۵۶۹۲
۰
۱۳۸۴/۰۱/۰۷

نظام نامه و پروگرام طلاب مدارس قديمه (1308 ش)

پدیدآور: مصحح: دکتر احمد خان محسني، رسول جعفريان
{درآمد بحث}
مهم ترين پديده دوره رضا شاه پديده تحول از سنت به تجدد بود. اين سياست اصلي رضاشاه و دوستان وي بود و براي رسيدن به آن هر مقدار که در توان داشتند به کار گرفتند. مع الاسف نوشته هاي معتنابهي از آن دوره برجاي نمانده است تا بتوان دقيقا به تحليل فلسفي آنان را از اين تحول به دست آورد، با اين حال تصور مي شود که بيش از آن که آنان به فلسفه اين کار انديشيده باشند يا به عبارتي به محتواي فکري کار پرداخته باشند، به صورت کار انديشيده اند و آن را صوري تلقي کرده اند. البته در کشوري که بنا باشد به زور همه چيز مدرن شود راهي جز اين وجود ندارد که از صورت به باطن برود که گاه اصلا به آنجا نمي رسد و اين تبعات خاص خود را دارد.
در زمينه آموزش و پرورش کارهايي از دوره قاجاري شروع شده بود اما در اين دوره شدت يافت. دبستان ها و دبيرستانها و نيز دانشگاه تهران و مراکز ديگر فعال شدند.
يکي از کارهايي که بايد انجام مي گرفت تغيير کاربري در طبقه فرهيخته از قديمي ها و نيز تغيير کاربري اماکن آموزشي درمدارس قديمه بود. بسياري از چهره هايي که آموزش هاي سنتي ديده بودند مي بايد در نظام جديد آموزشي به کار گرفته مي شدند. به علاوه مدارس قديمه هم مي بايد جاي خود را به دبستان ها و دبيرستان ها مي دادند. بررسي سير اين تحول مي بايست متکي به اسناد و مدارک و شواهد کافي باشد که البته فراوان است اما جاي آن در اين مقدمه کوتاه نيست. به اجمال از شخصيت بسياري از معلمان اين دوره که در نظام کهن درس خواندند و در نظام جديد لباس تازه پوشيدند آشنا هستيم. تقريبا همه کساني که آلت دست رضاشاه در تحولات اين دوره در دانشکده معقول و منقول و مؤسسه وعظ و خطابه و سازمان پرورش افکار و غيره بودند از اين زمره هستند. همين طور با مرور بر سوابق مدارس دولتي اين دوره مي توانيم دريابيم که به خصوص در مراکز شهرها چه مدارس قديمه اي بود که تبديل به مدارس جديده شد و علما از شدت استبداد قادر به اعتراض نبودند. برخي از اين مدارس بعد از سقوط رضا شاه به حالت اوليه برگشت و بسياري و بلکه قريب به اتفاق آنها از ميان رفت.
#البته اين تنها دولت پهلوي نبود که دست به اين اقدام زد. گفته مي شود در اصفهان ظل السلطان نيز از اين قبيل اقدامات داشته است که نمونه آن بسا مدرسه شيخ لطف الله در پشت مسجد شيخ لطف الله است که تاکنون هم مدرسه دولتي باقي مانده است.
در اصفهان دوره پهلوي مدرسه مريم بيگم را که در نزديکي چهارراه نقاشي بوده و از مدارس مهم دوره صفوي بود تخريب کرده به جاي آن يک باب دبستان دولتي ساختند. همين طور مدرسه حسين آباد که به جاي آن دبستان نمره چهارده ساخته شد (بنگريد: سالنامه معارف اصفهان، سال 1313 – 1314، ص 60، 71).
در همان کتاب در توجيه اين کار گفته شده است که اولا امکان يافتن محل براي دبستان و دبيرستان دشوار است. ثانيا علم جديد و قديم ندارد. اين مراکز براي علم ساخته شده و امروز که طرز تعليم علم عوض شده باز مي توان از همان مدارس استفاده کرد. (همان، ص 64).
در اين ماجرا حتي از حسينيه ها نگذشتند و دبستان دولتي فردوسي را در جاي عمارت حسينيه اي که در منطقه ابواسحاقيه در ناحيه 3 اصفهان بود برپا کردند (ص 66). همين طور دبستان دولتي کشاورزان حسن آباد را «در محلي که سابقا تکيه و مدرسه قديمه بوده و اهالي محل در آن روضه خواني مي کرده اند » بنا نمودند (ص 66). همين طور دبستان دولتي برزگران مبارکه لنجان هم در محل تکيه اي که اهالي محل در آن روضه خواني مي کردند تأسيس نمودند (ص 66). دبستان دولتي حکيم نظامي هم در محل مدرسه قديمه که به اسم مبارکيه بوده ساخته شد (ص 69) . اين ها تنها نمونه هايي است در شهر اصفهان و برخي از روستاهاي اطراف آن.
اما از جمله کارهايي که صورت گرفت يکي همين تأسيس مدارسي بود که بتواند سيستم قديم را به سيستم جديد پيوند داده و يا تبديل کند. تأسيس دبيرستان معقول و منقول در برخي از شهرها در همين جهت بود. فلسفه اين کار آن بود تا کساني را که به عنوان طلبگي وارد حوزه علميه مي شدند در قالب برنامه ريزي آموزشي جديد با مسائل تازه آشنا سازند و از ميان آنان کساني که زمينه دارند در خدمت دولت درآيند.
در جايي از همان سالنامه معارف اصفهان که درسال 1314 ش چاپ شده با اشاره به ناتواني سيستم قديم طلبگي و اين که هيچ ضابطه و قاعده اي نداشت مي نويسد: کار تحصيلات قديمه بر اثر تغيير اوضاع زمانه و احساس احتياج عمومي به فرا گرفتن علوم جديده در اين اواخر در سرتاسر کشور مختل گرديده #و جز عده معدودي براي فراگرفتن علوم قديم به مدارس قديمه داخل نمي گرديدند... وزارت معارف و اوقاف از آن جايي که به حفظ علوم قديمه کمال علاقه مندي را داشت از چند سال قبل به اين طرف در صدد اصلاح اوضاع مدارس قديمه و طرز تحصيلات طلاب آنها بر آمد و بدوا براي مدارس مزبور برنامه اي تعيين و سنوات تحصيلي طلاب علوم قديمه را محدود و معين نموده پس از آن نيز به تأسيس دانشکده معقول و منقول مرکزي پرداخت. اداره معارف اصفهان نيز طبق برنامه مصوب وزارت متبوعه رفتار و همه ساله مجالس امتحاني براي طلاب مدارس قديمه اين شهر تشکيل مي داد... ]اما[ لازم بود در شهر اصفهان که هنوز يکي از مراکز مهم تحصيل علوم قديمه است موسسه خاصي به نام دبيرستان معقول و منقول براي تحصيلات آقايان طلاب تأسيس و از هرج و مرج تحصيلي آنها جلوگيري به عمل آيد (ص 62 – 63).
جزوه اي که ذيلا چاپ مي شود مربوط به سال 1308 ش است و اين نشان مي دهد که برنامه ريزي آموزشي براي مدارس قديمه از آن زمان و شايد اندکي پيش از آن به جريان افتاده است.
احمد محسني نماينده وزارت معارف در آذربايجان تلاش کرده است تا مدرسه صادقيه تبريز را که از مدارس قديمه بوده بازسازي کرده و برنامه ذيل را براي طلاب آن به کار گيرد. اين زمان، بحث اتحاد البسه مطرح بوده و وي در مقدمه به طرفداري دولت از ديانت اشاره کرده و اين که اين قبيل اقدامات صرفا در جهت تربيت علماي صالح است.
برنامه درسي حاضر، برنامه اي است که خود وي صرفا براي همين مدرسه صادقيه نوشته و وي در مقدمه به اين مطلب تصريح کرده است. طبعا برنامه مصوب براي تمام کشور نيست اما از اين جهت که مي تواند گرايش به سامان دهي به مدارس قديمه را نشان داده و ضرورت توجه به برخي از مواد جديد درسي را براي طلاب آشکار کند، جالب است. يک نمونه آن گنجاندن درس تاريخ و جغرافيا براي سال اول است که در کنار ادبيات فارسي و عربي و فقه به عنوان سه ماده درسي تعريف شده است. در سال دوم درس تاريخ ادبيات ايران و در سال چهارم تاريخ اسلام و جغرافياي ممالک اسلامي در برنامه گنجانده شده است.
گفتني است که در تهران دانشکده معقول و منقول در مدرسه سپهسالار درست شد و اين بعد از آني بود که مدرس در سال 1309 تبعيد گرديد و توليت آن به دست وزارت معارف افتاد. کار اداره آن مدرسه در اختيار سيد نصرالله تقوي و بديع الزمان فروزانفر و عده اي ديگر بود. در آنجا هم برنامه ريزي درسي خاصي درست شد که کليات آن در مجله تعليم و تربيت سال چهارم، ش 4 (تيرماه 1313) صص 250 – 251 آمده است (علما و رژيم رضاشاه، ص 92 – 93). متن حاضر چند سال پيش آن را تدوين شده است.
#اما مدرسه صادقيه: بايد يادآوري کرد که مدرسه صادقيه همچنان در تبريز باقي مانده و در حال حاضر حوزه علميه خواهران است. اين مدرسه يکي از مدارس مهم صفوي اين شهر است که وقفنامه تفصيلي هم دارد که موجود است. اين مدرسه منسوب به شخصي با نام ميرزا صادق رئيس ماليه ايالت آذربايجان بوده که کاروانسرا و مدرسه ومسجدي کنار هم بنا کرده است. اصل وي اشتهاردي بوده که بعدها در تبريز به اين منصب دست يافته است. بازار کنار مدرسه هم به بازار صادقيه شهرت دارد. مدرسه ياد شده از سال 1305 ش زماني که دکتر محسني رئيس معارف تبريز شد تعمير گرديد و بار ديگر رونق يافت. اين وضعيت يعني تبديل شدن آن به مدرسه معقول و منقول تا سال 1320 ادامه داشت و بعد از آن هم باز به صورت يک مدرسه طلبگي باقي ماند.
اينها توضيحاتي است که دکتر محمد جواد مشکور در کتاب تاريخ تبريز (ص 295 – 297) آورده است. مرحوم کارنگ نيز ضمن توضيحاتي اشاره کرده است که ميرزا صادق در زمان شاه سليمان در تبريز منصب استيفاء داشته و پسرش ميرزا طاهر وزير آذربايجان و در واقع حاکم مطلق العنان اين بلاد بوده است. وي همچنين از موقوفات فراوان مدرسه صادقيه سخن گفته است (آثار باستاني آذربايجان، ص 212 – 214، نيز بنگريد به تاريخ فرهنگ آذربايجان از علي دهقان، ج 1، ص 308 - 310).
اما دکتر محسني: صفوت در باره او نوشته است: سال 1305 شمسي دکتر احمد وارد تبريز شد، اما با باد و برودت آمد. ... آقاي دکتر شديد العمل بود... آقاي دکتر با بعض نمايندگان دول معظمه مراوده داشت و آن را وسيله و مقدمه موفقيت خود مي پنداشت، ليکن اين تظاهر مفيد واقع نشد بلکه عکس العمل بروز داد. خيلي زود در مساجد و منابر زبان انتقاد گشادند. ... آقاي دکتر اصرار داشت که همه حتي مستخدمين سرپايي فارسي حرف بزنند. ... آقاي دکتر يک نفر خانم فرانسوي راي براي يکي از دبيرستان هاي اناث استخدام کرده بود، مورد تعرض و هجوم گرديد.... و اين داستان ها در باره زندگي او ادامه دارد (تاريخ فرهنگ آذربايجان، محمد علي صفوت، قم 1329، صص 120 – 123). وي در جاي ديگري (ص 133) نوشته است: مرحوم دکتر احمد خان محسني هفت سال تمام سرپرست فرهنگ آذربايجان بود. به راستي در طول اين مدت آثار گرانقدر از خود به يادگار گذاشت. بعدها کفيل وزارت فرهنگ و زماني هم استاندار کرمانشاه شد (ص 142).
به هر روي از آنجايي که متن حاضر به عنوان يک سند فرهنگي مي تواند کمکي در جهت شناخت وضعيت مدارس علميه در اين دوره باشد، مقدمه و متن #آن را عينا از روي کتابچه اي که در 20 آذرماه 1308 در تبريز ، مطبعه حقيقت چاپ شده در اينجا مي آوريم. براي رعايت امانت عين تعابير او را حفظ کرده ايم و از اين بابت به خصوص براي القابي که براي رضا شاه بکار برده عذر خواهي مي کنيم.
روي جلد کتاب چنين است:

وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرف
اداره معارف و اوقاف آذربايجان


نظام نامه و پروگرام
طلاب مدارس
قديمه


20 آذرماه 1308 شمسي هجري


تبريز مطبعه «حقيقت»



#
{بسم الله الرحمن الرحيم}
شاهنشاه اسلام پناه اعليحضرت قدر قدرت (پهلوي) ارواحنا فداه شب و روز ساعي هستند که از هر طرف ابواب سعادت و ترقي را بر روي مملکت ايران باز و فرزندان اين آب و خاک را مابين ملل عالم مفتخر و سر افراز فرمايند و در سايه توجهات اين مهين شهريار با اقتدار توجه عامه هيئت محترم دولت مقصور بر اينست که اين مملکت، عزت و جلالت باستاني خود را تجديد نمايد و پا به دايره ترقي و تکامل بگذارد. اينست که اکنون کارکنان دولت عموما با حسن مراقبت ملوکانه در راه تعالي وطن عزيز مساعي جميله مبذول مي دارند.
در اين ميانه، وزارت جليله معارف که بيشتر عهده دار ترقيات معنويه است تمام اراده و قوه خود را صرف ترويج علوم و معارف کرده و به علاوه نکته ( الملک و الدين توأمان ) را کاملا در نظر گرفته و به قدر امکان سعي دارد که وسايل تکميل علم و دين را توأم و در رديف يکديگر فراهم سازد.
بعضي کوته نظران تصور کرده بودند که دولت بر ضد مذهب است – نه اينطور نيست – دولت با تنبلي و بي ديني و بطالت مخالف و با ديانت موافق است و همان قانون اتحاد البسه حاکي است از اينکه دولت احياي علوم شرعيه و تربيت علماي صالح متدين را نيز از واجبات دانسته است.
ترويج حقيقي معارف عبارت از آنست که آنچه خود از آثار علما و فضلا و ادبا و شعرا داريم حفظ کنيم و آن چه از علوم مادي و صنايع امروزي نداريم از ديگران أخذ نمائيم.
وزارت جليله معارف با يک اراده جدي پاکي در نظر گرفته است که آثار مهمه قديمه و علوم و ادبيات ايام ماضيه را احيا و با اصول محکمي نگاهداري نمايد.
اين بنده هم که افتخار نمايندگي وزارت جليله معارف را دارم مصمم شده ام در تحت نظر ملوکانه و توجه وزارت جليله متبوعه ام به قسمت خود نيت مقدس دولت و وزارت متبوعه ام را نشان داده و عملي نمايم.
اينک محض نمونه مدرسه مخروبه صادقيه تبريز را که مختصر موقوفه هم دارد تعمير کرده و به اندازه لزوم در صحن حجره ها عجالتا چراغ هاي نفتي گذاشته ( با جلب نظر دولت در نظر دارد که بعد از اين چراغ برق براي تمام حجرات و صحن و دالان و غيره تهيه کند.)
از بناهاي تازه اين مدرسه، دو مدرس بزرگ است که هر کدام بالنسبه گنجايش سي نفر طلبه دارد – به علاوه کتابخانه مخصوص براي مدرسه تهيه شده است که به قدر لزوم داراي کتب لازمه فارسي و ادبيات و علوم عربيه و فقه و اصول و منطق و کلام و لغت و تفسير و اخبار و رياضي و غيره است و محل کتابخانه در خود مدرسه است تا مدرسين محتاج به آوردن کتاب از خارج نشوند و مدرسين فاضل در هر قسمتي معين شده اند که در مواقع مخصوصه در مدرسه مشغول تدريس باشند و براي هر کدام حقوق ماهيانه معين شده است. يک نفر دفتر دار و کتابدار و دو نفر خادم هم معين شده اند.
براي مدرسين لوازم زمستان از قبيل هيزم و بخاري فراهم است و قبل از ورود آنها هميشه هر دو مدرس گرم و تميز خواهد بود.#
به طلاب متدين با استعداد بي بضاعت در تحت نظارت اداره معارف از محل اوقاف مساعدت خواهد شد .
عجالتا مدرسه با کمال نظم و ترتيب در تحت مراقبت و سر پرستي اداره معارف دائر خواهد بود.
موقتا نظامنامه و پروگرامي که ذيلا به نظر قارئين مي رسد براي اين مدرسه نوشته شده. طلاب موظفند که مطابق نظامنامه رفتار کرده موافق پرگرام همه ساله براي امتحان حاضر شوند و چنانچه در اواخر فصل سوم نظامنامه و پرگرام اين مدرسه مصرح است ، حسب الامر وزارت جليله معارف يا به صوابديد مدرسين و فضلاي با تجربه دانشمند، ممکن است در آينده لدي الاقتضا مواد نظامنامه و پرگرام تغيير پيدا کند.



{نظامنامه و پروگرام مدارس قديمه طلاب}
در ضمن چند فصل نوشته مي شود:

{فصل اول}
{شرايط قبول داوطلب}
کسي که داراي شرايط ذيل نباشد در مدرسه پذيرفته نخواهد شد و بر فرض اقامت اخراج خواهد شد:
ماده اول – شخص داوطلب بايد ملتزم به اوامر و نواهي شرع مقدس اسلام بوده از هر گونه منکري اجتناب داشته باشد و در اداي تکاليف مذهبي از قبيل صوم و صلات به هيچ وجه کوتاهي نداشته باشد.
ماده دوم – سن او کمتر از دوازده و بيشتر از سي نباشد.
تبصره – ممکن است اشخاصي که سن آنها بيشتر از سي باشد و حد معلومات و فضل آنها متناسب با سنشان باشد لدي الاقتضا به مدرسه پذيرفته شوند.
ماده سوم – فقط اشتغال به تحصيل داشته باشد.
ماده چهارم – در حدود مدارس و مکاتب ابتدائي داراي سواد فارسي خواندن و نوشتن باشد.
ماده پنجم – اخلاق و طرز رفتار او کاملا خوب و پسنديده باشد.
ماده ششم – مطابق نظامنامه و پرگرام امتحان بدهد.#

{فصل دوم}
{مراتب تحصيلات}
اول – دوره اول يا ابتدائي ( با مدت شش سال)
دوم – دوره دوم يا متوسطه ( با مدت پنج سال)
سوم – دوره سوم يا عالي ( با مدت چهار سال)

{پرگرام دوره اول}
{سال اول}
1 - فارسي:
قرائت از روي گلستان و بوستان – دستور زبان فارسي از روي کتاب (دستور ميرزا حبيب) – مراقبت در رفع نواقص خطي و املا و انشاي فارسي – مراسلات معموله و قسمتي از مکتوبات شرعيه – حفظ قطعات نظم و نثر فارسي.
2 - عربي:
قواعد صرف و اشتقاق صيغ و ابنيه اسماء و افعال و ابواب مجرد و مزيد فيه و صحيح و معتل و معاني ابواب مزيد فيه و اسماء زمان و مکان و آلت و صيغ مبالغه و صفت مشبهه و اسم فاعل – نون تاکيد ثقيله و خفيفه – حروف ناصبه و جازمه و حفظ قسمتي از نصاب.
تنبيه – خواندن کتاب (صرف مير) به تحقيق از اول تا آخر براي مواد صرف کافي است.
شرعيات:
شناختن اصول و فروع دين – حفظ کليات احکام شرعيه معموله در ابواب فقه از روي کتاب (جامع عباسي).
تاريخ و جغرافيا:
يک دوره مختصر از تاريخ و جغرافياي ايران.

{سال دوم}
فارسي:
قرائت از روي کتاب انوار سهيلي – اعمال قواعد دستور در ضمن قرائت – املاي فارسي از روي کتاب قرائت – تکميل انشاء نوشته هاي شرعي از قبيل بيع و نکاح و صلح و امثال آنها – حفظ قطعات منتخبه نظم و نثر فارسي.
2- عربي:
نحو از روي شرح انموذج – صرف از روي شرح تصريف – اعمال قواعد نحو و صرف در ضمن عبارات ساده عربي – حفظ متن انموذج و لغات عربي مخصوصا لغات مشکله که در سوره بقره قرآن مجيد است.
#ادبيات:
تاريخ ادبيات ايران از ازمنه قديمه تا ظهور اسلام.

{سال سوم}
1- فارسي:
قرائت از روي کتاب (تاريخ معجم) يا (کليله و دمنه بهرام شاهي) – حفظ لغات فارسي – آشنائي با لغات و اصطلاحات کتب نثر قديم از قبيل تاريخ بيهقي و ترجمه طبري و غيره – تکميل املاء و انشاء فارسي – تاريخ ادبيات ايران از اول اسلام تا قرن ششم هجري.
2- عربي:
نحو از روي کتاب (سيوطي) – صرف از روي (شرح نظام ) – قرائت از روي کتب ساده عربي با حفظ لغات و قسمتي از قرآن مجيد – حفظ الفيه اين مالک.
فقه:
تبصره علامه با حفظ عبارات آن – حفظ صيغ العقود.

{سال چهارم}
1- عربي:
تکميل قواعد نحو و اعراب از روي کتاب (مغني اللبيب ابن هشام انصاري) – قرائت عربي از روي کليله و دمنه ابن مقفع – حفظ قسمتي از قرآن مجيد ( غير از سال قبل ) – شرح احوال ادباي معروفي که به عربي آثار نظم يا نثر دارند مخصوصا ايرانيان (از قبيل طغرائي و بديع الزمان همداني ) با حفظ قطعات و آثار منتخبه آنها.
2- فقه:
قسمتي از کتاب (شرايع) –حفظ آيات الاحکام.
3- اصول:
کتاب معالم از ابتدا تا انتها.
تاريخ:
تاريخ اسلام از بدو ظهور حضرت ختمي مرتبت (ص) تاکنون به طور تفصيل – جغرافياي ممالک اسلامي به طور اختصار – تاريخ ادبيات ايران از قرن ششم تا عصر حاضر.
#
{سال پنجم}
1- عربي:
معاني از روي مطول با حفظ قوائد کليه – قرائت نهج البلاغه با اعمال قواعد نحو و صرف و معاني- حفظ بعضي از خطب نهج البلاغه و قسمتي از قرآن مجيد (غير از سال قبل) – تاريخ ادبيات عرب به طور اختصار.
2- فقه:
بقيه شرايع – حفظ قواعد کليه و اخبار معروفه در ابواب فقه.
3- رياضيات:
يک دوره حساب و جبر و مقابله از روي خلاصه الحساب شيخ بهائي يا يکي از کتبي که به فارسي در اين مواد نوشته شده است.
منطق:
شرح شمسيه منطق از اول تا آخر.

{سال ششم}
1- عربي:
علم بيان و بديع از روي کتاب ( مطول ) – يک دوره عروض مختصر – قرائت از روي نهج البلاغه با اعمال قواعد ادبي – حفظ قصايد و پاره از امثال معروفه عرب و کلمات قصار اميرالمؤمنين علي عليه السلام.
2- فقه:
شرح لمعه از کتاب الطهاره تا کتاب الاجاره.
3- اصول:
قوانين ميرزاي قمي از ابتداي تعريف علم اصول تا آخر مبحث عام و خاص.
4- منطق:
شرح مطالع از ابتدا تا انتها.


{پرگرام دوره دوم}
{سال اول}
1- فقه:
شرح لمعه از کتاب الاجاره تا آخر حدود و ديات.
2- اصول:
تکميل بقيه قوانين.
3- کلام:
امور عامه شرح تجريد علامه ياقوشجي.
4- درايه و رجال:
علم درايه و رجال از روي کتاب ( رجال ابو علي) با مراجعه به ملحقات – رجوع به احوال مشاهير فقها و علما و حکما و عرفا و ادبا و شعراي اسلام. #

{سال دوم}
1- فقه:
ابواب عبادات از روي شرح کبير.
2- اصول:
رسائل شيخ انصاري از ابتداي قطع تا اصل برائه.
3- کلام:
جواهر و اعراض شرح تجريد.
4- درايه و رجال:
تکميل قواعد علم درايه و رجال – اعمال قواعد در ضمن اخبار رجوع به احوال مشاهير رجال و دانشمندان به طرز سال گذشته.

{سال سوم}
1- فقه:
ابواب عبادات از روي شرح کبير.
2- اصول:
رسائل شيخ انصاري از اصل برائه تا آخر مبحث تعادل و تراجيح.
3- رياضيات:
هندسه از روي تحرير اقليدس با کتبي که به فارسي نوشته شده است.
حکمت:
شرح اشارات خواجه نصير طوسي.

{سال چهارم}
1- فقه:
متاجر شيخ انصاري.
2- اصول:
مباحث الفاظ از روي کتاب (کفايه) آخوند خراساني.
3- رياضيات:
تکميل هندسه از روي تحريراقليدس يا کتب فارسي – مثلثات مستقيمه الخطوط.
حکمت:
تکميل شرح اشارات خواجه نصير طوسي.

#{سال پنجم}
1- اصول:
مباحث امور عقليه از روي کفايه آخوند خراساني.
2- فقه:
تکميل متاجر شيخ انصاري.
3- حکمت:
حکمت الهي از روي شفا يا اسفار – حکمت طبيعي از روي شفا.
4- رياضيات:
هيئت به طرز قديم و جديد به طور اختصار – اکر ثا وذو سيوس يا چيزي که در رديف آن باشد.

{پرگرام دوره سوم}
{سال اول}
1- فقه:
مراجعه به مباحث فقه با استدلال و تحقيق از خارج.
2- اصول:
مراجعه به مباحث اصول با استدلال و تحقيق از خارج.
3- رياضيات:
هيئت استدلالي – تمرين قواعد رياضي.
4- حکمت:
حکمت الهي از روي شفا يا اسفار – تکميل حکمت طبيعي.

{سال دوم}
1- فقه:
تکميل مباحث فقه به طرز سال گذشته.
2- اصول:
تکميل مباحث اصول به طرز سال گذشته.
3- تفسير:
تفسير قرآن با اشاره به قواعد و مزاياي ادبي و فقهي از روي تفسير صافي يا تفسير بيضاوي.
4- حکمت:
تکميل مباحث حکمت الهي و طبيعي در تعقيب سال قبل.#

{سال سوم}
1- فقه:
تعقيب مباحث فقه به طرز سال گذشته – رجوع به متون فقهيه.
2- تفسير:
تعقيب تفسير به طرز سال گذشته.
3- حکمت:
تعقيب مباحث فلسفه – رجوع به کتب فلاسفه اسلامي.
4- حديث و اخبار:
رجوع به کتب مفصله احاديث و اخبار از قبيل کتب اربعه و وسائل و وافي – قرائت يکي از آنها از ابتدا تا انتها نزد استاد مجاز.

{سال چهارم}
تکميل و تعقيب مواد سال قبل به طور تحقيق. در ماده 1و2و3 و4.

{فصل سوم}
{ترتيب ساعات و امتحان ساليانه و تعليم و تعلم}
1 - ساعات تدريس شروع مي شود از چهار ساعت قبل از ظهر تا ظهر و از دو ساعت بعد از ظهر تا چهار ساعت بعد از ظهر.
2 - کليه دروس به عهده مدرسيني محول است که هر يک در قسمت خود تخصص داشته باشند.
3 - حوزه هاي تدريس در مدرسه منعقد خواهد شد.
4 - مدرسين در تحت نظر اداره اوقاف از اوقاف و اثلاث خيرات و مبرات موظف خواهند بود و به طلاب محصل ساعي متدين بي بضاعت به قدر امکان از محل اوقاف مساعدت خواهد شد.
داوطلبين هر دوره مطابق پرگرام همه ساله امتحان خواهند شد – هيئت ممتحنه از مدرسين و فضلاي دانشمند تشکيل خواهد يافت.
تبصره (1): اين نظامنامه و پرگرام موقتي است و ممکن است که حسب الامر وزارت جليله معارف يا با نظريات مدرسين و علما و فضلاي با تجربه مواد يا کتبي که در ضمن پرگرام معين شده است تغيير پيدا کند.
تبصره (2): محصلين مختارند که نزد اشخاصي غير از مدرسين رسمي مدرسه تحصيل کنند اما بايد مطابق نظامنامه رفتار و موافق پرگرام خود را براي امتحان حاضر نمايند و هر محصلي که به خوبي از عهده امتحان برآيد تصديق رسمي از هيئت ممتحنه واداره معارف دريافت خواهد کرد.

{رئيس تشکيلات معارف و اوقاف احمد محسني}
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار