بستان 2: نام حبیب هست و نشان حبیب نیست (گزارشی از کتاب معالم المدینه)
خلاصه
کتاب حاضر، پژوهشی است حجیم در 30 جلد (9 جزء) که به بیان بافت معماری مدینه و چگونگی شکل گیری و پیشرفت و دگرگونی اش و نیز مظاهر طبیعی جغرافیایی و اتوگرافی آن تا سال 1420 میلادی می پردازد.بستان 2: نام حبیب هست و نشان حبیب نیست (گزارشی از کتاب معالم المدینه)/ مریم حقی (کورانی)
پیشدرآمد
چندین دهه است که کسانی کمربسته و به حکم مفتیانِ وهّابی، تیشه بر ریشۀ میراث دینی و باستانی حجاز میزنند. آنها نهتنها بقای آثارِ پیش از اسلام را روانمیدارند، بلکه حیاتِ بسیاری از آثار اسلامی را نیز برنمیتابند. بسیاری از خانهها، مساجد، مزارها و یادگارهایی که قرنها از تاراج و آتش و طوفان جانِ سالم به در بردهاند، در قرن گذشته از دینامیت و بولدوزرهای فتوا در امان نماندهاند، اما نپندارید همۀ بیست میلیون شهروندِ سعودی، یکصدا حامی اینگونه طرحهای «توسعه» و «شهرسازی»اند. در این نوشتار به معرفیِ کتابی میپردازیم که نویسندۀ عربستانیاش عمری را گذاشته تا میراثِ در حال نابودیِ نخستین شهر اسلامی را که در شصت سال اخیر بیش از 25 برابر گسترش یافته، با دقتی کمنظیر ثبت نماید.
مدینۀ پیامبر
مدینه با پیامبر «مدینه» شد. در میان چند کوه و سنگزار آتشفشانی، یثرب آبادیای بود با چندین نخلستان و قلعۀ کوچک و بزرگ و ساکنانی یهودی و عرب یمنیتبار. دو قبیلۀ عربِ یثرب صدوهفتاد سال بود که در جنگ و ستیز بودند. وقتی شنیدند جوانمردی در مکّه (در 400 کیلومتری مدینه) مردم را به یکتاپرستی و نیکویی میخوانَد او را دعوت کردند و «انصار»ش شدند. پیامبر پس از مهاجرت پیش از هر کار میان ساکنان آن -از هر دین و نژادی- چند پیمان صلح و اتّحاد بست. این بود که یثرب «مدینۀ پیامبر» شد. پیش از آن در «بلادِ» عرب، «مدینه»ای نبود. بعدها بود که این واژه معادل «شهر» ترجمه شد. البته امروزه عبارت «مدینۀ النبی» در متون رسمی بهندرت به کار میرود. نام اداریِ این شهر «المدینَۀ» یا «المدینَۀُ المُنوّرة» (شهر نورانی) شده، همان طور ترتیب که «حَرَمُ النّبی» و «مسجدُ النّبی» جای خود را به «مسجدُ النَبَوی» داده است.
مدینه شهر کهنسال زندهای بود، نه مانند شهرهای باستانیِ متروکه (چون بعلبک) و نه مانند شهرهایی که هر تمدّنش در بسترِ لایهای خاک خفته و در زیر تمدنِ پسین مدفون شده (چون تپّهسِیَلک)، بلکه در زمرۀ شهرهایی بود که هر بخش جدید آن در آغوش تمدنِ پیشین رشد کرده؛ مانند مکّه و دمشق و قدس (اورشلیم)، اما قلبِ تپندۀ مدینه نه کعبه و مسجد که حرمِ مصطفای حبیب بود. قدم به قدمش قدمگاه او و هر گوشهاش یادگارِ نسلها دوستداران او.[2] حرمین -حرم خدا و حرم پیامبر- همواره مقصدِ محبّان و محلّ نزاعِ حاکمان بود، اما همیشه حرمت آثار حفظ میشد تا آنکه وهّابیان قدرت یافتند و از همزیستی با آثار سر باز زدند.
ده سال پیش، در 1427 هـ ق، از میانِ اعضای بلندپایهترین انجمن دینیِ عربستان، «هِیئةُ الکِبارِ العُلَماء» فریادی برخاست. مفتیای عربستانی به نام عبدالوهاب ابوسلیمان به سیاستهای نابودی آثار اعتراض کرد. او که برخلاف بیشتر هیئت مالکیمذهب بود، نه در تریبونِ نماز جمعه و جماعت، بلکه در یک روزنامه مقالهای دربارهٔ مشروعیت و لزوم حفظ و احیای این میراث و تأثیر مثبت آن در روحیۀ مسلمانان نوشت،[3] اما با خیلِ انتقادها و اتّهامهای سلفیان مواجه شد. او را بدعتگزار نامیدند و تأکید کردند این کارها جانبدارانه، مشرکانه، غیرشرعی، خرافاتی، موهوم، بازگشت به جاهلیت، روشنفکر مآبانه، غیرعقلانی، مدرنزده، حمایت از غرب، تشبّه به یهودیان و مسیحیان، تحت تأثیر تبارِ عجمی و هندی وی (؟) و تبلیغ فساد و شرک صریح است.[4]
با وجود فشار چنین تندروانی، همچنان نویسندگانی هستند که میکوشند میراث عظیم در حال نابودی حرمین را ثبت کنند.[5] یکی از مؤثرترین تألیفات که سرانجام در سیاستهای توسعۀ مدینه هم اثر گذاشت، کتاب «مَعالِمُ المَدینه» بود.
نویسندۀ «معالم المدینه»
نویسندۀ این کتاب، عبدالعزیز الکعکی متولد 1956م در مدینه و در خانوادهای علاقمند به علوم دینی است. او خود را فردی معرفی میکند که از سویی عاشق مهندسی و از سوی دیگر عاشق مدینه و پیامبر(ص) است.[6] کعکی تحصیلاتش را در رشتۀ «مهندسی نقشهکشی و معماری» گذراند. او کارشناسی را در دانشگاه ملک سعود، ارشد را در دانشگاهِ اَلاَزهرِ مصر و دکتری را در دانشگاه هریوتواتِ امریکا پی گرفت و سپس به زادگاهش برگشت و کتاب معالم المدینه را نوشت.
تألیف این اثر توجه فراوانی جلب کرد و در تغییر بعضی از سیاستهای شهرسازی تأثیرگذار بود. کعکی در آغاز تألیف کتاب، استادی در دانشگاه طیبه (Tiba) بود، اما تلاشهای او منجر به تعیین جایزهای در حمایت از میراث فرهنگی و باستانی شد.[7] کتاب او باعث شد پایاننامههای زیادی در رشتۀ معماری به بررسی آثار گذشته بپردازد، برخی هتلهای ثروتمند شهر به حمایت از طرحهای الهام گرفته از قدیم رو آوردند و خود او به هیئت توسعۀ شهر مدینه راه یافت تا بیش از پیش در حمایت از آثار نقشآفرینی کند.[8] او که اکنون پیری باتجربه است، افزون بر مشاورۀ طرحهای عمرانی، موزۀ شخصی خود را در مدینه مدیریت میکند.[9]
برخورد اوّل
مهمترین کتاب کعکی، «مَعالِمُ المَدینةِ المَنَوّرة بَینَ العِمارَةِ وَ التّاریخ» کتابی است حجیم در 30 جلد (9 جزء) با قطعِ رحلی و کاغذِ گلاسه. نخستین بخش آن در 1998م منتشر شد و تألیف و چاپ آن پس از هفده سال بهتازگی در 2015م به پایان رسید. این اثر به هزینۀ خود نویسنده در بیروت صفحهآرایی و چاپ شده است و به نظر میرسد که نویسنده تمام کتاب را ـ جدا از جزء آخر که از فرزندش نام برده ـ بهتنهایی نوشته است.
عنوان کتاب بهدقت انتخاب شده: اَعلامِ جغرافیاییِ مدینه، از نظرِ معماری و تاریخی. وقتی کتاب را پیشِ رو میگذارید و ورق میزنید (سنگینتر از آن است که در دست بگیرید)، ابتدا مانند یک آلبوم عکس به نظر میرسد، اما اگر حوصله کنید؛ اطلاعات نایابی خواهید یافت. ابتدا نگاهی به عنوان هر جلد میاندازیم:
جزء |
جلد. عنوان |
توضیح |
1 |
1. الجبال |
یازده کوه کوچک و بزرگ مدینه، پوشش گیاهی و جانوری و رویدادهای تاریخی وابسته به هریک |
1 |
2. الاودیة و الحرّات |
رودخانههای پرشمار مدینه و سه سنگلاخ آتشفشانی (حرّه یا لابه) در بیرون شهر |
2 |
معالم التطور العمرانی و التقدم الحضری |
روند توسعه تمدن و پیشرفت شهرسازی از پیش از اسلام تا کنون |
3 |
1. تاریخ و عمارة الحصون و الآطام |
تاریخ و ساخت قلعههای کوچک و بزرگ مسکونیِ ویژۀ مدینه (اطم) |
3 |
2. الأسوار و الأبواب و القلاع و الأبراج |
سور (بارو)، دروازهها، مراکز نظامی و برجهای دیدهبانی مدینه |
4 |
1-4. تاریخ و عمارة المساجد الأثریة |
تاریخ و ساخت مساجد باستانی مدینه |
5 |
1. تاریخ و عمارة الدُور |
تاریخ و ساخت عمارتها و خانهها |
5 |
2. تاریخ و عمارة القُصور |
تاریخ و ساخت کاخهای مدینه |
5 |
3. تاریخ و عمارة الآبار و العیون |
تاریخ و ساخت چاهها و چشمهها و از بین رفتن برخی آنان در طرحهای توسعه |
6 |
1. المکتبات و المدارس |
مکتبخانهها و مدرسههای قدریم و جدید |
6 |
2. الأربطة و السکّة الحدید و الحمامات العامة و الأسبلة |
رباطها، راهآهن حجاز که اکنون موزه شده، حمامهای عمومی و انواع سبیل (چشمه، سقاخانه، آبخوری وقفی و محل استراحت ساقیان) |
7 |
1-4. النسیج العمرانی القدیم للمدینة المنوّرة، التشیید و الخصائص و المقوّمات |
ساخت، ویژگیها و عناصر سازندۀ بافت قدیم شهر (بخشهای تخریبشده) |
8 |
تاریخ و عمارة البیوت التقلیدیة بالمدینة المنوّرة و تقنیات البناء |
خانههای سنتی و فنآوریهای ساختمانی آن (نقشه، مصالح، ابزار ساخت، وسایل زندگی و...) |
9 |
1.غزوة احد و خروج النبی الی حمراء الاسد |
عنوان کلی این جزء «المواضع و البقاع» است. این جلد مسیر و آثار جنگ احد را شرح میدهد |
9 |
2. غزوة الخندق (الاحزاب) و خروج النبی الی بنیقینقاع |
نقشه و عکس و ماکتهایی از خندق، پادگان و مسیر لشکر دو طرف |
9 |
3. عالیة المدینة و سافلتها و خروج النبی الی بنیقینقاع والنضیر |
مسیر حرکت پیامبر به سمت قلعههای یهودیان در بیرون شهر مدینه پس از پیمانشکنی |
9 |
4. بقیع الغرقد (مقبرة اهل المدینه)، تاریخه و فضائله |
تاریخ توسعه و مهمترین مدفونان بقیع، مشروعیت زیارت، مراحل کفن و دفن در بقیع |
9 |
5. انفجار برکان حرة المدینة المنورة (حرة المدینۀ الکبری) |
آثار بهجامانده از روشن شدن آتشفشان مدینه در سال 654 ق |
9 |
6. انفجار القلعة السلطانیة (قلعة قیادة) و حریق زقاق القمّاشة (سویقة) |
آثار بهجامانده از انفجار پادگان تاریخی (1920) و آتشسوزی بازار پارچهفروشها (1977) |
9 |
7. سوق رسولالله (المناخة)، سوق المدینة المنورة |
آثار بهجامانده از بازار بزرگ مدینه که در قرن اخیر از بین رفت |
9 |
8. مسار الطریق الهجرة النبویة المبارکة من قباء الی المدینة |
خانهها و قلعههای تیرههای اوس وخزرج و قبایل یهودی در راه قبا تا مدینه |
9 |
9. سُقَیفة بنیساعدۀ او ماتعرف بسقیفة البیعة |
سقیفۀ بنیساعده که اکنون بستان شده است |
9 |
10. اموال النبی و صدقاته المبارکة بالمدینة |
اموال پیامبر و مزارع و نخلستانهایی که به فقرا بخشید و برخی تا این اواخر وجود داشت |
متأسفانه سردرآوردن از نظم این کتاب آسان نیست. تفاوت جزء با جلد، عنوانهای طولانی و طرح جلدهای شلوغ خواننده را سردرگم میکند. در صفحات آغازینِ هر جلد، آیاتی از قرآن، عکسهایی از حرم، چندین عکس از شاه و شاهزادگان سابق و حاضر سعودی، شعرهایی در وصف پیامبر و مدینه، یادداشتهای متعددی از مسئولانی چون استاندار و شهردار و امیران، تشکرها و قدردانیهای پیدرپی و صفحۀ تقدیم و اهدا آمده است.[10] تازه پس از تمام اینهاست که فهرست مطالب میآید و مقدمه و فصلهای اصلی شروع میشود. با اینهمه اگر شکیبا باشید، سرراستنبودنِ برخورد اول را به ارزشمندیِ اُنس با معالم میبخشید، بهویژه اگر راز بقای چنین کتابی در چنان محیطی را در همین صفحات آغازین بجویید.
به تماشای معالم
کعکی این کتاب را چگونه سازماندهی کرده است؟ او ابتدا اماکن تاریخی مدینه را به چند دسته تقسیم کرده و سپس به گردآوری و تحلیل اطلاعات کتابخانهای و میدانی دربارۀ آنها پرداخته است. او از اماکن طبیعی مانند کوه و رود و گیاهان شروع میکند (جزء 1)، سپس مراحل توسعۀ شهر را در هزاروپانصد سال اخیر بازسازی مینماید (جزء 2)، آنگاه به سراغ انواع بناهای شهر میرود (جزء 3 تا 6) و سپس به معرفی اماکن تخریبشده میپردازد (جزء 7). پس از آن مراحل و اجزای ساختمانسازی سنتی را توضیح میدهد (جزء 8) و سرانجام کتاب را با ده جلد (جزء 9) به پایان میبرد که در هر جلد، مسیر و آثار یکی از رویدادهای تاریخی مدینه را بررسی کرده است.
متأسفانه توضیحات کعکی دربارۀ مراحل و روش کارش بسیار پراکنده است. به نظر میرسد کاملترین توضیح را دربارۀ مساجدِ کهنِ مدینه آورده است.[11] او شرح میدهد که یافتن اطلاعات با چه دشواریهایی همراه بوده؛ برای مثال دریافته که گاه نام یک مسجد در طول تاریخ تغییر کرده است.[12] گاهی نیز مسجد علاوه بر نام رسمی، چندین نام در میان مردم دارد.[13] گذشته از نام، بازسازیِ نقشههای تاریخی نیز ساده نبوده. در برخی گزارشهای قدیم مشخّص نیست که اندازهها از داخل بنا گرفته شده یا از بیرون. همچنین برخی مورّخان چند مسجد جدیدتر را کهن انگاشتهاند و همین باعث شده مکان اصلی مسجدی کهن گم شود.[14] در مواردی هم جای برخی مساجد در هنگام بازسازی کمی تغییر کرده و برخی مساجد هم بهکل تخریب شدهاند و مکان سابقشان نامعلوم است؛ چون در میانۀ میدان یا وسط خیابانی افتاده و نشانیهایی که او از کتابها درآورده یا از سالمندان محل سراغ گرفته، بر پایۀ پدیدههای طبیعی و کوچههای اطراف بوده که بعضی از آنها هم از بین رفته است.
با این همه کعکی ناامید نشده و با صبوری و دقت و از همان دادههای موجود به یافتههایی ارزشمند و تازه رسیده است. او ابتدا همۀ اطلاعاتِ بهجامانده ـ از کتاب و نقاشی و خاطره تا عکسهای هوایی و آمار اداری ـ را ثبت کرده و سپس با تصاویرِ ماهوارهای و عکسهای جدید مقایسه کرده و «با محاسبات دشوار» توانسته جای آنها را بر زمین به طور دقیق یا حدودی بیابد. سپس به بازدید میدانی رفته و توانسته به شواهدی جدید در اثبات برخی گمانهها دست یابد و مثلاً حتّی سنگهایی از ویرانۀ مسجدی را در وسطِ زمینی کشاورزی بیابد یا با کاوش، بازماندههایی از پی و محراب مسجدی را پیدا کرده و نقشۀ آن را ترسیم کند. در کنار اینها مترصّد اخبار جدید نیز بوده و اگر شنیده که اثری در آستانۀ تخریب است، خود را به محل رسانده و پیش از عملیات تخریب و گاه در حینِ آن به اندازهگیری و ثبت نقشۀ بنا پرداخته و کالبدشکافانه فناوریهای ساخت آن را بررسی کرده است.
دقت و ذوق نویسنده منحصر به محاسبات مهندسی نیست، بلکه اطلاعات اجتماعی و مردمشناسی را نیز در بر گرفته است. اینک به ذکر چند نمونه از آن میپردازیم.
ـ در جزء ششم که دربارۀ مکتبخانههای قدیم مدینه است، علاوه بر چندین عکس و نقشه، توصیفی زنده از درسخواندن قدما به دست میدهد. نویسنده شرح داده که چگونه هر استاد یک کُتّاب یا اتاقِ درس مخصوص به خود داشته، چگونه کودکان و نوجوانان کتابهای درسی را از بر میکرده و گاه فلَک میشدهاند و دختران و زنان جوان در کَتاتیب ویژۀ بانوان درس میخواندهاند.[15]
ـ با توضیحات کتاب میتوان فضای چندملّیتی مدینه را بهتر تصور کرد. «رِباط»ها اقامتگاههایی با حیاطی در مرکز و مجموعه اتاقی دور تا دور با کاربری مسکونی و فرهنگی بودهاند که برخی کوچک بوده و برخی تا هفتاد اتاق داشتهاند. اموالی برای تأمین هزینههای رباط وقف آن میشده؛ زیرا رباط را برای استفادۀ رایگانِ گروهی خاصی ـ بهویژه تنگدستان و مسافران ـ میساختهاند؛ گروههایی مانند مردان، زنان، متأهلان، سادات، دانشجویان یک مرکز، اهل یک مذهب یا طریقۀ صوفیه، مردم کشور یا شهر و...؛ مانند رباط مراکشیها، حبشیها، آلبانیاییها، سِندیها، خُتَنیهای غرب چین، رباط یا تکیۀ مصریها و رباط مراغه. در قرن نهم هجری فقط پیرامون مسجدالنبی 39 رباط، در قرن چهاردهم هجری در کل مدینه حدود 100 رباط و در سال 2005م همچنان 82 رباط در مدینه بوده است؛ از جمله رباط عجم، رباط فاضلة عجمیۀ و رباط عبدالکریم العجمی.[16] رباط عجم یا اصفهانی ـ که سپس به رباط عثمان بن عَفّان تغییر نام داد ـ رو به روی حرم بوده است.
ـ نویسنده در جزء دوم روند شهرسازی مدینه را از پیش از عصر نبوی تا کنون شرح میدهد. میگوید که چگونه پس از جنگ جهانی دوم شبکۀ راههای خشکی و هوایی و دریایی گسترش یافت، اما برنامۀ خاصی برای گسترش منظم شهر نبود تا آنکه زیر نظر وزارت داخلۀ سعودی و گاه زیر نظر مستقیم مَلِک، طرحهای توسعه ابتدا زیر نظر 10 مهندس مسلمان (هشت مصری، یک سوری و یک پاکستانی) و سپس توسط چند شرکت غربی (بهویژه در دهۀ هفتاد میلادی) انجام شد و خیابانکشیهای جدید، سیستم جدید آب و برق شهر، سیستم تهویۀ حرم و پروژۀ بازسازی چند مسجد باستانی و چاپخانۀ قرآن طراحی و اجرا شد.
ـ کعکی میگوید در توسعۀ شهر نباید کاربریها را تغییر داد؛ برای مثال نمیتوان ساختمانی با کاربری خدماتی را به مسکونی تبدیل کرد، بلکه باید هر ساختمان را یا بازسانی کرد یا همان را گسترش داد.[17] او شرح میدهد که بافت قدیم شهر به همین ترتیب بر اساس ارزشهای دینی، قوانین فقهی و حقوقی، اخلاق و آداب اجتماعی و هماهنگی با طبیعت شکل یافته بود و نیازهای فردی و اجتماعی (از حریم خصوصی تا نور و تهویه) را تأمین میکرد.[18] وی جزءِ هفتم را با چهار جلد و یکهزار و چندصد عکس و نقشه به معرفی آثار تخریبشدۀ مدینه و تعیین جای دقیق آنان اختصاص داده است.
گفتنی است نویسنده نهتنها در عنوان این جزء، بلکه در هیچ جای دیگر معالم با لحنی که صریحاً منفی یا سرزنشگر باشد دربارۀ تخریبها حرف نزده است. وقتی میخواهد بگوید فلان بنا دیگر وجود ندارد، میگوید «تَمَّ اِزالَةُ فلان فی مَشروعِ فلان بِزَمَن خادمُ الحَرَمین، مَلِک فلان رَحِمَهُ الله»؛ یعنی فلان چیز در فلان طرح در زمان فلان پادشاه یا امیر که خدایش بیامرزد از میان برداشته شد. گاهی هم از واژۀ «هُدِمَ» استفاده میکند که یعنی تخریب شد. او هر جا از یکی از مسئولان پیشین یا کنونیِ سعودی نام برده، نهایت احترام را گذاشته است.
ـ او مینویسد علاوه بر بقیعِ غَرقَد یا بقیعِ اهل مدینه که بزرگترین قبرستان شهر است، چند مرقد و قبرستان کوچکتر هم در اطراف بوده که با بقیع ادغام شده یا کاملاً از بین رفتهاند. برای مثال بقیعِ زبیر و قبر اسماعیل فرزند امام صادق(ع) تخریب شده و بقایای قبرها به بقیع کنونی منتقل شده است. کعکی در اینجا اظهارنظر شگفتانگیزی کرده و مینویسد مقبرۀ امام صادق(ع) در خیابانِ حاشیۀ بقیع بوده و با افزودنِ خیابان به قبرستان داخل آن افتاده است.[19] احتمالاً او خانۀ امام صادق(ع) را با بارگاه ایشان اشتباه گرفته، بهویژه که در جلد چهارم از جزء نهم، آرامگاه امام صادق را در کنار آرامگاه امام باقر و امام سجاد(ع) معرفی میکند.
شاید برای شما هم این سؤال پیش بیاید که نویسندۀ معالم چه طرز فکر مذهبیای دارد؟ باید گفت که او فردی مذهبی و سنّی است، اما شیعهستیز نیست. او که اکنون نیز در موزهاش به گرمی پذیرای بازدیدکنندگان همۀ مذاهب است،[20] در جزء نهم منبری طولانی در باب مشروعیت و استحباب زیارت ایراد کرده و عکسهایی نادر از بارگاه اهلبیت در بقیع آورده است. او بقیع را دومین زیارتگاه مهم حاجیان در مدینه میشمارد و قصیدۀ غَرّایی در وصف بقیع نقل میکند که شاعر در آن شفاعتِ پیامبر را طلبیده است.[21]
با این حال نباید به اشتباه افتاد و او را شیعه دانست. او در بیان مدفونان بقیع، «اهل البیت» را اینگونه برمیشمارد: السیدة فاطمة الزهراء رضی الله عنها، العباس بن عبدالمطلّب، الحسن بن علی، زینالعابدین بن الحسین بن علی، محمدالباقر بن زینالعابدین، جعفر الصادق بن محمدالباقر» و پس از نام هریک «رضی الله عنه» میآورد. همچنین در شرح حال حضرت فاطمه (س) روایتی سنّی از پایان عمر ایشان ارائه نموده و مدفن وی را در یکی از چهار قبرِ جلوی قبر عباس، عموی پیامبر میداند (با این احتساب یک قبر کم میآید. پس آن چهار قبر همردیف را «قبر کلّی» آن پنج نفر میداند). او در این جلد «قبور اهل البیت» را جدا و «قبور اُمّهات المؤمنین» را جدا نشان داده است و قبر ماریه را هم جداگانه به عنوان کنیز پیامبر و مادر ابراهیم معرفی میکند. با این حال در جلدی دیگر[22] که از خانههای مدینه سخن گفته و به خانههای اهلبیت در جوار آرامگاه پیامبر اشاره کرده، تأکید میکند که مصداق اهل بیت تنها همسران پیامبر نیستند، بلکه حدیث کسا نازل شده تا ثابت کند پنج تن «اهل عبا» هم در شمار اهل بیتاند.
بر رویهم کعکی ادعایی در شناخت و معرّفی مذاهب ندارد. او حتی هنگام سخن از مساجد و مدارس و رباطها، دربارۀ مذهب صاحبان آن –چه شیعه چه سنی- سخنی نگفته است. شاید هم از سر محافظهکاری باشد؛ زیرا مثلاً در هیچ جای معالم به حسینیههای شیعیاِن مدینه ـ چه تخریبشده و چه موجود ـ اشارهای نکرده است.[23]
جمعبندی
این کتاب بهویژه برای مخاطب عربی، بسیار تأثیرگذار و تحسینبرانگیز است. همچون غمنامهای باشکوه، همدلی برمیانگیزد و مخاطب را قانع میکند که آثار تاریخی، بخشی از هویت دینی و محلی است که باید باقی بماند. نویسنده با آیات و روایات و اشعاری خواندنی تأکید میکند که بازدید این اماکن نامشروع نیست و هماهنگ با دینداری و ایمان است. همچنین با لحن یک مهندسی فرنگرفته ثابت میکند که مردهپرستی هم نیست و با نیازهای روز سازگار است.
البته باید توجه کرد که ارزش معالم المدینة، بیشتر از منظر مهندسی و تأثیر سیاسیِ رندانۀ آن است، نه نگاه تخصصیِ تاریخی. نویسنده مانند باستانشناسان عمل نکرده و بسیاری از اطلاعات را تاریخگذاری نکرده یا به تأثیر و تأثرهای فرهنگی و تطوّر سبک معماری در دورههای متفاوت و در مقایسه با شهرهای دیگر توجه چندانی نداشته است.
گمگشتۀ دیار محبّت کجا رود ...
این روزها که سلفیان تندرو، علاوه بر داغ جان انسان، داغ میراث فرهنگی خاورمیانه را به دل میگذارند، اهمیت کتابهایی چون معالم بیشتر به چشم میآید. البته عکس و نقشه جای شهر و دیار را نمیگیرد و حتی اگر آتشبسِ تخریب اعلام شود، زخمِ ویرانهها مرهمی ندارد. کعکی در آغاز جلد هفتم، شعری لطیف از شاعری سوری میآورد:
قالوا: الـزُّقاقُ قدیمٌ فَـاهجروا الدّارا سَـیَهدِمُ الحیٌّ «تخطیطاً» و «إعـمارا»
و فی الـزُّقاقِ حَـبیبٌ کُنتُ اَعشِـقٌهُ و فیهِ کـانَ کریمُ القَومِ لی جـارا ... [24]
گفتند این کوچه قدیمی است؛ خانه را خالی کنید؛ به خاطر «طرح» و «عمران»، محلّه خراب خواهد شد، اما در آن کوچه حبیبی است که من عاشق او بودم، بزرگِ ما در آنجا با من همسایه بود ... .
[1] . این شعر از هوشنگ ابتهاج (سایه) است: گمگشتۀ دیار محبت کجا رود؟/ نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
[2] . اکنون تنها در ایالاتمتحدۀ امریکا دهها شهر و شهرک و روستا (شاید مهاجرنشین) به یاد مدینة النبی، مِدینَه نامیده شدهاند. این مطلب در ویکی پدیای انگلیسی (مدخل Medina) آمده است و وبسایت دولتی USA.gov هم وجود شهرهایی با نام مدینه را در اوهایو، واشنگتن و ... تأیید میکند.
[3] . مقالهای چهار قسمتی در روزنامۀ عُکاظ، در مورّخۀ 3،4، 10 و 11 ربیعالاول 1427 با عنوان «عنایة الملک عبدالعزیز رحمه الله باالاماکن التاریخیة فی مکة المکرمة».
[4] . سه نمونه از نقدهای علمای ریاض:
- http://www.alabdulltif.net/index.php?option=content&task=view&id=2580&Itemid=5
- http://www.saaid.net/Doat/fahd/1.htm
- http://www.saadalhusayen.com/index.php?option=com_content&view=article&id=167:2013-09-11-15-02-25&catid=11:exemplecategorie&Itemid=2
[5] . کتابشناسی آثار موجود و معدوم، تاریخ نابودی آثار و واکنشهای احتمالی به برخی نابودسازیها، هر یک پژوهشی جداگانه میطلبد. در اینجا تنها به یک مورد ایرانی که همموضوعِ معالم است اشاره میکنیم: کتابی ایرانی و هنرمندانه به نام مدینهشناسی از مرحوم محمدباقر نجفی که پیش از انقلاب با گروه عکسبرداری خود، عکسهایی دیدنی از مدینه و اطرافش گرفت و جُنگی چشمنواز از عکس و نقشه تا خوشنویسی و تذهیب و سیره فراهم آورد. متأسفانه در چاپ جدید و «ویراستۀ» این کتاب بخش عظیمی از زیباییهای آن حذف شده است. چاپ قدیم که در قطع سلطانی است حال و هوایی دیگر دارد. (چاپ قدیم: بیجا، بیتا؛ چاپ جدید: تهران، مشعر، 1386)
[6] . این مطلب در مقدمهی کتاب دیگر عبدالعزیز کعکی به نام «الدر المنثور فی بیان معالم المدینة الرسول (ص) فی العهد النبوی» آمده که تنها آثار زمان نبوت را معرفی کرده است.
[7] . شاهزادهای به نام سلطان بن سلمان که مسئول میراث فرهنگی است، جایزۀ سالانهای را به نام خود برای پروژههای «میراث عمرانی» تعیین کرد.
[8] . جزء 8، جلد 2، فصل 6، ص 434-436.
[9] . متحف دارالمدینه: www.dar-almadinah.com در این موزۀ دیدنی شمار زیادی ماکت تاریخی از مدینه و رویدادهایش ساخته و به همراه نمونههایی از ابزار زندگی قدیم به نمایش درآمده است.
[10] . نویسنده کتاب معالم را به پدر، مادر، «طیبه»، برادران و فرزندان، همسر و مادر فرزندانش، مردم و دوستداران طیبه اهدا کرده است. طیبه لقب شهر مدینه است که در ضمن نام دبیرستان نویسنده و دانشگاه محل کار او نیز هست.
[11] . الجزء الرابع، المجلد الاول.
[12] . چرایی این تغییرات جای بررسی دارد: نمونۀ یک پژوهش علمی تاریخی ـ نشانهشناختی دربارۀ تغییر اسم یک مکان در طول تاریخ، ر.ک به: پاکتچی محلۀ شیخ ابومسعود اصفهان.
[13] . الجزء الرابع، المجلد الاول، ص 29 به بعد.
[14] . چنانکه میدانیم مشابه چنین اتفاقی برای شهر گرگان یا جرجان قدیم افتاده است. شهر کهن ویران شده و سپس شهر استرآباد که در نزدیکی آن بوده به نام گرگان شهرت یافته است؛ بنابراین گرگان جدید، استرآباد قدیم است که در چند ده کیلومتری آن آثاری بهجامانده از گرگان قدیم وجود دارد.
[15] . جزء 6، جلد 1، ص 466 به بعد.
[16] . ص 808 تا 823.
[17] . جزء هفتم، مقدمه و نیز ص 149. چنانکه میدانید در مورد شهرهای باستانی یونان، آلمان، انگلستان و مانند آن همچنان این روند رخ میدهد.
[18] . ص 149 تا 159.
[19] . جزء هفتم، جلد 4، ص 200 تا 206.
[20] . علاوه بر اخباری که در سایتهای خبری فارسی دربارۀ بازدید گروهی از نخبگان ایرانی از موزۀ دارالمدینه آمده است، رسول جعفریان (روحانی و پژوهشگر ایرانی) در سفرنامهاش، یاد یار و دیار، از دیدار با کعکی بهخوبی یاد کرده است.
[21] . جزء 9، جلد 4، ص 14-17.
[22] . جزء 5، ج 1.
[23] . گفتنی است در حکومت حاضر عربستان ساخت مسجد برای شیعیان با محدودیت بسیار همراه است و مراسم دینی را در حسینیههای رسمی و غیررسمی برگزار میکنند. ر.ک به: یاد یار و دیار، ص 449. در مورد فدک هم توجه کنید که اینک واحهای در 280 کیلومتری مدینه است و در تقسیمات کشوری جزء امارت حائل به شمار میرود.
[24] . قصیدۀ الزقاق القدیم از دکتر محمود ابوالهدی الحسینی، شاعر اهل حلب.
منبع: مجله آینه پژوهش، شماره 159
پربازدید ها بیشتر ...
مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن
آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ
کتابشناسی متنبی در ایران
فاطمه اشراقی - سیدمحمدرضا ابنالرسولبه منظور سهولت کار پژوهشگران، کتابشناسیای از تألیفاتی که درباره متنبی این شاعر نامی عرب انجام گرف
نظری یافت نشد.