بلاغت از آتن تا مدینه؛ بررسی تطبیقی فن خطابه یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری
خلاصه
نویسنده با این پژوهش نشان میدهد که خطابه و شعر مسلمانان تحت تأثیر فن شعر ارسطو هستند و اصولی که در کتابهایی که به شعر پرداختهاند، از جمله نقد الشعر، عیار الشعر، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده و ... با اصول خطیبان و آموزگاران خطابه شباهتهایی دارد.معرفی کتاب
پژوهش حاضر بررسی تطبیقیای از مفهوم بلاغت است. در این کتاب مؤلف اذعان میکند که اصول بلاغت مسلمانان در فن خطابه باستان به نحو منسجمتر تفصیلیتر و دقیقتری بررسی شده است. نویسنده با این پژوهش نشان میدهد که خطابه و شعر مسلمانان تحت تأثیر فن شعر ارسطو هستند و اصولی که در کتابهایی که به شعر پرداختهاند، از جمله نقد الشعر، عیار الشعر، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده و ... با اصول خطیبان و آموزگاران خطابه شباهتهایی دارد. به طور خلاصه نظر نویسنده در این کتاب درباره تأثیرپذیری بلاغت مسلمانان از بلاغت غرب چنین است:1. نظام آموزشی دوران هلنیستی در جهان اسلام نمودهای بسیاری داشته است. 2. آنچه آموزگاران فن خطابه در باب فضایل و رذایل سبکی و اصولی که سخنور هنگام ایرادگفتن باید بدان پایبند باشد را آوردهاند، در درسنامههای بلاغی جهان اسلام نیز منعکس شده است.3. بحثهای بلاغیان غرب در باب عواملی که باعث میشود یک متن به مرتبۀ علیای بلاغت برسد، در بلاغت اسلامی نیز منعکس شده است.4. شباهت نظام آموزشی و شیوههای بررسی متون، یکسانی فضایل و رذایل سبکی و شباهت میان الگوهای بلاغی در دو نظام بلاغی و تابعیت اصول بلاغی اسلامی از فن خطابه دوران هلنیستی است و نشان میدهد که از میان ژانرهای خطابی، ژانر منافره بیش از ژانرهای خطابی و بیش از انواع دیگر خطابه در جهان اسلام نمود داشته است.
کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل نخست به چارچوب هلنیستی بلاغت و تاریخ شکلگیری بلاغت پرداخته (دوران هلنیستی در تاریخ بلاغت به دورهای اطلاق میشود که فتوحات اسکندر مقدونی تغییرات عمدهای در قلمرو تحت سلطه او ایجاد کرد). در این فصل درونمایههای اصلی رویکرد ارسطویی به فن خطابه را معرفی و تفاوتهای این رویکرد با آرای خطیبان و آموزگاران خطابه دورتان هلنیستی و تأملات پراکنده ارسطو در باب مسائل سبکی که به نظام بلاغی دوره بعد نیز راه یافته است بررسی میشود. همچنین معرفی آن دسته از مهمترین اصول و درونمایههای بلاغی که در آثار ارسطو نیست و بعداً افزوده شده است و همچنین جایگاه و میراث بلاغی ارسطو در غرب باستان.
تبیین تفاوتهای بلاغت ارسطویی با بلاغت غیرارسطویی دورههای بعد که در تاریخ فن خطابه به دوران هلنیستی معروف است. در آثار بلاغی ارسطویی عناصری وجود دارد که دورههای بعد نیز تا حدی بدون تغییر باقی میماند. با این حال رویکرد خاص ارسطو به فن خطابه و بلاغت به گونهای است که آثار بلاغی او را نمیتوان محمل مناسبی برای بررسیهای تطبیقی در نظر گرفت. همچنین در بخش آخر فصل اذعان دارد که آثار بلاغی ارسطو نه فقط در جهان اسلام نفوذ بسیار محدودی داشته، بلکه حتی در خود غرب نیز این آثار بهویژه فن شعر پس از نگاشتهشدن به مدت دو هزار سال در محاق فراموشی فرو رفت.
در فصل دوم بلاغت را رکن سوم فن خطابه و سبک میداند و فضایل و رذایل سبکی به مثابه خاستگاه علم معانی و بیان و بدیع بررسی شده است.
طبق بررسی نویسنده بلاغت پیش از قرن پنجم معادل فن خطابه به کار میرود و اصول و تمهیدات زیباییشناختی این دوره نیز تابعی از الگوهای خطابی هستند
در این فصل به فهرست صناعات بلاغی فن خطابه برای هرینوس که نخستین فهرست مدون صناعات در نظام بلاغی غرب باستان است میپردازد و به اهمیت وصف در فن خطابه. (وصف ترسیم زنده واقعیتها از طریق گفتار است، چنانکه مخاطب احساس کند هم اکنون شاهد وقوع آنهاست) همچنین به تفاوت وصف با تشبیه؛ چون تشبیه برای بلاغیون نیز نوعی تمهید بنیادی برای وصف تخیلی است.
در این فصل فضایل پنجگانهٔ 1. صحت دستوری کلام 2. وضوح و روشنی 3. ترسیم زنده واقعیت 4. تزیین کلام 5. تناسب را نام میبرد و این فضایل زیربنای اصول بلاغی در غرب باستان و نیز جهان اسلام میشمارد.
در فصل سوم به تطبیق اصول رکن سوم فن خطابه، سبک با اصول بلاغت اسلامی پرداخته شده است. پرداختن به این اصول در دو فصل مجزا است. بررسی نویسنده نشان میدهد شماری از اصول سبکی در فن خطابۀ غرب باستان ذیل مقولۀ فضایل و رذایل سبکی مطرح میشود؛ یعنی مواردی که هر سخنوری ملزم به رعایت آنهاست. اصولی نظیر صحت دستوری کلام، وضوح و روشنی، ترسیم زندۀ واقعیت، تزیین کلام و تناسب.
همچنین در فصل سوم به آن دسته از مباحث سبکی پرداخته است که در غرب باستان شالوده و مفهوم سخنوری ایدهآل بوده است؛ مباحثی نظیر سطوح سبکی و مسئله نظم که به بررسی نحوه چینش اجزای کلام میپردازد از واج، هجا و عبارت گرفته تا مقولات نحوی. پژوهشگر در این فصل نشان داده که تصور بلاغیون مسلمان از الگوهای ایدهآل بلاغی که در بافت کلامی اعجاز نام میگیرد تا حد زیادی بر مبنای همین دو مقوله سطوح سهگانه سبکی و نظم شکل گرفته است که البته در هر مورد تفاوتهایی نیز با آرای آموزگاران یونانی و رومیایی خطابه دارد. فصل سوم نشان میدهد که اصول بلاغی در جهان اسلام تابعی از اصول فن خطابه است.
همچنین در این فصل به سبک ساده و میانه و والا مطرحشده در رساله لونگینوس میپردازد. نوع والا از ترکیب هموار و آراسته واژگان مؤثر سود میبرد. نوع میانه واژگانی را که نهچندان ولا هستند و نهچندان محاورهای به کار میگیرد. نوع ساده حتی تا مرز میان به کارگیری رایجترین اصطلاحات روزمره نیز تنزل مییابد. سپس دیدگاه سیسرون را مطرح میکند که از دید وی سخنور ایدهآل کسی است که در هر سه نوع سبک مهارت داشته باشد و بتواند به اقتضای موضوع، سبکی متناسب به کار ببرد و نتیجه میگیرد که: اصول سبکی مطرحشده در بلاغت اسلامی تا حد بسیار زیادی با اصول رکن سبک در فن خطابه غرب باستان مشترک است.
در فصل چهارم بیان میکند که از میان انواع خطابه اصول نوع منافره (گفتارهای مدحی و ذمی) بیش از دیگر انواع در جهان اسلام نمود داشته است تا آنجا که اغراضی که بلاغیان و فلاسفه مسلمان برای شعر برمیشمارند، بیش از هر چیز مشابه اغراض ژانر منافرات است. ژانر منافرات در کنار مشاجرات و مشاورات یکی از سه ژانر به لحاظ غایت موضوع و نوع مخاطبان است که در میان ژانرهای خطابی وضعیت ویژهای دارد. موضوع مشاجرات پرداختن به دعاوی حقوقی و دادرسی قضایی است و غایت آن متهمکردن یا دفاعکردن و مخاطب آن نیز قضات است. مشاورات گفتارهایی هست که در باب مسائل سیاسی و مدنی و ... است. اما ژانر منافرات موضوع مشخصی ندارد و تا جایی که غایت آن، یعنی مدح و ذم برآورده شود، هر موضوعی قابلیت طرح در این ژانر را داراست. در واقع منافرات همان بزرگنمایی اعمال و سخنان شایسته و نسبتدادن ویژگیهایی به ممدوح و کوچکنمایی ویژگیهای شایسته و بزرگنمایی ویژگیهای ناشایست است.
افزون بر این تأثیر اذعان میکند که این ژانر (منافرات) در جهان اسلام نمود داشته است و برخی آثار حول محور مدح و ذم به نگارش درآمدهاند و رویکردی کاملاً سوفسطایی به حقیقت را به نمایش میگذارند. در پایان فصل چهارم رساله فن خطابه از تگرینی را بررسی کرده است.
مؤلف به این نتیجه میرسد که نه فقط رد پای تعدادی از اصول بلاغی جهان اسلام، بلکه حتی منشأ برخی خطاها در ترجمه و تفسیر فن شعر ارسطو را میتوان در آثار بلاغی سریانی به مثابه مهمترین زبان واسطۀ میان غرب باستان و جهان اسلام یافت. از جمله این اصول میتوان به تقسیمبندی اشعار توسط قدامه بن جعفر، تعریف پنج صناعت اصلی توسط ابن معتز، ترجمه تراژدی به المدیح و تعریف تراژدی بر اساس ژانر منافرات و ترجمه MIMESIS به محاکات به مثابه کاربرد هر گونه زبان مجازی یا بیان چیزی بر اساس چیز دیگر اشاره کرد.
پیوست کتاب نیز در دریافت بهتر معادلهای بلاغی غرب در زبان فارسی کمک میکند. همچنین به این نکته باید توجه داشت که مؤلف کتاب با توجه به اینکه مخاطب آگاهی کامل از تمام متون بلاغی غرب و مسلمانان دارد، این کتاب را نوشته که به نظر میرسد اشاره نویسنده در مقدمه برای اینکه برای دریافت مطالب کتاب از چه کتابهایی باید آغاز نمود لازم مینمود. این کتاب برای کسانی که اشراف کامل به متون بلاغی غرب باستان و مسلمانان در قرنهای نخستین دارند، میتواند مطالبی آگاهیبخش برای آگاهی از نحوه تأثیرپذیری اصول بلاغی غرب و جهان اسلام از یکدیگر باشد و راه را برای مطالعات و پژوهشهای تطبیقی و تاریخی باز کند.
به نظر میرسد آوردن نمایه توصیفی تعریفی در پایان کتاب از نکاتی است که برای درک اصطلاحات و اشخاص و ... کمک میکند که کتاب فاقد آن است.
نیز کسانی چون عبدالقاهرجرجانی و ابوهلال عسگری از علمای نخستین اسلامی که نظریات انتقادی بسیاری در بلاغت دارند در این کتاب با نگاهی عمیق بررسی نشدهاند و تأکید بر تاثیر غرب بر شرق در کتاب بیشتر جلب توجه میکند.
معرفی: سمیه خورشیدی
منبع: مجله آینه پژوهش، شماره 160
پربازدید ها بیشتر ...
ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر
محمد پورکياناين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و
شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی
زهرا علیزاده بیرجندیبر اساس نتایج تحقیقات میدانی و کتابخانه ای و در مقایسه با سایر جوامع عشایری ایران، بهلولی ها یک طایف
نظری یافت نشد.