لغزشها در معرفی امامزادگان قم
خلاصه
کمتوجهی فرهیختگان به امامزادگان زمینهساز بروز خلاف واقعها و لغزشها در معرفی امامزادگان شده است. در این نوشتار، لغزشهایی که در معرفی امامزادگان قم دیدهام را میآورم.هر امر دینی که مورد توجه عموم مردم باشد، اما عالمان دین و پژوهشگران واقعی به آن کم اعتنایی کنند، ناراستیها و خرافهها به سرعت در آن راه مییابند و گاه چنان جزء مسلمات میشوند که کنارگذاشتن آنها بس دشوار شده و چه بسا مشکلات اعتقادی را به دنبال بیاورد.
کمتوجهی فرهیختگان به امامزادگان زمینهساز بروز خلاف واقعها و لغزشها در معرفی امامزادگان شده است. در این نوشتار، لغزشهایی که در معرفی امامزادگان قم دیدهام را میآورم. منشأ اصلی بخشی از اشتباهها، لغزش در بعضی نسخههای تاریخ قم است. تاریخ قم با تحقیق جلالالدین تهرانی از روی همان نسخه مغلوط است و از آنجا و از نسخههای خطی مغلوط به کتابهای دیگر راه یافته است. تاریخ قم، چاپ آستانه حضرت معصومه(س) نیز که در سال 1385ش چاپ شد، صورت گرفت نیز از روی همان نسخه مغلوط است.
مقالهای از اینجانب با عنوان «عش آل محمد» در کتابهای مرجع فرهنگبان[1] و شناختنامه قم[2] به چاپ رسید. هنگام تدوین مقاله تنها نسخه تحقیق جلالالدین تهرانی را در اختیار داشتم. آشفتگیهای متن حکایت از افتادگیهایی داشت؛ پس آن افتادگیها را در کروشه جبران کردم. پس از چاپ تاریخ قم از روی کهنترین[3] نسخه آن از سوی کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی و با تحقیق محمدرضا انصاری قمی، بجابودن آن اصلاحات معلوم شد.
در ابتدا اشتباهات مربوط به حضرت معصومه(س) و امامزادگانی که ادعا میشود، بیواسطهاند میآورم و بقیه را در بخش بعدی ذکر میکنم.
امامزادگان بی واسطه
برخی کتابهای قم پژوهی خبر از امامزادگان بیواسطه متعدد در قم میدهند، اما به نظر میرسد تنها امامزاده بیواسطه حضرت معصومه(س) است. علت اصلی چنین اشتباهی برخی نسخههای تاریخ قم است که در مقدمه بدان اشاره کردم.
قابل توجه است که اگر امامزادگان بیواسطه غیر از حضرت معصومه(س) نیز در قم بودند، عادتاً گزارش آنها منحصر به تاریخ قم نبود؛ چنانکه دفن حضرت معصومه در قم را کتابهای کهن دیگر نیز گزارش کردهاند.
فاطمه معصومه(س) دختر امام موسی کاظم(ع)
- تاریخ تولد، ورود به قم و وفات: در سالهای اخیر در کتابها و تقویمها روز تولد حضرت معصومه را یکم ذیقعده سال 173ق روز ورود او به قم را 23 ربیع الاول 201 و وفات را 10 ربیع الثانی 201 تعیین کردهاند و مراسمی به این مناسبتها برگزار میکنند. روزهای دیگر را نیز گفتهاند. حال آنکه در متون کهن و مورد اعتماد هیچ روز و ماهی تعیین نشده است و نیز سال تولد ایشان معلوم نیست. بنابراین عمر حضرت معصومه و روز ورود او به قم را نمیتوان به دست آورد. در تاریخ قم همین مقدار آمده که حضرت در سال 201 وارد قم شد و هفده روز بعد وفات یافت: «فاطمه بنت موسی بن جعفر(ع) در سنه احدی و مائتین (سال 201) بطلب او (امام رضا ع) بیرون آمد، چون بساوه رسید بیمار شد. پرسید که: میان من و میان شهر قم چه قدر مسافت است؟... و (موسی بن خزرج) بسرای خود او را فرود آورد، و هفده روز در حیوة بود.»[4]
به دلیل معلومنبودن تاریخ تولد حضرت معصومه، مرحوم علیاصغر فقیهی مدت عمر آن حضرت را نامعلوم دانسته، اما کمتر از 23 سال ندانسته است؛ زیرا امام کاظم(ع) در سال 179 محبوس شد و تا آخر عمر زندان بود و وفات حضرت معصومه سال 201 اتفاق افتاد.[5]
2. نماز و دفن: کتاب تاریخ قم نماز و دفن حضرت معصومه را به دو صورت نقل میکند:
الف) پس از تغسیل و تکفین و نماز، موسی بن خزرج بدن حضرت را در زمین خود در بابلان دفن کرد.[6]
ب) پس از تغسیل و تکفین، آل سعد اختلاف کردند که چه کسی بدن را دفن کند.
تاریخ قم چنین ادامه میدهد: «در میان این گفتگوی از جانب رمله دو سوار برآمدند، دهن بربسته و روی مردم نهادند. چون بنزدیک جنازه فاطمه رسیدند، از اسب فرود آمدند، و بر فاطمه نماز کردند و در سرداب رفتند و فاطمه را دفن کردند. پس از کور بیرون آمدند و برنشستند و برفتند و هیچ کس را معلوم نشد که آن دو سوار که بودند».[7]
نویسنده انوار پراکنده پس از نقل مطلب فوق، نگاشته است:
«چون مقام و منزلت معصومه بسیار بالا بوده، لذا توسط آن دو سید نقابدار که احتمال زیاد داده شد پدر و برادر بزرگوارش باشد غسل و نماز و دفن گردیده که این دلالت بر معصومبودن آن معصومه دارد، چرا چون امام معصوم را جز معصوم دفن نمینماید».[8]
اولاً ندانستیم نویسنده سیدبودن آن دو شخص نقابدار را از کجا به دست آورد؟
ثانیاً در تاریخ قم تنها سخن از نماز و دفن است نه غسل.
ثالثاً هرامام معصوم که از دنیا میرود، امام معصوم دیگر بر او نماز میخواند نه اینکه دفن هم میکند.
رابعاً به فرض که آن دو شخص امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) باشند، چگونه دلالت بر عصمت حضرت معصومه دارد؟ هر معصوم را باید امام دیگر بر او نماز گذارد، اما چنین نیست که هرکه را امام بر او نماز گذارد معصوم است.
خامساً این قاعده که بر هر معصوم، معصوم دیگر نماز میخواند، مخصوص چهارده معصوم(ع) است نه فرزندان آنها، هرچند مقامی والا داشته باشند.
3. خواستگاری مأمون: گویند: مأمون به امام رضا(ع) دستور داد که باید به خواهرت فاطمه پیام دهی به خراسان بیاید و او را به عقد من در آوری. امام(ع) نمیتوانست از دستور او تخلف کند و از سوی دیگر میدانست که مأمون به مرادش نخواهد رسید. پس به خواهر پیام داد که به خراسان بیاید.[9]
مطلب فوق، هیچ منبع قابل اعتماد ندارد؛ چنانکه صاحب انوار المشعشعین پس از نقل، آن را رد کرده است.
4. تعیین مدفن از سوی شتر: گفته شده که حضرت معصومه وصیت کرد که بعد از وفاتش، جنازه را بر فلان شتر گذارند و هرجا که خوابید مدفن او باشد،[10] اما مدرک معتبر ندارد.
موسی مبرقع بن امام جواد(ع)
مزار اصلی در چهل اختران را به موسی مبرقع نسبت میدهند، در حالی که وی به ایران مهاجرت نکرد و این مزار به فرزند او محمد تعلق دارد. به نظر میرسد در تاریخ قم تحقیق جلالالدین تهرانی بیشتر موارد که سخن از موسی مبرقع است، صحیح «محمد بن موسی» است. مقایسه دو چاپ از تاریخ قم، اشتباه در ورود موسی به قم را نشان میدهد:
تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص 215 - 216:
«دیگر از سادات حسینیه سادات رضائیه از فرزندان امام رضا(ع)، موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضا(ع) صاحب رضائیه ]است[...اول کسی که از سادات رضویه که بقم آمدند از کوفه ابوجعفر موسی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر(ع) بود... ابوجعفر موسی بن محمد از قم بکاشان رفت... یکی دیگر از رؤسای عرب در عقب بیرون آمدن موسی بن محمد بن علی بن موسی از قم برسیدند اهل قم را بسبب بیرون کردن موسی ]بن[ محمد بن علی ]بن[ موسی توبیخ کردند پس رؤسای عرب را بطلب ابی جعفر موسی بن محمد بفرستادند تا شفاعت کردند و او را بقم باز آوردند... چون عرب قم به ابی جعفر موسی بن محمد بن علی بن موسی(ع) پیغام فرستادند که...»
تاریخ قم، انصاری، ص 574 - 579:
«دیگر از سادات حسینیه، ]و[ از سادات رضائیه، از فرزندان موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضا(ع)، صاحب رضائیه ]است[:... اول کسی که از سادات رضویه، که بقم آمدند از کوفه ابوجعفر محمد بن موسی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر(ع) بود... ابوجعفر محمد از قم بکاشان رفت... یکی دیگر از رؤسای عرب در عقب بیرون آمدن محمد بن موسی از قم برسیدند اهل قم را بسبب بیرون کردن محمد بن موسی توبیخ کردند. پس رؤسای عرب را بطلب ابی جعفر محمد بفرستادند تا شفاعت کردند و او را بقم باز آوردند... جون عرب قم به ابی جعفر محمد بن موسی پیغام فرستادند که...»
جالب آنکه چند سطر بعد در تاریخ قم جلالالدین تهرانی، ص 216، مانند تحقیق انصاری، ص 281 سخن از محمد بن موسی است:
«محمد بن موسی بقم مقیم بود و از آنجا بجایی دیگر نرفت تا آنگاه که او را وفات رسید در شب چهارشنبه روز آخر ماه دی هشت روز از ماه ربیع الآخر مانده سنه ست و تسعین و ماتین هجریه (سال 296) و او را در سرایی که معروف بود بدو که الیوم مشهورست بمشهد او دفن کردند».
نکته اینکه «ابوجعفر»، کنیه محمد بن موسی است،[11] نه موسی.
به استناد نسخههای مغلوط تاریخ قم، عدهای مهاجرت موسی مبرقع را به قم ثبت کردهاند[12] و عدهای دیگر مهاجرت فرزند او محمد را به قم نوشتهاند نه پدر او.[13]
زینب ام محمد و میمونه دختران امام جواد(ع)
در منابع گوناگون میخوانیم که زینب ام محمد و میمونه دختران امام جواد(ع) در جوار حضرت معصومه(س) آرمیدهاند؛ حال آنکه آنان دختران موسی مبرقع بودند. منشأ این لغزش، برخی نسخههای مغلوط تاریخ قم است.
تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص 216: «بعد از او (موسی مبرقع) خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران محمد بن علی در طلب او از کوفه بقم آمدند و بعقب ایشان بریهه دختر موسی بیامد و ایشان بمقبره بابلان آنجا که قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر(ع) است مدفونند».
تاریخ قم، انصاری، ص 581: «بعد از او (محمد بن موسی) خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران موسی بن محمد در طلب او از کوفه بقم آمدند و بعقب ایشان بریهه دختر موسی بیامد و ایشان بمقبره بابلان آنجا که قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر(ع) است مدفوناند».
تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، صفحه 214 در جای دیگر، ام محمد و میمونه را دختران موسی مبرقع معرفی کرده، نه دختران امام جواد(ع):«چون پس از وفات فاطمه، ام محمد دختر موسی رضائیه وفات یافت، او را در جنب قبر فاطمه دفن کردند و پس ازو خواهر او میمونه ابنة الرضائیه و او را نیز هم آنجا دفن کردند».
و در صفحه 217 افزون بر میمونه، زینب نیز دختر موسی مبرقع معرفی شده که این یکی از نشانههای آشفتگی متن است: «میمونه دختر موسی وفات یافت او را بمقبره بابلان دفن کردند و این قبه که بقبه فاطمه(ع) ملاصق است بر سر تربت او بنا کردند و خواهر او زینب موسی ازو میراث گرفت».
یادآوری
الف) در منابع دیگر این سه نفر دختران امام جواد(ع) معرفی نشدهاند.[14] مهمتر اینکه در تاریخ قم جلالالدین تهرانی، صفحه 201 وقتی نام فرزندان امام جواد(ع) را ذکر میکند، تنها از این دختران نام میبرد: خدیجه و حکیمه و امکلثوم.
ب) در تاریخ قم جلالالدین تهرانی، ص 216 میخوانیم: «... اول کسی را که بدین سرای دفن کردند، موسی بن محمد بن علی بن موسی بود و خواهران او زینب و میمونه دختران محمد بن علی بن موسی ازو میراث گرفتند».
قطعاً موسی مبرقع فرزند داشت و در این صورت ارث او به خواهرانش نمیرسد، اما اگر «موسی» را به «محمد بن موسی» تغییر دهیم، چنانکه در تحقیق انصاری، ص 582 چنین است، این مشکل برطرف میشود؛ زیرا محمد فرزنددار نشد و در نتیجه ارث او به خواهرانش رسید.
ج) متن چاپشده از تاریخ قم جلالالدین تهرانی، ص 215 - 216 سخن از موسی است و بدون تناسب در بین آن سخن از محمد بن موسی پیش میآید و دوباره سخن از موسی به میان میآید. این تشویش مؤیدی دیگر بر تشویش متن است.
د) موسی مبرقع عموی جعفر کذاب است. بنابراین موسی به بریهه دختر جعفر کذاب محرم است و نمیتواند همسر او باشد، اما تاریخ قم جلالالدین تهرانی، صفحه 216 او را همسر موسی مبرقع معرفی کرده و میگوید: «بریهه زن موسی بن محمد بن علی بن موسی وفات یافت و بجنب مشهد او او را دفن کردند».
اما در تحقیق انصاری، صفحه 583 میخوانیم: «بریهه زن محمد بن موسی وفات یافت و بجنب مشهد او، او را دفن کردند».
زینب ام محمد دختر امام جواد(ع)
گذشته از آنکه ذیل عنوان قبل گفتیم که زینب دختر امام جواد(ع) نیست، بلکه دختر موسی مبرقع است، در اثر اشتباه در نسخههای تاریخ قم، حرف واو بین «زینب» و «ام محمد» سبب شده برخی این دو نام را برای دو نفر بپندارند. در تاریخ قم انصاری، ص 581 میخوانیم: «بعد از او (محمد بن موسی) خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران موسی بن محمد در طلب او از کوفه بقم آمدند و بعقب ایشان بریهه دختر موسی بیامد و ایشان بمقبره بابلان آنجا که قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر(ع) است مدفوناند».
در تحقیق جلال الدین تهرانی، ص 216 نیز میان «زینب» و «ام محمد» حرف واو آمده است. در عبارت فوق آمده است که نامبردگان در جوار حضرت معصومه(س) مدفونند، اما تاریخ قم در صفحات قبلتر وقتی که از مدفونان در جوار حضرت معصومه نام میبرد، فقط ام محمد و میمونه را ذکر میکند و سخنی از زینب نیست.[15] از اینجا معلوم میشود که زینب و ام محمد یک نفرند.
در منتقلة الطالبیه نیز آمده است که: «وقتی محمد بن موسی از دنیا رفت، دو خواهرش زینب و میمونه دختران موسی وارثان او بودند».[16]
ناصرالشریعه هنگام یادکرد از مدفونان در جوار حضرت معصومه، ام محمد دختر موسی را ذکر میکند و جداگانه از زینب نام نمیبرد.[17]
شاه حمزه فرزند امام کاظم(ع)
در تاریخ قم جلالالدین تهرانی، صفحه 216 و انصاری، ص 584 آمده است: «یحیی صوفی (فرزند جعفر کذاب) بقم اقامت کرد و بمیدان زکریای ابن آدم، بنزدیک مشهد حمزة بن امام موسی بن جعفر(ع) وطن و مقام گرفت».
برخی با توجه به عبارت فوق، شاه حمزه در خیابان آذر را فرزند بیواسطۀ امام کاظم(ع) دانستهاند، اما به نظر اشتباه میآید. مطالعه بخش مربوط به سادات در کتاب تاریخ قم نشان میدهد که بنای نویسنده بر آن بوده که جداگانه و با تفصیل امامزادگان بلافصل و محل دفن آنها را معرفی کند، اما به معرفی شاه حمزه نپرداخته، بلکه هنگام بیان آدرس محل سکونت یحیی، ذکری از حمزه کرده است. ظاهراً در نسخههای تاریخ قم اشتباه راه یافته و چه بسا واسطهها میان حمزه و امام کاظم(ع) افتادهاند.
نظر به اینکه قم در قرون اولیه، شهری شیعهنشین و عالمپرور بود، اگر فرزند امام معصوم به قم میآمد، بهروشنی در کتابها ضبط میشد و از نگاه نسبشناسان پوشیده نمیماند، چنانکه در مورد حضرت معصومه(س) چنین است.
علی بن جعفر(ع)
همانگونه که در معرفی شاه حمزه گفتیم، نظر به عالمپروربودن قم، اگر علی بن جعفر امامزادهای بلافصل بود، منابع کهن از او یاد میکردند. نه تنها در منابع کهن چنین اشارهای وجود ندارد، بلکه شاهدی بر نبود فرزندی از امام صادق(ع) در قم داریم. در تاریخ قم آمده است: «اول کسی از سادات حسینیه که بقم آمد، ابوالجن الحسین بن الحسین بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق(ع) بود».[18]
اگر از نظر صاحب تاریخ قم، فرزند امام صادق(ع) به قم آمده بود، ابوالجن را اولین واردشونده به قم معرفی نمیکرد؛ بنابراین علی بن جعفر از امام زادگان باواسطه است که واسطهها افتاده یا اینکه مراد از «جعفر» امام صادق(ع) نیست.
امامزادگان باواسطه
ناصرالدین علی بن مهدی بن محمد بن حسین بن زید بن محمد بن احمد بن جعفر بن عبدالرحمان بن محمد بطحانی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی(ع)
در بازار قم در مدرسه واقع در محله سورانیک مدفون است.[19] نسب فوق را به امامزاده ناصرالدین روبهروی در شمالی مسجد امام حسن عسکری(ع) نسبت میدهند.
لغزش
در مورد این امامزاده دو لغزش وجود دارد:
الف) در برخی کتابهای معاصران، تاریخ درگذشت امامزاده ناصرالدین، سال 828 ضبط شده است. چند سال پیش که بنای امامزاده تجدید شد، این تاریخ را بر سنگ قبر حک کردند. دستکم به دو دلیل این تاریخ اشتباه است:
اول اینکه در علم انساب در هر قرن به طور متوسط سه واسطه را در نظر میگیرند. بنابراین اگر این تاریخ درست باشد، واسطه میان این امامزاده تا امام حسن(ع) حدود 23 واسطه خواهد بود، در حالی که تعداد واسطهها در عمدة الطالب دوازده نفر است.
دوم اینکه تألیف کتاب عمدة الطالب در سال 812 یا 814 به پایان رسید و در آن، محل دفن شاهزاده ناصر تعیین شده است. بنابراین در این سال وی حیات نداشته است و سال 828 به عنوان تاریخ درگذشت او نادرست است.
ب) محمد حسین ناصرالشریعه (م 1339 ش) مینگارد که در زمان طفولیت او این مزار را به احمد بن اسحاق نسبت میدادند. سپس بعضی با استفاده از کتاب عمدة الطالب استنباط کردند که این بارگاه برای شاهزاده ناصرالدین است.[20]
در عصر حاج شیخ عباس قمی و شیخ محمدعلی کچوئی قمی این مزار معروف به قبر احمد بن اسحاق بوده است.[21]
از حضرت آیتاللَّه سیدموسی شبیری زنجانی که نسخههای مختلف عمدة الطالب را مقابله کرده است شنیدم: نسخهای از عمدة الطالب در کتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری میشود (به خط امام بن جلال کرمانی) که ظاهراً صحیحترین و کهنترین نسخه موجود از این کتاب است. آنجا آمده که امامزاده ناصرالدین در بم مدفون است، اما در چاپهای موجود، «بم» به «قم» تصحیف شده است.
اینجانب در تاریخ 10/12/1390 با حضور در کتابخانه مسجد اعظم، تصویر رایانهای کتاب عمدة الطالب به شماره 1846 به خط امام بن جلال کرمانی، تحریر سال 868 را دیدم که کلمه «بم» به روشنی معلوم بود.
با توجه به کرمانیبودن نویسنده عمدة الطالب، نزدیکتر به واقع آن است که وی معرفی امامزاده مدفون در نزدیک کرمان را در نظر داشته است.
به نظر میرسد انتساب بارگاه مورد بحث به احمد بن اسحاق ترجیح دارد. البته نه احمد بن اسحاق اشعری که وکیل امام حسن عسکری(ع) بود. حاج شیخ عباس قمی انتساب این قبر را به احمد بن اسحاق بن ابراهیم احتمال داده[22] و نویسنده تربت پاکان بدون اظهار تردید، صاحب این مزار را احمد بن اسحاق بن ابراهیم دانسته است.[23]
بنابراین ظاهراً نام و نسب واقعی امام زادهای که به شاهزاده ناصر شهرت دارد چنین است: احمد ابوعلی بن اسحاق ابوعبداللَّه بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی کاظم(ع)
بنابر آنچه در تاریخ قم جلالالدین تهرانی آمده است: ابوعبداللَّه حسین بن احمد موسوی چنین روایت کند: عربهای قم از جد او ابوعبداللَّه اسحاق بن ابراهیم خواستند که در قم ساکن شود. او نیز پذیرفت و بسیار او را گرامی داشتند و اموالی را به او بخشیدند. در این شهر خداوند به او ابوعلی احمد و ابواحمد موسی و حسن و دختری دیگر داد.
ابوعلی احمد از قم به آوه رفت و با آل طلحه وصلت کرد و چند فرزند دیگر نیز از او به دنیا آمد. پس از مدتی به قم بازگشت و از دختر صائغ پسری به نام ابوعبداللَّه حسین به دنیا آورد. همچنین در قم با دختر ابوالحسن علی کوکبی ازدواج کرد و تا پایان عمر به آنچه از قم و آوه به او میرسید قناعت میکرد.[24]
ابوالعباس احمد بن محمد بن حسین بن علی بن امام زین العابدین(ع)
مدرسی طباطبایی اظهار میدارد که امامزاده احمد میانی[25] میتواند شخص فوق باشد که در تاریخ قم معرفی شده است. وی نسب او را از تاریخ قم جلالالدین تهرانی، ص 228 به صورت بالا نقل میکند.[26]
لغزش
نام اجداد امامزاده فوق در تاریخ قم مبهم است، اما تاریخ قم برادر حسین (پدربزرگ احمد ابوالعباس) را ابوالحسن علی عالم رئیس شجاع فصیح دینوری معرفی کرده است.[27] با استفاده از کتابهای الشجرة المبارکه و عمدة الطالب که اجداد علی دینوری آمده، نسب امامزاده احمد به این صورت درست است: «احمد ابوالعباس بن محمد بن حسین ابوالفضل بن حسن بن حسین بن حسن افطس بن على اصغر بن امام سجاد(ع)».[28]
|
تصویر صحیحترین و کهنترین نسخه خطی عمدة الطالب در کتابخانه مسجد اعظم قم که مدفن امام زاده ناصرالدین را در بم ضبط کرده است نه قم.
حسن بن علی بن جعفر بن عبداللَّه بن حسن بن علی بن جعفر(ع)
در تاریخ قم جلالالدین تهرانی میخوانیم: «دیگر از فرزندان حسن بن علی بن جعفر بن عبداللَّه بن حسن بن علی بن جعفر ایضاً به قم آمد».[29]
لغزش
چنین عبارتی نامفهوم است. کلمه «بن» بعد از جعفر، زاید است. نسل عبداللَّه بن حسن از علی و موسی است، نه از جعفر.[30] بنابراین عبارت تاریخ قم باید چنین باشد:«دیگر از فرزندان حسن بن علی بن جعفر، عبداللَّه بن حسن بن علی بن جعفر ایضاً به قم آمد». عبارت قدیمیترین نسخۀ تاریخ قم که انصاری آن را تحقیق کرده نیز به صورتی که تیتر کردیم اشتباه است، اما انصاری عبارت را اینگونه اصلاح کرده است: «دیکر از فرزندان حسن بن علی بن جعفر: عبداللَّه بن حسن بن علی بن جعفر. ایضاً به قم آمد».[31] پس عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر به قم آمد، نه حسن بن علی بن جعفر.
محمد بن علی بن محمد بن علی بن عمر بن حسن افطس بن علی اصغر (اطهر)[32] بن امام سجاد(ع)
وی به قم آمد و فرزندان او عبارتند از: ابوحسین احمد و ابوعبداللَّه حسین. مادر آنها دختر حسن بن علی بن عمر بود.[33] حسین از قم به بغداد رفت و آنجا ساکن شد تا اینکه در سال 374 درگذشت.[34] احمد در شهر قم به وجه معاشی که برایش بود اکتفا میکرد. فرزند او ابوالقاسم علی است. احمد در سال 375 در قم وفات یافت.[35]
شیخ محمد علی کچوئی قمی امامزاده معروف به خاکفرج را ابوحسین احمد میداند و نیز احتمال داده است پسرش علی و پسران علی، یعنی ابوالفضل و ابوسهل در همین بقعه باشند.[36]
لغزش:
در هر سه چاپ تاریخ قم، «محمد بن علی بن محمد بن علی بن عمر بن حسن» است[37] و «محمد بن علی» تکرار شده. حال آنکه در لباب الانساب، ج 2، ص 487 چنین است: «محمد بن علی بن عمر بن حسن افطس». بعید نیست در اثر اشتباه در استنساخ، یک «محمد بن علی» تکرار شده باشد.
ابوعبدالله احمد[38] بن اذرع ابوهاشم محمد بن علی بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالله[39] بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع)
او اولین سید از نسل حسن مثنی است که به قم مهاجرت کرد.[40]
لغزش
آیتالله سیدموسی شبیری زنجانی در حاشیه تاریخ قم، سلسله نسب فوق برای این امامزاده را نادرست خوانده و آن را اینگونه تصحیح کرده است: «احمد ابوعبدالله بن ادرع ابوهاشم محمد بن علی بن عبیدالله بن عبدالله بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع)».
همچنین آیتالله شبیری توضیح داده است که «ادرع» با دال درست است که از درع گرفته شده است.[41]
حسین ابوالجن بن حسین بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق(ع)
او نخستین سید حسینی است که به قم آمد.[42]
لغزش
حجتالاسلام انصاری با تحقیق مفصل خود نشان داده که نسب فوق از این امامزاده در تاریخ قم اشتباه است. او با تمسک به سخن تبارشناسان متعدد، این نسب را برای این امامزاده ترجیح داده است: «ابوالحسن علی، ملقب به ابوالجن، ابن محمد بن علی بن اسماعیل اعرج ابن جعفر صادق(ع)». [43]
به عنوان مؤید، تحقیق حجتالاسلام انصاری میتوان افزود که عبارت تاریخ قم صراحت دارد که ابوالجن قبل از حضرت معصومه(س) به قم مهاجرت کرده است. اگر تحقیق آقای انصاری را بپذیریم، به این معناست که حضرت معصومه در طبقه پدربزرگ ابوالجن قرار میگیرد و هجرت قبل از پدربزرگ کاملاً قابل قبول است، اما طبق نقل تاریخ قم، حضرت معصومه در طبقه پدر پدربزرگ ابوالجن واقع میشود و با توجه به شهرت حضرت معصومه به جوانبودن، بعید است ابوالجن زودتر از او هجرت کرده باشد.
حسین ابومحمد بن احمد بن محمد بن موسی مبرقع بن امام جواد(ع)
در قم رئیس بود.[44]
لغزش
بنا به گزارش تاریخ قم، محمد بن موسی مبرقع فرزنددار نشد و در نتیجه ارث او میان خواهرانش تقسیم شد.[45] پس حسین نمیتواند نوه محمد بن موسی باشد.
حسین بن احمد بن حمزة بن قاسم بن عبیدالله بن جعفر بن ابی طالب
شخص فوق به قم آمد.[46]
لغزش
الف) آیتالله شبیری زنجانی در حاشیه نسخه خود چنین نگاشته است:
«ظاهراً در کتاب سقط شده و صحیح آن: قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر است و حسین بن احمد بن حمزه در عمدة الطالب ص 27 س 7 مذکور است».[47]
ب) «عبیدالله» خطاست؛ زیرا جعفر بن ابی طالب فرزندی به نام عبیدالله نداشت، بلکه سه فرزند با نامهای عبدالله، عبدالله اصغر و عبدالله اکبر جواد داشته است.[48]
همین لغزش در نسخه انصاری هم بوده، اما وی عبارت را اینگونه اصلاح کرده است: «حسین بن احمد بن حمزة بن قاسم ]بن اسحاق[ بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب».[49]
منابع
- ابراهیم بن ناصر؛ منتقلة الطالبیه؛ تحقیق سیدمحمدمهدی خرسان؛ نجف: چاپ اول، 1388ق.
- ابی الفتوح؛ النفحة العنبریه فی انساب خیر البریه؛ تحقیق سیدمهدی رجائی، قم: کتابخانه آیتاللَّه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1377ش.
- بنایی، علی؛ شناختنامه قم؛ قم: نور مطاف، چاپ اول، 1390ش.
- بیهقی؛ لباب الانساب؛ تحقیق سیدمهدی رجائی؛ قم: کتابخانه آیتاللَّه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1410ق.
- جزایری، نعمتالله؛ زهر الربیع؛ چاپ سنگی.
- شیخ بهایی؛ کشکول؛ ترجمه بهمن رازانی؛ تهران: زرین، چاپ نهم، 1371ش.
- طباطبایی، حسین؛ تربت پاکان؛ قم: 1355ش.
- عبیدلی، احمد بن محمد بن مهنا؛ التذکره فی الانساب المطهره؛ به کوشش سیدمهدی رجائی؛ قم: کتابخانه آیتاللَّه مرعشی نجفی، 1379ش.
- عنبه، جمال الدین احمد؛ عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب؛ تحقیق سیدمهدی رجائی؛ قم: کتابخانه آیتاللَّه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1383ش.
- فخر رازی؛ الشجرة المبارکه فی انساب الطالبیه؛ تحقیق سیدمهدی رجائی؛ قم: کتابخانه آیتاللَّه مرعشی نجفی، چاپ دوم، 1377ش.
- فقیه جلالی، محمدمهدی؛ انوار پراکنده؛ قم: انتشارات مسجد جمکران، چاپ اول، 1376ش.
- فقیهی، علی اصغر؛ تاریخ مذهبی قم؛ قم: انتشارات زائر، چاپ دوم، 1378ش.
- قمی، محمد بن حسن؛ تاریخ قم؛ ترجمۀ حسن بن علی بن حسن قمی؛ تحقیق سیدجلالالدین تهرانی، تهران: انتشارات توس، 1361ش.
- قمی، محمدبن حسن؛ تاریخ قم؛ ترجمۀ حسن بن علی بن حسن قمی؛ تحقیق دارالتحقیق آستانه مقدسه قم؛ قم: زائر، چاپ اول، 1385ش.
- قمی، محمدبن حسن؛ تاریخ قم؛ ترجمۀ حسن بن علی بن حسن قمی؛ تحقیق محمدرضا انصاری قمی؛ قم: کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1385ش.
- قمی، محمدحسن؛ تحفة الفاطمیین فی احوال قم و القمیین؛ تحقیق علی رفیعی علامرودشتی؛ چاپشده در مجله شهاب به صورت سلسله از شماره 17 به بعد.
- قمی، محمدحسین؛ تاریخ قم (مختار البلاد)؛ چاپ شده در قمشناسی، به کوشش علی بنایی؛ قم: نور مطاف، چاپ اول، 1390ش، دفتر اول.
- کچوئی قمی، محمدعلی؛ انوار المشعشعیین؛ تحقیق محمدرضا انصاری قمی؛ قم: کتابخانه آیتاللَّه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1381ش.
- گروهی از نویسندگان؛ مرجع فرهنگبان؛ قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1388ش.
- مجلسی؛ بحار الانوار؛ بیروت: مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
ناصر الشریعه؛ مختار البلاد (تاریخ قم)؛ تهران: کتابفروشی اسلامیه.
[1]. مرجع فرهنگبان، ج 1، ص 553 - 634.
[2]. شناختنامه قم، ج 2، ص 269 - 368.
[3]. تاریخ قم، انصاری، پیشگفتار، ص 64.
[4]. تاریخ قم، انصاری، 565 - 567 تاریخ قم و جلال الدین تهرانی، ص 213.
[5]. تاریخ مذهبی قم، ص 99.
[6]. تاریخ قم، انصاری؛ ص 566.
[7]. تاریخ قم، انصاری، ص 568 - 569.
[8]. انوار پراکنده، ص 157 - 158.
[9]. انوار المشعشعین، ج 2، ص 275.
[10]. انوار المشعشعین، ج 2، ص 277. نویسنده پس از نقل این ادعا، آن را رد میکند.
[11]. ر.ک به: منتقلة الطالبیه، ص 253. التذکره فى الانساب المطهره، ص 115.
[12]. ر.ک به: بحار الانوار، ج 50، ص 160 - 161. بدر مشعشع، «تحفة الفاطمیین فى احوال قم و القمیین»، مجله شهاب، ش 38، ص 101 - 103. منتهى الآمال، ج 3، ص 1810 - 1812.
[13]. ر.ک به: منتقلة الطالبیه، ص 253. کشکول شیخ بهائى، ص 138. زهر الربیع، ص 207 - 208.
[14]. ر.ک به: المجدى، ص 323. ارشاد، ج 2، ص 295. الشجرة المبارکه، ص 92. النفحة العنبریه، ص 66.
[15]. ر.ک به: تاریخ قم، انصاری، ص 570 - 571 و جلالالدین تهرانی، ص 214.
[16]. منتقلة الطالبیه، ص 254.
[17]. تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص 79.
[18]. تاریخ قم، انصاری، ص 556 و جلال الدین تهرانی، ص 211.
[19]. عمدة الطالب، ص 80.
[20]. مختار البلاد، ص 142.
[21]. ر.ک به: منتهى الآمال، ج 3، ص 1556. انوار المشعشعیین، ج 2، ص 120.
[22]. منتهى الآمال، ج 3، ص 1555 - 1556.
[23]. تربت پاکان، ج 2، ص 103.
[24]. تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، ص 221 - 222.
[25]. واقع در نزدیک امامزاده سیدعلی.
[26]. تربت پاکان، ج 2، ص 92، پاورقی.
[27]. تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، ص 228.
[28]. ر.ک به: الشجرة المبارکه، ص 192 و عمدة الطالب، ص 422.
[29]. تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، ص 225.
[30]. ر.ک به: عمدة الطالب، ص 297.
[31]. تاریخ قم، انصاری، ص 616.
[32]. لباب الانساب، ج 2، ص 487.
[33]. تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، ص 229.
[34]. همان، ص 229.
[35]. همان، ص 229 - 230.
[36]. انوار المشعشعیین، ج 2، ص 205.
[37]. تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، ص 229 و انصاری، ص 634.
[38]. «ابوعبدالله احمد» در تاریخ قم نیست و اضافه از عمدة الطالب است. در تاریخ قم «فرزند اذرع» نوشته شده است.
[39]. در تصحیح جلالالدین تهرانی، ص 208 یک «بن عبدالله» بیشتر است.
[40]. تاریخ قم، انصاری، ص 541 و جلالالدین تهرانی، ص 207.
[41]. ر.ک به: تاریخ قم، انصاری، ص 541، پاورقی. ظاهراً در نقل عبارت آیتالله شبیری اشتباه رخ داده و به جای «عبدالله»، «عبدالرحمن» نوشته شده است.
[42]. تاریخ قم، انصاری، ص 556 و جلالالدین تهرانی، ص 211.
[43]. ر.ک به: تاریخ قم، انصاری، ص 556 - 558.
[44]. لباب الانساب، ج 2، ص 586.
[45]. تاریخ قم، انصاری، ص 582. در پاورقی از قول آیتالله سیدموسی شبیری زنجانی نیز آمده که محمد بن موسی بلاعقب بوده است.
[46]. تاریخ قم، جلالالدین تهرانی، ص 238.
[47]. تاریخ قم، انصاری، ص 675، پاورقی.
[48]. همان.
[49]. همان.
منبع: مجله آینه پژوهش، ش 143 ـ 144
پربازدید ها بیشتر ...
آثار و مقالهشناسی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
محمدرضا رهبریانسیدحسین مدرسی طباطبایی (متولد 1320 ش در قم) استاد و پژوهشگر علوم اسلامی، پس از تحصیلات جدید به حوزۀ
تاثیر افکار ابوالحسن ندوی در ایران
رسول جعفریانافکار دو تن از اندیشمندان شبه قاره در حوزه بررسی تمدن اسلامی و مواجهه آن با غرب، در ایران موثر بود.
نظری یافت نشد.