محمد بن حُمَید و تصویری متفاوت از دعوت وهابی
خلاصه
محمد بن عبدالله بن حمید از حنابله سرشناس و برآمده از خاندانی علمپرور و مشهور در مخالفت با وهابیت است.مقدمه
حرکت وهابی که از آغاز قرن دوازدهم هجری در منطقه نجد پدید آمد، تاثیرات مهمی در تاریخ اسلام معاصر داشتهاست. شناخت دقیق این حرکت و تحلیل خاستگاه آن، که ادعا میشود قرائت صحیح از فقه حنبلی، بل اسلام راستین است، یکی از ملزومات اساسی برای تشخیص راه مقابله با آن است. متاسفانه تاکنون بررسیهای تاریخی موجود درباب دعوت وهابی، بهشدت تحت تاثیر ردیه نگاریهای کلامی قرار داشته و از موضعی بی طرف و علمی به شناخت تاریخ دعوت وهابی پرداخته نشده است. حال آنکه اتخاذ رویکرد بیطرفانه به هیچ وجه ناقض تعارضات مذهبی با این حرکت نیست، بلکه راه را برای شناخت بهتر و اتخاذ مواضع عملیتر در مقابل این حرکت رو به گسترش میگشاید. یکی از موضوعات مهمی که در این شناخت ما را یاری خواهد کرد، و تاکنون مغفول مانده است، تحلیل مواضع و روشهای مخالفان این حرکت، پیش از شکلگیری هژمونی گستردهی آنها در قرن بیستم میلادیست. بهعبارت دیگر بهترین و موثرترین راه در مقابله با وهابیت، شناخت مواضعیست که مخالفان نجدی و حنبلی محمد بن عبدالوهاب اتخاذ کردهاند. این مخالفان از زمینههای مشترکی با ابن عبدالوهاب برآمده، ذائقههای فکری مشابهی داشتهاند و میتوانند شناخت بسیار دقیقی نسبت به عمق رویکردهای ابن عبدالوهاب ارائه کنند. متاسفانه تاکنون عموماً تلاش برای مواجه با این جریان از وجه عقاید کلامی ـ مذهبی بوده است، حال آنکه تاکید بر اختلافات درون گفتمانی اهل سنت، حنابله و حتی وهابیان مطمئناً نتایج موثرتری در کاستن از روند انتشار این عقاید در جهان اسلام خواهد داشت. در همین راستا، این پژوهش به بررسی آراء و تاثیرات یکی از چهرههای شاخص ضدیت با وهابیت در طول دولت دوم سعودی میپردازد. محمد بن عبدالله بن حمید از حنابله سرشناس و برآمده از خاندانی علمپرور و مشهور در مخالفت با وهابیت است که در ابتدا جذب وهابیت شد. همین ارتباط اولیه با عقاید وهابیت، بعدها منجر به کارآیی قابل توجه روشهایش در مقابله با اندیشه ابن عبدالوهاب گردید. او تلاش کرد بهجای رسم معمول آن زمان در نگارش رسائل و ردیات متعدد بر آراء وهابی، زمینههای مشروعیت عقاید آنها را از بین ببرد. در همین راستا با نگارش السُحُب الوابله فی ضرائح الحنابله، که در دستهبندی متون اسلامی جزء متون طبقاتنگاری محسوب میشود، ثابت کند که عقاید ابن عبدالوهاب با هیچ یک از آراء حنابله بزرگ در تاریخ اسلام همخوانی و تطابق ندارد. او در این کتاب و در قالب تراجم حنابله بزرگ که پنج قرن را پوشش می داد، به تحلیل آراء و مواضعی از ایشان پرداخت که در تضاد با اندیشههای ابن عبدالوهاب قرار داشتند. از این رهگذر، روش تاثیرگذار وی را میتوان «مواجهه غیر مستقیم» دانست. دغدغهی اصلی ما در نگارش این مقاله آنست که ضمن ارائهی توضیحاتی درباب نقش و جایگاه ابن حمید در فضای دولت دوم سعودی، به تحلیل روش او در مقابله با اندیشههای وهابی بپردازیم.
جایگاه طبقاتنگاری در سنت اسلامی
طبقاتنگاری در اصل ساختاری است ویژهی مسلمانان در تاریخنگاری و علم الحدیث که پیش از این در تاریخنگاری دیگر ملل سابقه نداشته است. در این سبکِ تاریخنگاری وجه اشتراک در یک یا چند وجه میان افراد مختلف عاملی برای دستهبندی و قرار گرفتن در یک طبقه خاص در نظر گرفته میشود. چنانکه در تعریف واژه طبقه آمده است: «الطبقه فی اللغة عبارة عن القوم المتشابهین».[1] به جهت تقدم علم حدیث بر تاریخ در سنت اسلامی این سبک تاریخنگاری نیز در ابتدا مصارف حدیثی داشت و از این باب در تعاریف متقدم از طبقه با عنوان «الطبقة قوم تقاربوا فی السن و الإسناد أو فیالإسناد فقط» یاد شدهاست.[2] در ابتدا تقسیمبندی طبقات بر مبنای تقدم و تأخر زمانی بود، اما رفتهرفته با گسترش این سبک به دیگر حوزههای علوم اسلامی عوامل دیگری همچون مکان و موضوع نیز به عامل زمان افزوده شد.
روزنتال اولین مستشرقی بود که، برخلاف مسلمانان که طبقه را منطبق بر یک نسل میدانستند، مفهوم «لایهی اجتماعی» را مطرح کرد.[3] پس از او جورج مَقدِسی، با اشاره به کارکرد حدیثی طبقاتنگاری، آن را طریقی برای احراز «وثاقت و صلاحیت محدثان در پیگیری سلسله نقل حدیث از پیامبر(ص)» شناخت.[4] کوپرسون نیز در ادامهی این مسیر، ساختار طبقاتنگاری را تحت تاثیر «عنصر وراثت و انتقال نسل به نسل معارف» در ذات سنت اسلامی عنوان کرد که مورد قبول پژوهشگران قرار گرفته است.[5] علیرغم ظاهر سادهی عبارت «وراثت»، این مفهوم نکتهی مهم و مغفولی را به همراه دارد: مشروعیت. توضیح آنکه کوپرسون پژوهش خود را به ساختار روایت حدیث در عصر عباسی اختصاص داده بود. در دورهی مورد بحث، آثار روند جعل و تعدیل احادیث بهخوبی در عرصهی سیاست و اجتماع آشکار شده بود و مفاهیم مندرج در احادیث به روشنی باعث تغییرات مهم اجتماعی و سیاسی میشدند. در چنین فضائی احادیث زمینهی خوبی برای مشروعیتزائی یک گروه خاص محسوب میشدند. باید توجه داشت که مفهوم مشروعیت، ساختاری انحصارگراتر از مفهوم وثاقت دارد. به دیگر سخن، در حالی که ممکن است چند طریق موثق از نقل یک حدیث وجود داشته باشد، تنها یک گونه از آن میان، مشروعیت خواهد داشت.
همین بحث مشروعیت در ساختارهای حدیثی ـ فقهی حنابله در تاریخنگاری وهابیت مطرح است. محمد بن عبدالوهاب قرائت خود را از اسلام، تنها قرائت مشروع از فقه حنبلی میدانست. او با اشارات فراوان به اقوال بزرگان حنبلی پیش از خود در صدد اشاره به همین مفهوم بود. بر همین مبنا و در راستای تاکید بر ردیات درون گفتمانی اهل سنت بر اندیشههای ابن عبداالوهاب، که پیش از این بدان اشاره کردیم، جایگاه علمای حنبلی معاصر ابن عبدالوهاب در شبه جزیره عربی بسیار حائز اهمیت و تاثیر است. یکی از چهرههای برجسته در این گروه محمد بن عبدالله بن حُمید و کتابش السحب الوابله فی ضرائح الحنابله است.
اثر ابن حُمید دریچهای تازه بر سنت فقهی حنابله میگشاید و از زمینههای غنی این سنت در شبه جزیره سخن میگوید که در زمان نگارش اثر به صورت جدی تحت تاثیر قرائت خاص وهابیان قرار گرفته بود. پیش از این نیز تلاشهای متعددی از سوی محققان همسو با وهابیت انجام شده بود تا تمامی علمای سلفی یا حنبلی حجاز، شامات و شمال آفریقا را از زمان آغاز دعوت ابن عبدالوهاب به بعد، وهابی تلقی کنند.[6] دو تلاش محققانه و ارزشمند در مقابله با شکلگیری این سنت فکری، که وهابیان در پی گسترش آن در مجامع علمی بودند، شکل گرفتهاست: اول پژوهش مهم مایکل کوک در بررسی روند تسلط وهابیان بر نجد[7] و دیگری مقاله جان وُل در شناخت و تحلیل مواضع حنابله غیر وهابی شام در قرن دوازدهم هجری.[8] نتیجهی این دو پژوهش، که با ممارست بسیار بر مبنای منابع دست اول و بیطرف انجام شده است، بر یک حقیقت واحد تاکید داشت: پذیرش حداقلی قرائت خاص وهابیت در میان همفکران حنبلی و همشهریان نجدی محمد بن عبدالوهاب. این در حالیست که مورخین وهابی بسیار تلاش میکنند تا، از لحاظ تاریخی و با اتکا به آمار و اطلاعات، ثابت کنند که خیزش جمعیتی و علمی مردمان نجد که از قرن دهم هجری آغاز شده بود، به دعوت فراگیر ابن عبدالوهاب ختم شده است. در این راستا ادعا میشود که تمامی بومیان نجد و نیز اهالی علم و فقه از دیگر نقاط جهان اسلام(حنابله) از این پدیدهی میمون استقبال کرده و آن را با آغوش باز پذیرفتهاند.[9] بررسی نظرات فقهای بزرگ حنبلی مخالف با اندیشههای محمدبن عبدالوهاب، ضمن ارائهی تصویر تازهای از فضای فکری شبه جزیره عربی در آستانه دعوت وهابی، شواهد متعددی نیز برای رد فرضیات مورخان سعودی در اختیار ما قرار میدهد.
پژوهش حاضر که حول شخصیت و جایگاه محمد بن عبدالله بن حُمید شکل گرفته در پی آن است که ضمن بررسی جوانب فقهی ـ کلامی مخالفان وهابیت، نیمنگاهی به زمینهها و عوامل شکلگیری جریان علمای ضد وهابی درون نجد، در طول دولت دوم سعودی(1309 ـ 1256) ارائه و رویکردی تازه به فضای تاریخی ـ فرهنگی نجد پس از حمله محمدعلی پاشا را طراحی کند. در این راستا، ابتدا توضیحاتی درباب فضای تاریخی موجود در جامعهی نجد پس از حملهی محمدعلی پاشا به حجاز ارائه و پس از آن به تحلیل دقیق مطالب ابن حمید و تصویر وهابیان در آن پرداخته میشود.
***
دعوت وهابی در دولت دوم سعودی (1309 ـ 1256)
در قرن دوازدهم هجری مردم ساکن در فلات مرکزی شبه جزیرهی عربی در شهرهای کوچک و معدودی متمرکز بودند که امرا و والیان محلی بر آنها حکومت میکردند. در میان آن امراء، خاندان سعود چندین نسل بر درعیه و قرایای کوچک اطراف آن حکم رانده بود. محمد بن سعود در سال 1157 پیمان دوستی و همکاری با خطیب نوپای نجدی، محمد بن عبدالوهاب برقرار کرد. نتیجه چیزی نبود جز حمایت مذهبی و مشروعیت بخشی برای امیر سعودی و از سوی دیگر حمایت سیاسی و نظامی برای گسترش دعوت ابن عبدالوهاب، که میکوشید به زعم خود مفهوم اصیل توحید را که فراموش شده بود، احیاء کند. در چنین شرایط و قواعدی دولت اول سعودی بسط و گسترش یافت. در دهه اول قرن نوزدهم میلادی، قلمرو حکومت سعودی چنان گسترش یافت که علاوه بر بخش اعظم شبه جزیره عربی، به مرزهای سرزمینهای همجوار مانند شام و عراق تجاوز کرد که تاثیرات حملات و تهاجمات آنها بر شهرهایی چون حلب، بصره، بغداد و دمشق در تواریخ منعکس شده است. نیروی مصری تحت امر عثمانی در سال 1226 به عربستان حمله کردند و هفت سال پس از آن، در پی سقوط درعیه، طومار اولین دولت سعودی در هم پیچیده شد. امیر عبدالله بن سعود، دستگیر و به استانبول منتقل و در ملأعام اعدام شد. به همراه او شمار بسیاری از سران و صاحب منصبان سعودی و وهابی نیز به قاهره تبعید شدند. بسیاری از اعضای خاندان محمد بن عبدالوهاب(آل الشیخ) یا دستگیر و روانه قلمرو عثمانی شدند، و یا مجبور به فرار به نقاط دوردستی چون رأس الخیمه شدند.
در سال 1236 نیروهای مصری از نجد عقبنشینی کردند و سه سال بعد یکی از بازماندگان خاندان سعودی به نام ترکی به عبدالله در ریاض ـ شهری در چند کیلومتری جنوب درعیه ـ به قدرت رسید. در ادامه بازماندگان دیگر خاندان سعودی و همچنین علمای وهابی به مرکز قدرت نزدیک شدند و مناصب و جایگاههای حکومت سابق را احیاء کردند. ترکی نیز در این میان لقب «احیاگر قدرت سعودی و بنیانگذار دولت دوم» را از آن خود کرد؛ اما عمر حکومت وی سه سال بیشتر نپائید و یکی از خویشاوندانش او را ترور کرد و فرزندش فیصل بن ترکی جای پدر را گرفت. مصریان تحت امر عثمانی با مشاهده قدرتگیری مجدد آل سعود، دومین حملهی خود را به نجد ترتیب دادند، فیصل را دستگیر و به قاهره تبعید کردند. وی توانست سه سال بعد از خروج سپاه عثمانی از مصر در سال 1240 به قدرت بازگردد و با برقراری روابط حسنه و پرداخت مبالغ هنگفتی به امپراطوری عثمانی به عنوان خراج، حاشیه نسبتاً امنی برای حکومت خویش فراهم کند که تا زمان مرگش در سال 1273 ادامه یافت؛ اما پس از مرگ او درگیری و رقابتهای خونین فرزندانش بر سرجانشینی، دولت دوم سعودی را چنان ضعیف کرد که آل رشید، یکی از حکام محلی همسایه که وامدار وخراجگذار اسلاف سعودی آنان بود، بهراحتی در سال 1309 ریاض را فتح کرد و به عمر دولت دوم سعودی خاتمه داد. تسلط آلرشید بر نجد هشت سال بیشتر نپائید و عبدالعزیز بن عبدالرحمن ابن سعود توانست در سال 1317 تسلط آل سعود بر شبه جزیرهی عربی را إحیا کند و دولت سوم سعودی را تشکیل دهد که تا روزگار حاضر پابرجا مانده است.
اندیشه وهابی در ذات و ماهیت خود، مبانی غیرقابل تغییر و سختگیرانهای داشت که در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی کاملا غیر قابل تعامل و رایزنی بهحساب میآمد. استقرار دولت دوم سعودی در نجد منجر به فرار علمای مخالف با وهابیت، به سرزمینهای دورتری همچون استان قصیم در شمال نجد شده بود. در توضیح این تجمع فراگیر در مرکز استان قصیم، شهر عُنَیزه، باید گفت تمام عواملی که باعث پیشرفت و بسط دعوت وهابی در دیگر بلاد نجدی شد، در عنیزه نتیجه عکس داد و به نوعی فضای بسیار مناسبی را برای مخالفان و منتقدان وهابیت مهیا ساخت. در بُعد سیاسی باید به استقلال نسبی این شهر نسبت به دیگر بلاد نجد اشاره کرد که از سیاست خاص امرای عنیزه در همراهی و اتحاد با شهر همسایه، بُرَیده، برای استقبال نکردن از دعوت وهابی نشأت میگرفت. در ثانی اهالی قصیم در مقام مقایسه با دیگر شهرهای نجد، ارتباط قویتری با قلمرو عثمانی داشتند و این عامل درکنار فاصلهی دور آنها از مرکز قدرت وهابی و حضور بر شاهراه اقتصادی منطقه و عبور بخش عظیمی از حاجیان از این شهر نوعی مصونیت سیاسی و خودبسندگی اقتصادی را برای آنها به ارمغان میآورد.[10] ثالثاً نظام مذهبی و فقهی حاکم در قصیم، هیچگاه کاملا وهابی نشد و در عوض بر سنت دیرپا و مستقل خود، که تا قرن سیزدهم نیز تداوم داشت، پافشاری کرد. شرایط کلی سیاسی، اقتصادی و سنت علمی این منطقه، آن را بستری مناسب برای شکلگیری اعتراض و مخالفت با حکومت سعودی کرده بود.
دولت دوم سعودی به دلیل ضعف قابل توجه در اداره و استیلا بر مناطق، نمیتوانست حامی مناسبی برای علمای وهابی باشد. فعالیتهای ضد وهابی علمای مخالف، با مرکزیت یافتن در شهرهای عُنَیزه و زبیر در شمال نجد، که حوزهی نفوذ امرای رقیب آل رشید بود، ضربات مهمی بر پیکر وهابیت وارد آورد. در زبیر، محمد بن علی بن سلّوم(م.1246) به همراه ابراهیم بن جدید، از شاگردان مطرح محمد ابن فیروز(م.1216)، از معاصران ابن عبدالوهاب بودند.[11] ارتباط پیوستهی علمای زبیر و عنیزه که در ابتدا توسط خاندان بازرگان و ثروتمند بسام و با نقش پررنگ عبدالله بن عبدالرحمن بسام(م.1325) ایجاد شد، جبههی فعالیتهای ضد وهابی شمال نجد را تشکیل میداد.[12] پس از ابن سلوم سه تن از شاگردان او، محمد بن ابراهیم عریکان(م.1280)، عبدالله بن فائز بن منصور أباالخیل(م.1251) و عبدالوهاب بن محمد بن حمیدان بن ترکی(م.1256)، از مهمترین عاملان مقابله با وهابیت بودند. در این میان محمد بن حُمَید و داوود بن جرجیس نقشبندی از آن جنبه که در ابتدا شاگرد علمای وهابی بودند و بعدها به مخالفان آنها تبدیل شدند، وجهه پراهمیتتری یافتهاند.
محمد بن عبدالله حُمید
محمد بن حمید در سال 1236 در شهر عنیزه متولد شد. خاندان مادری وی آل تُرکی، عشیرهای علمپرور در عنیزه بود که دو تن از مخالفین برجسته وهابیت نیز از آن برآمدند.[13] محمد بن حمید، برخلاف سنت خانوادگیاش، در ابتدا به عقاید وهابیت جذب شده بود. او با شور و شوق فراوانی در محضر درس دو شیخ وهابی حاضر میشد و از آنان درس میآموخت.[14] دیری نگذشت که ابنحمید به تبع رسم علماندوزان آن زمان نجد، راه حجاز و شامات را در پیش گرفت. او در مکه، در حاشیهی آشنایی با یکی علمای برجستهی ضد وهابی[15] بهشکلی غیر مستقیم درگیر منازعهی کلامی علمای وهابی بر سر ارزشمندی فقهی قصیده البرده، منظومهای صوفیانه در مدح پیامبر(ص)، شد.[16] ابن حمید در اثنای حضور در مکه به دلیل زمینههای خاندانی مشخص و حضور در محافل ضد وهابی مکه که روابط خوبی با والی عثمانی داشتند، به سمت مفتی حنابله در مکه منصوب شد. عوامل متعددی در این انتصاب موثر بود: اولاً موطن وی عنیزه که سابقه طولانی در دشمنی با عقاید وهابیت داشت، ثانیا انتساب وی به خاندان ترکی که در ضدیت با وهابیت شهیر بودند، ثالثا سفرهای متعدد وی به عراق، شام و حجاز که زمینه را برای آموزش تحت نظر علمای حنبلی ضد وهابی فراهم کرده بود. اساسا همین ارتباطات گسترده با حنابله مناطق متعدد، ابن حمید را به فکر نگارش اثر طبقاتنگاری ارزشمند سحب الوابله انداخت.
السحب الوابله فی ضرائح الحنابله
وجه اهمیت شخصیت و جایگاه ویژهی ابنحُمید برای محققان تاریخ شبه جزیرهی عربی، اثر تراجمنگاری مهم وی در معرفی علمای حنبلی شبه جزیره از قرن دهم هجری به بعد است.[17] در واقع این اثر ذیلیست بر اثر ابن رجب که همو نیز ذیلی بر اثر ابن ابییعلی محسوب میشود. السحب الوابله مشتمل بر 843 مدخل است که بازهی زمانی 500 سالهای را تحت پوشش قرار میدهد(1291 ـ 750). یکی از نوآوریهای ابن حمید در عرصه نگارش کتابش، مرتب کردن صاحبان تراجم بر حسب حروف الفباست.[18] بدنهی اصلی اطلاعات وی در نگارش این کتاب را منابع دست اولی تشکیل میدهند که او در سفرهای متعدد به شام و مصر بدانها دسترسی داشته و یا خود افراد را بیواسطه ملاقات کرده است. یکی از ویژگیهای مهم اثر ابن حمید این است که دغدغهی وی فارغ از جمعآوری تراجم علمای حنبلی، تاکید بر رویکردهای معارض با وهابیت نیز بوده است. به دیگر سخن، او در توضیحاتی که در زندگینامهی هریک از این علما جمعآوری کرده، به نظرات یا آرائی اشاره نموده است که در واقع شاهدی برای انحراف عقاید وهابی از متن فقه حنبلی محسوب میشود. او در بازهی حساس آغاز قرن دوازدهم هجری، به شرححال 24 تن از حنابله ضد وهابی پرداخته، در حالی که در کل کتاب تنها از چهار تن عالم وهابی یاد کرده است. جالب اینجاست که از این 24 تن، 21 نفر از شهر زبیر در جنوب عراق هستند که پایگاه مهمی برای تمرکز علمای ضد وهابی در شبه جزیره محسوب میشد.[19]
بررسی دقیقتر اثر ابنحمید با گونهی تقریبا مشابه وهابی آن، یعنی عثمان بن بشر(م.1288)، نگارندهی کتاب عنوان المجد فی تاریخ النجد، حاوی نکات متعددیست. ابن بشر یکی از اولین تاریخنگاران وهابیست، که ذیل وقایع هر سال، فهرستی از نام علمای وهابی متوفی در آن را شرح داده است.[20] فهرست علمای موجود در این دو کتاب اطلاعات قابل توجهی بهدست میدهد. هیچیک از علمای وهابی مورد اشاره در اثر ابنبشر، در کتاب ابن حمید مدخل مجزا و مستقلی ندارند. حتی شخص ابن عبدالوهاب نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما در چندین موضع از او بهعنوان بدعتآور و مشرک یاد شده است.[21] همچنین هیچ اثری از نوادگان ابن عبدالوهاب، که تحت عنوان آلالشیخ شهرت داشتند و همگی قاضی، عالم دینی یا مفتی بودند، در اثر ابن حمید یافت نمیشود؛ چراکه وی آنها را محرّف فقه حنبلی معرفی کرده است.[22] بهدیگر سخن یکی از اهرمهای ابن حمید در روش مبارزه غیرمستقیم وی با وهابیان، بیتوجهی و انکار ایشان در نگارش چنین اثر مهم و گرانسنگیست. او در این روش بسیار موفق بود؛ چراکه علمای وهابی، در عین عدم توانایی انکار فضل و جایگاه علمی ابن حمید و ارزشمندی اثرش، دائما به این گزینش خاص او از علمای شبه جزیره انتقاد کردهاند.[23]
حنابله غیر وهابی شبه جزیره عربی
تصویر حنابلهی غیر وهابی شبه جزیره عربی، که از تراجم مندرج در سحب الوابله بر میآید، برخلاف قرائت خاص وهابیان، بسیار تحت تاثیر گرایشهای صوفیانه (کرامات) است. ابن حمید در این راستا از قدیمیترین عالم حنبلی نجدی، احمد بن یحیی بن عطوه(م.948)، یاد کرده است که به دمشق رفته و تحت تاثیر گرایشهای صوفیانه رشد و تعالی یافته است. ابن حمید در شرح فضائل او میآورد: «العارف بالله تعالی ذی الکرامات الظاهره، و الآیات الباهره، الذی فتح الله به مقفلات القلوب، و کشف به معضلات الکروب».[24] تاکید ویژه ابن حمید بر کرامات صوفیانه در شرح حالی که از زید بن خطاب و کرامات او ارائه میکند کاملا آشکار است. او زید به خطاب را نخستین نجدیای میداند که از وی کرامات و غرائب صوفیانه آشکار شده است. توجه ویژهی ابن حمید به زید بن خطاب را باید در مخالفت او با وهابیت ریشهیابی کرد. همانطور که میدانیم ابن عبدالوهاب در آغاز دعوت خویش در زادگاهش، عیینه، به سه کار مهم دست زد که یکی از آنها تخریب بارگاه زید بن خطاب در ناحیه جُبَیله بود که مردم نجد برای اهدای نذورات در آن تجمع میکردند.[25] اساسا میتوان توجه ویژهی ابن حمید به کرامات و اعمال صوفیانه را در پرتو مخالفت او با اندیشههای وهابیت تعبیر و تفسیر نمود. از دیگر موارد اشاره جدی او به بحث کرامات صوفیانه، در ترجمهی جدّ بزرگش حُمیدان بن ترکی نمایان شده است. جایی که حمیدان، درحالی که هیچ نشانی از مریضی و مرگ در او دیده نمیشود، از تاریخ و زمان دقیق مرگ خود خبر میدهد و وصایای لازمه را به فرزندان خویش ابلاغ میکند.[26]
پس از اشاره به ویژگی اول تصویر حنابله غیر وهابی در اثر ابن حمید، باید به ویژگی دوم یعنی بُعد فرامنطقهای این فقها و صاحبان تراجم اشاره کرد. ابن حمید در این رویکرد تلاش کرده است که انزوای وهابیان را دلیلی بر عدم مقبولیت آرائشان قلمداد کند و در مقابل به سفرهای متعدد حنابلهی ضد وهابی، میزان پذیرش بالای آنها در اقصی نقاط جهان اسلام و ارتباط وثیق و گستردهی آنها با یکدیگر پرداخته است. حنابله زبیر و بصره، بهعنوان دو مرکز مهم ضد وهابی شمال شبه جزیرهف نجدیانی بودند که به مصر و شام سفر میکردند.[27] ویژگی مهم دیگری که ابن حمید، از رهگذر اشاره به سابقهی سفرهای علماندوزانهی حنابله ضد وهابی، به دنبال اثبات آنست پشتوانهی علمی و پژوهشی آنها در مقایسه با وهابیان است. توضیح آنکه ابن حمید با اشاره به روابط گسترده و دائمی علمای حنبلی سراسر جهان اسلام و اشتراک جدی آنها در مخالفت با وهابیت، میکوشد اولا به انزوای فکری وهابیان اشاره کند و ثانیاً تفکر خود را مستظهر به اکثریت فقهای اقصی نقاط بلاد اسلامی معرفی کند. در این راستا توجه ویژهی او به عبدالله بن محمد بن فیروز تمیمی احسائی(1216 ـ 1142) حائز نکات مهمیست.
ابنحمید، عبدالله بن فیروز را اسوهی فقهای حنبلی و طلایهدار مخالفت با محمد بن عبدالوهاب معرفی کرده است. ابن حمید کوشیده است با درج مواردی همچون غرائب و کرامات عرفانی، که در ابتدای زندگی وی رخ داده، ناتوانی جسمی، شجاعت علمی، معجزهای که جانش را نجات داده است و برجستگی او در مقابله با وهابیان، چهرهای فرا ـ انسان و قهرمانانه از وی ترسیم کند.[28] ابن فیروز از شاگردان محمد بن عفالق احسائی یکی از چهرههای برجسته مخالفت با محمدبن عبدالوهاب در اثناء نشر دعوتش محسوب میشد و وهابیان او را یکی از سرسختترین دشمنان خود میانگاشتند. ابن فیروز در مدت اقامتش در احساء، نامهای به سلطان عبدالحمید عثمانی نگاشت و او را از خطر «خوارج نجدی» مطلع ساخت؛ اما سپاه ارسالی سلطان عثمانی از عراق فراتر نرفت و طرح ابن فیروز ناکام ماند. بههمین دلیل ابن فیروز و همراهانش به بصره گریختند. به این ترتیب جنوب عراق به محل تمرکز مخالفان وهابیت تبدیل شد. از میان شاگردان متعدد ابن فیروز، محمد بن سلوم و ابراهیم بن جدید رسالات متعددی در رد وهابیت نگاشتند و تحرکات متعددی را از خود نشان دادند.[29]
تلاش ابن حمید، برای به تصویر کشیدن فعالیتهای حنابله غیر وهابی شبه جزیره، تنها بر ابن فیروز خلاصه نمیشود. شخصیت دیگری که ابن حمید توجه زیادی به شأن و جایگاهش مصروف داشته است، عبدالله بن فائز بن منصور اباالخیل(1251 ـ 1200) است.[30] اباالخیل نیز، همچون ابن حمید، شاگرد دو تن از فقهای مشهور حنبلی حجاز، محمد الهُدیبی و شیخ عیسی بن محمد بود که هر دو اصالتا زبیری بودند. اباالخیل یکی از طلایهداران مخالفت با وهابیت در قلب شبه جزیره محسوب میشد. او دربازگشت به عنیزه که همزمان با قدرتگیری امیر ترکی سعودی بود، از ضعف علمای حنبلی در برابر خطر عقاید وهابی آگاه شد و طی نامهای به محمد بن سلّوم از او تقاضای کمک و یاری کرد. تحرکات اباالخیل منجر به تبعیدش به حجاز شد؛ اما اندکی پس از ترور امیر ترکی و استقلال عنیزه از ریاض مردم شهر از او خواستند که به عنیزه بازگردد. زمینهسازیهای اباالخیل در عنیزه به فعالیت برادرزادهاش، محمد بن ابراهیم بن عُرَیکان(م.1270)، ختم شد که آخرین نمایندهی حنابله سرشناس ضد وهابی در اثر ابن حمید است.[31] عریکان که برآمده محضر درس عمویش اباالخیل بود پس از گذراندن مراحل اولیهی تحصیل به حجاز رفت و در آنجا با محمد السنوسی دیدار کرد. تاثیر عریکان در پیشرفت حرکت سنوسیه یکی از زمینههای تحقیق و بررسی دربارهی پیوند این دو حوزهی علمی در جهان اسلام است.
تصویر وهابیان در سحب الوابلهی ابن حُمید
پیش از این نیز اشاره کردیم که گرچه ابن حمید مدخلی مستقل از کتابش را به محمد بن عبدالوهاب یا نوادگان و پیروانش اختصاص نداده و آنها را جزء حنبلیانِ شایستهی ذکر نام و یاد قلمداد نکرده است؛ اما در جایجای کتاب اثرات تفکر وهابی و مخالفت با آن را میتوان دید. این اثرات را میتوان به سه دستهی عمده تقسیم کرد: 1) شرح حال اعضای خاندان محمد بن عبدالوهاب (آل مشرف) که با او مخالف بودند: پدر، برادر و نوهاش. 2) شرح مواضعی که وهابیان قصد ترور مخالفان خویش را داشتهاند یا حداقل ابن حمید اینطور فرض میکرده است و 3) اشاره به وهابیان مخلصی که گرچه نهایت تعصب و اعتقاد را به مبانی اندیشهی ابن عبدالوهاب داشتند؛ اما در زمینهی تبلیغ و مجادلات کلامی بهغایت ضعیف و ناتوان بودهاند.
ابن حمید در مطالب گروه نخست، دشمنی خود را به وهابیت از طریق تبیین فضائل و جایگاه والای علمای غیر وهابی آل مشرف نشان داده است. طبق مطالعهای که محقق سعودی عبدالله المطوع انجام داده است، پیش از تولد محمد بن عبدالوهاب، ده تن از آل مشرف جزء علمای برجسته و مورد رجوع نجد بودهاند.[32] آل مشرف در مناطق عشیقر و عیینه نفوذ داشتند، که پیش از ظهور ابن عبدالوهاب، جزء مراکز مهم علمی نجد محسوب میشدند. ابن حمید به جد ابن عبدالوهاب، سلیمان بن علی(م.1079)، پرداخته و او را یکی از علمای پیشرو نجدی و صاحب رسالهی فقهی مهمی در حج دانسته است.[33]
اما حملهی جدی ابن حمید بر شخص ابن عبدالوهاب در شرح حال دو تن از صاحبان تراجم در سحب الوابله آشکار میشود: عبدالوهاب بن سلیمان، پدر شیخ محمد ابن عبدالوهاب، و عبدالعزیز بن حماد بن ابراهیم . ابن حمید در نخستین ترجمهی مورد بحث، از نارضایتی پدر ابن عبدالوهاب نسبت به عدم پایبندی وی به مطالعهی آثار فقهی پیشینیان انتقاد کرده و عقاید و آراء وی را بهکلی مردود دانسته و آن را ناشی از ضعف در مطالعه فقه عنوان کرده است. ابن حمید در همین اثناء از مخالفتهای سلیمان بن عبدالوهاب با اندیشههای برادرش سخن گفته و او را بهعنوان نخستین ردیه نویس بر آراء ابن عبدالوهاب ستوده است.[34] عبدالعزیز بن حماد بن ابراهیم فرد دیگریست که در سنوات پایانی دولت اول سعودی به یکی از مخالفان مشهور وهابیت تبدیل شد. جالب اینجاست که محمدبن عبدالوهاب جدّ مادری وی محسوب میشده است.[35]
شیوهی مخالفت و ضدیت ابن حمید با جریان وهابیت، شباهت زیادی با آثار و افکار استاد مشهورش، احمد زینی دحلان، دارد که با نگارش رسالاتی در رد وهابیت، کوشید زمینههای واقعی و مشروع فقاهت اهل سنت را تبیین کند.[36] دحلان با تاکید بر احکام بدعتگذار وهابیان، در ممنوعیت زیارت قبر پیامبر(ص) و اهدای نذورات، رویکرد تازهای را در مخالفت با اندیشه وهابیت گشود. ابن حمید در بیان مخالفتهایش با وهابیت، دقیقا راه استادش را طی کرده است. فیالمثل ابن حمید، در شرح حال سلیمان بن عبدالوهاب، از تلاش شیخ محمد بن عبدالوهاب برای ترور برادر خویش و مأمور ساختن یک نفر مزدور سخن گفته است. همین مساله را در آثار دحلان نیز میتوان یافت.[37] همچنین میتوان اشتراک عقاید دحلان و ابن حمید را در غیر حنبلی دانستن عقاید ابن عبدالوهاب مشاهده کرد. عملاً ابن حمید با نگارش اثرش، سحب الوابله، شواهد تاریخی مسیری را فراهم کرد که پیش از او استادش، احمد زینی دحلان، مسائل کلامی ـ فقهی آنرا مطرح کرده بود. تلاشی که میکوشید ادعای وهابیان در انتساب و ارائهی قرائت صحیح از فقه حنبلی را باطل سازد کند.
[1] . ابوعمر و عثمان بن عبدالرحمن شهروزی (ابن الصلاح)، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث (چاپ اول: بیروت، دارالفکر، 1418ه ، ص 238. بنگرید به نعمت الله صفری فروشانی، «فصلی در تاریخ نگاری طبقات اسلامی»، ماهنامه تاریخ اسلام، ش 4
[2]. عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف (چاپ دوم: المدینة المنورة، المکتبة العلمیه، 1392ه) ج 2، ص 381
[3]. فرانتز روزنتال، تاریخ تاریخنگاری در اسلام، ترجمه اسدالله آزاد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1365، ص111
[4]. George Makdisi, “Tabaqat – Biography: Law and Orthodoxy in Classical Islam”, Islamic Studies, 32 (1993), pp.371-396
[5]. Michael Cooperson, Classical Arabic Biography: The Heirs of the Prophet in the Age of al-Ma’mun, Cambridge, 2000, p.188.
[6]. Uwaidah M. Al-Juhany, Najd before the Salafi Reform Movement: Social, Political and Religious Conditions during the Three Centuries Preceding the Rise of the Saudi State (Ithaca Press in association with the King Abdul-Aziz Foundation for Research and Archives: Reading and Riyadh, 2002)
برای شرح تلاشهای مورخان وهابی در این عرصه بنگرید به : محمدحسین رفیعی، «نگاهی به یکی از اسناد به جا مانده از فتح مکه توسط وهابیان»، چاپ شده در جشننامه محمدعلی مهدویراد، بهکوشش رسول جعفریان، قم، نشر مورخ، 255-258
[7]. مایکل کوک، بسط و گسترش دولت سعودی اول: محدوده وشم، ترجمه محمد حسین رفیعی، پیام بهارستان،1390، شماره 13، ص 451-488؛ در همین راستا بنگرید فصل مربوط به «حنبلیان نجد» در مایکل کوک، امر بمعروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، ترجمه احمد نمایی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1384، ج1، ص 279-320
[8]. جان وُل، حنابله غیروهابی شام در قرن دوازدهم هجری، ترجمه محمدحسین رفیعی، پیام بهارستان،1391، ش 15
[9]. در راستای خیزش علمی موجود در نجد که مورد ادعای محققان وهابی ست بنگرید به: می بنت عبدالعزیز عیسی، الحیاة العلمیه فی نجد منذ قیام دعوة الشیخ محمدبن عبدالوهاب و حتی نهایة الدولة السعودیة الأولی، إصدارات دارة الملک عبدالعزیز، ریاض، 1417؛ نیز :
Abdullah al-Mutawwa, The Ulema of Najd from Sixteenth century to the Mid-Eighteenth Century’, PhD dissertation, UCLA, 1989.
[10]. برای وضعیت تجاری و نقش آن در حج بنگرید به محمد بن عیدالله السلمان، الاحوال السیاسیة فی القصیم فی عهد الدولة السعودیة الثانیة،1238-1309، عنیزه،1407/1987؛ صص 338-344 و 348-349؛ عبدالعزیز عبدالغنی ابراهیم، نجدیون وراء الحدود: العقیلة،1705-1959، لندن،1991،ص 9و47. برای مطالعه درباب فعالیت های اقتصادی مهم ترین خاندان عنیزه بنگرید به : البسام، 2/450،495،528 و 4/426 و نیز؛
Charles Doughty, Travels, 2:376-390. Hala Fattah, the Politics of Regional Trade: Iraq, Arabia, and the Gulf, 1745-1900 (Albany: SUNY, 1997).
[11]. بسام، علماء النجد خلال ثمانیة قرون، 6/235-245؛1/423-427؛ ابن حُمید، سحب الوابله،3/969-980
[12]. بسام، همان،1/528-532؛
David Commins, Wahhabi mission and Saudi Arabia, IB Tauris, 2009,p.54
[13]. یکی از این افراد عبدالوهاب بن محمد(م.1256)، نگارندهی تاریخ نجد است که در سراسر کتاب خویش به ابن عبدالوهاب و آموزههای وی اعتراض کرده است. فی المثل درباب وقایع سال 1150، وقتی از ظهور ابن عبدالوهاب سخن میگوید او را به عیینه-درهای که مسلیمه کذاب در آن ظهور کرد- منتسب میدارد و با این مشابهت به خوبی ابن عبدالوهاب را کذاب معرفی میکند. او در تمام کتاب خویش، انتقادات سلیمان بن عبدالوهاب، برادر مبدع فرقه وهابیت را تکرار کرده است.
[14]. جالب اینجاست که ابن حمید علی رغم مخالفت با عقاید این دو شیخ در زمان نگارش سحب الوابله، ترجمهی آن دو تن را ذکر کرده و از آنان به نیکی یاد کرده است، عبدالله بن صالح العثیمین، مقدمه السحب الوابله، ج1، ص24
[15]. درباب استاد مکی وی، احمد زینی دحلان بنگرید به مقدمهی سحب الوابله، ج1، ص 33؛ نیز درباب استاد دمشقی ابن حمید، حسن الشطی بنگرید به همانجا، ص41؛ درباب مخالفت حسن الشطی با دعوت وهابی بنگرید به عبدالعزیز بن محمد بن علی العبداللطیف، دعوی المناوئین لدعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب: عرض و نقد، ریاض، 1981، ص 53، 143
[16]. ابن حمید رسالهای در دفاع از وجاهت این قصیده نگاشت که هم اکنون موجود نیست، اما میتوان اصل مفاد آن را در ردیهای که عبدالرحمن بن حسن آل شیخ نگاشته مشاهده کرد. بیان المحجه فی الرد علی اللجه، در مجموعه الرسائل و المسائل النجدیه، طبع رشید رضا، 4 جلد، ریاض 1416، ج4، ص223؛ استاد پیشین ابن حمید، عبدالله بن عبدالرحمن بن ابابطین نیز ردیهای نگاشته که در مجموعه زیر قابل دستیابیست: علی بن محمد بن عبدالله العجلان، الشیخ العلامه عبدالله بن عبدالرحمن ابوبطین، ریاض 2001، ص 359
[17]. Hafsi Ibrahim, ‘Recherches sur le genre ‘tabaqat’ dans la litterature arabe’, Arabica xxiv (1977), pp. 24–26; Makdisi, George, ‘Tabaqat-Biography: Law and orthodoxy in classical Islam’, Islamic Studies xxxii (1993), p. 388
[18]. بنگرید به مقدمهی عبدالله بن صالح العثیمین بر السحب الوابله، ج1، ص 78
[19]. برای جایگاه تاریخ زبیر در مخالفت با جریان وهابی بنگرید به : محمد بن خلیفه نبهانی، التحفه النبهانیه فی تاریخ الجزیره العربیه، بیروت، 1986، ص224؛ عبدالعزیز ابراهیم، النجدیون وراء الحدود: العقیله، 1705-1950، لندن، 1991، صص 7، 40، 50
[20]. عثمان بن بشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، 2 جلد، ریاض، بیتا. برای قضات و علمای عهد سعود بن عبدالعزیز بنگرید به: ج1، ص 177؛ برای عهد ترکی بن عبدالله، ج2،ص32-62
[21]. نمونههایی از این عناوین عبارتند از: «مبتدع العارض»، سحب الوابله، ج2، ص543؛ «طاغیة العارض»، همان، ج2، ص670؛ «بدعت اهل العارض المارقین»، السحب الوابله، ج3، ص979.
[22]. برای شرح حال آل الشیخ در دولت دوم سعودی بنگرید به ابن بشر، ج2، ص19 به بعد
[23]. بنگرید به مقدمه عبدالله بن صالح العثیمین، بر سحب الوابله، ج1، ص 56-70
[24]. ابن حمید، السحب الوابله، ج1، ص 275؛ شروح محققان وهابی این کتاب و موضعگیریهای ضد صوفیانه آنها ذیل این مطالب نیز در خور توجه است.
[25]. این عمل افراطی ابن عبدالوهاب تا سالها یکی از وجوه انتقاد جدی مخالفان را تشکیل می داد. یکی از اصلی ترین مخالفان این اقدام، سلیمان بن سحمان بود بنگرید به عبدالله بن صالح العثیمین، «مواقف سلیمان بن سحمان من دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب» در بحوث و تعلیقات فی تاریخ مملکة العربیة السعودیة، ریاض، 1974،ص26
[26]. ابن حمید، السحب الوابله، ج1، ص 382؛ برای پیشگویی های صوفیانهی مشابه بنگرید به ترجمه محمد بن سیف عتیقی، ج3، ص921؛ برای دیگر اشارات به جنبههای کرامتی و صوفیانهی علمای حنبلی بنگرید به ترجمه محمد بن فیروز؛ ج3، ص979
[27]. برخی مثالها در این باب عبارتند از : ابراهیم بن جدید زبیری، السحب الوابله، ج1، ص71؛ عبدالجبار بصری، سحب الوابله، ج2، ص443؛ غنام بن محمد، سحب الوابله، ج2، ص811.
[28]. ولد فی مدینه الأحسا و نشأ بها و کُفّ بصره بالجدری و هو ابن ثلاث سنین... و وضع الله فیه من سرعة الفهم و قوة الإدراک و بطء النسیان و شدة الرغبة و الفتوح الباطنة و الظاهرة مایتعجب منه فحفظ کثیراً من الکتب... و شیئاً لم أتحقق تعیینه بل سعمتُ من بعض صلحاء أنّه کان یحضر درسه فی البصره و هو یُملی «صحیح البخاری» بأسانیده من حفظه و هذا فی عصرنا مستغربٌ جداً... فوضع الله له القبول فی اقطار الارض، و کاتبه علماء الآفاق من البلاد الشاسعه بالأسئله و المدائح و طلب الإجازات و الدعاء... ، ابن حمید، سحب الوابله، ج3،ص973-976
[29].ابن حمید، سحب الوابله، ج1،ص71 و ج3،ص1007؛ برای پاسخهای علمای وهابی به تحرکات این دو تن بنگرید به عبدالرحمن بن حسن آل شیخ، المقامات، بی تا، بی جا، ص5
[30]. ابن حمید، سحب الوابله، ج2، ص676
[31]. همان، ج2، ص 833
[32]. Abdullah al-Mutawa, ‘Ulema of Najd’, pp.153-8, 280-6.
[33]. ابن حمید، سحب الوابله، ج2، ص413
[34]. همان، ج2، ص675؛ و نیز سلیمان بن عبدالوهاب، الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه، قاهره، 1987
[35]. ابن حمید، سحب الوابله، ج2،ص 689-694
[36]. احمد زینی دحلان، الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه، قاهره، بیتا؛ همو، خلاصة الکلام فی بیان أمراء البلد الحرام، قاهره، 1305
[37]. دحلان، الدرر السنیة، ص 137
پربازدید ها بیشتر ...
آثار و مقالهشناسی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
محمدرضا رهبریانسیدحسین مدرسی طباطبایی (متولد 1320 ش در قم) استاد و پژوهشگر علوم اسلامی، پس از تحصیلات جدید به حوزۀ
تاثیر افکار ابوالحسن ندوی در ایران
رسول جعفریانافکار دو تن از اندیشمندان شبه قاره در حوزه بررسی تمدن اسلامی و مواجهه آن با غرب، در ایران موثر بود.
منابع مشابه بیشتر ...
پارههای اسلامشناسی 8
محمد حسین رفیعیهشتمین قسمت پارههای اسلام شناسی به مرور مطالعات موجود درباره اسلام میپردازد
پارههای اسلام شناسی(5) اسلامشناسی در غرب (2): پاتریشیا کرونه و پایان شرقشناسی
محمد حسین رفیعیپاتریشیا کرونه یکی از اثرگذارترین چهرههای این عرصه بود و تا کنون انتقادات مهم و عمیقی به نظرات خاص
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
پارههای اسلامشناسی 8
محمد حسین رفیعیهشتمین قسمت پارههای اسلام شناسی به مرور مطالعات موجود درباره اسلام میپردازد
پارههای اسلام شناسی(5) اسلامشناسی در غرب (2): پاتریشیا کرونه و پایان شرقشناسی
محمد حسین رفیعیپاتریشیا کرونه یکی از اثرگذارترین چهرههای این عرصه بود و تا کنون انتقادات مهم و عمیقی به نظرات خاص
نظری یافت نشد.