برچسب ها: غالیان

۳ مقاله

مقالات

خلاصه

این مقاله، حاوی یک مقدمه و متن دو رساله است. رساله اول از ملاعبدالرحیم قراباغی در دفاع از نظریه قاسم الارزاق بودن ائمه و دومین رساله در نقد آن از ملاقاسم موغانی است. هر دو از آذربایجان و مربوط به قزن سیزدهم هجری هستند. در این قرن، مجادلات فکری در باره موقعیت ائمه در نظام آفرینش بالا گرفت و در میان آرای رهبران شیخیه نظریاتی که منتسب به غالیان قرون نخست بود، پدید آمد. برخی علیه آنان موضع گرفتند. حاصل آن ادبیاتی است که بخشی را در این مقدمه و دو رساله ملاحظه خواهید کرد.

خلاصه

انتقال افکار شیخی از کربلا به ایران، در چندین شهر، منازعات جدی به راه انداخت. کرمان، همدان و در رأس آنها تبریز، مرکز این جدالهای فکری بود، جدالهایی که محور آنها بحث معرفت امام، مسأله غلو، و مباحثی از این دست بود. در این زمینه رساله هایی در رد و ایراد وجود دارد که تاکنون منتشر نشده است. در مقاله حاضر، بر شماری از آنها مرور شده و گزارش این جدالهای فکری آمده است، مباحثی که هنوز هم گاه و بیگاه در حوزه های علمی ادامه دارد و بی شبهه، تا هر وقتی که حوزه های دینی ما با این مشخصه به حیاتشان ادامه می دهند، این مباحثات ادامه خواهد داشت.

خلاصه

تفکر غالی همواره در کنار تفکر شیعی معتدل حضور داشته است؛ از عصر خود امام علی (ع) تا به امروز. این جریان در قرن دوم و سوم، جریانی گسترده اما اغلب تحت فشار و در محدویت بود. در قرن چهارم و پس از آن تفکر غالی کاملا به حاشیه رانده شد، و تفکر عقلی ـ حدیثی بغداد و قم غلبه یافت. بعدها در قرن هشتم، حافظ رجب برسی با کمال شگفتی تفکر غالیانه را از زیر به سطح آورد و اشاعه داد، با این حال، فراگیر نشد. در تمام دوره صفوی هم، جریان غلو، همواره محدود بود تا آن که در قن سیزدهم عمدتا شیخیه وجوهی از تفکر غالیانه را مطرح کردند. صاحب روضات به عنوان یک شرح حال نویس و مورخ، تحلیلی از این ارتباط بدست داده که جالب است.