نقش آیتالله العظمی صدر در هجرت آیتالله العظمی بروجردی به قم
به مناسبت پنجم دی ماه؛ سالروز رحلت آیتالله العظمی صدر
اواخر پاییز سال 1323ش بود که آیتالله العظمی حاجآقا حسین بروجردی به سبب کسالت از بروجرد به تهران منتقل و در بیمارستان فیروزآبادی بستری شد. در میان مراجع و علمائی که آن سالها در ایران ساکن بودند، بروجردی تنها شخصیتی بود که با مرجع مطلق وقت شیعه، آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، تقریباً همطبقه و همسنگ محسوب میشد. هر دو فقیه از شاگردان برجستهی آخوند خراسانی بودند. حاشیهی دقیق بروجردی بر کتاب «عروهالوثقی» آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی که ظاهراً پس از درگذشت آیتالله العظمی حائری در اواخر سال 1355ق منتشر شد [1]، توجه مراجع و بزرگان حوزههای علمیه ایران و عراق را به خود جلب [2] و تدریجاً وی را در ردهی یکی از اطراف وقت شبههی اعلمیت جای داده بود [3]. اگرچه عامهی مردم در مرکز، شمال و شرق کشور هنوز بروجردی را به درستی نمیشناختند، اما بسیاری از علما و فضلا، دیگر با نام وی آشنا بودند. چنین نوشتند [4] که برخی طلاب سختکوش حوزهی علمیهی قم حتی تابستانهای سالهای 1320 تا 1323ش را به بروجرد رفتند و نزد بروجردی شاگردی کردند. آیاتالله مرتضی مطهری [5]، حسینعلی منتظری [6] و احمد آذری قمی [7] از جملهی این افراد بودند. حضور آیتالله العظمی بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی، محافل علمی و سیاسی پایتخت را تحت تأثیر قرار داد. نه تنها بسیاری از علما و فضلای مقیم تهران و قم [8]، بلکه رجال سیاسی و شخص محمدرضا شاه به دیدارش شتافتند [9]. پارهای علما و فضلای حوزهی علمیهی قم نیز که نگران آیندهی این حوزه بودند، در سایهی تحولات جدید به این فکر افتادند که شاید استقرار بروجردی در قم بتواند از سقوط آن جلوگیری و حیاتی تازه بدان تزریق کند [10].
نقش امام خمینی
استقرار آیتالله العظمی بروجردی در قم و تصدی زعامت حوزهی علمیهی آن شهر میتوانست دو تحول مهم را در پی داشته باشد [11]. تحول اول، اتحاد مراجع و روحانیت قم و بلکه مجموعهی شهرهای ایران حول محور آیتالله العظمی بروجردی بود. در سال 1323ش بروجردی هم به لحاظ فقهی یکی از اطراف مسلم شبههی اعلمیت بود، هم به لحاظ سن و طبقه بر اقران علمی خود در سراسر ایران تقدم داشت. جمع این دو شرط مهم، بروجردی را در جایگاهی قرار داده بود که جمع کثیری از مراجع، علما و فضلای وقت در قم و دیگر شهرهای ایران، صلاحیت وی را برای زعامت دینی کشور قبول داشتند. استقرار بروجردی در قم مثل آن میمانِست که آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری دوباره زنده شده باشد. تحول دوم، سرازیر شدن مجدد بخش مهمی از سیل وجوهات شرعی به سمت قم بود. آیتالله العظمی بروجردی نه تنها به لحاظ علمی حداقل همسنگ آیتالله العظمی اصفهانی بود [12]، بلکه به لحاظ سن و طبقه نیز تقریباً همردیف او بود. استقرار بروجردی در قم میتوانست بسیاری از بازاریان متشرع تهران، قم و دیگر شهرهای ایران را ترغیب کند تا از ین پس وجوهات شرعی خود را به جای نجف برای قم ارسال بدارند. وجوهات شرعی بزرگترین نیاز آن روز حوزهی علمیهی قم و در حکم شریان حیاتی آن بود. اگر بروجردی در قم مستقر و مشکل شهریهی فضلا و طلاب حل میشد، حوزه دوباره جان میگرفت و از خطر نابودی نجات مییافت.
امام خمینی را از جمله فضلای آن روزگار خواندند که برای هجرت آیتالله العظمی بروجردی به قم تلاش فراوانی به عمل آورد [13]. آیاتالله میرزا مهدی بروجردی [14]، میرزا خلیل کمرهای [15]، روحالله کمالوند خرمآبادی [16]، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی [17] از دیگر علما و فضلایی بودند که در این راستا تلاش مؤثر داشتند. تلاش امام خمینی اما در این مسیر ظاهراً چنان گسترده بود که بسیاری بزرگان بر تلاش دیگر فضلا مقدمش دانستند [18]. گفتهاند [19] که امام خمینی در تهران همراه آیتالله سید محمدعلی سبطالشیخ به دیدار آیتالله سید محمد بهبهانی عالم متنفذ پایتخت رفت و وی را بر ضرورت استقرار آیتالله العظمی بروجردی در قم و تصدی زعامت حوزهی علمیهی این شهر متقاعد کرد. این دیدار مهم مقدمهای شد تا علماء متنفذ، تجار و بازاریان بزرگ تهران نیز در خصوص اهمیت هجرت آیتالله العظمی بروجردی به قم و ضرورت تشویق ایشان به این امر توجیه شوند [20]. امام خمینی خود نیز در بیمارستان فیروزآبادی به دیدار آیتالله العظمی بروجردی رفت و استقرار نامبرده را در قم تقاضا نمود [21]. وی همچنین طومارهای متعددی را با امضاء علمای قم خطاب به آیتالله العظمی بروجردی تهیه کرد که استقرار وی را در قم خواستار شده بود [22]. همسر امام خمینی نقل کرده است [23] که وی افزون بر اینها، دهها نامه نیز برای علماء بزرگ بلاد ارسال نمود تا آنها هم به طرق مقتضی از آیتالله العظمی بروجردی استقرار در قم را خواستار شوند.
حمایت آیتالله العظمی صدر
آثار تلاشهای امام خمینی برای آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم تدریجاً در این شهر آشکار شد. به گفتهی آیتالله العظمی سید محمدباقر سلطانی طباطبایی [24]، یکی از تجار تهران که قبلاً ساکن قم بود، طی دیدار با آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر برای وی پیغام آورد که «بازار تهران و اکثر علمای تهران متفقند بر اینکه آیتالله العظمی بروجردی به قم بیایند و خواهند آمد؛ لذا بهتر است آقایان قم پیشقدمی کنند و از آیتالله بروجردی تقاضا کنند که به قم تشریف بیاورند». سلطانی اعتقاد داشت [25] که احتمالاً این امام خمینی بود که باعث شد تا علما و تجار تهران از مراجع ثلاث بخواهند که آیتالله العظمی بروجردی را برای آمدن به قم دعوت کنند. متعاقب دریافت پیغام علما و تجار تهران، مراجع ثلاث قم به اصرار آقا سید صدرالدین جلسهای مشورتی در منزل آیتالله العظمی سید محمدتقی خوانساری ترتیب دادند و در پایان جلسه بر دعوت از آیتالله العظمی بروجردی جهت استقرار در قم و تصدی زعامت حوزهی علمیهی این شهر تصمیمسازی کردند [26]. به گفتهی آیتالله العظمی سلطانی [27]، حاصل این جلسهی تاریخی، نامهای بود که مراجع ثلاث بالاتفاق برای آیتالله العظمی بروجردی نگاشتند و طی آن «از ایشان دعوت کردند که به قم تشریف بیاورند». آیتالله العظمی شبیری زنجانی دههها بعد برخی جزئیات بیشتر این جلسه را به نقل از فرزند آیتالله العظمی خوانساری در خاطرات خود تشریح کرد [28]. بر اساس گزارش زنجانی، آیتالله العظمی حجت در ابتدای جلسه با دعوت از بروجردی جهت استقرار در قم به مخالفت برخاسته بود [29]. استماع استدلالهای آقا سید صدرالدین اما و انجام بحثهای مفصل، موضع وی را در انتهای جلسه از مخالفت به موافقت برگرداند [30]. همچنین بر اساس گزارش زنجانی [31]، آیات عظام صدر و خوانساری در این جلسه با منتهای صراحت پیشبینی کرده بودند که استقرار بروجردی در قم آنها را تحتالشعاع قرار داده و منزوی خواهد کرد. با این همه، آن دو مرجع به رغم پیشبینی انزوای خود، مصلحت حوزهی علمیهی قم را بر مصلحت شخصی خویش ترجیح دادند و بر دعوت از بروجردی تصمیم گرفتند [32].
همراهی آقا سید صدرالدین با اندیشهی استقرار آیتالله العظمی بروجردی در قم جهت تصدی زعامت حوزهی علمیهی این شهر، البته تنها به جلب موافقت مراجع ثلاث محدود نشد. از خاطرات آیتالله العظمی زنجانی [33] و آیتالله سید مرتضی مبرقعی فقیه [34] چنین بر میآید که مخالفان اولیهی آوردن بروجردی به قم، محدود به آیتالله العظمی حجت نبودند. به نوشتهی زنجانی[35]، این آقا سید صدرالدین بود که «آقایان دیگر را در این جهت همراه کرد». همچنین از گفتههای برخی آگاهان چنین برداشت میشود که آقا سید صدرالدین افزون بر نامهی مشترکی که به اتفاق دیگر مراجع ثلاث برای آیتالله العظمی بروجردی فرستاد، خود نیز گویا با ارسال نامهای جداگانه، بر دعوت از آن فقیه بزرگ جهت آمدن به قم و تصدی زعامت حوزهی علمیهی این شهر تأکید مجدد کرد [36]. ارسال نماینده و پیام شفاهی راههای دیگری بود که آقا سید صدرالدین بهواسطهی آنها آیتالله العظمی بروجردی را بر هجرت به قم تشویق کرد. از جمله فضلای ارشد قم که بالاتفاق به بیمارستان فیروزآبادی رفتند و در دیداری مشترک آیتالله العظمی بروجردی را جهت هجرت به قم و تصدی زعامت حوزهی علمیهی این شهر ترغیب کردند، آیاتالله سلطانی و صدوقی بودند [37]. دیدار داماد ارشد [38] رئیس وقت حوزهی علمیهی قم و نیز مقسم شهریه [39] و بلکه مسئول دفتر [40] وی با آیتالله العظمی بروجردی و دعوت آن دو از ایشان جهت آمدن به قم، طبیعتاً بار سیاسی و پیام دوستی آشکاری داشت. به اعتقاد برخی آگاهان [41]، این آقا سید صدرالدین بود که سلطانی و صدوقی را برای دیدار بروجردی به بیمارستان فیروزآبادی فرستاد تا مجدداً به نمایندگی از وی آن فقیه عالیمقام را برای هجرت به قم دعوت کنند.
آیتالله العظمی بروجردی عصر روز پنجشنبه مورخ 26 محرم سال 1364ق معادل با 21دی سال 1323ش، در میان استقبال باشکوه مراجع ثلاث، علما، فضلا، طلاب و مردم، از شهر ری وارد شهر قم شد [42]. به نوشتهی آیتالله العظمی زنجانی، آیتالله العظمی شیخ مرتضی حائری یزدی پسر ارشد حاج شیخ که از فضلای ارشد آن روزگار بود، گویا در حرکتی نمادین، همراه بروجردی در اتومبیل نشست و وی را از شاه عبدالعظیم تا قم همراهی کرد [43]. از خاطرات آیتالله صدوقی چنین برداشت میشود [44] که گویا نامبرده و آیتالله سلطانی نیز آیتالله العظمی بروجردی را در سفر تهران به قم همراهی میکردهاند. آنطور که پارهای محققین نوشتند [45]، جمعیت انبوه مستقبلین، شامل علما، فضلا، طلاب، تجار، بازاریان و طبقات مختلف مردم، با صدها اتوبوس و سواری، تا روستای علیآباد واقع در ده فرسخی جادهی قدیم قم – تهران، و برخی حتی تا خود تهران، به استقبال رفته بود. آقا سید صدرالدین نیز در خوشامدگویی به بروجردی سنگ تمام گذاشت. اصحاب و شاگردان وی در ایستگاههای متعددی در طول جادهی قم - تهران مستقر شدند تا به بروجردی خیر مقدم بگویند [46]. مراجع ثلاث و دیگر بزرگان قم در منطقهی سالاریه به استقبال رفتند [47]. معدودی محققین [48] حتی آقا سید صدرالدین را از جمله بزرگانی شمردند که جهت استقبال از بروجردی به شاه عبدالعظیم رفته بودند. روایت اخیر اما به نظر میرسد که دقیق نیست و هیچ شاهد و مستندی آن را تأیید نکرده است. عمدهی محققین متفقاً چنین نوشتند [49] که آقا سید صدرالدین در همان بدو ورود بروجردی به قم، محل اقامهی نماز جماعت خود را در صحن بزرگ حرم مطهر حضرت معصومه (س)، بزرگمنشانه به وی واگذار کرد [50] و برای همیشه از مسئولیت زعامت حوزهی علمیهی این شهر کنار کشید. این محل همانجایی بود که آیتالله العظمی حائری نیز نماز جماعت خویش را آنجا اقامه میکرد [51] و از مهمترین نشانههای زعامت و مرجعیت در نگاه آن روزگار روحانیت و مردم محسوب بود [52]. گفته شد [53] که آقا سید صدرالدین در مجالسی که به افتخار ورود بروجردی در قم برگزار میشد، نه تنها شخصاً حاضر میگشت، بلکه از موضع میزبان، با منتهای فروتنی کنار درب به میهمانان خوشآمد میگفت. همچنین گفته شد [54] که آقا سید صدرالدین حتی چند روزی را در سن 65 سالگی، همراه برخی عالمان جوانتر از جمله آیتالله العظمی سید محمدتقی خوانساری، به منظور تثبیت زعامت و مرجعیت آیتالله العظمی بروجردی، دروس خود را تعطیل و پای درس وی حضور پیدا کرد. بروجردی اما ادامهی این رفتار متواضعانه را اجازه نداد و تقاضا کرد که آقایان درسهای خود را بازگشایی و تدریس نمایند [55]. نیز نقل گردید [56] که «اظهار علاقه و محبت» آقا سید صدرالدین به آیتالله العظمی بروجردی و «کرنش» ایشان در مقابل «عظمت و بزرگواری» زعیم جدید حوزهی علمیهی قم چنان شدید بود که «در مجلس روضهی آن مرحوم که در ایام فاطمیه برگزار میشد، کنار [درب] مینشست و هنگام ورود طلاب و فضلا بر میخاست و به آنها خوشآمد میگفت».
نقش واقعی آیتالله العظمی صدر
عمدهی بزرگان وقت و اغلب محققین تاریخ معاصر روحانیت ایران اتفاقنظر دارند که آقا سید صدرالدین، با هجرت آیتالله العظمی بروجردی به قم و تصدی مسئولیت زعامت حوزهی علمیهی این شهر، منتهای همراهی و همدلی را به عمل آورد. آقا سید صدرالدین به تعبیر آیتالله العظمی زنجانی [57] نه تنها «همه جور خضوع در برابر ایشان داشت»، بلکه به تعبیر برخی دیگر از بزرگان [58]، در این خضوع نیز بیمبالغه بر تمامی اقران خود پیشی گرفت. این سخن امام موسی صدر کاملاً دقیق، منصفانه و مورد قبول محققین تاریخ معاصر روحانیت ایران است که اگر همراهی، همدلی و حمایت خاص آقا سید صدرالدین نبود، زعامت و مرجعیت مطلق بروجردی در قم پا نمیگرفت و چه بسا حتی خود بروجردی تقاضای علما و فضلا مبنی بر هجرت به این شهر را نمیپذیرفت [59]. با این همه سؤالی وجود دارد که پاسخ آن هنوز مبهم و محل اختلاف آگاهان و محققین است: آقا سید صدرالدین در اصل طراحی راهکار هجرت آیتالله العظمی بروجردی به قم چه نقشی داشت؟
برخی آگاهان و محققین اعتقاد دارند که آقا سید صدرالدین در اصل طراحی راهکار آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم نقشی نداشت و در برابر عملی انجام شده بود که قرار گرفت. بدین معنا که آقا سید صدرالدین پس از بستری شدن بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی، ناگهان با مطالبهی علما، فضلا، تجار و بازاریان قم و تهران مواجه شد که هجرت این فقیه عالیمقام به قم و انتقال زعامت حوزهی علمیه به وی را تقاضا میکردند. لذا اخلاقمدارانه، چه بسا بدون آنکه حتی نظر مثبت یا منفی نسبت به این تدبیر داشته باشد، با آن موافقت به عمل آورد. بسیاری از محققین طرفدار این نظریه هستند [60]. به نظر میرسد که دو تن از دامادهای آقا سید صدرالدین نیز، آیتالله العظمی سلطانی [61] و آیتالله دکتر علیاکبر صادقی [62]، این نظریه را تأیید میکنند. سلطانی ظاهراً پیام علما و بازاریان تهران را به آقا سید صدرالدین، نقطهی آغاز نقشآفرینی وی در روند هجرت بروجردی به قم میدانست [63]. صادقی نیز چنین باور داشت [64] که «آمدن آقای بروجردی به قم، بیشتر به وسیلهی همان فضلای قم، خصوصاً آقای حاجآقا روحالله خمینی و اشخاصی از این قبیل، صورت گرفت و از ایشان دعوت شد. اما وقتی ایشان تشریف آوردند به قم، آقای صدر از همهی همگنان خود بیشتر قدوم ایشان را محترم شمرد و همهی آن چیزهایی را که برای ادارهی یک حوزهی آن زمانی لازم بود، در اختیار ایشان گذاشت».
پارهای آگاهان و محققین اما نظر دیگری دارند. آنها معتقدند که آقا سید صدرالدین، اساساً خودش مبتکر راهکار آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم و انتقال مسئولیت زعامت حوزهی علمیهی قم به ایشان بود. آیتالله العظمی شبیری زنجانی [65]، و در مرتبهی بعد آگاهانی چون آیاتالله سید مرتضی مبرقع فقیه [66]، ابراهیم رمضانی فردویی [67] و محمد واعظزاده خراسانی [68]، کم و بیش از طرفداران این نظریه هستند. در میان فرزندان و نوادگان آقا سید صدرالدین نیز حاج سید علی صدر [69]، دکتر صادق طباطبایی [70]، دکتر سید کاظم صدر [71] و بانو دکتر فاطمه طباطبایی [72]، این نظریه را صریحاً یا تلویحاً تأیید و بعضاً شواهدی را هم ذکر کردهاند. به تصریح زنجانی [73]، این آقا سید صدرالدین بود که «تلاش کرد و آقای بروجردی را آورد و آقایان دیگر را در این جهت همراه کرد. وضع حوزهی قم به گونهای شده بود که رو به سقوط بود. آقای صدر نگران بود که مبادا زحمات علما در تأسیس و بقای حوزهی قم، از بین برود. ایشان آدم مدبری بود و اینکه به ذهنش آمد که آقای بروجردی را به قم بیاورد، نشانهی تدبیر فوقالعادهی ایشان است». بر اساس نظریهی دوم، تمام تلاشهایی که امام خمینی و برخی دیگر از علما و فضلای ارشد قم برای آوردن آیتالله العظمی بروجردی به عمل آوردند، به نظر میرسد که با هدایت و اشارهی آقا سید صدرالدین صورت گرفته است. از حاج سید علی صدر فرزند آقا سید صدرالدین نقل شده است [74] که در مجلس پدرم حاضر و شخصاً شاهد بودم وقتیکه «حاجآقا روحالله خودمان را که البته امروز امام خمینی میخوانیم، به اتفاق آقای آقا شیخ مرتضی حائری، به خانه میخواهند. میگویند آقایی هست به نام «بروجردی» که از بروجرد آمده و فعلاً در بیمارستان فیروزآبادی بستری است. ایشان گوهر تابناکی است. بروید و از ایشان دعوت کنید که بعد از رفع کسالت به قم بیایند و در قم مستقر شوند».
برخی شواهد و قرائن مستقیم و غیر مستقیم دیگر نیز وجود دارد که احتمال صحت نظریهی دوم را تقویت میکند. از آیتالله العظمی حسینعلی منتظری حکایتی نقل شده است [75] که نشان میدهد، امام خمینی تا چند هفته قبل از بستری شدن آیتالله العظمی بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی، مطلقاً در اندیشهی انتقال ایشان به قم نبود و در موضوع ساماندهی به وضعیت زعامت حوزهی علمیهی قم، حتی «باورشان نمیشد که آقای بروجردی بتواند کاری انجام بدهد» [76]. منتظری نقل کرده است [77] که متعاقب حضور در درس خارج آیتالله العظمی بروجردی طی تابستان سال 1323ش [78]، «من و شهید آیتالله مطهری، روزی پس از پایان درس اخلاق امام خمینی، قدس سره، به ایشان عرض کردیم: چه خوب است آیتالله بروجردی به قم بیایند. مقداری از شخصیت علمی، اخلاقی و خصایصی را که دیده بودیم، برای حضرت امام بیان کردیم. امام خمینی، رحمةالله علیه، در پاسخ فرمودند: اگر سه آقا چهارتا شد، چه کنیم»؟ به باور منتظری [79]، امام خمینی تازه پس از استقرار بروجردی در قم و متعاقب حضور مستقیم در دروس خارج ایشان بود که به جایگاه والای علمی و توانمندی کمنظیر وی در فن تدریس، وقوف کامل یافته بود. پذیرش حکایت منتظری قهراً این نتیجه را به همراه دارد که امام خمینی نمیتوانسته است به تنهایی مبتکر راهکار آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم بوده باشد. قرینهی مهم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، جایگاه امام خمینی در حوزهی علمیهی قم طی سال 1323ش بود. امام خمینی اگرچه آن روزگار از فضلای ارشد، خوشنام و مشاربالبنان حوزه محسوب بود، اما نه تنها در شمار علمای تراز اول و دوم، که حتی در شمار مدرسین معروف و بلکه غیر معروف خارج فقه و اصول حوزه نیز هنوز ورود پیدا نکرده بود [80]. تدریس دروس خارج فقه و اصول امام خمینی، به تصریح خود وی [81]، تازه چند سال پس از استقرار آیتالله العظمی بروجردی در قم و گویا از حدود سال 1328ش به بعد [82] بود که آغاز شد. شهرت اصلی امام خمینی در آن روزگار، دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بود [83]. به بیان دیگر، امام خمینی در سال 1323ش، هنوز آن ظرفیت، جایگاه و اعتبار بالای حوزوی را نیافته بود که بتواند به تنهایی و رأساً، علمای بزرگ تهران، قم و دیگر بلاد ایران را متقاعد و بسیج کند تا از آیتالله العظمی بروجردی برای هجرت به قم و تصدی زعامت حوزهی علمیهی این شهر دعوت به عمل آورند [84]. ظرفیت، جایگاه، اعتبار حوزوی و نیز وجاهت سنی امام خمینی به سال 1323ش، حتی در این مرتبه نبود که بتواند به خود آقا سید صدرالدین یا دیگر مراجع ثلاث نیز انتقال قدرت به آیتالله العظمی بروجردی را توصیه کند [85].
نتیجهی منطقی بحث فوق آن است که امام خمینیِ سال 1323ش نه تنها نمیتوانسته است خود طراح راهکار آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم باشد، بلکه خود به تنهایی ظرفیت و توانمندی اجرای این تدبیر را نیز نداشته است. به نظر میرسد که مدیر خلاق و مدبر برتری، بالادست امام خمینی وجود داشته که راهکار آوردن آیتالله العظمی بروجردی به قم و انتقال زعامت حوزهی علمیه به ایشان را طراحی و سپس فضلای ارشد، خوشنام و متحرکی چون امام خمینی را برای اجرای این تدبیر بسیج کرده است. امام خمینی و دیگر فضلای ارشد حوزهی علمیهی قم هر کاری برای آوردن آیتالله العظمی به این شهر بروجردی کردند، به نظر میرسد که با هدایت، اتکا و حمایت این مدیر خلاق و مدبر بوده است. کنار هم چیدن مجموع شواهد و قرائن فوقالذکر این احتمال را تقویت میکند که مدیر خلاق و مدبر مورد نظر، کسی جز آقا سید صدرالدین نبوده است.
[1]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/339 (مصاحبه با آیتالله سید جواد علوی).
[2]. به عنوان مثال ر.ک. به: خاطرات آیتالله منتظری، 1/33؛ هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 144؛ مجلهی حوزه، 43/93 (مصاحبه با آیتالله سید حسین بدلا)، 43/246 (مصاحبه با آیتالله العظمی حسینعلی منتظری).
[3]. به عنوان مثال ر.ک. به: آثارالحجة، 2/14؛ خاطرات آیتالله منتظری، 1/(33-34).
[4]. به عنوان مثال ر.ک. به هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 141.
[5]. ر.ک. به: خاطرات آیتالله منتظری، 1/36؛ هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 141-142؛ زندگی سیاسی و اجتماعی آیتالله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری، 71؛ مجلهی حوزه، 43/319 (مصاحبه با آیتالله سید جواد علوی).
[6]. ر.ک. به: خاطرات آیتالله منتظری، 1/(36 و 38)؛ مجلهی حوزه، 43/246 (مصاحبه با آیتالله العظمی حسینعلی منتظری).
[7]. ر.ک. به: مجلهی یاد، 4/30 (مصاحبه با حجةالاسلام آذری قمی) و جرعهای از دریا، 3/650.
[8]. به عنوان مثال ر.ک. به: مجلهی حوزه، 43/40 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی)، 43/80 (مصاحبه با آیتالله سید جعفر احمدی)، 43/247 (مصاحبه با آیتالله منتظری).
[9]. ر.ک. به: آثارالحجة، 2/8؛ رجال قم و بحثی در تاریخ آن، 109؛ خاطرات آیتالله منتظری، 1/36؛ هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 144؛ خاطرات آیتالله سید حسین موسوی کرمانی، (73 و 103) و مرجعیت در عرصهی اجتماع و سیاست، 410.
[10]. به عنوان مثال ر.ک. به: آینهی دانشوران، 475؛ آثارالحجة، 2/8؛ هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 144؛ مرجعیت در عرصهی اجتماع و سیاست، 410؛ یادنامهی بزرگداشت سومین شهید محراب حضرت آیتالله صدوقی، 1/54؛ مجلهی حوزه، 43/(40-41) (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی)، 43/69 (مصاحبه با آیتالله سید مرتضی مبرقعی فقیه)، 43/139 (مصاحبه با آیتالله محمد فاضل لنکرانی)، 43/247 (مصاحبه با آیتالله منتظری).
[11]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/71 (مصاحبه با آیتالله سید مرتضی مبرقعی فقیه).
[12]. ر.ک. به: مجلهی حوزه، 43/138 (مصاحبه با آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی).
[13]. به عنوان مثال ر.ک. به: هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 145؛ مرجعیت در عرصهی اجتماع و سیاست، 410؛ خاطرات آیتالله سید حسین موسوی کرمانی، 48؛ خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، 115-117؛ زندگی سیاسی و اجتماعی آیتالله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری، 80؛ مراجع ثلاث، 152-154؛ مجلهی حوزه، 43/43 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی)، 43/80 (مصاحبه با آیتالله سید جعفر احمدی)، 43/93 (مصاحبه با آیتالله سید حسین بدلا)، 43/138 (مصاحبه با آیتالله محمد فاضل لنکرانی)، 43/183 (مصاحبه با آیتالله شیخ جعفر سبحانی)، 43/254 (مصاحبه با آیتالله منتظری)، 96/275 (مقالهی «سالشمار زندگی امام خمینی»؛ بخش دوم؛ اثر علیاکبر ذاکری)؛ مجلهی یاد، مجلهی یاد، 4/30 (مصاحبه با حجةالاسلام آذری قمی) و 5/(22-23) (خاطرات حجةالاسلام محمدحسین مسجدجامعی).
[14]. ر.ک. به: آثارالحجة، 2/9؛ آثارالحجة، 43/247 (مصاحبه با آیتالله منتظری) و خاطرات آیتالله منتظری، 1/38.
[15]. ر.ک. به آثارالحجة، 2/9.
[16]. ر.ک. به خاطرات آیتالله احمد صابری همدانی، 87؛ مجلهی حوزه، 43/93 (مصاحبه با آیتالله سید حسین بدلا).
[17]. ر.ک. به آثارالحجة، 2/9.
[18]. به عنوان مثال ر.ک. به: هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 145؛ خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، 115؛ زندگی سیاسی و اجتماعی آیتالله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری، 80؛ یادنامهی بزرگداشت سومین شهید محراب حضرت آیتالله صدوقی، 1/54؛ مراجع ثلاث، 152 و 154؛ مجلهی حوزه، 43/43 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[19]. ر.ک. به: مراجع ثلاث،153 و مجلهی یاد، 5/22 (خاطرات حجةالاسلام محمدحسین مسجدجامعی).
[20]. ر.ک. به: مراجع ثلاث،153 و مجلهی یاد، 5/22 (خاطرات حجةالاسلام محمدحسین مسجدجامعی).
[21]. ر.ک. به: هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 143؛ مراجع ثلاث، 154.
[22]. ر.ک. به: مراجع ثلاث، 152.
[23]. ر.ک. به: مراجع ثلاث، 152-153 و مجلهی حوزه، 96/275 (مقالهی «سالشمار زندگی امام خمینی»؛ بخش دوم؛ اثر علیاکبر ذاکری).
[24]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/39 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[25]. ر.ک. به: مجلهی حوزه، 43/43 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[26]. ر.ک. به: مجلهی حوزه، 43/39 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[27]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/39 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[28]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/(646-649).
[29]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/648.
[30]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/649.
[31]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/648.
[32]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/648.
[33]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/466.
[34]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/70 (مصاحبه با آیتالله سید مرتضی مبرقعی فقیه).
[35]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/466.
[36]. به عنوان مثال ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/69 (مصاحبه با آیتالله سید مرتضی مبرقعی فقیه).
[37]. ر.ک. به: آثارالحجة، 2/9؛ یادنامهی بزرگداشت سومین شهید محراب حضرت آیتالله صدوقی، 1/54؛ مجلهی حوزه، 43/40 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[38]. ر.ک. به: یادنامهی بزرگداشت سومین شهید محراب حضرت آیتالله صدوقی، 1/(54 و 61).
[39]. ر.ک. به حائرینامه، 295.
[40]. ر.ک. به یادنامه امام موسی صدر، 65 (سخنان شهید آیتالله شیخ محمد صدوقی).
[41]. ر.ک. به صدر دین، 165 (گفتگو با دکتر سید صادق طباطبایی).
[42]. ر.ک.به: آثارالحجة، 1/126 و 2/12؛ مرجعیت در عرصهی اجتماع و سیاست، 411-412؛ جرعهای از دریا، 3/(643 و 648)؛ هفتهنامهی استوار، 650 (مورخ 21/10/23)/1.
[43]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/486. آیتالله العظمی منتظری نیز در خاطرات خود آورده است که با اتوبوسی به استقبال آیتالله العظمی بروجردی رفته بوده که آیتالله العظمی شیخ مرتضی حائری مهیا کرده بود (ر.ک. به خاطرات آیتالله منتظری، 1/38). در همین حال برخی محققین نوشتهاند که آیتالله العظمی حائری هنگام ورود آیتالله العظمی بروجردی به قم، در نجف مشغول تحصیل بوده است (ر.ک. به زندگی سیاسی و اجتماعی آیتالله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری، 80 و مجلهی حوزه، 43/(161-162) (مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین شیخ مجتبی عراقی)).
[44]. ر.ک. به: یادنامهی بزرگداشت سومین شهید محراب حضرت آیتالله صدوقی، 1/(54 و 61).
[45]. به عنوان مثال ر.ک. به: آثارالحجه، 2/9؛ خاطرات آیتالله منتظری، 1/38؛ مرجعیت در عرصهی اجتماع و سیاست، 411؛ جرعهای از دریا، 3/486؛ هفتهنامهی استوار، 650 (مورخ 21/10/23)/1؛ مجلهی حوزه، 43/93 (مصاحبه با آیتالله سید حسین بدلا)، 43/247 (مصاحبه با آیتالله العظمی حسینعلی منتظری).
[46]. ر.ک. به آثارالحجة، 2/9.
[47]. ر.ک. به خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، 117.
[48]. ر.ک. به مجلهی یاد، 5/(22-23) (خاطرات حجةالاسلام محمدحسین مسجدجامعی).
[49]. ر.ک. به: نقباءالبشر، 3/944؛ آثارالحجة، 2/18؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، 1/293؛ خاطرات آیتالله منتظری، 1/38؛ یادنامه امام موسی صدر، 253 (مصاحبه با آیتالله شیخ علی احمدی میانجی)؛ صدر دین، 109 (مصاحبه با آیتالله العظمی سید محمدعلی موحد ابطحی)، 150 (گفتگو با آیتالله شیخ ابراهیم رمضانی فردویی)، 162 (گفتگو با دکتر سید صادق طباطبایی) و 190 (گفتگو با علامه علی دوانی)؛ خاطرات آیتالله سید محمدنقی شاهرخی خرمآبادی، 52؛ خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، 115؛ جرعهای از دریا، 3/650؛ مراجع ثلاث، 151 و فصلنامهی نامه مفید، 20 (زمستان 1378)/8 (مصاحبه با آیتالله العظمی موسوی اردبیلی)؛ مجلهی حوزه، 43/278 (مصاحبه با آیتالله محسنی ملایری).
[50]. آیتالله سید حسین بدلا در خاطرات خود آورده است که محل اقامهی نماز جماعت آیتالله العظمی بروجردی، حدود شش ماه پس از ورد ایشان به قم، به حرم مطهر حضرت معصومه (س) منتقل شد (ر.ک. به هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا).
[51]. ر.ک. به صدر دین، 109 (سخنان آیتالله العظمی سید محمدعلی موحد ابطحی).
[52]. ر.ک. به صدر دین، 123 (مصاحبه با آیتالله دکتر علیاکبر صادقی).
[53]. ر.ک. به فصلنامهی نامه مفید، 20 (زمستان 1378)/8 (مصاحبه با آیتالله العظمی موسوی اردبیلی).
[54]. ر.ک. به: خاطرات آیتالله سید حسین موسوی کرمانی، 149-150 و مراجع ثلاث، 155-156.
[55]. ر.ک. به: خاطرات آیتالله سید حسین موسوی کرمانی، 149-150 و مراجع ثلاث، 155-156.
[56]. ر.ک. به خاطرات آیتالله احمد صابری همدانی، 81.
[57]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/466.
[58]. ر.ک. به: آثارالحجة، 1/209؛ گنجینهی دانشمندان، 1/332؛ یادنامه امام موسی صدر، 144 (مصاحبه با آیتالله العظمی شیخ جعفر سبحانی)، 168 (مصاحبه با آیتالله العظمی سید محمدعلی موحد ابطحی).
[59]. ر.ک. به صدر دین، 180 (گفتگو با دکتر سید کاظم صدر).
[60]. به عنوان مثال ر.ک. به هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 144.
[61]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/(39 و 43) (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[62]. ر.ک. به صدر دین، 123 (مصاحبه با آیتالله دکتر علیاکبر صادقی).
[63]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/39 (مصاحبه با آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی).
[64]. ر.ک. به صدر دین، 123 (مصاحبه با آیتالله دکتر علیاکبر صادقی).
[65]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 1/570 و 3/(466، 647 و 648).
[66]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/69 (مصاحبه با آیتالله سید مرتضی مبرقعی فقیه).
[67]. ر.ک. به صدر دین، 149-150 (گفتگو با آیتالله شیخ ابراهیم رمضانی فردویی).
[68]. آیتالله شیخ محمد واعظزاده خراسانی، گفتگو با گروه تاریخ شفاهی مؤسسهی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر (مشهد)، .
[69]. ر.ک. به صدر دین، 137 (گفتگو با آقای حاجآقا علی صدر).
[70]. ر.ک. به: صدر دین، 165 (گفتگو با دکتر سید صادق طباطبایی) و خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، 1/22.
[71]. ر.ک. به صدر دین، 179-180 (گفتگو با دکتر سید کاظم صدر).
[72]. ر.ک. به اقلیم خاطرات، 105.
[73]. ر.ک. به جرعهای از دریا، 3/466.
[74]. ر.ک. به صدر دین، 137 (گفتگو با آقای حاجآقا علی صدر).
[75]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/(246-247) (مصاحبه با آیتالله منتظری). همچنین ر.ک. به خاطرات آیتالله منتظری، 1/(28 و 38)
[76]. ر.ک. به خاطرات آیتالله منتظری، 1/38.
[77]. ر.ک. به مجلهی حوزه، 43/(246-247) (مصاحبه با آیتالله منتظری). همچنین ر.ک. به خاطرات آیتالله منتظری، 1/(28 و 38)
[78]. ر.ک. به: خاطرات آیتالله منتظری، 1/(36 و 38) و هفتاد سال خاطره از آیتالله سید حسین بدلا، 142.
[79]. ر.ک. به خاطرات آیتالله منتظری، 1/38.
[80]. ر.ک. به صدر دین، 129-130 (گفتگو با آیتالله دکتر علیاکبر صادقی) و مجلهی حوزه، 96/(281-283) (مقالهی «سالشمار زندگی امام خمینی»؛ بخش دوم؛ اثر علیاکبر ذاکری).
[81]. به عنوان مثال ر.ک. به مجلهی حوزه، 96/282 (مقالهی «سالشمار زندگی امام خمینی»؛ بخش دوم؛ اثر علیاکبر ذاکری).
[82]. به عنوان مثال ر.ک. به مجلهی حوزه، 96/(281 و 283) (مقالهی «سالشمار زندگی امام خمینی»؛ بخش
دوم؛ اثر علیاکبر ذاکری).
[83]. به عنوان مثال ر.ک. به صدر دین، 129-130 (گفتگو با آیتالله دکتر علیاکبر صادقی)؛ مجلهی حوزه، 96/282 (مقالهی «سالشمار زندگی امام خمینی»؛ بخش دوم؛ اثر علیاکبر ذاکری).
[84]. ر.ک. به صدر دین، 165 (گفتگو با دکتر سید صادق طباطبایی) و 179-180 (گفتگو با دکتر سید کاظم صدر).
[85]. ر.ک. به صدر دین، 165 (گفتگو با دکتر سید صادق طباطبایی) و 179-180 (گفتگو با دکتر سید کاظم صدر).
پربازدید ها بیشتر ...
آثار و مقالهشناسی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
محمدرضا رهبریانسیدحسین مدرسی طباطبایی (متولد 1320 ش در قم) استاد و پژوهشگر علوم اسلامی، پس از تحصیلات جدید به حوزۀ
تاثیر افکار ابوالحسن ندوی در ایران
رسول جعفریانافکار دو تن از اندیشمندان شبه قاره در حوزه بررسی تمدن اسلامی و مواجهه آن با غرب، در ایران موثر بود.
دیگر آثار نویسنده
آیا سید جمالالدین واعظ اصفهانی، بیدین، لامذهب و نامسلمان بود؟
محسن کمالیانمقاله زیر در دفاع از روحانی معروف مشروطه، سید جمال الدین واعظ اصفهانی نوشته شده است.
نظری یافت نشد.