برچسب ها: تفکر

۶ مقاله

مقالات

خلاصه

مسلمانان چه نگاهی به امر صنعت داشتند؟ صنعت بخش مهمی از تمدن بشری است و رشد و توسعه یا در مقابل، افت و کاستی در آن، می تواند معلول نگره هایی باشد که مردمان در یک جامعه، از زاویه دینی و ارزشی و عرفی به آن دارند. متفکران مسلمان، در تفسیر علوم، چه جایگاهی برای آن قائل بودند؟ صوفیان که در یک دوره طولانی بر نگره های جامعه تسلط داشتند، چه تفسیری از صنعت ارائه می دادند؟ مشکل و سوال اصلی این است که چرا در طول بیش از هزار و دویست سال، صنعت در جهان اسلام، بجز آنچه در جهان سنتی معمول بود، تکانی نخورد؟ آیا این امر دلیل خاصی داشت؟ این نوشتار، بیشتر از زاویه ارتباط علم و صنعت به مسأله نگریسته است. این که تفسیر مسلمانان از علم، شامل صنعت می شده است یا خیر و مسائلی دیگر از این دست...

خلاصه

انتقال افکار شیخی از کربلا به ایران، در چندین شهر، منازعات جدی به راه انداخت. کرمان، همدان و در رأس آنها تبریز، مرکز این جدالهای فکری بود، جدالهایی که محور آنها بحث معرفت امام، مسأله غلو، و مباحثی از این دست بود. در این زمینه رساله هایی در رد و ایراد وجود دارد که تاکنون منتشر نشده است. در مقاله حاضر، بر شماری از آنها مرور شده و گزارش این جدالهای فکری آمده است، مباحثی که هنوز هم گاه و بیگاه در حوزه های علمی ادامه دارد و بی شبهه، تا هر وقتی که حوزه های دینی ما با این مشخصه به حیاتشان ادامه می دهند، این مباحثات ادامه خواهد داشت.

خلاصه

مطهر بن طاهر مقدسی که کتاب البدء والتاریخ را در سال 355 نوشته، نمونه ای از یک متفکر برجسته اسلامی است، متفکری که نه اهل حدیث است، نه معتزلی و نه اشعری، اما به اهمیت عقل و تفکر در شناخت بهتر و درست تر واقف است.

خلاصه

ایجاد تغییر در دنیای تفکر اسلامی، همواره امری دشوار بوده است، نه در برابر آنچه که یکسره باطل است، که این حسن است، بلکه حتی در مقابل افکار و اندیشه هایی که می توانسته زمینه مساعدی برای رشد فکری و فرهنگی ما باشد.

خلاصه

این رساله، یکی از برگ های سوابق این پرونده است که پیشینه ما در زمینه ی آشنایی با ماهیت غرب را نشان می دهد. به نظرم رساله فوق العاده ای است و نویسنده تلاش کرده دلایل مهم تغییرات جدید در غرب را نشان دهد.

خلاصه

هر دوره ای از ادوار تمدنی را در محدوده وسیع دنیای اسلام از نظر اندیشه مرور می کنیم، شاهد نوعی ذهن و تفکریم که مبتنی بر شماری کتاب و رساله معین است. مقصود این است که در یک مقطع خاص، مثلا در قرن هفتم و هشتم، تعدادی متن در حوزه کلام و فلسفه و هئیت و تصوف و عرفان شکل می گیرد که دویست سیصد سال بعد از آن را کاملا تحت الشعاع خود قرار داده و همه را به خود سرگرم کرده است.ما باید ریشه های خشک شدن تفکر را در همین آثار جستجو کنیم. شاید آنها خوبند که تأسیس فکر کرده اند اما کاری با نسل خود و بعد از آن کرده اند که همه را در خود خشکانده اند.