۴۸۷۸
۰
۱۳۸۶/۱۲/۰۳

یادی از مرحوم معلم حبیب آبادی (1380 – 1396ق)

پدیدآور: رسول جعفريان

خلاصه

مرحوم معلم - نويسنده اثر سترگ مکارم الاثار - نمونه ای از یک کاوشگر و متتبع فعال است که برای نوشتن شرح حال افراد از هر منبعي که می تواند بهره می برد و هیچ یادداشتی را دور نمی ریزد.
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

 

یادی از مرحوم معلم حبیب آبادی (1380 – 1396ق)

بزرگداشت دانشمند محقق مرحوم محمدعلی معلم حبیب آبادی در روز دوم اسفندماه 1386 در اصفهان، در محل کتابخانه مرکزی شهرداری نشان همت والایی است که مردم این شهر برای بزرگداشت فرهیختگان خود دارند. بنده هم افتخار آن را داشتم تا دقایقی در این محفل صحبت کنم و این افتخار را مدیون دوست عزیزم جناب دکتر چلونگر استاد دانشگاه اصفهان هستم.

مرحوم معلم از حبیب آباد اصفهان بود که به اختصار آن را حبّاد می نامند، منطقه ای که آن زمان کاملا روستایی بود و خود معلم هم به عنوان یک روستایی زاده، صرفا به انگیزه دانش دوستی به شهر آمد و شروع به تحصیل کرد و بعدها نیز دروس ادبی سطح مانند سیوطی و مغنی را تدریس می کرد.  محل اقامت او در مدرسه کاسه گران در نزدیکی میدان کهنه این شهر بود. وی چندین بار شرح حال خود را نوشت و یکی از آنها که شاید جامع ترین هم باشد همان است که در مقدمه جلد پنجم مکارم الاثار وی چاپ شده است.

در سال 1353 بزرگداشتی در اصفهان برای وی برگزار شد و زمانی که در سال 55 درگذشت، استاد و محقق برجسته اصفهان یعنی علامه سید محمدعلی روضاتی که در ده سال اخیر عمر معلم، میزبان وی بود و او را در محل خانه خود جای داده بود، در مقدمه جلد پنجم، بخشی را به مقالات و اشعاری که در باره اشعار وی سروده شده بود اختصاص داد.

در میان آثار فراوانی که مرحوم معلم نوشته است، مکارم الاثار وی در شرح حال علما و دانشمندان دوره قاجاری (آن هم بر حسب سال تولد) بهترین و جامع ترین اثر اوست. از این کتاب تاکنون هشت مجلد در طول بیش از چهل سال به چاپ رسیده و شامل رجالی از این دوره می شود که تا سال 1290 متولد شده اند.

آثار دیگر مرحوم معلم نیز بسیار زیاد و متنوع است. آنچه من دیده ام یکی عراضه الاخوان در سفرنامه خراسان است که اثری است بسیار ارزشمند. وی در طول مسیر از شهرهای مختلف دیدار کرده و شرح حال علمای آن مناطق را ثبت و ضبط نموده و به خصوص در مورد مشهد و مدفونین در حرم نیز اطلاعات جالبی را داده است. شرح حال طولانی شیخ بهایی، ملا هادی سبزواری و بسیاری دیگر را در این کتاب می توان مشاهده کرد.

کتاب مقامات معنوی در رجال دوره پهلوی او هم باید قابل توجه باشد. اکنون همه نسخ آن آثار در اختیار علامه روضاتی است و امید است که خداوند توفیق طبع و نشر آنها را به ایشان عنایت فرماید.

راقم این سطور یک بار هم دست نوشته دیگری از مرحوم معلم را در که در باره یکی از علمای مشهد به نام آیت الله سبزواری و شرح حال خود نوشت او بود، در میراث اسلامی ایران چاپ کرد. اهمیت آن شرح حال به دلیل عنایتی بود که به قیام گوهرشاد داشت و شرحی مفصل از رویداد مزبور را که خود شاهد عینی و در مسجد بوده در آن درج کرده بود.

اما صد البته باید گفت که مکارم الاثار منهای ارزشی که خودش دارد به خصوص در جلد های هفتم و هشتم اهمیتی مضاعف پیدا کرده و آن تعلیقات و تکمیلات و ذیولی است که علامه روضاتی بر شرح حال ها دارد. این مطالب در نهایت دقت و پژوهش نوشته شده و حاصل تلاش مردی است که عمری را با تمام وجود در تحقیق و درست یابی گفته ها صرف کرده است. در این باره هرچه اصرار کنم کم خواهد بود.

استاد روضاتی علاوه بر تکمیل بحث ها گاه و بیگاه انتقاد هایی هم دارد. از این مؤلف نسبت به خواجه عبدالله انصاری اظهار ارادت کرده نگران است و چند صفحه ای در باب شیعه ستیزی او دارد (ج 7، ص 2610)‌. یا از این که مؤلف از سید جمال ستایش بی حد کرده آن را نوعی اغراق گویی دانسته است (ج 5، ص 1455 – 1458). معلم در باره مشایخ صوفیه هم به نوعی نظر مثبت داشت و این هم خوشایند استاد روضاتی نیست گرچه در بسیاری از موارد می گذرد و حاشیه ای نمی زند. یکی از بهترین شرح حال ها متعلق به مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی است که تکمله استاد بسیار عالی است.

اما در باره معلم و کار سترگ او یعنی مکارم الاثار باید عرض کنم که ما یک خط ممتدی را در نگارش شرح حال در اصفهان می بینیم که حق داریم از آن به عنوان یک سنت نگارشی در این شهر که روزگاری مرکز علم و دانش بوده یاد کنیم.

1 – علامه میرزا عبدالله افندی ریاض العلماء‌ را در قرن دوازدهم نوشت.

2 – علامه محمد باقر خوانساری اصفهانی روضات الجنات را در اوائل قرن چهاردهم نوشت.

3 - و محقق دانشمند معلم حبیب آبادی مکارم الاثار را در نیمه دوم قرن چهاردهم تألیف کرد.

این خط ویژگی  جالبی دارد و آن این است که همه آنها با نگاهی باز و وسیع نوشته شده و شامل زندگینامه عالمان و اندیشمندان از هر هر مذهب و طایفه می شود. در این آثار منهای گرایش افراد، علائق علمی آنها مورد بحث قرار گرفته و به رغم آن که به شخصیت های سیاسی هم توجه شده اما کسانی از آنها محل بحث قرار گرفته اند که گوشه ای از کارشان به فرهنگ هم پیوند داشته است. توجه داریم که میرزا عبدالله افندی هم مجلدی را به علمای اهل سنت اختصاص داده است. در روضات نیز شرح حال کبار علمای اهل سنت نیز آمده است. مهم همین دید فرا محلی است که در مکارم هست. در همین اصفهان مرحوم سید مصلح الدین مهدوی عمری را برای نوشتن شرح حال علمای اصفهان سپری کرد اما نگاه معلم، نگاهی فرا محلی است و علمای نه تنها ایران بلکه بلاد اسلامی را هم می آورد.

انتخاب دوره قاجاری این فرصت را در اختیار او گذاشته است تا با دقت بیشتری این شرح حالها را بنویسند. در باره پیشینیان مطالب مکتوب باقی مانده و کار نوشتن در باره آنها صرفا جمع آوری از مطالب کتابهاست. نمونه آن دست نوشته ها در قرن چهاردهم اثر سترگ ریحانه الادب است. به هر روی این که یک خط ممتد در شهر اصفهان تقریبا با یک روش ادامه یافته جالب توجه است.

صد البته که خطی که آقابزرگ طهرانی و سید محسن امین در محدوده بیان شرح حال علمای شیعه دنبال کردند با همین خصلت  و همین روش بود. آن بزرگان نیز با خلق این آثار که شاخص ترین آنها طبقات اعلام الشیعه و اعیان الشیعه است، بسیاری از علمای شیعه را از گمنامی محض درآوردند. امروزه قریب نیمی از شرح حال هایی که آقا بزرگ برای علمای شیعه در قرن سیزدهم و نیمه نخست قرن چهاردهم نوشته در مآخذ دیگر یا نیامده یا بسیار محدود آمده است.

اما مرحوم معلم نمونه ای از یک کاوشگر و متتبع فعال است که برای نوشتن شرح حال افراد از هر منبعی که می تواند بهره می برد و هیچ یادداشتی را دور نمی ریزد. کارهای گذشته اش را یا در کنار آنها یا در آثار جدید یکسره تکمیل می کند. بسیاری از این یادداشت ها به رغم آن که در آن روزگار در نوشته های مطبوع بوده اما اکنون غیر قابل دسترسی است.

برای معلم با این ویژگی این مهم است که در شهری مانند اصفهان می زیست آن هم در زمانی که علم دوستی به سبک سنتی از هر جهت محدود شده بود. اگر کسی موقعیت مدارس علمیه این شهر را در دوره رضا شاه و اوائل پهلوی بنگرد، حق دارد به خاطر آن گریه سر دهد. معلم خود از نسلی بود که در عصر رضاشاه بزرگ شدند اما او هم تدین خود را حفظ کرد، هم سنت علمی را که از دوره صفوی باقی مانده و سوسو می زد نگاه داشت. این در حالی بود که بسیاری از هم قطاران او در این دوره از راه بدر رفتند و سنت را بوسیده کناری گذاشتند یا حتی به آن لگد زدند.

نکته ای که مرحوم همایی در ضمن اشعاری در وصف معلم گفته – و این دو سالها با هم رفاقت داشته و ایام اقامت همایی در اصفهان ساعت های متوالی در کنار هم بوده اند – این است که او را به سمعانی تشبیه کرده است. سمعانی درست همین خصلت را در الانساب و آثار دیگر خود دارد. وی از شهری به شهری می رفت و آگاهی هایی از علما به دست آورده آنها را در انساب می نوشت. اگر یاقوت حموی انساب سمعانی را نداشت کتاب معجم البلدان او نصف آن چیزی بود که امروز هست. در واقع سمعانی زحمت یاقوت را بسیار کم کرده است. وی همانجا او را به حاکم نیشابوری هم تشبیه می کند که باز نشانگر عنایت او به همین وجه مرحوم معلم است.

مرحوم معلم شاعر بود و تخلص نیز همین معلم که خود می نویسد در سال 1345 ق آن را به عنوان نام فامیل هم انتخاب کرده است. دفاتر شعری هم دارد که امیدواریم آنها هم که به گفته خودش اغلب ماده تاریخ وامثال اینها و به نوعی در علم تاریخ است منتشر شود. اما در اینجا یک نمونه از شعر او را از عراضه الاخوان وی که همان سفرنامه خراسان است می آورم.

شکر کز الطاف یزدان قدیم

وز افاضات خداوند کریم

ساز شد بهر من اسباب سفر

آمدم از خانه بیرون با ظفر

جانب ملک خراسان آمدم

سوی خاور چون خوراسان آمدم

تا رسیدم من به شهر سبزوار

آن که باشد از طراوت سبزه زار

رفتم اندر روضه فخر زمان

حاجی ملا هادی آن فرد جهان

آن حکیمی کز فیوضات خدای

بر حکیمان جهان بد ره نمای

عارف فیاض و پیر راه عشق

در طریقت آمده او شاه عشق

وه چه روضه نسخه خلد برین

خاک او گردید با عنبر عجین

بس که نورانیش آب و خاک بود

نور از آن تابنده بر افلاک بود

بردم از آن حظ بیحد و شمار

شکرها کردم برای کردگار

پس روان گشتم از آنجا با فسوس

تا رسیدم من به ارض پاک طوس

وه چه طوسی نسخه خرم بهشت

از عبیرش خارک و از مرجانش خشت

شرح این ارض شریف ای پاکزاد

من چسان گویم بدلخواه و مراد

هرچه گویم شرح آن بی حد شود

مثنوی هفتاد من کاغذ شود

بعد فیض رؤیت قبر رضا

کش زیارت کردم و بردم صفا

رفتم اندر روضه پیر و ولی

حضرت شیخ بهاء عاملی

شرح احوال همان والامقام

از تولد تا وفات ای نیکنام

من به رشحات سمائی گفته ام

در مطلب را در آنجا سفته ام

مر مرا پس سالها بود آرزو

که مزارش را بگردم روبرو

بقعه رشک بهشت عنبرین

بلکه رشک جنت روی زمین

از عبیر آراسته آب و گلش

هر ولی شایق بدان روضه دلش

نورش از چرخ برین برتر شده

واز تجلی قلب را آتش زده

خویش را در نزد آن شیخ جلیل

دیدم همچون بنده خوار و ذلیل

اوفتادم من بپای مرقدش

خواستم فیض و صفای بیحدش

گوییا روح شریف آنجناب

بر حقیر افکند ظل چون آفتاب

که صفایی دیدم اندر قلب خویش

وه چه قلبی کن صفایش شد پریش

حجت الاسلام کرباسی که من

لطف ها زاو دیده ام ای مؤتمن

آن سمی قبله هفتم رضا

کش بهر کاری معین بادا خدا

اوستاد من رجاء نامدار

کز افاضاتش شدم من کامکار

نورچشمش اختر و اخضر حکیم

قادر و نادم بکائی علیم

نور چشمانم غریق بحر هو

که علی شد با محمد نام او

دکتر و مسکین و مداح اصغری

مصطفی اسد الله هم عنبری

سید عبدالله و سید مرتضی

ملا عبدالله کز او هستم رضا

همره من بود غمگین رشید

برد خود او فیض آن قبر سعید

بارالها ای روزان و شبان

لطفها بر بنده ات باشد نهان

حق شاه دین علی موسی الرضا

که بسی بر وی شرف کردی عطا

کن نصیب جمله تا سال دگر

سوی این مینو زمین سازند سفر

کن زیارات معلم را قبول

جرم وی بخشا به این سبط رسول

چشم او که یافت زین گنبد شرف

ده شرف از گنبد شاه نجف

که سگی گردد وی از آن آستان

فیض یابد از وجود راستان

 
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

دو رساله اعتقادی صریح السنه و التبصیر فی معالم الدین از محمد بن جریر طبری مورخ و مفسر (224 ـ 310)

رسول جعفریان

طبری بیش از همه به تاریخ و تفسیرش شهرت دارد. چندین اثر حدیثی هم دارد که یکی تهذیب الاثار است. در دهه

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

اندر تعریف صحیفه پنجم از کتاب صحائف العالم

رسول جعفريان

گزارش و معرفی کوتاهی است از بخشی از کتاب صحائف العالم، اثری که تاکنون منتشر نشده است. در این فصل، اط

يک گزارش و سه سند در باره حجاج ايراني در راه جبل

رسول جعفريان

یش از یک هزار و سیصد سال، ایرانیانی که عازم حج بودند از راه جبل، به مکه می رفتند. این راه، حد فاصل ک