۱۳۲۲
۰
۱۴۰۲/۰۵/۱۸

چالش مدرنیته و دین در مسأله زن در ایران عصر پهلوی اول

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

مقدمه ای است کتابشناختی در باره مساله زن و دین در دوره پهلوی اول. طبعا در این باره مطلب فراوان است، و این تنها مروری بر کلیات این بحث است.

چالش مدرنیته و دین در مسأله زن در ایران عصر پهلوی اول

از میان مسائل بحث انگیزی که پس از برخورد دنیای غرب با دنیای اسلام پدید آمد، یکی از پرچالش ترین آنها، مسأله زن است. مانند بسیاری از مسائل دیگر این داستان، ابتدا در غرب اتفاق افتاد و تغییر جدی در نگاه سنتی به زن در غرب را سبب شد. این جنبش و پیامدهای آن، همراه با مسائل دیگر، از غرب وارد دنیای اسلام شد. عثمانی نخستین منطقه­ای بود که در تیررس این تغییرات قرار گرفت. مصر نیز خیلی زود و به طور جدی با آن روبرو شد. در بلاد یاد شده، کسانی با تأثیر پذیری از غرب، سعی کردند مسأله زن را مطرح کرده و خواستار تغییر نگاه موجود به زن شوند. غربیها در این زمینه، تبیینها و توصیههایی داشتند و مسلمانان متجدد هم فعالیت خود را بر اساس آن آغاز کردند. ایران نیز از جمله مناطقی بود که به ویژه پس از مشروطه به سرعت تحت تأثیر قرار گرفت. تصور این که در ایران در سال 1338ق / 1299 نشریه­ای با نام «عالم نسوان» انتشار یافته نشان میدهد که بحث از زن و حقوق او، بسیار زود در ایران آغاز شده است. در این فعالیتها، چند مسأله مهم مطرح بود؛ یکی تمرکز روی آموزش زنان، دیگری حجاب و سوم فعالیتهای بیرون از خانه و به طور کلی مباحثی در جهت احیای حقوق زنان و حریت ایشان. طبعا اوائل، این تغییرات به آرامی پیش میرفت، اما به تدریج، تندتر و تندتر شد. برای مثال نشریه عالم نسوان، پس از تأسیس در سال 1299 و طی سالهای بعد، به طور رسمی درباره برابری کامل حقوق زن و مرد و نیز علیه حجاب مطلب مینوشت.

ماجرای حجاب، یکی از پیچیده ترین داستانها در میان مباحث مربوط به زنان است و این بنده خدا، در سال 1380ش در رسائل حجابیه و نیز کتاب داستان حجاب، واکنشها به مسأله حجاب و متن رسالههایی را که از حوالی سال 1294 ش به بعد در این زمینه نوشته شده بود را چاپ کردم. همین طور بخش مفصلی در باره واکنشهای ادبی به مسأله حجاب و کشف حجاب را در انتهای آن کتاب آوردم. اما بخش دیگر، مربوط به جایگاه زن در دنیای اسلام بود که زیر فشار اصلاحات قرار گرفت و در باره آن فراوان نوشته شد.

 روشن بود در این زمینه، فرهنگ اسلامی – اعم از شرع و عرف مقبول مسلمانان – نوعی خاص از نظام تربیتی و خانوادگی را تعریف کرده که در فقه و اخلاق و عرف جامعه مسلمانی منعکس شده بود. این فرهنگ، با آنچه از غرب میآمد، سازگار نبود و پس از آن که غرب در یک دوره تسلط علمی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را بر مسلمانان نشان داده بود، انتظار میرفت تا در سایه این هیمنه، آثاری جدی از خود برجای گذارد. به تدریج بسیاری از مظاهر اجتماعی و اقتصادی در شرق عوض شد، در حالی که چندان مشکلی نداشت. برای مثال، وقتی لباس مردان در ایران در سال 1307 عوض شد، ضمن این که مخالفتهایی نسبت به آن صورت گرفت، امر غیر قابل تحملی نبود، اما کشف حجاب و آنچه در باره حضور زن در جامعه مطرح میشد، در حکم یک زلزله ده ریشتری برای فرهنگ و جامعه اسلامی به شمار میآمد. حجاب از مسائل مورد قبول عامه مسلمانان بود و تغییر آن منهای جنبههای دینی، جنبههای غیرتی و اجتماعی نیز داشت.

در ایران جدید و پس از مشروطه، ندای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و به تدریج مسائل مربوط به زنان، مطرح و در مطبوعات انعکاس یافت. پس از روی کار آمدن رضا شاه، فعالیتهای فرهنگی در این زمینه آغاز شد. بیش از همه، مسأله حجاب مد نظر بود، مسأله­ای که نماد آزادی زن شناخته میشد و کسانی مانند ایرج میرزا و دیگران، به صراحت در بارهاش شعر میگفتند. همزمان با اجرای اصلاحات رضاشاه در سازمانهای مختلف، روشن بود که نوبت به این مسأله هم خواهد رسید. با این که طی سالها، شمار افراد بیحجاب در پایتخت شهرها زیاد شده بود، اما به طور رسمی در 17 دی ماه 1314 کشف حجاب صورت گرفت و سالهای پس از آن تا زمانی که رضاشاه در مقام سلطنت بود، با سیاست اجبار، کشف حجاب اجرا گردید. جدای از آن در مدارس و دانشگاه و بسیاری از مراکزی که تحت سلطه دولت بود، تربیت نسل جدید دختران بیحجاب دنبال میشد، در کوچه و خیابانها نیز چادر از سر زنها کشیده میشد. طی این سالها، در بیشتر شهرهای بزرگ، بزرگان شهر به اجبار، میبایست با زنان مکشّفه خود در مجالس جشن شرکت میکردند و این برای جامعه­ای که تا دو دهه قبل، در دوره قاجاری، زنان صورت خود را نیز میبستند، و حضور آشکاری در جامعه نداشتند، بسیار سخت بود. در مقابل، فشار فرهنگ جدید، با حمایت حکومت و نیز با توجه به نشر آراء و افکار نو، بسیار زیاد بود و درصد قابل توجهی از زنان جامعه را با فرهنگ جدید آشنا کرده و به آن عادت داد.

در میان مسائل مربوط به زن، حجاب شاخص ترین آنها است و در درجه بعد، مسأله مشارکت زنان در امور اجتماعی، تحصیل و تساوی حقوق زن و مرد بود که البته امکان تحقق در بسیاری از امور را نداشت و برای مثال، در باره انتخاب کردن یا انتخاب شدن برای مجلس، جز اشاراتی اندک، اساسا حرفی نبود. اشاره شد که کشف حجاب در دوره رضاشاه، با اجبار عملی و بسیار جدی دنبال شد. به علاوه، از لحاظ فرهنگی هم تلاش شد تا کتابها و مقالاتی در باره موضوع زن نوشته شود که حاصل آن دهها کتاب و صدها مقاله در مطبوعات مختلف و سخنرانیهای بیشماری در مراکز فرهنگی در این باره بود. دو جناح، یکی مذهبیهای مخالف با تجدد نسوان، و دیگری روشنفکرانِ معتقد به آزادیهای مربوط به زنان، برابر هم قرار گرفتند، هرچند افکار میانه هم در این وسط وجود داشت. فارغ از بحث حجاب که اجبار حکومتی بود، تفسیر از آن و مسائل دیگر از قبیل آموزش زنان و نیز حضور آنان در جامعه، همواره مورد بحث قرار میگرفت و ممکن بود جنبههای مختلف آن، متفاوت تفسیر شود.

بدین ترتیب در تمام سالهای دوره پهلوی و بعد از آن و تا به امروز، مسأله زن، یک مسأله چالش برانگیز برای مذهبیها بوده و صد البته جبهه مخالف هم بارها مطالب مختلف و متفاوتی را مطرح کرده است. از نگاه متدینان، زن در یک فرهنگ دینی – سنتی خاصی قرار داشت که تغییر این وضعیت همراه با اما و اگرهای بسیار فراوان و ضجه و ناله همراه بود. این مسأله تا اندازه­ای شدید بود که هنوز چند ماهی از انقلاب اسلامی 57 نگذشته بود که در واکنش به آن ماجرا، حجاب اجباری شد، سیاستی که تا به امروز ادامه یافته است.

اما بسیار روشن است که مسأله حجاب، مختص ایران نبود، بلکه در مصر، سرزمینهای عثمانی و نقاط دیگر جهان اسلام این مسأله به جد مطرح و محل بحث بود. ممکن است اولین بار در عثمانی نداهایی در این زمینه آغاز شده باشد، اما نوشتههای قاسم امین (1861 – 1908م) در مصر و ترجمه آنها به فارسی در دوره پهلوی اول، نشان از عمومی بودن این چالش و نیز داد و ستد فکری در این زمینه میان ایران و فرهنگ عربی – اسلامی وقت بود. در همان مصر، کتابها و مقالاتی در نقد قاسم امین نوشته شد. علاوه بر آن، به طور کلی، آثاری در انتقاد از آنچه در باره «زن امروز» و «زن جدید» گفته میشد، انتشار یافت. طبعا بحث از آثاری که مدافعان حریت زن در بلاد عربی نوشتند، باید بسیار دامنه دار باشد و حتما هم به آن پرداخته شده است. در اینجا به عنوان مقدمه تنها به بحثی از کتاب فرید وجدی اشاره میکنیم. جدای از قاسم امین، مباحث مربوط به زنان، در میان عربها، از مباحث بسیار جدی بود که به طور مرتب آثاری از فرنگی ترجمه یا به عربی تألیف میشد. این آثار در کل، بر فکر مسلمانان نوگرا مؤثر بود و مخالفان را نیز به واکنش و نوشتن آثاری در این زمینه وا میداشت. نمونه آن کتاب المرأة فی التمدّن الحدیث است که آینه­ای از این قبیل آثار به شمار میآید (محمد جمیل بیهم، بیروت، 1927).

یک نکته مهم در مجادلاتی که در این باره آغاز شد، این بود که بحثهای مربوط به زن، پایه معرفتی خود را از روشها و استدلالهای موجود در مدنیت جدید گرفته بود و کسانی که در بلاد عربی یا ایرانی در این باره مینوشتند، میباید روشهای خود را با آنچه در گذشته در استناد به قرآن و حدیث بود، تغییر میدادند. عمده این مباحث، به جنبههای آناتومیک و فیزیولوژی زنان و مردان و تفاوت آنها، بحثهای روحی و روانی و ویژگیهای خاص زن و مرد و نیز مسائل اجتماعی و تاریخی مربوط بود. این گفتگوها و مجادلات بر اساس نوشتههای فیلسوفان و عالمان اجتماعی غرب بود که آثارشان به عربی ترجمه شده بود. در این سه حوزه مهم، موافقان آزادی زنان و مخالفان، استدلالهای خاص خود را داشتند. طبعا غربیها هم از همین زوایا به مباحث مینگریستند.

برای مثال، یکی از کارهای مهم کتاب «خُلق المرأة» بود که توسط هنری ماریون فرانسوی نوشته شده و در باره تفاوت میان طبع زنان با مردان بود. این اثر در سال 1924 توسط امیل زیدان به عربی درآمد. این کتاب برای ایرانیها هم جالب بود و به همین جهت، تحت عنوان طبایع زنان توسط آقا سید جعفر اصفهانی نجفی به فارسی ترجمه شد. این شخص، عکس خود را هم ابتدای کتاب گذاشته و مینویسد چندین کتاب دیگر هم در باره زنان دارد از جمله «زن در دیانت اسلام، زنهای مشهوره در اسلام، زن و خانه داری» که مهیای طبع است و قریبا به طبع خواهد رسید. در مقدمه کتاب طبایع زنان چنین آمده که برای اصلاح تعلیمات و پروگرام مدارس نسوان، لازم است آثاری از این دست منتشر شود. علی القاعده کتاب باید ازعربی ترجمه و سالهای اخیر دوره قاجاری منتشر شده باشد.

ایرانیهای اهل قلم که از یک سو مایل بودند درباره زن به عنوان موضوعی کاملا بکر بنویسند و از سوی دیگر در باره فلسفه حجاب و وضعیت موجود زن و جایگاه او در فرهنگ اسلامی بحث کنند، نیازمند منابع و استدلالهای تازه بودند. طرفداران سیاست اصلاحات رضاشاهی، نوشتههای زیادی علیه حجاب سنتی نوشتند. برخی صرفا پوشاندن صورت را منکر بودند، اما برخی دیگر حجاب را از اساس نفی میکردند. شماری از آنها، معتقد بودند که اسلام حجاب را واجب نکرده و حجاب مسأله­ای است که در دورههای بعد مطرح شده  است. شماری هم از آیات قرآن در باره حجاب، تفسیرهای متفاوت و تازه­ای را مطرح میکردند که با آراء سنتیها سازگار نبود. به هر روی، جنبه دینی آن از نگاه سنتی که استناد به آیه و حدیث بود اهمیت زیادی داشت. علاوه بر این، آنها نیازمند فهم مباحث اجتماعی و تاریخی مربوط به زن بودند و این مسأله­ای بود که در منابع فارسی و عربی در دسترس ایرانیها نبود. در مقابل مخالفان، طرفداران حجاب از همان آخرین دهه قرن سیزدهم شمسی، شروع به پاسخ دادن به مخالفان حجاب کردند و تا حوالی سالهای 1310 ش که هنوز امکان نوشتن و نشر این قبیل آثار بود، کتابها و مقالاتی منتشر کردند. ادامه انتشار آنها به بعد از سال 1320 موکول شد که شرح آن را در رسائل حجابیه آوردهام. همان طور که اشاره شد، همه اینها نیازمند منابع تازه­ای بود چرا که؛ روش تازه­ای در این مباحث در پیش گرفته شده بود. در ارائه استدلال در باره حجاب، میبایست با نگاه اجتماعی – تمدّنی به موضوع پرداخته میشد و در زمینه اثبات برابری زنان با مردان باید به تشریح وضعیت جسمی و روحی و روانی آنها و مسائل دیگر توجه میکردند. به عبارت دیگر، استدلالهای دینی گذشته که متدینان را قانع میکرد، دیگر راه گشا نبود و نویسندگان جدید باید به دنبال استدلالهای تازه­ای میبودند.نکته دیگر آن بود که نوشتههای غربیها در باره حریت زن، همه علیه حجاب بود و مسلمانان اعم از عرب و ایرانی میبایست دراین زمینه فعالیتهای ذهنی تازه­ای می­داشتند. این مدل استدلال، در دفاع از حجاب، در آثار غربی یافت نمیشد، گرچه در آنجا کسانی بودند که افراط در بحث آزادی زن و حضور او در مشاغل را نمیپذیرفتند، اما به عکس، این قبیل استدلالها را نویسندگان عثمانی و مصری علیه غربیها و طرفداران آزادی زنان، طرح و از آنها استفاده میکردند. این نوشتهها میتوانست مورد استفاده ایرانیها باشد. طبعا کارهایی که ایرانیها انجام میدادند، شامل تألیف و ترجمه بود اما محتوا همین مباحث بود. آثار تألیفی هم به نوعی اقتباس از کارهای عربهای مدافع حجاب و روش آنها بود. برخی از کارهای ایرانیان، نسبتا مفصل بود که نمونه آن کتاب «وسیلة العفایف یا طومار عفت» است، کتابی که هم در باره حجاب و هم مسائل دیگر و به طور کلی «راجع به زنان» بود. در این کتابها، علاوه بر استفاده از آثار مختلف، از اطلاعات روزنامههای غربی در باره وضع ناهنجار زنان، افراط در امور مختلف یا ازدیاد طلاق و انتحار و جز اینها، استفاده میشد.

بهره گیری از آثار عربی و ترجمه آنها به فارسی، به تدریج بیشتر و بیشتر شد. نشر این آثار از سالهای پیش از 1300 و پس از آن آغاز شده و ادامه یافت و چندین اثر در دوره رضا شاه در باره مسأله زن ترجمه و منتشر شد. تا حوالی سالهای 1307، آثاری در دفاع از حجاب منتشر میشد، اما پس از آن و به ویژه در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه، آثاری در دفاع از کشف حجاب انتشار یافت. جالب است در ارتباط با اشعار نیز وضع به همین ترتیب بود. در نیمه نخست، اشعار در دفاع از حجاب بیشتر بود، اما بعد از آن، حتی همان شاعرانی که زمانی در دفاع از حجاب شعر گفته بودند، علیه آن میسرودند. به هر روی، شماری از آثار منتشرشده با نگاه انتقادی به جایگاه زن در جامعه ایرانی و در حمایت از سیاستهای اصلاحی رضا شاه بود. این مطالب با آنچه که متدینین در باره مسائل اخلاقی و فسادهای ناشی از حضور زنان در جامعه گفته بودند، برابر هم قرار گرفت و انعکاس چالش جدیدی بود که بر اثر تجدد پدید آمده بود. در این میان از یک طرف مسأله حجاب، بیش از همه به دلیل جنبههای دینی آن و از سوی دیگر ارتباط آن با امری که دینداران از آن با عنوان منبع فساد و آلودگی اخلاقی در جامعه یاد میکردند، در مجادله و نقد اهمیت مییافت. فارغ از جنبه عملی آن در کشف حجاب، بحثهای دینی و فکری در باره مسأله زن، صورت هنری هم یافت. شعر، نمایشنامه و داستان و ... قالبهایی بود که در آنها به مسأله زن پرداخته شد و مسیرهای تازه­ای برای بحث و جدل گشود.

یکی از آثار مفصلی که در سال 1319ش یعنی اواخر دوره رضاشاه در باره مسأله زن انتشار یافت، کتابی با نام «طلایه آزادی و راهنمای زنان» (ص 13) از شخصی به نام مجتبی فاطمی بود. یک جای کتاب از آقای سید احمد آقا مجتهد فاطمی «رشت» یاد کرده (217) که بسا پدر او باشد. وی ا ین کتاب را به افتخار فوزیه، همسر ولیعهد وقت، محمدرضا پهلوی منتشر کرده و این نکته را در صفحه عنوان، داخل کتاب آورده است. کتاب به افتخار روز 17 دی 1314 نوشته شده (تاریخ تألیف در پایان کتاب 15 بهمن 1314) و این روز، در آغازین صفحه مقدمه کتاب آمده است. طلایه، در 334 صفحه اما فاقد فهرست مطالب است، با این حال، عناوین زیادی در کتاب آمده که مباحث مختلف و متفاوتی ذیل آنها در باره زنان ذکر شده و بسیاری از آنها نقل قولهایی از مشاهیر ایرانی و خارجی است. نویسنده ضمن این که این اثر را مطابق میل سیاستهای جاری نوشته، اما فردی آشنا با ادبیات و فرهنگ دینی است و همه جا سعی میکند دین را هماهنگ اصلاحات جاری نشان دهد. در واقع، در صدد هیچ نوع تقابلی میان دین و اصلاحات مدرن نیست. نویسنده در مقدمه از «آزادی زنان» یاد کرده و این که اخیرا «تکامل اخلاقی» در ایران آغاز شده و این کارها با کفایت «قائد عظیم الشأن» انجام شده است (3). در مقدمه ضمن تقدیم کتاب به محمدرضا پهلوی، 25 سؤال را در باره زنان مطرح کرده و گفته است که در باره آنها بحث خواهد کرد. از سید جمال به عنوان «فیلسوف شرق و افشاننده تخم آزادی در ممالک اسلامی» یاد کرده است (17). در کتاب، اغلب از مبارزه با خرافات یاد کرده، دفاع از آزادی نموده و در نهایت به مسأله زنان پرداخته است. نمونه­ای از اشعار خود را هم در کتاب آورده است (19). وی از «جنبش ترقی» زنان یاد کرده و میگوید که بعد از جنگ بین الملل، حرکت «کاروان ترقی زنان در کره زمین» روز به روز تندتر شده است (33). گزارشی هم در باره کانون بانوان دارد (316 – 320) و بخش قابل توجهی از کتاب، شرح حال زنان بنام است. گزارش کتاب فرصت دیگری را میطلبد اما به طور کلی باید گفت، اثری مفصل و دارای اطلاعات تاریخی و ادبی فراوانی است که زمانی باید به آن پرداخت.

چنان که اشاره شد، منبع مهم برای ایرانیها، جدای از آنچه به خودشان باز میگشت، آثاری بود که از بلاد عربی میآمد. در این باره نوشتههای مصریها، در طول تاریخ نوگرایی دینی ما، نقش محوری داشته و تا دوره انقلاب ادامه داشت واتفاقا بعد از انقلاب این ارتباط قطع شد. علاوه بر آن، نوشتههای عراقیها نیز مؤثر بوده است. این علاوه بر آثاری است که از شبه قاره به ایران وارد میشد. جالب است بدانیم در زمینه مسأله زنان، افغانستان هم پدیده جالبی برای ایران بود. مجله پیک سعادت نسوان رشت، در شماره 4 – 5 خود مصاحبه­ای با ثریا، ملکه افغانستان در باره حجاب داشت و او گفت: «حجاب از مسائل اجتماعی و مراسم قومی است که اندک اندک برخیها جزء مذهب تصور کرده اند» (بنگرید: مجله پیک سعادت نسوان، به کوشش بنفشه مسعودی و ناصر مهاجری، «آلمان، 1390»، ص 193).

 شاید اشاره به نمونههایی از آثار منتشر شده در عراق از دوره مورد بحث، بیمناسبت نباشد. کتاب «الاسلام و المرأة» از شیخ جعفر الحاج محمد النقدی (بغداد، 1348ق / 1929 م) از جمله آثاری است که یک عالم عراقی شیعی نوشته است. او در مقدمه کتاب خود آورده است که این اثر را در نقد سخن مبشران مسیحی نوشته که میگویند زن در اسلام فاقد مرتبت واقعی بوده و بیبهره از حقوق خویش است. وی در صفحات نخست، در باره موقعیت زن در میان امم قدیم، از ایرانی و برهمنی و یهودی و نصرانی و عرب بحث کرده، سپس از جایگاه زن در اسلام سخن گفته و مباحثی در باره ازدواج و تعدد زوجات، طلاق، ارث، حجاب و مسائل دیگر در ادامه آمده است. در این کتاب هم از آراء نویسندگان غربی در باره برخی از مسائل مورد نظر، استفاده شده است. کتاب «الاسلام و المرأة» در 1945 و به عنوان ضمیمه نشریه الهدی انتشار یافته است.

       نمونه دیگر از همان ایام، کتاب «تعلیم المرأة» از جعفر حسین بود که در سال 1349/1930 در بغداد و در 100 صفحه منتشر شد. این کتاب به عنوان یک اثر اجتماعی، متعهد بوده تا از اهمیت زن و جایگاه اجتماعی او و لزوم تعلیم زنان بحث کند. فصل نخست کتاب در باره جایگاه زن در اسلام و لزوم تعلیم و تربیت اوست و فصل دوم، در باره زن عرب در جاهلیت و اسلام است. در واقع، فصل دوم، بیشتر تاریخی است و نویسنده شیعی آن، مطالبی در باره فاطمه زهرا و زینب کبری – علیهما السلام – نیز آورده است.

   طی نیمه دوم قرن نوزدهم و سالهای اوّل قرن بیستم که اروپا و امریکا با شدت هرچه تمامتر به تولید محصولات صنعتی مشغول بوده و آنها را صادر میکردند، زنان نیز در کارخانجات بکار گرفته شده و برای اولین بار، دستههای زیادی از زنان مثل مردان مشغول کار شدند. این مسأله پیامدهای مهمی داشت که برجستهترین آن تغییری بود که در سازمان اجتماعی جامعه امریکا از نظر جایگاه زن و مرد روی میداد. بسیاری از مطبوعات وقت امریکا و برخی از نویسندگان از این شرایط انتقاد میکردند. انتقادهای یاد شده، به شرق می رسید، و برای حفظ جایگاه قدیمی زنان مورد استناد واقع می شد. خواهیم دید که بیشتر ارجاعات فرید وجدی در این باره به همین گزارشها و توصیفات از وضع زنان در اروپا و امریکاست.

بخشی از کتاب «گفتمان تمدن اسلامی در دوره پهلوی» (نشر علم، 1402)

hlVp21691594814.png

2H1ke1691594822.png

RGzmi1691594827.png

WwpN41691594833.png

Se0gu1691594842.png

0UXZC1691594850.png

oMP8S1691594857.png

BQjU11691594872.png

22SCF1691594879.png

Nlbu41691594886.png

 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

کتاب‌شناسی متنبی در ایران

فاطمه اشراقی - سیدمحمدرضا ابن‌الرسول

به منظور سهولت کار پژوهشگران، کتاب‌شناسی‌ای از تألیفاتی که درباره‌ متنبی این شاعر نامی عرب انجام گرف

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

ریاض الجنه زنوزی اثری دایرة المعارفی در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی

رسول جعفریان

در زمستان سال 1402 موفق شدیم یک چاپ عکسی از کتاب ریاض الجنه زنوزی که اثری دایره المعرافی در حوزه فره

مرز غلو و اعتدال در عقاید شیعه از دید یک دانشمند عصر صفوی «محمد یوسف بیک»

رسول جعفریان

نوشته حاضر، مقدمه این بنده خدا برای کتاب «معرفة الابرار و نور الانوار فی معرفة الائمة الاخیار ع (تأل