۳۴۵۴
۰
۱۳۹۳/۰۳/۲۵

نیم قرن آشنایی

پدیدآور: محمد سمامی حائری

خلاصه

آشنایی نگارنده با دانشمند و محقق نستوه، حاج سید احمد حسینی اشکوری بیش از نیم قرن از دوران اقامتمان در نجف اشرف می باشد.

آشنایی نگارنده با دانشمند و محقق نستوه، حاج سید احمد حسینی اشکوری بیش از نیم قرن از دوران اقامتمان در نجف اشرف می باشد. چه آن که او با کتاب و مخطوطات سر و کار داشت و نگارنده هم در این مسیر بودم، اغلب اوقات او را در پاساژ کتابفروش ها (قیصریه علی آغا) ملاقات می کردم. گفتگوی ما هم پیرامون کتاب خطی و تراجم و مؤلفین بود. در همان اوقات چندین عنوان ارزنده تألیف و منتشر کرده بود، از جمله تألیفات الامام الحکیم، والامام الثائر و فهرست کتابخانه حیدریه و غیره و هم زمان چندین عنوان از کتاب های مهم را تصحیح و چاپ نمود. از جمله آنها امل الآمل شیخ حر عاملی و مجمع البحرین طریحی (البته قبلا چاپ سنگی و کمیاب بود) و همچنین تحقیق جلد اول لب اللباب تألیف شیخ محمدرضا عزاوی از خط مؤلف و چاپ آن و ... .

پس از آن که دولت بعث، ایرانی ها را از عراق و بالأخص از نجف اشرف و کربلا به عنف و جور اخراج نمود، نامبرده در قم سکونت اختیار نمود، بدون وقفه مشغول تألیف و تحقیق گردید، و در این زمینه فهرست کتاب های خطی کتابخانه بزرگ آیت الله العظمی مرعشی در بیست و هفت جلد و تراث العربی در شش جلد و مؤلفات الزیدیه در سه جلد و ... و هم زمان به تصحیح و تحقیق چندین کتاب مهم و نفیس خطی و چاپ آنها مشغول گردید. از همه مهم تر کتاب ریاض العلماء میرزا عبدالله افندی در هفت جلد و تکمله و تتمیم امل الآمل و غیره که هر یک از این عناوین در فن خود عدیم النظیر است و نیز دهها کتاب فهرست و تراجم، تألیف و تحقیق نموده و الحمدلله تا کنون حدود یکصد جلد کتاب عرضه داشته و در این مدت مرتب با ایشان رفت و آمد داشته و دارم و از ایشان استفاده شایانی نمودم.

در این مدت که بالغ بر نیم قرن است وی را هیچ گاه بی کار و عاطل ندیدم. پیوسته مشغول تحقیق و تألیف بوده است. و در این راستا اکثر کتابخانه های شخصی مهم و عمومی ایران و بعضی از کتابخانه های مهم اروپا و آفریقا را از نزدیک مشاهده و یادداشت هایی تهیه و بعضی را منتشر کرده است. هم زمان عده ای را بر تألیف و تحقیق تشویق نموده که یکی از آنها فرزند برومندش سید جعفر حسینی اشکوری است که تا کنون چندین جلد کتاب تألیف و تحقیق نموده و به ادامه کار اشتغال دارد.

مرحوم والد، به اعتبار هم محلّی بودن با مرحوم سید علی اشکوری (پدر سید احمد) دوست بود. در نجف این روش بعضی مراوده هم محلی ها و هم شهری ها رسم بود. مثلا گیلانیها همدیگر را کاملاً می شناختند و با هم الفت و دوستی داشتند و هم چنین اصفهانی ها و مازندرانی ها و ... . و جالب این که اغلب طلاب این مناطق در مدرسه هم با هم بودند. اصفهانیان در مدرسه صدر و گیلانی ها در مدرسه قزوینی ها و مازندرانی ها در مدرسه بزرگ آخوند خراسانی و دشتی و دشتستانی ها و نواحی آن در مدرسه قوام و هندی ها در مدرسه هندیه.

لذا در مجلس روضه هفتگی ایشان (سید علی) اغلب گیلانی ها و تنکابنی ها و اشکوری ها جمع بودند، و به یاد دارم اغلب آشنایان را چون حاج شیخ محمد مهدوی لاهیجی و شیخ مرتضی لاهیجی و سید احمد اشکوری و سید جواد اشکوری و سید حسین هاشمی تنکابنی و والدم شیخ عبداللطیف سمامی تنکابنی و شیخ علی اکبر تسخیری تنکابنی و شیخ محمد آل صادق تنکابنی را در آن مجلس می دیدم. پس از ختم، مدتی در مسائل مختلف علمی و اجتماعی با هم بحث و گفتگو می کردند.

سید علی پدر آقای اشکوری، از فضلای حوزه علمیه نجف اشرف و از شاگردان آقا ضیاء اراکی بود. وی در سال 1319، یک سال بعد از مهاجرت پدرش سید حسن بن سید علی بن معصوم حسینی متولد گردید. پدرش از فضلا شاگردان آخوند خراسانی و معاریف بود. دوران کودکی را در دامان پدر گذراند . در پنج سالگی خواندن قرآن کریم و نوشتن را آغاز نموده، هم زمان به تأسیس مدرسه علوی در سال 1326 در آن مدرسه ثبت نام نمود.

مدرسه علوی ایرانی در سال 1326 تأسیس و عده ای از فضلا زیر نظر مرحوم میرزا مهدی خراسانی فرزند مرحوم آخوند اداره می شد. در بدو تأسیس فقط فرزندان علما و معاریف را می پذیرفتند. مدرسین آن، همه ایرانی و اهل علم. ادبیات فارسی و عربی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا تدریس می شد. از سال 1328ق به بعد، مدرسه توسعه یافت و عموم فرزندان ایرانیان را می پذیرفتند. ابتدا هزینه و مخارج مدرسه و حقوق معلمین به عهده مرحوم آخوند خراسانی بود. سپس بعضی از بزرگان و تجار در این امر سهیم شدند. اوائل حکومت پهلوی، مدرسه رسماً دولتی و کلیه مخارج آن در عهده دولت ایران بود. عده زیادی از ایرانیان مقیم نجف اشرف، در این مدرسه تحصیل نمودند و در زمان نگارنده، فرزندان مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم در این مدرسه تحصیل می کردند. این مدرسه اولین مدرسه ای بود که به روش کلاسیک تدریس می شد و تا سال 1350 ش بهترین مدرسه نجف اشرف شناخته شده بود. پس از اخراج ایرانیان، مدرسه به حالت تعطیل درآمد.

سیدعلی پس از اتمام مراحل ابتدائی، وارد حوزه گردید. ادبیات و منطق و ریاضیات و دیگر مقدمات را نزد اساتید فراگرفت. مدارج تحصیلی روحانیون در سابق در تمام حوزه های علمیه، بالاخص نجف اشرف، بسیار سخت و سنگین و پرمحتوا بود. زیرا بسیاری از کتاب ها در آن وقت تا عصر نگارنده تدریس می شد. اکنون نامی هم از آن کتاب ها برده نمی شود. مدارج تحصیلی از فراگرفتن جامع المقدمات شروع می شد. سپس معانی و بیان و سیوطی و الفیه ابن ناظم و حاشیه ملا عبدالله و شمسیه را فرا می گرفتند.

در ضمن خلاصة الحساب و هیئت را در اوقات تعطیل، تحصیل می کردند. پس از آن معالم و شرایع و لمعتین و قوانین و وافیه تونی و بعد از آن رسائل و مکاسب و جواهر و ریاض و کفایه را تحصیل نموده، به درس خارج حضور می یافتند. مدرسین حوزه علمیه نجف هیچ گاه تعطیلات تابستانی نداشتند.

تعطیلات سالانه عبارت از پنجشنبه و جمعه و وفیات و دهه اول محرم و بعضی از درس ها در ماه رمضان تعطیل بود. در ایام تعطیلی هم درس های جنبی از قبیل هیئت و ریاضیات و کلام و تفسیر و حکمت تدریس می شد. این روش تا سنوات اخیر قبل از آمدن بعثی ها به حکومت ادامه داشت. در سنوات اخیر، بعضی از مراجع دو ماه تابستان درس را تعطیل می کردند.

مرحوم سید علی پس از فراگرفتن مقدمات و اتقان، ادبیات، معالم الاصول و قوانین و شرح لمعه را نزد یکی از اساتید معروف به نام شیخ ابراهیم گرجی اشکوری (فرزند شیخ اسماعیل) متوفی 1362 ق تحصیل نمود و آن گاه سطوح عالیه را که عبارت از کتاب های رسائل و مکاسب و طهارت شیخ انصاری و صلاة جواهر و کفایة الاصول به درس آیت الله شیخ عبدالحسین رشتی (متوفی 1372) که از علمای طراز اول آن عصر و از شاگردان خاص آخوند خراسانی و شارح کفایة الاصول بود، حضور یافت و چون از خواندن سطوح فراغت یافت، به درس خارج فقه و اصول شیخ شعبان جیلانی (متوفی 1349) و آقا ضیاء الدین عراقی (متوفی 1361) راه یافت و تا آخرین روز درسی اخیر الذکر تقریرات استادش را به رشته تحریر آورد. در مجالس بحث بسیار خوش بیان و خوش فهم بود، شب ها پس از نماز مغرب و عشا، در مقبره سید حسین اشکوری در ضلع جنوبی صحن مقدس علوی به اتفاق بعضی از فضلا چون مرحوم اخوان مرعشی و حاج محمد مهدوی لاهیجی و حاج حسین آقا کفائی فرزند مرحوم آخوند خراسانی و چند تن دیگر به بحث مسائل فقهی و اصولی و تفسیر و حدیث و مسائل متفرقه تا 2 ساعت از شب گذشته اشتغال داشتند. این برنامه هر شب به استثنای شب های جمعه و وفیات بود.

آن مرحوم دائم الذکر و بسیار متین و مؤدب و متدین به تمام معنی بود. در مجالسشان هیچ گاه غیبت نمی کردند و حاضر به شنیدن غیبت نبودند نسبت به خاندان عصمت عشق و علاقه وافری داشت و در هنگام استماع مصیبت بی اختیار اشکش جاری بود در تمام آن مدتی که با او آشنا شدم از او مکروهی ندیدم. در پوشاک مرتب و پاکیزه و منظم بود، نسبت به همه احترام می نهاد، در سال 1396ق در اثر ظلم و فشار بعثی ها به قم مهاجرت نمود. دیری نپائید مریض شد و در پنجشنبه نیمه ذی الحجة الحرام 1398ق به رحمت واسعه الهی واصل و در روز جمعه تشییع و در قبرستان بقیع قم به خاک سپرده شد.

از آثارش به جز تقریرات استادش آقا ضیاء عراقی اطلاع حاصل نکردم.

پدر سید علی، سید حسن بن سید علی بن معصوم حسینی از سادات حسینی اشکور، آن طوری که مورخین می نویسند: سادات علوی اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم به خطه گیلان مهاجرت نمودند. در گیلان دو تیره سادات حسنی و حسینی سالیان دراز حکومت نمودند.

نامبرده در سال 1295ق در کیارمش اشکور، متولد گردید، اشکور منطقه وسیعی است بالغ بر سیصد پارچه آبادی کوچک و بزرگ. در تقسیمات استانی قسمتی از اشکور در استان گیلان و قسمی در استان مازندران در قسمت کوهستان می باشد.

اغلب آبادی های اشکور در بلوک تنکابن واقع است. بعضی از آبادی های بزرگ اکنون به صورت شهرستان است که از همه بزرگ تر رحیم آباد است. بعضی از آبادی ها کمتر از ده خانوار در آن سکونت دارند. در تنکابن این مجموعه را به نام اشکورات می گویند. اشکور به سه بخش علیا و وسطی و سفلی که در گویش محلی جور اشکور و ین اشکور و جیر اشکور می گویند. اشکور علیا بخشی است از شهرستان رودسر و در قسمت جنوبی این شهرستان و شمال رودخانه پلارود (رودخانه بزرگ) و دامنه جنوبی کوهستان (سمام) و قسمت دیگر آن در بلوک تنکابن واقع است. به واسطه صعب العبور بودن راه ها بسیاری از آبادی های کوچک فاقد راه ماشین رو و برق می باشند و اغلب این آبادی های متصل به هم و درآمد عمده اهالی از کشاورزی و دام داری است. دارای آب فراوان و هوای سرد می باشد. در سابق پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن جهت تحصیل علوم دینیه عمدتاً به رامسر (سخت سر سابق) و یا سلیمان آباد تنکابن می رفتند. رامسر مدارس متعددی داشت، پس از فراگرفتن مقدمات اغلب به قزوین می رفتند. چون قزوین در جنوب کوه های اشکور است و فاصله اش چندان نیست، سید حسن پس از تحصیل در مدرسه علمیه سخت سر، برای سطوح عالیه به قزوین رفت و در سال 1318ق از خواندن سطوح عالیه فارغ گردید و جهت تحصیل مدارج عالیه و اجتهاد، عازم نجف اشرف گردید. در آن تاریخ مدرسین و علماء بزرگی مانند شیخ محمد طه نجف و فاضل شربیانی و میرزا حسین خلیلی و آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و دیگران به تدریس و تربیت طلاب اشتغال داشتند.

مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری (1404 ـ 1309) از مراجع عصر حاضر که زهد و تقوی و اعلمیت ایشان متفق علیه بود، برایم نقل کرد: قبل از رفتن به نجف اشرف تصور من بر این بود که درس های نجف اشرف و مجالس علمی اش با حوزه های اصفهان و یا اراک و یا قم و مشهد فرق نمی کند. همین درس ها و مطالبی که در این حوزه ها گفته می شود در نجف هم همین است. در سال 1328ق جهت ادامه تحصیلات به نجف اشرف مشرف شدم. اولین درسی که حاضر شدم، درس مرحوم آخوند خراسانی در مسجد شیخ طوسی و آغاز خبر واحد بود. ایشان در آغاز بحث، پس از حمد و ثنای الهی و تصلیه، آیه نبأ را تلاوت نموده، سپس وارد بحث شد. آنقدر درس ایشان پرمحتوا و از نظر کیفیت بی نظیر بود که تا آن تاریخ و بعدها چنین درسی را نه دیده و نه شنیده بودم. مجلس درس آخوند بالغ بر یک هزار طالب علم حضور داشت. هر اشکالی که به نظرم می آمد قبلاً ایشان آن اشکال را بیان می کرد و جوابش را می داد. ایشان احاطه کامل بر مجلس درس داشت. اگر یکی از شاگردان اشکالی داشتند با متانت جواب می داد. لذا بسیاری از فضلا به درس ایشان می رفتند.

سید حسن اشکوری ـ جد آقای سید احمد ـ  لدی الورود به درس آخوند رفت و از بحث های اصل و فقه وی استفاده شایان نمود. بحث های آخوند را با شیخ اسماعیل تنکابنی که از فضلا و مدرسین بود مباحثه می کرد. پس از فوت آخوند (ذی حجه 1329) به درس شیخ شعبان گیلانی متوفی (1348) و میرزا علی آقا شیرازی متوفی (1355) حضور یافت و از اساتیدش اجازه اجتهاد تحصیل نمود. وی فردی زاهد و متقی و پرهیزکار بود و اغلب اوقاتش را به تدریس و مباحثه می گذراند. در سال 1367 ق در نجف اشرف وفات و در صحن مقدس علوی به خاک سپرده شد.

هم زمان ایشان، چندین نفر از علمای اشکوری در نجف اشرف با ایشان نسبت دور داشتند. از جمله سید حسین اشکوری و سید اسدالله اشکوری و سید ابوالقاسم اشکوری و غیره بودند.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

السيد احمد الاشكوري وتاريخ الحرمين الشريفين

طلال غداف

طلال غداف از شیعیان نخاوله مدینه منوره، این یادداشت را برای جشن نامه استاد اشکوری نوشته است.

العلامة الحسيني الاشكوري وتحقيق التراث

كامل سلمان الجبوري

العلامة الحسيني، من اعلام الفكر، ومن اعمدة الثقافة في الحاضرة الاسلامية، في العراق وايران.