۳۲۲۹
۰
۱۳۸۹/۳/۷
جامع التواريخ: تاريخ سلاطين خوارزم

جامع التواريخ: تاريخ سلاطين خوارزم

پدیدآور: رشيد الدين فضل الله مصحح: محمد روشن

خلاصه

بخش دیگری از کتاب ارزشمند جامع التواریخ اثر رشیدالدین فضل الله که طی آن داستان نابودی دولت خوارزمشاهیان و غلبه مغول بر ایران را مرور خواهید کرد.

معرفی کتاب

 

 

بخش دیگری از جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله این مرد فرهیخته، متمدن، عالم و سیاستمدار منتشر شد. جامع التواریخ بخش های مختلفی دارد که برخی از اساس تألیف است و برخی بازنویسی متون دیگر. از جمله همین بخش که تاریخ سلاطین خوارزم است بانویسی شده و در عین حال تلخیص شده‌ای از بخش خوارزمشاهیان جهانگشای جوینی است که بهترین چاپ را هم دارد که همانا چاپ قزوینی است. <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

طبعا اهمیت جامع التواریخ به آن است که بر اساس مکتب تاریخ نگاری ایرانی، و نیز نگاهی که رشیدالدین فضل الله به جهان و جغرافیای سیاسی آن روزگار داشته، نوشته شده است. مهم ترین ویژگی آن «جهانی» بودن آن است و دلیلش هم این که در دوره‌ای نوشته شد که به آرامی نگاه جهانی خود را نشان می‌داد. شاید خواجه نخستین کسی بود که این پیام را در عالم جدید گرفت و در این کتاب عظیم بکار بست.

اما در خصوص خوارزمشاهیان وقتی انسان آن را مطالعه می کند، بیش از ادوار دیگر متأثر می شود. از این که ایران در حال گسسته شدن است. از این که دولت استقراری ندارد. از این که امنیتی در کار نیست و بدتر از همه از این که مغولان می آیند و می سوزند و می کشند و خونریزی می‌کنند. تاریخ خوارزمشاهیان به ویژه اواخر سلطان محمد و بعد هم جلال الدین منکبرنی یا منکبرتی داستان ایران متلاطم است. نه پایتختی وجود دارد و نه شکست و پیروزی آن معلوم است و عاقبت هم جلال الدین که گم می شود و برای مدتی به صورت یک اسطوره در میآید و عاقبت هم در عمق تاریخ فرو می رود.

دو سه جای این کتاب که در اصل برگرفته از جهانگشاست جالب است.

یکی همین اشتباه خوارزمشاهیان که خان ختای را از میان برداشتند و آنچه از او خواستند تا اجازه دهد دولت ترکان در آن نواحی بماند تا بتواند جلوی مغولان را بگیرد نپذیرفتند و بعد از ویرانی آن سد بود که راه مغولان هموار شد: «جمعی یاران پیش سید مرتضی رفتند. او را دیدند در کنج خانه غمناک، و زبان از گفتگوی بربسته. موجب حزن او در این روز شادی (پیروزی سلطان محمد بر خان ختای) استکشاف کردند. گفت: ای عاقلان! ورای این ترکان قومی‌اند در انتقام و اقتحام لجوج، و در کثرت عدد فزون از یأجوج و مأجوج. و قراختای در ما بین به حقیقت سد ذوالقرنین بودند. همانا که چون این سد مبدل شود، در بیضه این ملک سکونی نماند و هیچ کس را به تمتع و تنعم رکونی. امروز تعزیت اسلام می دارم»

و نکته دیگر آن که خلیفه بغداد، برای جنگ با خوارزمشاهیان، مغولان را تحریض بر حمله می کند: «و یکی از اوایل علامات واقعات و مقدمات حادثات آن بود که میان خلیفه الناصر لدین الله و سلطان غبار وحشتها خاسته بود. سلطان به قصد او عزم بغداد کرد. خلیفه در خفیه به چنگگیزخان [کذا] پیغام داد تا سلطان را از سلطنت معزول کند و بر ممالک او حاکم و پادشاه شود». و بعد هم کشتن تجار مغولی توسط قایر خان حاکم اترار که خشم چنگیز را برانگیخت و این یک اشتباه نیمی از دنیای اسلام را بر باد فنا داد.

و ادامه ماجرا که سلطان جلال الدین در وقتی که شنید مغولان یورش آورده‌اند در حوالی عراق بود. خلیفه بغداد لشکر برای نبرد با وی آماده کرد. جلال الدین رسولی نزد فرمانده خلیفه که قشتمور بود فرستاد که «ارادت ما از مبادرت به این جانب، استمداد و استیمان است به ظل ظلیل خلیفه. چه خصمان قوی دست برآورده‌اند و بر بلاد و عباد استیلا یافته. هیچ لشکری را پای مقاومت ایشان ن. اگر از خلیفه مددی یابم و به مراضی او مستظهر و مستوثق باشم، دفع خصمان قوی کار من است. قشتمور از استماع این نصایح، خود را کر ساخت و صف لشکر بیاراست. سلطان نیز به ضرورت تعبیه کارزار ساخت». بدین ترتیب در وقت آمدن دشمن قدار مغولی، مسلمانان به جان هم افتادند و البته لشکر خلیفه شکست خورده « ایشان را تا نزدیک شهر بغداد بدوانیدند و بر اثر می‌رفتند».

جلال الدین یکبار دیگر نیز وقتی خلیفه و سلاطین شام و روم همه علیه او متحد شده بودند «رسل نزد ایشان متواتر کرد به اعلام عبور سپاه مغول، و پیغام آن که لشکر جرار عساکر تاتار در کثرت و شوکت، چون مور و مار، نه قلاع خواهد ماند نه حصار و نه امصار. مردمان ما را رعب و هراس از ایشان در صمیم دلها متمکن شده است و اگر من از میان برخیزم به دست شما مقاومت ایشان ممکن نشود. و من شما را سد سکندرم. از شما هر یک یک فوج با علمی مدد کنید تا چون آوازه موافقت و مطابقت به ایشان رسد، دندان ایشان کنده شود و لشکر ما قوی دل». اما خبری نشد و عاقبت مغول سر رسید کار جلال الدین هم ساخته شد.

 

 

 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

محمد پورکيان

اين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و

شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی

شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی

زهرا علیزاده بیرجندی

بر اساس نتایج تحقیقات میدانی و کتابخانه ای و در مقایسه با سایر جوامع عشایری ایران، بهلولی ها یک طایف

منابع مشابه بیشتر ...

ابن ابی الحدید و فهم نهج البلاغه

ابن ابی الحدید و فهم نهج البلاغه

محسن رفعت

کتاب پیش رو تلاشی است برای فهم روش تفسیری ابن ابی الحدید و می کوشد روش تعامل او با حدیث و روایت را د

بریتانیا و کشور حائل: فروپاشی امپراتوری ایران 1914-1890

بریتانیا و کشور حائل: فروپاشی امپراتوری ایران 1914-1890

دیوید مک لین

کتاب حاضر با تکیه بر منابع و اسناد دست اول، دورنمایی از جایگاه ایران در رقابت روس و انگلیس در اواخر

دیگر آثار نویسنده

جامع التواريخ (بخش اسماعيليان)

جامع التواريخ (بخش اسماعيليان)

رشيد الدين فضل الله

اين مجلد بخش ديگري از موسوعه تاريخي جامع التواريخ است که به تاريخ اسماعيليان اختصاص دارد.