۳۴۷۳
۰
۱۳۸۴/۰۳/۰۳

پژوهشي تازه در باره نصيريه (مروري بر کتاب الفرقة الهامشية في الاسلام)

پدیدآور: رسول جعفريان
^hameshiye.jpg^
#


کتاب الفرقة الهامشية في الاسلام اثر المنصف بن عبدالجليل به تازگي (2005) توسط دارالمدار اسلامي ضمن 925 صفحه به بازار تحقيقات مربوط به اديان و فرقه ها عرضه شده است.
به نظر مي رسد اين کتاب را مي بايست يکي از جديد ترين آثاري دانست که در باره فرقه هاي افراطي در شيعه «غلات» با تأکيد روي نصيريه، نوشته شده است.
نويسنده، در مقدمه کتاب، با اشاره به فرقه هاي حاشيه اي در جهان اسلام که زير فشارهاي سياسي عقايد خود را پنهان کرده اند توضيح مي دهد که هدفش در اين کتاب شرح تاريخ و عقايد سه فرقه است که دو نمونه آن کهن و يک نمونه جديد است و البته هر سه در جوامع شيعي پديد آمده اند. نصيريه، دروزي ها و بهائيان.
باب نخست کتاب، در باره نصيريه وعلويان است که تاريخ قديم و جديد آنان مورد نظر مؤلف بوده است. فصل اول اين باب، تاريخ نصيريه است و فصل دوم در باره متون و نصوص منسوب به آنان. در فصل دوم کار کتابشناسي روي آن فرقه انجام شده و مطبوعات ومخطوطات آن شناسايي و معرفي و عقايد موجود در آنها بررسي شده است.
در اينجا بحث از بهائيت هم شده ، اما مؤلف توضيح مي دهد که در اين زمينه نکته تازه اي افزون بر آنچه ديگران گفته اند بيان نکرده است. وي در باره چگونگي ارتباط اين فرقه ها با اصل اسلام در باب دوم شرح داده است.

باب دوم کتاب تحت عنوان نشأة الفرقة الهامشية در صدد نشان دادن اين نکته است که فرقه هاي حاشيه اي در جهان اسلام چگونه شکل گرفته است. نظريه مؤلف به اختصار چنين است که نشان دهد مرکزگرايي در جهان اسلام چه تأثيري روي تفکر اسلامي داشته و چگونه حاشيه گرايي يعني همين فرقه هاي افراطي سبب شده است تا ميان غلو – خروج آنان از حد - و فرق هاي حاشيه اي ارتباط برقرار شود.
به اعتقاد وي سني گري يا ارتدوکس گرايي بر دو بخش است. شيعي و سني. سني گري به اين معنا که از نظر مؤلف بايد از آن با تعبير مرکز گرايي ياد کرد فرايندي است که تمامي فرقه هاي اصول گراي اسلامي در شکل دهي آن مؤثر بوده اند و مي توان از آن با عنوان «العقيدة الدنيا» ياد کرد.
از آن که بگذريم و از شرايط و حدود تأثيرگذاري و عقايد آن خارج شويم درست به نقطه اي مي رسيم که فرقه هاي حاشيه اي پديد مي آيد. اينجاست که ميان غلو و حاشيه گرايي ارتباط مي بينيم.
به باور مؤلف هر اندازه که مرکزيت گرايي تضعيف شود حاشيه گرايي قدرت مي يابد و مي کوشد تا به جدال با آن برخيزد و متفاوت باشد.#
طبعا نويسنده که تخصص اصلي اش روي نصيريه است اين حاشيه گرايي را از درون فرقه نصيريه بررسي کرده است. همين تجربه روي بهائيت هم اعمال شده و آن گرايش هم به صورت يک گرايش حاشيه اي مقابل مرکزيت گرايي که در شيعه وجود داشته و براي مثال روي نايب امام بودن مرجعيت شيعه تأکيد مي کرده، پديد آمده است.
به طور معمول در جريان پديد آمدن اين فرقه ها درست در شرايط خاص مکاني و زماني آنها، عقايد و فرهنگي شکل مي گيرد که بايد از آن به عنوان «ميراث عقايدي» آنان ياد کرد . بعدها که اين گرايش هاي به نقاط ديگر مي رود اين ميراث عقايدي است که همچنان با تغييراتي به تغذيه آن فرقه در ادوار بعدي و مکان هاي ديگر مي پردازد.
مؤلف تجربه اين ميراث عقايدي را هم باز در فرقه نصيريه مورد بحث قرار مي دهد. طبيعي است که در کنار اين مباحث، شرايط سياسي و نظامي هم مورد توجه قرار گرفته و تأثير آنها در روند شکل گيري و ادامه کار اين فرقه هاي حاشيه گرا و توليد سيادت در ميان آنان براي تسلط روي پيروان تأثير خاص خود را دارد که مؤلف از بيان آنها غفلت نکرده است.
اما آنچه براي اين فرقها اساس کار است همان نصوص و متوني است که بخشي از آنها براي اين فرقه حاشيه گرا حکم وحي منزل اما غير قرآني را دارد. به طور معمول ديد اينها راجع به ولايت و امامت هم متفاوت با ديگر سنيان و شيعيان مرکزگراست. به همين ترتيب در باره دنيا و آخرت و تحليل آنها هم متفاوت از تصورات و انديشه هاي مرکزگرا مي انديشند.
اين تفاوت ها سبب شده است تا مؤلف در چهار بخش در اين محدوده بحث کند: الوحي الهامشي؛ النبوات و الاماميات؛ العالميات؛ الاخرويات.
گرايش به وحي هامشي به خصوص در فرقه هاي حاشيه اي مانند بهائيت آشکارتر است که يک کتاب مقدس ويژه خود پديد آورده اند. معمولا اين قبيل سوره ها و آيه هاي ساختگي شبيه قرآن و مضامين آن ساخته شده و در آنها تلاش مي شود تا اعجاز قرآن هم خدشه دار شود.
نگاه اينان برخلاف گرايش هاي مرکز گرا نگاه تأسيس يک ديانت خاص است که همه چيز داشته باشد و بتواند مؤمنان به خود را هدايت کند.
از ديگر بحث هاي مؤلف در ادامه، آن است که چه شرايطي سبب مي شود تا يک فرقه حاشيه گرا استمرار پيدا مي کند. هر اندازه که يک فرقه بتواند خود را با شرايط جديدي که پديد مي آيد تطبيق دهد دوام آن تضمين خواهد شد. به عکس، برخورد آن با شرايط تازه سبب مي شود تا از شدت نفوذ آن کاسته شود به حدي که به تدريج از ميان برود يا درجا بزند و فقط به فکر نگه داشتن پيروان خود باشد. #
يک مثال اين است: علوي گري و نصيري گري در گذر تاريخ، در دايره جغرافيايي خود محدود ماند اما بهائيان که تلاش کردند با دنياي جديد سرسازگاري نشان دهند، هرچند از مراکز اصلي خود در ايران دور شدند، در اروپا و امريکا طرفداراني به دست آوردند.
در اين جا بايد توجه داشت که گفتگوي اين مرکزيت با اين حاشيه چگونه است. چطور حاشيه به مقابله با مرکزيت بر مي خيزد، بر سر وحي آن جدال مي کند و مقابل مي آورد.
در اين جا مي توان اين نکته را هم دريافت که چطور يک عقيده فرعي و کوچک و محدود مي تواند به مرور تبديل به يک دين بشود.
و نيز اين که چرا برخي از اين گرايشها اساس کار خود را بر نشر دعوت و تبيشير قرار مي دهند اما برخي ديگر تنها به فکر حفظ قوم و قبيله و پيروان خود هستند و از آن تجاوز نمي کنند.
يک پرسش هم اين است که آيا امکان باز گرداندن اين فرقه هاي حاشيه گرا به مرکزيت هست يا نه. آيا رويکرد جديدي وجود دارد که بتواند با توجه به شرايط جديد تغييراتي را در اين فرقه هاي حاشيه گرا پديد آورده و آنان را به مرکزيت نزديک کند؟
مي دانيم که در باره نصيريه اين تلاش ها از سوي رهبران مرکزيت شيعي مدتها در جريان بوده و هست.
تجربه مؤلف در پايان اين مقدمه آن است که هر اندازه دشوار، بايد ديدگاه ها را از اعيان و شخصيت هاي برجسته همان فرقه ها فراگرفت. بايد همه نصوص و متون را به چشم ديد و بررسي کرد و به شنيده ها توجه نکرد. بايد مخطوطات و مطبوعات اين نحله ها را از نزديک مورد مطالعه قرار داد.
اين کاري است که مؤلف مدعي است در اين کتابش انجام داده و با اين حال در انتظار آن است که تحقيقات بعدي صواب و خطاي او را نشان دهد.
مؤلف در مقدمه از چهار نفر سپاسگزاري کرده است.
نخست حسين مدرسي طباطبائي استاد دانشگاه پرينستون که مي گويد براي فهم دانش شيعي روزهاي زيادي را با وي سپري کرده با لطف و صبر و تحمل زياد براي تفهيم اين دانش به او تلاش کرده است. وي مي گويد هر چه در باره شيعه دارم از او گرفته ام و هنوز هم با او مکاتبه دارم.
ديگر وداد القاضي که کتابي در باره کيسانيه دارد و در باره گرايش هاي غالي و ماهيت آنها با وي گفتگو کرده است.
رضوان السيد استاد لبناني در علوم اسلامي که از وي بهره فراوان برده است.
و نيز هالم با دانش وسيع و دقتش به او ياري رسانده است.
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

اندر تعریف صحیفه پنجم از کتاب صحائف العالم

رسول جعفريان

گزارش و معرفی کوتاهی است از بخشی از کتاب صحائف العالم، اثری که تاکنون منتشر نشده است. در این فصل، اط

يک گزارش و سه سند در باره حجاج ايراني در راه جبل

رسول جعفريان

یش از یک هزار و سیصد سال، ایرانیانی که عازم حج بودند از راه جبل، به مکه می رفتند. این راه، حد فاصل ک