۳۴۲۶
۰
۱۳۹۷/۰۹/۱۲

ارزش «سوال» در علم. یادداشتی برای دانشجویانم

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

در دانش، و همین طور در درس خواندن و درس دادن، امهم است که در هر زمینه و هر بحثی، بدانیم «مسأله» ما چیست. پیشرفت دانش، مدیون در آوردن «مسأله» است. مسأله از کجا در ذهن می آید؟ چطور امری تبدیل به مسأله می شود؟ این بسیار مهم است، چرا که نصف راه حل، در دانستن درست مسأله است.

 در دانش، و همین طور در درس خواندن و درس دادن، امهم است که در هر زمینه و هر بحثی، بدانیم «مسأله» ما چیست. پیشرفت دانش، مدیون در آوردن «مسأله» است. مسأله از کجا در ذهن می آید؟ چطور امری تبدیل به مسأله می شود؟ این بسیار مهم است، چرا که نصف راه حل، در دانستن درست مسأله است. این امر در همه حوزه های علمی و دانشی مهم است. مثلا درتاریخ یا حتی ادبیات و یا مباحث فقه و حقوق، در هر زمینه ای باید دانست مسأله چیست؟ جالب است که رساله های عَملیه ما، مسأله به مسأله پیش می روند. این روش، بدین معناست که «مسأله» محور هستند. به نظر می رسد، این شکل، انتخاب بسیار درستی برای بیان مسائل بوده است. از مهم ترین نکات آموزشی، یعنی آنچه معلم باید برای دانش آموز و دانشجوی خود طرح کند، این است که به او یاد دهد، چطور مسأله یابی کند. این که در رساله دکتری یا پایان نامه ارشد، از دانشجو می خواهند که سوال اصلی خود را مشخص کند، برای همین است. گاهی در یک مقطع تاریخی در مورد موضوعات خاصی مسأله ای پدید می آید. مثلا در فقه سوالات تازه مطرح می شود که به آنها مسائل مستحدثه می گویند. برخی از این سوالات با تغییراتی که در زندگی پیش می آید، به مرور از بین می روند، به طوری که پس از چند سال یا صد سال، دیگر سوال های پیشین نیست، و طبعا جوابی هم در کار نخواهد بود.  گاهی هم مسأله های کهنه، همچنان معتبر شمرده می شوند و کسانی دنبال پاسخ هستند. این ها آدم های عقب افتاده هستند که وظیفه هدایت پنج درصد عقب مانده در جامعه به عهده آنهاست. «مسأله» در پیشرفت دانش آن قدر اهمیت دارد که به نظر می رسد، لازم است یک درس دو واحدی برای آن برای هر رشته تدارک دیده شود و ضمن آن به دانشجو گفته شود که در رشته مربوط به او، و یک درس خاص، از چه زمانی، اولین سوال پدید آمده، بعدها چگونه این سوالات توسعه یافته و چه پاسخ هایی به آنها داده شده. فلسفه و فیزیک، برای پاسخ دادن به سوالات بزرگتری هستند، چرا در تفکر ارسطویی دایره اهمیت داشت؟ نباید در این باره ساده نگریست. داستان پدید آمدن یک سوال، و پاسخ هایی که مثلا در مکتب ارسطویی به آن داده شده، مهم است. در مباحث کلامی هم همین طور است. چرا بحث از خلق قرآن مطرح شد؟ ریشه این مسأله در بحث صفات خدا به کجا بر می گشت. چه راه حلهایی برای آن ارائه شد. به نظر می رسد، می شود درسها را هم در قالب طرح «مسأله» هایی که از ابتدا پدید آمده، و «پاسخ هایی» که داده شده مطرح کرد. ذهن بچه های کوچک را هم می توان با سوال پرورش داد. مرتب از کودک باید پرسید  فلان وضع، چرا چنین است و چه پاسخ هایی برای آن متصور است. تجربه نشان داده است که دانشجویان دوره لیسانس، در تحقیقات دانشجویی اغلب با طرح مسأله آشنا نیستند. بیشتر به توصیف می پردازند، در حالی که باید یادشان داد سوال طرح کنند، و به آن جواب دهند. علت ندانستن آنها این است که در آموزش هایی که در دوره دبیرستان به آنها داده شده، در باره «مسأله» بحث نشده است. درس فیزیک، یکی از بهترین درسهایی است که مبتنی بر طرح مسأله است. طبعا طرح سوال خوب منحصر به فیزیک نیست، در سایر درسها نیز همین طور است. یک نکته جالب این است که گاه سوالات «عجیبی» مطرح می شود و عمر عده ای صرف آن می شود در حالی که از اصل، پرسش و سوال غلط طرح شده . نمونه های فراوانی برای این امر می توان یافت. گاهی یک سوال در طول صد یا هزار سال مطرح بوده، و اساسش نادرست بوده و همه پاسخ هایی که داده اند، به دلیل این که مسیر سوال غلط بوده، بد پیش رفته است. البته گاهی در پاسخها، مطالب خوب حاشیه ای هست، اما اصل بحث، یک بحث انحرافی یا خود ناشی یک سوال و جواب خطای دیگر بوده است. آدم وقتی یک کتاب یا یک مقاله را می خواند، باید فکر کند این کتاب در حال پاسخ دادن به چه سوالی است. آیا مسیر پاسخ گویی درست است؟ آیا پاسخ درستی به مسأله داده است؟ شاید همه علم، این طور به شکل سوال و جواب نباشد، اما آنچه که سبب پیشر فت علم می شود، یعنی موضوعاتی که موضوعی برای دانستن بیشتر هستند، اغلب باطرح سوال می توانند علمی شوند. هرچه این سوالات دقیق تر باشد، و هرچه پاسخ دهنده، ظریف تر و دقیق تر و کاملتر به «مسأله» یا مسأله ها جواب بدهد، کار علم جدی تر پیش خواهد رفت. نباید به پاسخ های کوتاه که مشتمل بر حل همه جوانب مسأله نیستند، اکتفا کرد. همیشه باید از دانشجو خواست، هم مسأله را خوب و کامل طرح کند، و هم جواب را دقیق بدهد. باید به او گفت، «پاسخ» باید به گونه ای باشد، که از صد نفر مخاطب، اقلا هفتاد نفر آن را قبول کنند. باید به او گفت، باید پاسخ قوی تر از پاسخ های گذشته باشد. طبعا اگر مسأله ای از قبل حل شده، نیاز به پاسخ گویی ندارد. اما همیشه این احتمال وجود دارد که آن پاسخ، کامل نباشد.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

نسخه خوانی 13

رسول جعفریان

نسخه خوانی، مروری بر چند نسخه خطی است. متن مقاله در مجله آینه پژوهش شماره 172 چاپ شده و می توانید فا

تجربه ای از گفتمان علمی ـ دینی در حوزه علوم طبیعی در دوره صفوی

رسول جعفریان

رسائل و نگارشات دوره اخیر صفوی، ویژگی خاصی در بحث تاریخ علم دارد، بیشتر از آن روی که یک فضای مشخصی ر