۴۷۴۲
۰
۱۳۹۸/۰۲/۲۰

گزارشی از وضعیت سیاسی ایران در خرداد ماه 1303 شمسی

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

مطلب زیر، مشتمل بر دو نامه با یک گزارش تحلیلی در مقدمه آن است. این دو نامه در سال 1303ش در تحلیل اوضاع سیاسی وقت با دفاع از سردارسپه که آن وقت رئیس دولت بوده، نوشته شده است. این گزارش فارغ از درستی یا نادرستی در تبیین نیات این جریان و برنامه های آتی آن، که بعدها محقق شد، می تواند سودمند باشد.

 

مقدمه

متن زیر شامل دو نامه با تاریخ های 5 و 11 ذی قعده 1342ق [خرداد 1303] است، نامه هایی که نه نویسنده آن را می شناسیم و نه گیرنده نامه ها را؛ اما از ادبیات این دو نامه بر می آید که نویسنده در تهران بوده، و هدفش نوشتن گزارشی از اوضاع به دوستی نزدیک، بویژه انعکاس جدال دولت و مجلس، با حمایت صریح از آرمانهای سردار سپه، رئیس دولت وقت بوده است. مجموع دو نامه 24 صفحه است که نامه اول از صفحه 2 آغاز شده و تا صفحه 24 ادامه می یابد، جز این که از میان کار افتادگی دارد به طور ی که از صفحه 14 به صفحه 19 رفته و در نتیجه چهار صفحه آن عمدا یا سهوا از دست رفته است.

به هر روی، متن این دو نامه طولانی نیست، اما تقریبا به تمامی مسائل مهمی را که در این ایام وجود داشته، به اختصار اشاره شده است. نویسنده سعی کرده است تا در چارچوب ادبیات مفاهیم سیاسی و تاریخی رایج و روز، نشان دهد سردار سپه در پی یک جریان اصلاحی بوده، با قبضه بر امور بوده، و مجلس با محوریت مدرس (رهبر اقلیت)، و همراهی دربار، به عنوان یک دو نیروی مرتجع، سعی در مقابله با اصلاحات او داشته اند. این جنبه های اصلاحی، عمدتا در زمینه تأمین امنیت با سرکوب شورشها، تجدد و نوسازی ارتش، و نیز مقابله با جریانهای مخالفت دولت مرکزی در لرستان و نقاط دیگر تعریف شده است. جریان یاد شده، در عمق خود متأثر از اوضاع ترکیه بوده، و در عمق خود، از همان وقت، نیم نگاهی به اصلاح دینی هم داشته است.

ادبیات موجود، دست کم در یک محورش مذهبی، آن هم در چارچوب ادبیات اتحاد اسلامِ باقی مانده از دوره عثمانی است که حالا در ترکیه، مصطفی کمال یا همان آتاتورک، آن را تبدیل به جریان اصلاح دینی و مقابله با خرافات و بدعتها نیز کرده، و نویسنده ما در مجموع، عاشق رفتار ترکها از هر جهت، از جمله از جنبه اصلاحی شده است، به طوری که پایان نامه دوم، یک صفحه ای در باره ماهیت اصلاحات دینی و ویژگی های آن آمده که جالب توجه است.

این نوشته، به معنای دقیق کلمه می تواند تمایل یک متجدد طرفدار اصلاحات سردار سپهی را در مقام رئیس دولت، نشان دهد، این که در این مقطع یعنی سال  1303، این گروه چطور فکر می کرده، چه جوی در جامعه بوده، نیروهای خارجی چه جایگاهی داشته اند و به طور کلی تحلیل وضعیت جامعه ایران چگونه بوده مسائلی است که از این نامه بدست می آید. اما این که آیا همه گزارش های او درست است یا خیر، پژوهشهای تاریخی باید آن را روشن کند.

نویسنده  بیش از آن که وقایع را ذکر کند، تحلیل می کند، و از اخبار و وقایع، آنچه به کار تحلیلش می آیداشاره وار می آورد. تنها در یک مورد، گزارش خبری بدست می دهد. این گزارش مربوط به روز 28 خرداد سال 1303 است، وقتی که جمعیت زیادی در باغ شاه جمع شده و سردار سپه برای گرفتن تمثال امام علی (ع) ارسالی از نجف به آنجا رفته بوده است. نویسنده گفته های سردار سپه و سفیر عثمانی را می آورد، مطالبی که سردار سپه خودش ترجمه می کند. در آنجا نامی هم از افغانستان به میان می آید وسردار سپه که می بیند سفیر عثمانی از آن کشور به عنوان یک دولت اسلامی یاد نکرد، خودش از افغانستان ستایش می کند. مفهوم دولت اسلامی در کنار دول اسلامیه و اتحاد اسلام در این مراسم جالب است. این واقعه یعنی تقدیم تمثال امام علی (ع) به سردار سپه را مستوفی نوشته [15 خرداد مراسم استقبال از آن در شاه عبدالعظیم. بنگرید: شرح زندگانی من، 3/614] است و می دانیم که بعدها در باره آن حرف و حدیث فراوان به میان آمد. (در باره این که ارسال این تمثال توسط علما بوده یا مسأله به گونه ای دیگر، بنگرید مجله حوزه: شماره 76 ـ 77 مقاله نائینی برابر استبداد).

از نقطه نظر فایده تاریخی این متن، باید گفت، بر اساس آن می توان، بند به بند روشن کرد که چه مسائلی مدّ نظر جریانی که او متعلق به آن بوده، و طبعا در حد معلومات وی، وجود داشته است. جالب است بدانیم در این متن، انگلیس یک دولت فریبکار و حیله گری است که نهایت تلاش خود را علیه وضع موجود که سردار سپه آن را هدایت می کند، دارد و دست انگلیس را در پشت سر بسیاری از حوادث و افراد می بیند. روسها، به نسبت نقش مثبتی دارند، و دولت بریاست سردار سپه دوست دارد امتیاز نفت شمال را به آنها بدهد تا اوضاع مالی را بهبود بخشد.

در این متن، مدرس چهره ای کاملا منفی دارد، و به همراه اقلیت مجلس، چوب لای چرخ سردار سپه می گذارند. می دانیم که مدرس با تمام وجود در این دوره، با رضاخان درگیر بود و با قدرت یافتن روز به روز او مخالف. منابع تاریخی و اسنادی زیادی هست که مسائل این دوره را روشن کرده و تقریبا کمتر نکته قابل ابهامی باقی مانده است، اما این قبیل متن، نشانگر نوعی رویکرد هواخواهانه است که احساس عمومی در قشری را که مانند او فکر می کنند، نشان داده، و استدلالهای آنها را برای داشتن این رویکرد مشخص می کند.

این که این متن نامه ای برای یک دوست بوده، آن را از متن های مشابه روزنامه ای و ژورنالیستی جدا می کند و همین را باید نوعی امتیاز برای آن دانست که قصد جدی تری در نشان دادن دیدگاه خود بخرج می دهد.

 نویسنده، همزمان گزارشی هم از نوع تبلیغاتی که انگلیسی ها در ایران برای ایجاد دشمنی میان ترکها و ایرانی ها دارند، بدست داده، و تلاش می کند تا نمونه ای از روش اختلاف افکنی به ویژه بر سر بین النهرین را نشان دهد. او در این زمینه، روی نقش مطبوعات انگلوفیل تأکید ویژه دارد.

مشکلی که ما در منابع تاریخی داریم، این است که دقیقا بر اساس نوع ثبت حوادث، نمی توانیم بفهمیم که تصور عمومی، در میان جناح های مختلف چگونه بوده، مولفه هایش، تحلیل های درونی اش، آرمانهایش و تمامی آنچه که لازم است برای یک جبهه و جناح در یک جامعه بفهمیم. این قبیل متن ها از این جهت راهگشا هستند و به راحتی مثل یک عکس یا فیلم، ما را در جریان آنچه بوده و فکر می شده، درست یا غلط، می گذارند. مسلما این متنی است متعلق به یک زمان تاریخی مشخص، و دقیقا زمانی بودن آن، آن را تبدیل به یک ابزاری می کند که می شود با آن، همان مقطع و افکار آن دوره را شناخت و تحلیل کرد. نثر نامه ها و کاربرد برخی تعابیر هم مربوط به همان زمان است. گزارش یاد شده به صورت دستنویس در کتابخانه مرکز به شماره 15471 نگهداری می شود.

 

[نامه اول]

اوضاع مرکز جویا باشید، تازه ای به وقوع نپیوسته؛ چندی قبل چند دستگاه اروپلان [هواپیما] که از روسیه خرید شده بود، به طهران رسید، و یک روز در فضای شهر نمایش داد. بعضی از وزراء و مدیر جراید هم سوار شده، و مدت زیادی در هوا گردش نمودند. چند دستگاه دیگر هم وارد انزلی شده و زودی عازم مرکز خواهد شد. شش دستگاه تلگراف بی سیم رسیده، زود بکار می اندازند. مهندسین و متکانیک [کذا] آلمانی برای اسلحه سازی وارد شده اند. ولی ادوات و آلات بعضی دارد، و بعضی در راه است. مدرسه هواپیمایی هم زود تأسیس خواهد شد، در تحت نظر معلمین فرانسه.

مجلس هنوز یک حالت طبیعی به خود نگرفته، و یک عده جداً برای انداختن دولت کار می کنند. مسأله نفت [شمال] که بنا بود به زودی بگذرد، هنوز در مجلس است. دولت برای تصویب آن پافشاری می کند، ولی چون نماینده کمپانی نفت جنوب و سفیر انگلیس برای برهم زدن، پول خرج می کنند، وکلای طمّاع در تصویب آن تعلل می نمایند. احتمال قوی می رود اگر نفت تصویب نشد و مجلس دست از ماجراجویی نکشید، مجلس بسته شود، اگر باز مدتی گذشت و نفت نگذشت هم ممکن است که مجلس تعطیل و اعلان انتخاب بدهند.

مجلس سدّ بزرگی در راه اصلاحات واقع شده، دولت قبل از مجلس دست بکارهای مهم اصلاحی زد، و الی امروز اکثر قوایش خرج دفاع از مقام خودش می کنند. پارلمانی های دنیا اسباب آبادی و عمران مملکت می شوند، بدبختانه پارلمان ما سدّ جلوی آبادی واقع شده است.

یک عده شیّاد و حقه باز به اسم وکالت دور هم جمع شده و به مقدرات یک مملکت بازی می کنند. طوری که پیش بینی می شود و ممکن است یک انقلاب خونین پیش آید و دشمنان سعادت مملکت بسزای خود می رسانند.

[سخنان سردار سپه و سفیر ترکیه در مراسم استقبال از تمثال امام علی ع]

چند روز قبل، علمای اعلام که از اینجا به عراق مراجعت کردند، محض اظهار قدردانی که از  خدمات سردار سپه یک قعه تمثال امام حضرت علی علیه السلام برایش فرستاده بودند. روز 28 جوزا تقریبا تمام اهل شهر در باغ شاه جمع شده، و در حضور علما تمثال به گردن سردار سپه آویختند. خود سردار سپه آمد و از تمام آن جمعیت پذیرایی کرد، و اظهار قدردانی نمود، و سپس از آنجا به واسطه جزیره ای که در وسط باغ ساخته اند، تشریف برده در آنجا فرمان علما خواندند. سپس خود سردار سپه رو به حضار کرده فرمود: این تمثال برای من نفرستاده اند، این تمثال برای تمام ملت ایران است. ولی چون من نوکر و خادم ملت هستم، به پاس این خدمت، زیب پیکر من شده، ولی افتخار آن عاید عموم ملت است. بعد از آن محیی الدین پاشا سفیر دولت ترکیه به زبان ترکی خطابه ای ایراد فرمودند. سردار سپه خطابه او را مختصر ترجمه فرمودند. مضمونش این بود که ما خیلی خوشوقتیم که در اینجا برای استقبال از تمثال حضرت شاه ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام حاضر شده و به نماینده دولت اسلامی ایران تبریک عرض می کنم. واقع، جای بسی شکر است که بعد از سالها هجران و دووری امروز دول سه گانه اسلام می توانند برای یک مقصود در یک جا جمع شوند. قرنها ملل اسلامی آرزو داشتند که دول اسلامیه متخذ شده، و برای مقصود مقدس عظمت اسلام متّفقانه کار کنند، ولی حایلهای بزرگی در میان بود که نمی گذاشت دول اسلامیه به هم نزدیک شوند. بحمد الله امروز حایلها برداشته شده و دولت سه گانه اسلام با کمال آزادی و بدون مانع با هم اتحاد نموده، و برای یک مقصود متفقانه کار می کنند. امروز چشم ما روشن است که نماینده سه دولت اسلامی، برادروار با کمال صمیمیت در یک نقطع جمع و از موفقیت و عظمت دول اسلام اظهار مسرّت بنمایند.

بعد از آن زنده باد ایران، زنده باد ترک، زنده باد اتحاد اسلام، زنده باد عظمت و شوکت اسلام از میان حضار بلند و اشک شادی و مسرّت از چشمها سرازیر شده. چون اسمی از افغان برده نشد، و سفیر افغان هم حضور داشت، سردار سپه فرمود: دولت علیّه افغانستان را فراموش نکنید. خودش گفت: زنده باد اسلام، زنده باد دولت علیه افغان. حضار هم هم صدا شده با یک هلهله غریبی گفتند: زنده باد اتحاد اسلام، زنده و پاینده باد دولت جوان افغانستان.

بعد از این مجلس خاتمه یافت و حضار که تقریبا از چهل هزار متجاوز بود، متفرق شده، بین راه تا وسط شهر کوچه ها و خیابانها مملو از جمعیت بود و مردم راه کشان می گفتند زنده باد ناجی ایران سردار سپه، پاینده باد رضاخان فرمانده کل قوی. دسته اقلیت مجلس که مدرس و رفقایش باشند، حاضر نشدند.

 

[شورش در لرستان و سرکوب آن توسط قوای نظامی]

از واقعه اخیر لرستان لابد اطلاع دارید. در زمستان گذشته، دولت قشونی به لرستانی که هیچ وقت دولت های ایران در آنجا نفوذی نداشته، فرستاد. آن قشون کاملا فاتح آمده و نقاط مهمه لرستان را تصرف کرد.

آنجا مجددا شرارتهایی کردند. قشون نظامی به سرکوبی آنها رفته، عده زیادی از رؤسای ایشان اسیر و برخی را تیرباران کردند. قبایلی که آن وقت آنجا بودند، خلع اسلحه نمودند، و تقریبا 45 هزار قبضه تفنگ از آنها گرفتند ولی آن وقت اغلب قبایل در قشلاق بودند و دولت منتظر بود که در فصل تابستان آنها را خلع سلاح کند.

و در اثناء غوغای جمهوریت، همان وقت که انگلیسها، برای انداختن سردارسپه، تصمیم گرفتند لرها را به شورش دعوت کرده، و اسلحه زیادی از طریق رامهرمز و عربستان به آنها رسانیدند و از طرف درباریها نیز به آنها دستور شورش داده شد. همین طور قبایل ترکمن و استرآباد نیز به شورش دعوت کردند، و از قرای که شایع است، خطوط زیادی از درباریها و مدرس که لیدر اقلیت مجلس است بدست آمده که لرها و ترکمن را به شورش دعوت کرده است.

خلاصه در هنگام غوغای مرکز، لرها استفاده از موقع نموده، بر خط پست های نظامی لرستان حمله آوردند. نقاطی که عده نظامی هایش خیلی کم بوده متصرف شدند، و شهر خرم آباد را محاصره کردند و سیم تلگراف را قطع نمودند و به کلی مراوده بین خرم آباد و مرکز را قطع شد. سردار سپه خیلی پریشان و آنچه زودتر قوای زیادی با چند دستگاه آروپلان به لرستان فرستاد، و اتصالا در عقب سر آنها قوت می فرستاد و بالاخره بحمدالله اردوی دولتی موفق شده لرها را شکست و خرم آباد از محاصره بیرون آورد.

سپس قوت مراکز ایلیات را اعزام داشته، تلفات زیادی به آنها ملحق ساختند. از قرار معلوم که لرها فعلا تقاضای عفو نموده اند و دولت جواب داده که باید ایلاتی را ترک، زمین و آب به شما می دهیم، مشغول زراعت و ساختن ده و آبادی شوید و اسلحه را هم بدهید. از قرار معلوم برای ساختن آبادی حاضر شده اند ولی هنوز تسلیم نشده اند که اسلحه بدهند، ولی با این استعدادی که دولت برای سپه (کذا] می فرستد، مجبورند که تسلیم شوند.

لرستان حتی در زمان هخامنشینها و اسکندر و نادر هم مفتوح نشده زیرا ایالتی کوهستانی و فقط یکی دروازه بسیار سخت دارد.

 

[شورش های دیگر در اطراف مملکت]

فتنه ترکمنها نیز خاموش شد، و چند روز است راه مشهد مفتوح شده است. سردار رشید کردستانی که در اینجا توقیف بود نیز ایام زمزمه جمهوریت فرصت غنیمت شمرده و فردا کرد. گویا او هم در نواحی کردستان مشغول شرارت بوده، ولی او اهمیتی ندارد.

خلاصه که هنگامه جویان مفسدین، برای این که سردار سپه را از جا بردارند اول نقشه زمامداری او را کشیدند، بعد خواستند که کابینه را بیندازند و این قوت که با خون جگر تأسیس شده از بین ببرند، لکن خدا راضی نشد و سردار سپه هم مستوفی نیست که با این چیزها از بین برود، لیکن چیزی که هست خیلی کارها را عقب انداختند.

آقای کازرونی خودمان یکی از دشمنان قوی دولت و بیش از همه برای انداختن کابینه تکاپور می کند.

روسها فعلا با دولت مساعدند. قرارداد پستی هم امضا شده و فعلا به مجلس آمده، قرارداد تجارتی هنوز بعضی موادش لاینحل مانده است.

 

[مشکلات لارستان و قوام]

راجع به لارستان دست قوام کوتاه شده بود، حتی به او امر شده بود که دست به مالیات نزند، قوام هم متحد المال به تمام عمالش نوشته بود که مالیات نگیرند، وقتی که به لار آمد هم، به بهانه ی این که می خواهم به املاکم سرکشی کنم و طلباتم را وصول نمایم، اجازه خواسته بود، لکن وضعیت اخیر مرکز و مخالفت مجلس با دولت و سرکشی قبایل یاغی و متمرد و هرجا و کوششهای وکلای فارس و احتیاج دولت برای وکلا سبب شد که یک سال دیگر اسیر دست قوام بماند. این هم از بدبختی و بی طالعی اهالی آنجا بود. شیخ مذکور خان هم نوشته که متحد المال به ما نوشته اند که دست به مالیات نزنید، ولی این یک نقشه خطرناک بود که بخیر گذشت، امسال هم مثل سالهای قبل باشد، آخر چه می شود.

[دولت در پی دادن امتیاز نفت شمال]

قضیه فلان و بندر عباس هم فقط اینها مانع شد، و فعلا هم دولت نمی تواند به این کارها بپردازد. تمام همّ دولت این است که نفت شمال تصویب شود، و پولی به خزانه برسد که آن وقت نقشه ها را تعقیب کنند.

زیاده زحمت نمی دهم

 

[نامه دوم]

فی 11 ذی قعده 1342

مرقومه مورخه 13 شوال ساعت پنج از شب دوشنبه از شمران مراجعت کرده بودم زیارت گردید. بی اندازه از الطاف حضرت عالی ممنون شدم.

راجع به مکاتبه با یارو، گمان می کنم خود حضرت عالی هم نوشته اید، ولی جناب آقا ملاعبدالله هم مکرر نوشته است، لیکن در هر صورت اهمیتی ندارد. فعلا می نویسد، می خواهم پسرم بفرستم طهران تحصیل کند. بنده نوشته ام که یک نفر ماهی یک صد تومان قبول می کنم که تمام مخارجش با خودم باشد، اگر قرار بگیرد بد نیست، ولی در هر صورت بسته به مصلحت شماست تا این موضوع در کار است، جوابش را می نویسم، ولی همین که مأیوس شدم، دیگر نخواهم نوشت.

 

[مجلس علیه دولت]

اوضاع را جویا باشید فعلا مجلس کارهایی را لنگ کرده، و تمام پیشنهادات دولت به عهده تعویق می اندازند. بدون مجلس هم کاری صورت نمی گیرد. دولت که خیلی در مقابل مجلس تسلیم است. حتی به روزنامه های طرفدارش تأکید می کند که بر مجلس حمله نسازند. می گویند تمام قصد دولت ایران است که امتیاز نفت و مسأله استقراض تصویب شود. بعد ممکن است تغییرات مهمی پیش آید.

کارهایی که ربطی به مجلس ندارد، از قرار سربازگیری به طرز قوم، وارد کردن آلات حرب، جلب متخصصین فنی برای قورخانه سازی و هواپیمایی، جلب ماشین آلات، اتّصالا ادامه دارد و با جدیتی فوق العاده مشغول کار است، و لی در مقابل، مجلس مثل مستوفی و مشیر الدوله است، این مسأله هم طوری وکلای مخالف را جری کرده که با هر پیشنهادی که دولت می کند، مخالفت می کنند و نمی گذارند هیچ کاری انجام بیابد. ایران یک، یا یک انقلاب لازم دارد که این حشرات موزی و این مردمان پول پرست حقه باز را از بین ببرد.

واقع، صحنه پارلمان ایران مثل یک تئاتر یا بعضی از مجالس عزاداری است که همه تماشاچی را به خنده می اندازد. غیر از حقه بازی، غیر از غرض رانی، غیر فورمالیته و عوام فریبی های خنک بی معنی هیچ صورت نمی گیرد. تمام عقلا، تمام علاقه مندان به سعادت مملکت در مقابل این پارلمان خود خواه، مات و متحیرند. اگر شاه موافق بود، بستنش اشکالی نداشت، ولی شاه می خواهد این پارلمان مرتجع بماند که مقام سلطنت ننگینش .... [اینجا چهار صفحه کنده شده است] ...

 

[دخالت های خارجی بویژه انگلیس]

قانون یک نفر ایرانی می نویسد، ولی در حقیقت نویسنده آن یا سفارت روس یا انگلیس است. شاید تصور بفرمایید که اینها سنگ اسلام به سینه می زنند، فحش بالعکس می دهند، چگونه می شود انگلیس مخارج آنها را بدهد. بلی انگلیس می داند که او بدنام او نمی خواهد، خوشنام می شود! او می خواهد نقشه خود را پیش ببرد... بیک... انگلوفیل است، نطقی ضد ایران کرده بود، حکومت تُرک، او را تبعید کرد. آن روزنامه که نطقش را درج کرده بود، توقیف نمودند، ولی روزنامه های انگلوفیل ایران، سه ماه به عرض و ناموس ترک فحش می دادند، وقتی که دیدند بین ملت ایران و بین النهرین خیلی اتحاد است، و ملّیون همراهی با آنها دارند، و با هم کار می کنند، آن وقت به یک روزنامه انگلوفیل بین النهرین دستور می دهند که یک تاختی به ایران بیاورد یا بنویسد که خوزستان جزو بین النهرین است. آن وقت روزنامه های انگوفیل ایران، بنای حمله می گذارند به ملت بیچاره بین النهرین که روحشان خبر از این واقعه ندارد.

 

[نقش خائنانه یک ایرانی مقیم اسلامبول]

همین که عثمانی و ایرانی خواستند در راه یک مقصود کار کنند، به یک ایرانی خائن مقیم اسلامبول دستور می دهند که تلگرافی مبنی بر ظلم ترکها به جراید طهران مخابره کند. فوری جراید انگلوفیل ایران آن را دستاویز کرده حمله می کنند به ملت ترک، جراید انگلوفیل آنها هم مقابله به مثل می کنند. ملت طرفین هم تصور می نمایند واقع که این طور است. خیال می کنند این جراید به حال ملت دلسوزی می کنند.

مثلا منتهای آمال دولت و ملت ایران این است که بین النهرین از تحت قیمومیت انگلیس بیرون آید، ودیگر نه طمعی به ما بین النهرین دارند، و نه می خواهند که بین النهرین ضمیمه ایران کنند. انگلیسها برای این که بین النهرین بترسانند که به قیمومیت انگلیسها راضی شوند، به جراید انگلوفیل ایران دستور می دهند که بنویسند بین النهرین جزء لایتجزی ایران است. فوری طاق کسری و مدائن را پیش کنند.

اینها را برای این نوشتم که بدانید این تبلیغاتی که بر ضد کمالیستها می شود، از حلقوم دشمن است.

فتوحات محیر العقول و فداکاریهای بی نظیر مصطفی کمال و ملت ترک، دنیا را به لرزه انداخته و دیدند ملتی که 15 سال با این فداری جنگ کنند، اگر کارهایش را اصلاح کرد، کسی جلوگیرش نخواهد شد.

ملاحظه کنید ملت عالم و شجاع آلمان تسلیم معاده ورسا شد، و اکنون در زیر سرپنجه فرانسه جان می دهد، ولی ملت ترک با فداکاریهایی که تاریخ سراغ نمی دهد، معاهده سور و تمام معاهداتی که از اول تا به آخر با عثمانی بسته اند از هم درید، قرضها را لغو کرد، و در حقیقت امروز عثمانی مثل آن روزی آزاد است که سلطان عثمان این سلطنت را تشکیل داد. در صورتی که تمام دول دنیا مقید به معاهدات و قیود سختی هستند. البته باید انگلیس و اروپا برای عدم موفقیت این ملت شجاع همه قسم تشبثات بکنند.

فرضنا که سایر ملل عالم اسلام بدبین بین باشند، آنها هم در نتیجه همین تبلیغات سوء تفاهم برای شان حاصل شده است.

 

[تبلیغات علیه ترکیه جدید در طهران]

نمی دانید در همین طهران چه قیامتی راجع به ترکها بر پا کردند. روزی هزارها فوق العاده می دادند که تُرک، اسلام را نَبذ [= رها] کرد، اذان را منع نمود، اجازه دادند دخترهای مسلمان زن مسیحی شوند، عمامه سر گذاشتن را منع کرده، درهای مساجد را بسته اند، ووو آخر ملاحظه فرمایند پول طبع این همه اوراق که می داد؟ و اگر اجانب می دادند، برای چه می دادند، جز این که می خواستند اذهان را مشوب کنند.

بالاخره عرض می کنم ملت ترک مسلمان و مایه افتخار عالم اسلام است، و اگر اقداماتی کرده اند برای ازالت بدع و منکرات بوده که بعضی ملاهای جاهل آنها را به دین حنیف اسلام چسبانیده اند.

 

[مصطفی کمال در پی اصلاح دین است]

مصطفی کمال و ملت ترک می گویند، ما باید به صدر اسلام برگردیم و بدع و خرافات که دین مقدس اسلام را دور انداخته زائل نماییم، و همان طور که این دین بر حضرت رسول نازل شده، و صحابه کرام، و ائمه عظام به آن عمل کرده اند، ترویج دهیم. البته هر عاقل وقتی به شهرهای بزرگ آمد و بدع و خرافاتی که به اسم دین ترویج داده اند زشت می داند و بد می گوید، باید کوشید و بلکه خونریزی کرد که شاید این بدع از بین ببرد، تصور می فرمایید اسلامی که در شهرهای عمده است، مثل اسلام بحرین، خالی از بدع و آلایش است. خیر این طور نیست، اسلامی که در ممالک دور دست است، به همه چیز می ماند به جز اسلام، غیر از تعظیم قبور، غیر از بعضی مسائل که حتما مذهب بوذا و برهما ندارند، شعائری برای اسلام باقی نگذاشته اند.

البته باید کوشید اسلام حقیقی را به مردم بفهمانند باید مردم را به صدر نورانی اسلام برگردانند. باید قرآن شریف و سیرت رسول و خلفا را متابعت کرد تا این بدع تخفیف یابد. غرض ترکها همین است و بس.

زیاده زحمت ندارم. امیدوارم که حق بر همه ظاهر و هویدا [باشد].

 

NSiji1557505379.PNG

 

 

 

 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

چگونه دانش «کتاب شناخت» را به عنوان یک رشته جامع علمی تأسیس کنیم؟

رسول جعفریان

روز سه‌شنبه ساعت ۱۷ عصر اسفندماه سال ۱۴۰۲ با با حضور جمعی از پژوهشگران، فهرست‌نگاران و مدیران کتابخا

البدء و التاریخ مقدسی، اثری مبتکرانه در تاریخ نگاری اسلامی

رسول جعفریان

گزارشی است در باره کتاب البدء و التاریخ مقدسی که از جهاتی اثری مبتکرانه و منحصر به فرد در میان کتب ت