان» مواجه می شوند. بدتر از آن، عبور از یک خط راه آهن به دیگری و نیز از راه آهن به بندر، به مترجمان و دلالان مسیحی فرصت می دهد تا پول های این مسافران خسته را از آنها اخاذی کنند.[30] تعداد آنها باید بی شمار به نظر رسیده  باشد. خبرنگار یک روزنامه تخمین زده است که بین 20000 تا 25000 زائر در سال 1907 از بندر اودسا عبور کرده اند. و بیشتر آنها در یک بازه زمانی یک ماهه به این منطقه آمده اند.

هویت این زائران برای مقامات روسیه معماگونه بود. استعمارگران و استعمارشده ها به واسطة تغییراتی که مسافرت با قطار ایجاد کرده  بود، وارد رابطه نزدیک تری با یکدیگر شدند؛ هرچند که هنوز هم زائران در حصار ویژگی های قومی و دینی خود محصور بودند. در گزارش هاي رسمی اطلاعات اندکی راجع به هویت این مسافران موجود است. تعداد زیاد زائران از درة فرغانه( 75 تا 80 درصد از کل زائران ترکستان) آن ناحیه را به مرکز زهد اسلامی بدل کرده  بود. تطبیق ساده ارقام مربوط به تعداد ساليانة زائران و میزان محصول پنبه این ناحیه نشان می دهد که در زمان هایی که درآمد ناشی از محصول خوب بوده  است؛ اقدام به زیارت نیز افزایش یافته است. (طبق گزارش رسمی)، سال 1906 شاهد بیش از 4000 زائر بوده  است که آن منطقه را به مقصد مکه ترک کرده اند. پس از کاهش این مقدار به 1500 نفر در سال 1909 (سالی که برداشت محصول در آن کم بوده) این رقم در سال پس از آن، به بیشتر از 5000 نفر رسیده  است.[31]

رشد هماهنگ با توسعة اقتصادی، هم زمان با استمرار مناسک اسلامی، بازرگانان ترک و روسيه را نیز غنی کرده  است. این گونه نشانه های سرسپردگی سکنه به مناسک اسلامی گواه آشکاری بود از این که اسلام یک عامل پیوند دهندة قوی و مؤثر در میان مردم است.

آرمان های منحصراً دینی، تنها انگیزة حرکت مسلمانان به سمت مکان های مقدس نبود. یک ناظر دولت تزاری چیزی شبیه یک فهرست گروهی از زائران سارت (ترک) که در درة فرغانه ساکن بوده اند تألیف کرده  است. فهرست او شامل این گروه هاست؛ بازرگانانی که امیدوارند پس از اتمام حج، مشتریان بیشتری را به خود جلب کنند، رهبران جامعه که بر روی شأن اجتماعی حاصله از زیارت برای افزایش ارباب رجوع خود حساب کرده اند و ملایانی که در پی ورود به جنبش نقشبندی هستند. آنان؛ هم چون گردشگران، در هنگام بازگشت نقاشی هایی از سلطان و عکس هایی از مسجد ایاصوفیه را در چمدان های خود دارند. حج در مکان تلاقی دغدغه های دینی و دنیایی واقع شده  بود و در آن، همان طورکه او تشخیص داده  است، «کسب افتخار و سود» همراه تقوا و دین داری بود. با این حال هنوز نیز در منطق عجیب ترس های تزاری از حرکت اسلام گرایی، این مدرک رسمی به این شاهد استناد می کند که زائران «به طرز متعصبانه ای مقید به مناسک دین خود هستند.»[32]

محافل دولتی که نسبت به اسلام سوءظن داشتند، ادبیات خود را تاحدی با شرایط جدید نظارتی که از سوی دولت تزاری اعمال می شد، تطبیق دادند. عداوتی که داخووسکی نسبت به اسلام نشان داده  بود؛ هنوز در بدنة حکومت به ویژه در خود ترکستان ادامه داشت. در سال 1909 گزارشی رسمی از تاشکند پس از مرور اطلاعات اخیر دربارة زائران مسلمان این نگرانی را ابراز می کند که سیاست جدید به «ترغیب افراد به انجام حج» منجر خواهد شد. این ارتباط مداوم با مراکز اسلامی «مخالف اولویت های ملی و سیاسی ماست» مؤلف این گزارش، سعادت را در تکرار پیش بینی قدیمی «نشانه های انحطاط دین داری در جهان اسلام»[33] می جست. در این مدرک حتی روزنه ای از خوش بینی مشاهده نمی شود. سیاست دوگانه امپراتوری نسبت به دین اسلام در یک حکومت رسماً مسیحی و نسبتاً سکولار از بین نرفته بود.

نیروهای حامی اندیشة تساهل، در درجة اول، در کنسولگری ها و ادارات سن پترزبورگ متمرکز شده  بودند. اشتیاق مدیران حکومتی برای حفظ جایگاه روسیه در میان امپراتوری های غربی، دغدغة نظارت های حکومتی و تشخیص این مسألة ساده که در صورت  اقدام به سرکوب دینی، مسلمانان شورش خواهند کرد؛ منجر به ادامة حمایت از این مسافران ویژه شد. خطوط ریلی که مایة غرور و افتخار فناوری غربی و تضمین کننده انتقال سریع سربازان و کالاها بودند؛ شیوة منتخب زائران برای رفت وآمد را تشکیل می دادند. سفرای روسیه با توجه به رقم رو به افزایش مسافرانی که به مکان های مقدس اسلامی سفر می کردند یا از آن باز می گشتند و به علت موقعیت امپراتوری روسیه در کنار دیگر امپراتوری های غربی ناچار بودند که به سیاست های مشترک بپیوندند.

در نهایت حتی مقامات محلی نیز اعتراف کردند که با وضعيت اجبار و فشار مواجه شده اند. زائران که زمانی به امکانات دولت تزاری عادت داشتند از بازگشت به وضعيت گذشته به سختی رنجیده خواهند شد. ملاحظات ابتدایی دربارة نظم مدنی حداقلی از سخاوت مندی و نیک خواهی را، اگرچه از روی اجبار اقتضا می کرد. نویسندة گزارش سال 1909 ترکستان اذعان داشت که «حتی جزئی ترین محدودیت ها» ممکن است «نارضایتی و اعتراض عمومی» را به دنبال داشته باشد.[34] روس ها خود را بیش از هر زمان دیگری در روند سفر مسلمانان به مکان های مقدس درگیر یافتند. حمایت از حج به اندازة خود حج اجتناب ناپذیر شده بود.

در چنین وضعيت بغرنجی انگیزة دولت تزاری برای اعمال نظارت شکل جدیدی به خود گرفت. حکومت روسیه هیچ گونه تمایلی برای فراهم کردن «همة کمک های ممکن» برای زائران نداشت. گزارشی در سال 1902 که به مسألة آیین نامه های جدید می پرداخت،  به طور خاص چنین پیشنهاد کرد که «سازماندهی زیارت ها، با امکان ارائة کمک های داوطلبانه، به خود مسلمانان واگذار شود.»  مقامات تزاری آمادة دریافت کمک های خارجی بودند. در ترکستان، سرانجام این کمک توسط یک کارآفرین تاشکندی ارائه شد. سید غنی سید عظیم اوف تمامی نشانه های یک میانجی موفق میان مقامات روسیه و تبعة مسلمان آنها را داشت. پدر او سبک زندگی روسی را انتخاب کرده بود: ثروتمند شدن در تجارت بین آسیای مرکزی و روسیه، تغییر محل اقامت خود به مستعمرة جدید روسیه در تاشکند و نمایندگی در شورای شهر و تعلیم دادن پسرانش در مدارس جدید روسی. سیدعظیم اوف به زبان روسیِ روان تکلم می کرد، به شیوة اروپایی لباس می پوشید و وارد محافل روسی تاشکند شده بود. احتمالاً او نگران وضعیت دشوار زائران ترکستان بوده است ولی شاید از طرف دیگر این موقعیت را به مثابه فرصتی می دیده که بتواند، در عین خدمت به روس ها، شخصاً مقام رهبری جامعة خود را در دست بگیرد.

طرح پیشنهادی سیدعظیم اوف جذاب و گیرا بود. خود او، و نه حکومت روسیه، مسئول برطرف کردن نیازهای زائران بود. او در گزارشی دربارة فعالیت هایش ادعا می کند که «خصلت زائران مسلمان» را می شناسد. آنان «لجباز و متعصب و از اصول ابتدایی فرهنگ اروپایی بی خبرند. نسبت به هر بیگانه ای بدبین اند و کاملاً قوانین شریعت را رعایت می کنند. در مقابل هرگونه نوآوری، به ویژه آنها که توسط افراد غیرمرتبط با خودشان عرضه شده اند، عداوت می ورزند.» چه کسی بهتر از او می توانست سفر طولانی آنان به بنادر روسی و بازگشت از آن و حتی اجاره کردن کشتی به مقصد عربستان را اداره و سازماندهی کند؟ «مصائبی» که آنان در طول این سفر دراز متحمل می شدند به علت «سطح فرهنگی پایین آنها» بود که در عدم سازماندهی و جهل آنها نسبت به زبان روسی آشکار می شد. این ها دقیقاً همان مهارت هایی بود که او می توانست تدارک ببیند.[35] با این همه، او مسؤولیت رعب آوری را بر عهده گرفته بود. حتی تلاش قاطع توماس کوک و کمپانی او در دهة 1880 برای سازماندهی سفر زائران هندی به مکه شکست خورده و نتوانسته بود که در شرایط آشفته این سفر مقدس نظم ایجاد کند.

طرح او بلندپروازانه و مبسوط بود. این طرح شامل ساخت ایستگاه های راه آهن ویژه زائران و نیز ساخت مجموعة کاملی از اقامتگاه، کلینیک درمانی و ایستگاه بهداشتی در اودسا برای مساعدت کردن زائران در گذار آنها به سمت کشتی های بخار بود. او به دنبال فراهم کردن واگن های ویژه بود و نیز متعهد شد که برای تأمین نیازهای مسافرانش کارگزاران مسافرتی و تعدادی مترجم استخدام کند. درآمد وی از محل فروش بلیت های قطار و کشتی و فروش خدمات و ضروریات سفر حاصل می گشت. مقامات ترکستان که شاید نسبت به  امتیازات او حسادت می کردند، از وی تصویر ناخوشایندی به عنوان یک فرد مزاحم که جاه طلب است ولی سررشته ای از مسائل فرهنگی ندارد ترسیم کردند. گزارش هاي انتقادی که از تاشکند می رسید؛ به ریسک های تجاری ناموفق او اشاره داشتند و دربارة روابط دوستانه مشکوک او با «اشراف روسی»، کامیابی در ارتباط با «بانوان محلی» و ولع او نسبت به الکل هشدار می دادند.[36] علی رغم این مخالفت ها، در اواخر سال 1907 موافقت سن پترزبورگ برای تصاحب مقام «کارگزار کل» زائران ترکستان را به دست آورد.

نتایج اولین سال فعالیت او در 1908 نشان داد که دولت تزاری در رفع اختلافات خود با زیارت گروه های مسلمان تا چه حد موفق بوده است. همچنین آشکار شد که تنظیم برنامه ای مبسوط برای یک سفر زیارتی سازمان یافته تا چه میزان دشوار است. سید عظیم اوف موفق شد که چند ایستگاه مخصوص مسلمانان را در طول خط آهن ترکستان ـ اورنبرگ افتتاح کند و نیز واگن ها و کارگزارانی را برای سفر به دریای سیاه تدارک ببیند. از ساختمانی در اودسا به عنوان اقامتگاه زائران استفاده کرد و نیز به سازماندهی خروج هفت کشتی زیارتی از اودسا (و دو کشتی از سبستوپول و باطوم) پرداخت. او تخمین زده  است که در آن سال 10000 زائر از خدماتش استفاده کرده اند. همة این موارد در کنار هم یک موفقیت قابل توجه بود.

با این حال او هنوز هم به عنوان تاجر و حامی زائران ناکام بود. وی اذعان داشت که 60000 روبل را درنتیجة هزینه های فراوانی که طرحش دربرمی گرفته، از دست داده است.[37] وبه همان  جدیت، موج انتقادات از جانب خود زائران علیه او وجود داشت. آنها از تلاش های او برای نظارت بر حرکت های خود دلگیر بودند و او را متهم به سودجویی فراوان (به نظر می رسد که اتهام غیر منصفانه ای است) می دانستند. حتی امیر بخارا با این اعتراضات همصدا شد و مخالف نقش او به عنوان کارگزار ویژه زائران بخارا بود. گزارش هاي موجود در بايگاني چیزی دربارة نتیجه این مشاجره بازگو نمی کنند. می دانیم که زائران اهل بخارا نسبت به آزادی انتخاب خود در زمینة سفر به عربستان مطمئن بودند.[38] با همة احتمالات، سید عظیم اوف جایگاه خود را به عنوان کارگزار خاص از دست داد. این نقش، نقشی بود که هیچ کس موفق نشد که آن را به صورت رضایت بخشی به اجرا برساند.

حجم فراوان سفرهای حج و نظارت آشفتة دولت تزاری بر ازدحام ساليانة این مسافران سخت گیر تا سال 1914 ادامه یافت. پس از آن جنگ، انقلاب، و روی کار آمدن رژیمی مطلقاً سکولار زیارت عربستان را عملاً در طول هفت سال آینده متوقف کرد. در مقایسه با دورة حکومت شوروی، عصر تزارها عصری نسبتاً خوب برای مسلمانان بوده  است. این سخاوت مندی حکومت از روح عمومی حسن نیت دولتی نسبت به اسلام ناشی نشده  است. حتی پس از صدور فرمان 1905 که متضمن آزادی دینی در درون امپراتوری بود؛ سوءظن و دشمنی نسبت به مسلمانان در میان صاحب منصبان تزاری به قوت خود باقی ماند. کنفرانس ها و گزارش ها باز هم در آن سال ها هشدار می دادند که اسلام گرایی جنبشی فتنه انگیز است و غالب مسلمانان مخالف ادغام شدن در یک حکومت متحد هستند.

در مقابل، کنار آمدن حکومت تزاری با اسلام و حمایت از زائران مسلمان، از یک سو، نتیجة سیاست هایی بود که از عقاید اساسی مورد حمایت مقامات متنفذ برمی خاست و از سوي دیگر نتیجة تصمیمات واقع گرایانه ای بود که مقتضیات یک امپراتوری چندمذهبی و چند فرهنگی ایجاب می کرد. جنگ و سلطه نظامی نتوانست نیروی اسلام را،  حداقل به صورتی تأثیرگذار و قابل قبول، مهار کند. هشدارهایی که دربارة خرابکاری مسلمانان و فتنه انگیزی اسلام گرایان داده می شد؛ اقدامات سرکوب گرانة پراکنده ای را سبب می گشت ولی در نهایت این اقدامات نتوانست سیاستی کاربردی متناسب با اصول کاترینی ایجاد کند؛ اصولی که ضامن ایجاد نظم در میان مسلمانان ساکن امپراتوری بود. سیاست تساهل نخستین بار توسط کاترین دوم تصریح و عملی شد و قواعدی را در بر می گرفت که مکرر در استدلال هاي مقامات مترقی همچون کافمن و ویت، در مخالفت با اقدامات سرکوب گرانه مطرح می شد. سرانجام موقعیت روسیه در میان امپراتوری های غربی الزامات ویژة خود را در انتخاب سیاست گذاری ها بر این کشور تحمیل کرد. در اواخر قرن نوزدهم نیروهای توسعه طلب داخلی و خارجی  از پذیرش واقعیت حج و حمایت از آن پشتیبانی می کردند.

در چنین موقعیتی، تساهل و مدارا؛ چه از روی اجبار و چه از روی اختیار، یک راه حل تلقی می شد. حامیان این اندیشه در این اعتقاد که تساهل، به قدرت گرفتن امپراتوری کمک خواهد کرد راسخ بودند. آنان می گفتند در این صورت روسیه در میان امپراتوری های استعماری اروپا از جهت ایجاد پیوستگی در میان مردمی که از طریق اقیانوس ها از هم جدا شده اند و ادغام آنها در یک قلمروی به هم پیوسته یگانه خواهد بود. کاترین دوم دولتی را پیش بینی کرده  بود که به واسطة منافع مشترکی همچون تجارت، آموزش و قانون متحد شده است. این دیدگاه روشنفکرانه در بطن خود، دین را در حوزة مسأله ثانویه حکومت ها قرار می دهد؛ چرا که مبتنی بر این فرضیه است که گسترش تمدن به ناگزیر مسائل مادی را برجسته کرده و احساسات دینی را در زندگی عمومی ضعیف ساخته است. ممکن است این دیدگاه از چشم انداز ما در اواخر قرن بیستم، متکبرانه و کوته نظرانه جلوه کند ولی برای نسل های بعدی حاکمان روسیه به صورت یک نقطة ارجاع مهم باقی مانده است.

نکتة شگفت این داستان در اینجاست که هر زمان سیاست های تجددطلبانه به اجرا درآمد؛ نه تنها هیچ کاهشی رخ نداد بلکه مناسک دینی مسلمانان شور و حرارت بیشتری یافت و به میزان فزاینده ای به یک فعالیت عمومی تبدیل شد. در دهه 1890، مداخله قدرت های غربی در تنظیم نظارت هایی که بر روی سفرهای زیارتی اعمال می شد؛ آخرین گام در وارد کردن زائران به حوزة اجتماعی بود. تعداد مسلمانانی که این دستور را رعایت می  کردند تا مکه را زیارت کنند بسیار افزایش یافت؛ به طوری که  به نیرویی تبدیل شدند که رژیم تزاری را ناچار می کرد به آنها اهمیت دهد. در گردهمایی رهبران مسلمان در سن پترزبورگ در سال 1914 یک نمایندة مسلمان پارلمان روسیه از حزب یوفا اذعان کرد که طرح های کافمن برای غلبه سکولاریسم در میان مسلمانان روسیه با شکست مواجه شده است. اگر حکومت در این عقیدة خود راسخ است که سیاست او در بی اعتنایی نسبت به نیازهای دینی مسلمانان منجر به زوال تدریجی اعتقاد اسلامی خواهد شد. می توان نتیجه گرفت که حکومت کاملاً به یک امر واهی اعتقاد دارد،[39] ولی سیاست تساهل، علی رغم ناتوانی آشکار در تضعیف تقوای اسلامی، تأثیر خاص خود را داشت. رژیم تزاری، نه توانست درخواست های غربیان برای نظارت بر زائران را نادیده بگیرد و نه جناح دارای قدرت و ثروت در رده های بالای حکومت، سیاست کاترین را ترک کردند. در نهایت، تساهل مسیرهای روسیه به سمت مکه را ایجاد کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[1] .   تمایل دارم از باربارا متکالف و ادوارد لازرینی، به­خاطر اظهار نظرهای عمیقشان سپاسگزاری کنم. پژوهش مربوط به این مقاله تا حدی از طریق کمک مالی شورای تحقیقات و مبادلات بین­المللی  از محل  بودجة­ اوقاف ملی برای تحقیقات علوم انسانی  و نیز بودجه دپارتمان ایالتی ایالات متحده تأمین شده است.

[2] عنوان مقاله: Russian Roads to Mecca: Religious Tolerance and Muslim Pilgrimage in the Russian Empire

منبع: Slavic Review, Vol. 55, No. 3 (Autumn, 1996), pp. 567-684

[3] .   باربارا دالی متکالف، احیای اسلامی در هند بریتانیایی، دئوباند: 1900ـ 1860 (پرینستون،1982) صص15ـ 3

[4] .  مباحثات روشنفکرانه و جنبش­های اصلاح­طلبانه در میان مسلمانان تاتار،  در این کتاب بررسي شده است: آزاده ـ عایشه رورلیچ، تاتاران ولگا: شرحی بر ارتجاع اسلامی(استنفورد: 1986) فصل­های 6 و 7. تحقیقات دیگری که دربارة مسلمانان صورت گرفته­اند به صورت مختصر به نهادهای دینی در این مناطق اشاره کرده­اند. (به عنوان مثال آلن فیشر، تاتاران اهل کریمه، [استنفورد:1978]، صص98ـ 96 جنبش اتحاد اسلام در این کتاب از جنبة سکولار بررسی شده است: زنکوفسکی، پان­ترکیسم و اسلام در روسیه (کمبریج، ماساچوست:1967) فصل سوم. ادوارد لازرینی یک نمای کلی از جنبش اصلاح­طلبانه در امپراطوری در این مقاله ارائه کرده است: «پاسخ اصلاح­طلبانه به فشار برای تغییر» در مسلمانان در آسیای مرکزی، زیر نظر جوآن گراس، (دورهام: 1992) صص151ـ 66

[5] .  آشکارترین نمود این سیاست در تحلیل مفصل کافمن از دستورالعمل­های مورد نیاز در ارتباط با مالکیت مذهبی دیده می­شود.

[6] .  دربارة موضوع گذرنامة مسلمانان روسی عازم مکه، در آرشیو جمهری فدرال ازبکستان، پوشه 1

[7] .  این مسأله در فرمانی که به تاریخ 25 فوریه 1881 از سوی دپارتمان پلیس وزارت داخله صادر شده، مورد اشاره قرار گرفته است. در ارسلان کیریچینسکی، اسناد سیاسی روسی مربوط به قفقاز (باکو،1920) به اهتمام ارسلان کریچینسکی، ج1، صص8 ـ 107 از ادوراد لازرینی به خاطر این نقل قول سپاسگزارم.

[8] ویلیام راف، «بهداشت و امنیت: قدرت­های امپریالیستی و حج در قرن نوزدهم»، مطالعات عربی، سال ششم (1982): فهرست اول، ص150

[9] .  «سفر دینی به سوی مکه و مدینه»، آرشیو دولتی تاریخ روسیه، پوشه 821

[10] .  «در زمینة موضوع گذرنامه­های خارجی»،  ص5

[11] .  نقل شده در« اسناد زیارت مسلمانان» صص202ـ 136

[12] .  اطلاعاتی راجع به گروه­هایی که در نیمة بعدی این قرن توسط کنسول­های جده و بغداد اعزام شده­اند؛ در چند گزارش مفصل در انتهای این قرن آمده­اند: «یادداشت­های کنسول روسیه در بغداد دربارة زیارت مسلمانان» در... «در موضوع گذرنامه­های خارجی» ص5 و «سوابق زیارت مسلمانان» صص130ـ 34

[13] .  «در زمینه موضوع گذرنامه­های خارجی» ص14      

[14] .  مخابره از طریق دپارتمان آسیا در وزارت خارجه، 21 اکتبر 1885، در «سفر دینی به مکه و مدینه» صص55 ـ 53

[15] .  همان، ص18

[16] .  همان، ص42

[17] .  آستین جرسیلد، «شمیل که بود؟ حکومت استعماری روسیه و اسلام صوفیانه در شمال قفقاز»، مطالعات آسیای مرکزی، سال چهاردهم(1995)، ص215

[18] .  اسناد زیارت مسلمانان، جلد دوم، صص134و 135

[19] .   لقب رهبران يکي از گروه­هاي صوفی است.

[20] .  نگاه کنید به: «آشوبها در آسیای مرکزی در قرن نوزدهم؛ فرغانه تحت سلطة روس­ها، مطالعات روسیه، سال 46 (جولای 1987)، صص 267ـ 81

[21] .  «گزارش» مراقب نظامی دادگاه ارتشی ترکستان، 21 آگوست 1898، در «مکاتبات ناهمگون دربارة حکومت روسیه در آسیای میانه»، خزانه­داری وزارت اقتصاد، آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 560.... میل سیری­ناپذیر سرگی ویت برای دانستن دربارة مسائل ترکستان، در انتهای این قرن مجموعه­ای غنی از مدارک محرمانه را وارد پرونده­های خزانه­داری کرده است که از جمله می­توان به گزارش­هاي دادگاه اندیجان و گزارش­هاي والی آن منطقه اشاره کرد.

[22] .  اسناد راجع به سفرهای مسلمانان، 5 جلد، (ترکستان، 1899): تنها تحقیق روسی در رابطه با زیارت مسلمانان که در مخزن کتابخانه دولتی( در حال حاضر کتابخانه ایالتی روسیه در سن­پترزبورگ) یافت می­شود اثر دانشجوی دانشگاه علوم دینی قازان، میخائیل موروپیو است: زمینه­های دینی و سیاسی حج یا سفر مقدس به مکه و مدینه(قازان،1877)

[23].  «گزارش» هشتم سپتامبر 1899. آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 560

[24] .  «دربارة  شیوة سازمان­دهی زیارت مسلمانان روسی» چهارم دسامبر 1900، در «سفر مذهبی به مکه و مدینه»، شماره 232

[25] .  نقل شده در کتاب روف «بهداشت و امنیت»، ص152

[26] .  «اسناد مربوط به زیارت مسلمانان»، صص140- 44

[27] .  «دربارة شیوه سازمان­دهی زیارت مسلمانان روسی»، ص217

[28] .  «مقررات موقت دربارة زیارت مسلمانان» در «مکاتبات مربوط به قوانین حمل­ونقل زائران مسلمان»، آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 821

[29] . بحث­های داغی که پس از مورد تأیید قرار گرفتن خط اورنبرگ توسط تزار ایجاد شد. در این مرجع آمده است: «یادداشت­های مربوط به جلسة ویژه بررسی ساخت را­ه­آهن آسیای میانه»، آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 274

[30] .  دادخواستی در این زمینه در گزارش­هاي مربوط به بررسی­های سال­های9 ـ 1908 در ترکستان آمده است و توسط کونت پالن مورد تحقیق قرار گرفته است، «گزارشات مربوط به حساب­رسی راه­آهن تاشکند» سوم اکتبر 1908، آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 1396

[31] .  «گزارش رسمی ویژه درباره زندگی فرهنگی مسلمانان  ساکن در حوزه ترکستان» آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 821

[32] .  «گزارش شماره 4» بیست و یکم سپتامبر 1911، آرشیو ملی تاریخ روسیه ، پوشه 821 ، تأثیر اجتماعی حج بر زائرانی که از این سفر باز می­گشتند در بسیاری از جنبه­های جهان اسلام مشهود بود. برای مثال بنگرید به: ماری برن مک­دونل، «الگوهای زیارت مسلمانان از مالزی، 1985ـ 1885» در مجموعه مقالات «مسافران مسلمان: زیارت، مهاجرت و تخیل دینی» به اهتمام دیل ایکلمن و جیمز پسکاتوری (برکلی، 1990) صص25 ـ 122

[33] .  مقر فرمانفرمای ترکستان، پنجم آوریل 1909، در «مکاتبات مربوط به مقررات حمل­ونقل زائران مسلمان» صص55 و 56

[34] . همان، ص57

[35] .  «گزارش سید عظیم­اوف»، آرشیو جمهری فدرال ازبکستان، پوشه یک.

[36] .  «مکاتبات مربوط به مقررات حمل­ ونقل زائران مسلمان»، صص 58 و 59

[37] .  «گزارش سید عظیم­اوف»، ص6

[38] .  «مکاتبات مربوط به مقررات حمل­ ونقل زائران مسلمان»، صص 25ـ 23 و 59

[39] .  «کنگرة مسلمانان» بیست و نهم ژوئن 1914، آرشیو ملی تاریخ روسیه، پوشه 821

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ