برخی ناگفتهها دربارۀ فهرست شیخ منتجبالدین و معالم العلماء
خلاصه
راقم این سطور برای بهرهمندی بیشتر دانشپژوهان، برخی مطالب را برای تکمیل مباحث گفتهشده پیرامون فهرست شیخ منتجبالدین و نیز معالم العلماء ابن شهر آشوب، در قالب دو ناگفته تقدیم میدارد.اشاره
در کتاب جرعهای از دریا که مشتمل بر مجموعه مقالاتی از حضرت آیتالله شبیری زنجانی است، مقالهای مفید و محققانه با نام فهرست شیخ منتجبالدین در حجمی تقریباً مفصل (36 صفحه وزیری) به زیور طبع آراسته شده است. مقاله مذکور چنانکه خود مؤلف محترم تصریح کردهاند، در اصل به انگیزه دفع اشتباهاتی که از برخی از استادان فن دربارۀ فهرست شیخ منتجبالدین ابراز شده نگاشته شده است. از اینرو مشتمل بر تمام مباحث قابل طرح در مورد کتاب مذکور و مولف آن نیست. با این حال آنچه که حضرت آیتالله در دفع اشتباهات برخی از استادان فن نگاشتهاند، مهمترین مباحثِ دربارۀ فهرست شیخ منتجبالدین است و علاقمندان به این کتاب میتوانند مباحث دیگری را که در مقاله مورد اشاره به آنها پرداخته نشده است؛ از قبیل مشایخ و شاگردان شیخ منتجبالدین، مسافرتها و تألیفات وی را در مقدمهای که محققین کتاب فهرست شیخ منتجبالدین در ابتدای کتاب نگاشتهاند، به طور یکجا ملاحظه نمایند. اما مطالبی هم باقی میماند که نگارنده از استادان فن کسی را نمیشناسد که به آنها پرداخته باشد. از اینرو راقم این سطور برای بهرهمندی بیشتر دانشپژوهان، برخی از آنها را برای تکمیل مباحث گفتهشده پیرامون فهرست شیخ منتجبالدین و نیز معالم العلماء ابن شهر آشوب، در قالب دو ناگفته تقدیم میدارد.
ناگفته اول
ناگفته اول دربارۀ مؤلفینی است که شیخ منتجبالدین در ترجمهشان آنها را عنوان مؤلف یاد نکرده و کتابی را به آنها نسبت نداده است.
در مقاله حضرت آیتالله شبیری آمده است که: «ناگفته نماند که کتاب فهرست شیخ منتجبالدین اگرچه به منظور تذییل فهرست شیخ که مخصوص مؤلفین شیعه و ذکر مؤلفات آنها است تألیف شد، اما منتجبالدین از منظور اصلی غفلت کرده و تنها به مؤلفین اکتفا نکرده و از پانصدوچهلوچند تنی که در این کتاب ذکر کرده است، منحصراً به حدود یکصد تن از آنان تألیف کتابی را منسوب داشته است».[1]
شاید در ابتدا تصور شود رجالی که شیخ منتجبالدین آنها را ترجمه کرده است، ولی کتابی را به آنها نسبت نداده است و به مؤلفبودن آنها نیز اشارهای نکرده است، لابد هیچ یک مؤلف و صاحب کتاب نبودهاند و این دلیل نقصی متوجه فهرست منتجبالدین نیست، اما این مطلب درست نیست و عدۀ قابل توجهی از افراد مزبور مؤلف بودهاند. نام عدهای از ایشان که نگارنده به مؤلفبودن آنها پی برده است به شرح ذیل است:
- شمسالدین ابوالمفاخر بن محمد الرازی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «مداح آل رسول الله (صلوات الله و سلامه علیه و علیهم) صالح فاضل».[2]
ظاهراً این شخص با أبوالمفاخر الرازی که در الذریعه معاصر خاقانی شاعر (م 502) و سلطان غیاثالدین محمد بن ملکشاه سلجوقی (م 511) شمرده شده و دیوانی در شعر و کتابی با عنوان «مقتل الشهداء» به او نسبت داده شده[3] متحد است، چنانکه مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبائی محقق فهرست شیخ منتجبالدین به این مطلب جزم پیدا کرده و در پاورقی به دو کتاب مذکور از شیخ ابوالمفاخر رازی ارجاع داده است.[4]
- ثابت بن احمد بن عبدالوهاب الحلبی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه، صالح، قرأ علی الشیخ التقی رحمهما الله تعالی».[5]
این شخص به گمان قوی همان ابوالحسن ثابت بن اسلم بن عبدالوهاب الحلبی[6] است که در برخی از منابع اهل سنت گفته شده وی از علمای شیعه و از بزرگان علم نحو بوده و کتابی در تعلیل قرائت عاصم و اینکه قرائت عاصم قرائت قریش است تألیف کرده و در حدود سال 460 توسط اسماعیلیه در مصر مصلوب گشته است.[7]
- ابوعلی الحسن بن ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه، ثقة، عین، قراء علی والده جمیع تصانیفه، أخبرنا الوالد عنه رحمهم الله».[8]
این ابوعلی که فرزند شیخ طوسی بوده و تا سال 511 قمری زنده بوده است،[9] در معالم العلماء ترجمه شده و کتابی با نام «المرشد الی سبیل المتعبد» به او نسبت داده شده است.[10]
ممکن است برخی تصور کنند که این خیلی عجیب است که ابن شهر آشوب (م 588) در معالم العلماء نام کتاب ابوعلی طوسی را یادآور شده است، اما معاصر وی، یعنی شیخ منتجبالدین از این مطلب غفلت کرده است. اما ظاهراً این مطلب چندان هم عجیب نیست و از نمونههای دیگری که ذکر میشوند، این نکته به دست میآید که گویا ذکر نام تألیفات علمایی که شیخ منتجبالدین آنها را ترجمه کرده است، چندان برای وی مهم نبوده است.
- جمالالدین الحسین - خ الحسن - بن هبة الله بن رطبة السوراوی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه، صالح، وکان یروی عن الشیخ ابی علی الطوسی».[11]
ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان وی را از مصنفین شیعه دانسته و کنیۀ وی را ابوعبدالله و تاریخ وفات وی را رجب سال 579 قمری ذکر کرده است.[12]
شیخ حر عاملی در امل الامل یک مرتبه وی را با عنوان «جمال الدین الحسن بن هبة الله بن رطبة السوراوی» ترجمه کرده و گفته است: «کان فاضلاً فقیهاً عابداً، یروی عنه ابن ادریس، له کتب»[13] و بار دیگر وی را با عنوان «جمالالدین الحسین بن هبة الله بن رطبة السوداوی» ترجمه کرده و گفته است: «فقیه صالح، و کان روی عن الشیخ ابی علی الطوسی، قاله منتجبالدین».[14] واضح است که این دو یک نفرند و یا «حسن» مصحف «حسین» است و یا برعکس و احتمال اینکه یکی برادر دیگری باشد، ممکن ولی بعید است.
- السید ناصرالدین الحسن بن مهدی الحسنی - خ الحسینی - المامطیری. منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فاضل».[15]
صاحب الریاض در ذیل عنوان «السید بهاءالدین الحسن بن المهدی الحسینی المامطیری الطبرستانی» میگوید که: «شخص نامبرده فاضل عالم و جلیل است و من از تألیفات او رسالهای دیدهام با نام «رسالة الهنود فی اجابة دعوة ذوی العنود فی الحجج الاصولیة و الفروعیة» که آن را برای سلطان حسامالدوله أردشیر پادشاه طبرستان تألیف کرده است». سپس از شخص مورد بحث در فهرست منتجبالدین نام میبرد و میگوید: «به گمان من او همین سید - یعنی سیدبهاءالدین - است و اختلاف در لقب و غیر آن آسان است؛ زیرا ممکن است لقب او متعدد باشد و یا چیز دیگر مانند این و بزودی میآید [ترجمه] برادرش السیدبهاءالدین علی بن مهدی الحسینی المامطیری و اینکه او از علماء و فقهاء است، پس شاید لقب یکی از دو برادر به اشتباه بر دیگری اطلاق شده است».[16]
البته مرحوم آقابزرگ طهرانی در اتحاد دو عنوان مذکور ایجاد تشکیک میکند و آن را تنها محتمل میداند.[17]
- السید ابوطالب حمزة بن محمد بن عبدالله الجعفری. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه دین».[18]
این شخص را ابن عساکر با عنوان «حمزة بن محمد بن عبدالله بن محمد أبوطالب الجعفری الطوسی الصوفی» ترجمه و تاریخ وفات وی را به نقل از حاکم هرات ابوعبدالله الحسین بن محمد الکتبی سال 448 قمری ذکر کرده است.[19]
صاحب روضات الجنات در ضمن ترجمۀ ابویعلی حمزة بن عبدالعزیز الدیلمی ملقب به سلار کتابی با نام «تتمة الملخص» را به شخص مورد بحث با این عنوان نسبت میدهد: «السید ابوطالب حمزة بن محمد بن أحمد بن عبدالله الجعفری» و میگوید که وی نیز مانند سلار از شاگران مفید و سید مرتضی بوده است.[20] البته در صحت انتساب کتاب مذکور به سیدابوطالب جعفری تردیدهایی وجود دارد و معلوم نیست مستند صاحب روضات الجنات چه میباشد.
- ناصرالدین راشد بن [ابراهیم] البحرانی. شیخ منتجبالدین در ترجمۀ وی نگاشته است: «فقیه، دیّن، قراهاهنا علی مشائخ العراق و أقام مدة».[21]
مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبائی محقق فهرست شیخ منتجبالدین برای شخص مورد بحث در پاورقی ترجمه مفصلتری نگاشتهاند که خلاصۀ آن چنین است: «او ابو ابراهیم راشد بن ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن محمد بحرانی است که در سال 605 قمری از دنیا رفته است. وی دارای تألیفی مختصر در شناخت احوال پیامبر(ص) و دوازده امام (علیهم السلام) است و در آخر آن یکصد کلمه از کلمات کوتاه حضرت علی (علیه السلام) و ده حدیث در فضائل آن حضرت را ذکر کرده است. من نسخهای از این کتاب را که در سال 683 نوشته شده است در کتابخانه علامه سیدمحمدعلی روضاتی (دام فضله) دیدهام».[22]
مرحوم آقابزرگ طهرانی نیز نام کتاب شخص مورد بحث را در الذریعة با عنوان «المختصر فی أحوالات الاربعة عشر (علیهم السلام)» ذکر کرده و فرمودهاند که: «نسخۀ آن در اصفهان نزد [مرحوم] سیدمحمدعلی روضاتی و آماده چاپ میباشد؛ چنانکه خودش یعنی [مرحوم] روضاتی برای ما اینگونه نوشته است».[23]
- السیدبهاءالدین علی بن مهدی الحسنی المامطیری. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه وجه».[24]
این شخص را ابن شهر آشوب در معالم العلماء در ضمن مؤلفان شیعه ذکر کرده و در ترجمۀ وی گفته است: «زیدی الا ان له کتاب نزهة الابصار و محاسن الاثار».[25] و در مقدمۀ مناقب آل آبی طالب گفته است که روایت میکند از کتاب نزهة الابصار از طریق جدش، شهر آشوب از قاضی ابوالمحاسن الرویانی از مؤلف کتاب مذکور ابوالحسن علی بن مهدی المامطیری.[26]
روایت ابن شهر آشوب از کتاب مامطیری با دو واسطه این نکته را نیز روشن میسازد که وی بین سالهای 450 تا 500 قمری از دنیا رفته است.
- نصیرالدین ابوطالب عبدالله بن حمزة بن عبدالله الطوسی الشارحی المشهدی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه، ثقة، وجه».[27]
این شخص تا سال 578 قمری زنده بوده است[28] و صاحب الریاض او را از مؤلفین و نام دو کتاب از کتابهای وی را ذکر کرده است.[29] شیخ حر عاملی نیز در امل الاملگفته است که وی دارای تألیفاتی بوده،[30] اما نام هیچ یکی از آنها را ذکر نکرده است.
- الفقیه علی بن عبدالعزیز بن محمد الامامی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «صالح محدث».[31]
ابن طاووس در کتاب فرج المهموم از کتابی در فضائل امیرالمؤمنین نوشتۀ ابوالقاسم علی بن عبدالعزیز بن محمد النیشابوری حدیثی را نقل کرده است[32] و ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان او را از شیوخ شیعه دانسته و سال وفات وی را 478 قمری ضبط کرده است.[33] این شخص میتواند همان باشد که شیخ منتجبالدین او را ذکر کرده است. والله العالم.
- ابوجعفر محمد بن علی بن المحسّن الحلبی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه صالح، ادرک الشیخ أباجعفر الطوسی (رحمه الله) وقرأ علیه السیدالامام ضیاءالدین ابوالرضا و الشیخ الامام قطبالدین ابوالحسین الراوندیان رحمها الله».[34]
این شخص که میتوان سال وفات او را حدود سال 500 قمری دانست، در بغیة الطلب با عنوان «ابوجعفر بن علی بن المحسن الحلبی» ترجمه شده است و در ترجمۀ وی مولف بغیة الطلب ابتدا خود اینگونه آورده است که او شاعری اهل حلب و از فقهای امامی مذهب بوده است که به عراق مسافرت کرده و نزد شیخ طوسی شاگردی و از او روایت کرده است. سپس مؤلف بغیة الطلب از خط بعضی از ادیبان اهل حلب همین مطالب را با این اضافه نقل میکند: «وعاش بعده - یعنی بعد الشیخ الطوسی - الی حدود السبعین و أربعمائة، و قیل إنّ له مصنفات علی مذهبهم...».[35] بنابراین مؤلفبودن شخص مورد بحث جز در زمینه کتابت اشعارش چندان مسلم نیست.
- الوزیر السعیدذوالمعالی زین الکفاة ابوسعد منصور بن الحسین الابی. منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فاضل عالم فقیه، و له نظم حسن، قرأ علی شیخنا الموفق أبی جعفر الطوسی و روی عنه الشیخ المفید عبدالرحمن النیسابوری رحمهم الله».[36]
با اینکه منتجبالدین این شخص را از شاگردان شیخ طوسی دانسته است، در سال 432 قمری یا مدتی بعد از آن از دنیا رفته است[37] و در معجمالبلدان به اختصار ترجمه و دو کتاب نثر الدرر و تاریخ الری به وی نسبت داده شده است.[38] در کشف الظنون نیز به غیر از دو کتاب مذکور، کتاب نزهة الادب نیز به وی نسبت داده شده است.[39]
- محمد بن محمد بن علی بن ظفر الحمدانی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه فاضل».[40]
این شخص که از شاگردان شیخ منتجب الدین است و شیخ منتجبالدین در ذیل ترجمه پدرش (محمدبن علی بن ظفر) وی را مورد توجه و ترجمه قرار داده است، تا سال 613 قمری زنده بوده است؛ زیرا در همین سال از کتاب الاربعین و نیز الفهرست شیخ منتجبالدین نسخهای را استنساخ میکند.[41] مرحوم آقابزرگ طهرانی در الذریعه و الطبقات کتاب تخصیص البراهین را که شیخ حر عاملی به پدر صاحب ترجمه (محمدبن علی) نسبت داده است،[42] به صاحب ترجمه نسبت میدهد و میگوید که بین پدر و پسر خلط شده است و کتاب مذکور همان کتابی است که علامه حلی در اجازهاش به بنی زهره آن را با نام حصص البراهین به صاحب ترجمه نسبت داده است.[43]
- السید ابوالبرکات محمد بن اسماعیل المشهدی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه محدث ثقة، قرأ علی الشیخ الامام محیی الدین الحسین بن المظفر الحمدانی».[44]
این شخص که در سال 532 زنده بوده است،[45] به گفته محدث نوری در خاتمة المستدرک مرحوم حسن بن فضل طبرسی در مکارم الاخلاق با این عنوان از وی نقل میکند: «من مسموعات السید الامام ناصحالدین ابی البرکات المشهدی». نیز علی پسر مرحوم طبرسی در مشکاة الانوار از وی فراوان نقل مطلب کرده است. یک بار با این عنوان: «من مجموع السید ناصحالدین ابی البرکات» و بار دیگر با این عنوان: «من کتاب السید ناصح الدین ابی البرکات» و بار سوم با این عنوان: «من کتاب السید الامام ناصح الدین ابی البرکات».[46]
مرحوم علامه طهرانی نیز در الطبقات و الذریعة به نقل از صاحب الریاض دو کتاب المسموعات و المجموع را به نامبرده نسبت داده و گفته است که مرحوم طبرسی در مکارم الاخلاق از کتاب اول و فرزندش علی در مشکاة الانوار از کتاب دوم نقل مطلب کرده است،[47] اما نگارنده به مطلب فوق در الریاض دست نیافت.
- مسعود بن احمد الصوابی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «متکلم، متبحر».[48]
نام و نسب کاملتر این شخص چنین است: فخرالزمان ابوالمحاسن - یا ابوالفضل - مسعود بن علی بن احمد الصوابی البیهقی.[49]
فرید خراسان در تاریخ بیهق وی را صاحب تصنیفات زیادی دانسته و تعدادی از آنها را نام میبرد و میگوید که وی در محرم سال 544 قمری از دنیا رفته است.[50]
- السید بهاءالدین ابوالکرم - خ ابوالمکرم - محمد بن حمزة الحسینی. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «حافظ، صالح».[51]
از تاریخ ولادت و وفات این شخص اطلاعی نداریم، اما به دلیل ترجمه وی در فهرست شیخ منتجبالدین اطمینان داریم که وفات وی بعد از سال 400 قمری واقع شده است[52] در معالم العلماء بعد از ذکر نامش اینگونه ترجمه شده است: «من کتبه کتاب المجالس، و یقال: له ثلاثة أحمال من الکتب».[53]
- زینالدین محمد بن ابی جعفر ابن الفقیه أمیرکا المصدری بنرجة من ولایة قزوین. منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فقیه صالح شهید».[54]
از تاریخ ولادت و وفات وی اطلاعی نداریم، لیکن به دلیل ترجمۀ وی در فهرست منتجبالدین اطمینان داریم که وفات وی بعد از سال 400 قمری واقع شده است،[55] و بلکه به گمان قوی از معاصرین منتجبالدین بوده است؛ چنانکه آقابزرگ طهرانی در الطبقات یادآور شدهاند همان است که در معالم العلماء با عنوان «ابوجعفر محمد بن جعفر بن أمریکا الکهلانی السروی» ترجمه و دو کتاب با نامهای المجالس و مجموع السروی به وی نسبت داده شده است.[56]
- الوزیر شرفالدین انوشروان بن خالد. شیخ منتجبالدین در ترجمه وی نگاشته است: «فاضل».[57]
از این شخص ابنکثیر در البدایة و النهایة با عنوان «ابونصر أنوشروان بن خالد بن محمد القاشانی» ترجمه و تاریخ وفات وی را 532 قمری یاد کرده است[58] طبق نقل مرحوم آقابزرگ طهرانی از ابن خلکان، صاحب کتابی در تاریخ با نام صدور زمان الفتور و فتور زمان الصدور بوده است.[59]
- ابوالحسین ورام بن أبی فراس الحلّی از نوادگان مالک اشتر نخعی. شیخ منتجبالدین در ترجمۀ وی نگاشته است: «عالم، فقیه، صالح، شاهدته بحلة و وافق الخبر الخبر، قرأ علی شیخنا الامام سدیدالدین محمود الحمصی رحمه الله بحلة و راعاه».[60]
این شخص که به گفته ابن اثیر در الکامل در سال 605 از دنیا رفته است، در امل الامل ترجمه شده و کتابی با نام تنبیه الخواطر و نزهة النواظر به او نسبت داده شده است.[61] علامه مجلسی نیز در ابتدای بحار الانوار آن را بعنوان یکی از منابع کتابش یاد کرده است.[62] این کتاب با عنوان «مجموعة ورام» نیز معروفتر است و تاکنون چندین بار با هر دو عنوان مذکور به زیور طبع آراسته شده است.[63]
ناگفته دوم
عدهای از اشخاص ترجمهشده در فهرست منتجبالدین و نیز معالم العلماء، مولفینی بودهاند که پیش از شیخ طوسی و نجاشی از دنیا رفتهاند، اما در فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی ترجمهای برای آنها وجود ندارد. البته بین فهرست منتجبالدین و معالم العلماء در این مطلب فرقی وجود دارد و آن فرق این است که برخی از زیادات ابن شهر آشوب بر فهرست شیخ طوسی، اشخاصی هستند که پیش از سال 400 قمری از دنیا رفتهاند، اما در فهرست منتجبالدین چنانکه در مقدمه مولف نیز آمده است، علما و رجالی ترجمه شدهاند که معاصر و متأخر از شیخ طوسی بودهاند. از اینرو تقریباً میتوان مطمئن بود که در فهرست منتجبالدین رجالی که پیش از سال 400 قمری وفات یافتهاند ترجمه نشدهاند و هر شخصی که در این کتب ترجمه دارد، اگر از تاریخ وفات وی ولو به نحو تقریبی مطلع نباشیم، میتوانیم وی را متوفای بعد از سال 400 قمری بدانیم. بعد از این مقدمه در ذیل در دو بخش مجزا نام مولفینی را ملاحظه بفرمایید که قطعاً پیش از شیخ طوسی و نجاشی و یا در حدودسال 460 (سال وفات شیخ طوسی) از دنیا رفتهاند، اما در فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی ترجمهای برای آنها وجود ندارد و از زیادات منتجبالدین و ابن شهر آشوب در رفع نقص از فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی محسوب میشوند.
الف) رجالی که پیش از سال 400 از دنیا رفتهاند و فقط ابن شهر آشوب آنها را به فهرست شیخ طوسی افزوده است؛ البته به استثنای رجالی که با عنوان «شعراء اهل البیت» در آخر معالم العلماء ذکر شدهاند.
- ابراهیم بن احمد بن محمد المقری العدل الطبری[64]
ابن شهر آشوب کنیه این شخص را در المناقب ابواسحاق ذکر کرده است[65] و ظاهراً وی همان ابراهیم بن احمد بن محمد بن احمد بن عبدالله ابواسحاق الطبری المقری است که خطیب بغدادی وی را در تاریخ بغداد ذکر کرده است و گفته است که وی یکی از شهود بغداد و مالکی مذهب بوده است و نقل کرده است که وی به سال 393 از دنیا رفته است،[66] اما ابن شهر آشوب در المناقب از کتاب المناقب شخص مورد بحث روایتی را نقل کرده است که بر تشیع وی دلالت دارد.[67]
- ابراهیم بن علی الکوفی[68]
این شخص را اولین بار شیخ در باب من لم یرو ذکر کرده است و در ترجمه وی گفته است: «راوٍ مصنف زاهد عالم قطن بسمرقند، و کان نصر بن احمد صاحب خراسان یکرمه و من بعده الملوک».[69] پس ابن شهر آشوب این عنوان را از شیخ گرفته و شخص مورد بحث را جزء مولفین شیعه ذکر کرده است و چون نصر بن احمد سامانی متوفای سال 331 هجری است، پس وی بعد از این تاریخ از دنیا رفته است.
- احمد بن اسماعیل الفقیه[70]
این شخص را اولین بار شیخ در کتاب رجالش ذکر کرده است و در ترجمه وی گفته است: «صاحب کتاب الامامة من تصنیف علی بن محمد الجعفری، روی عنه التلعکبری اجازة».[71] پس ابن شهر آشوب این عنوان را از شیخ گرفته و شخص مورد بحث را جزء مولفین شیعه دانسته است و چون وی از مشایخ تلعکبری (متوفای 385 هجری) بوده است، قاعدتاً میباید پیش از تاریخ مذکور از دنیا رفته باشد.
- أحمد بن الحسین (الحسن خ ل) بن أسباط[72]
ظاهراً وی فرزند «الحسن بن أسباط الکندی» است که شیخ او را در کتاب رجالش در شمار اصحاب امام رضا(ع) ذکر کرده است.[73]
کینه وی در جامع الرواة[74] و نقد الرجال[75] به نقل از ابن شهر آشوب ابوذر ذکر شده است، اما در نسخههای چاپ شده از معالم العلماء کنیه وی ذکر نشده است.
- أحمد بن الحسین بن حفص الخثعمی[76]
به گمان قوی وی همان محمد بن الحسین بن حفص الخثعمی الاشنانی الکوفی ابوجعفر است که شیخ او را در باب من لم یرو ذکر کرده است و گفته است: «روی عنه التلعکبری و سمع منه سنة خمس عشرة و ثلاثمائة و فیما بعدها، مات سنة سبع عشرة و ثلاثمائة، و له منه اجازة».[77] اهل سنت نیز وی را بدون آنکه به تشیع و رافضیبودن نسبت دهند، در شمار رجال خودشان ذکر کردهاند و گفتهاند که وی در سال 315 از دنیا رفته است،[78] اما از وی روایاتی نقل شده است که بر تشیع وی دلالت دارد.[79]
البته به غیر از احتمال تصحیف «محمد» به «احمد» احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که احمد بن الحسین بن حفص برادر محمد بن الحسین بن حفص است و الله العالم.
- أحمد بن الحسین بن عبدالله المهرانی الآبی[80]
این شخص کنیهاش ابوالعباس و از مشایخ صدوق (م 381) است.[81] بنابراین قاعدتاً حدود سال 350 از دنیا رفته است.
- أبوسعید احمد بن رُمَیح المروزی[82]
وی در تاریخ بغداد با عنوان «احمد بن محمد بن رمیح بن عصمة بن وکیع بن رجاء النخعی النسوی ثم المروزی أبوسعید» ترجمه و تاریخ وفات وی سال 357 ذکر شده است.[83]
ابن شهر آشوب بعد از عنوان این شخص دربارۀ او گفته است: «له اثبات الوصیة لامیرالمؤمنین علیه السلام فی کتاب ذکر قائم آل محمد علیه السلام». صدوق نیز در التوحید با سند از نامبرده روایتی را نقل میکند که بر خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از پیامبر(ص) دلالت دارد،[84] اما ظاهر کتابهای اهل سنت بر تسنن وی دلالت دارد؛ زیرا روایات وی بین آنها مشهور است و وی را به تشیع متهم نکردهاند، بلکه ظاهراً وی از اجلاء اهل سنت است؛ زیرا ذهبی وی را به «الامام الحافظ الجوال» توصیف کرده است.[85]
- احمد بن یعقوب الشیبانی من غلمان العیاشی[86]
وی همان ابونصر احمد بن یعقوب السنائی من غلمان العیاشی است که شیخ وی را در باب من لم یرو ذکر کرده و در ترجمه وی گفته است «له تصانیف».[87] پس ابن شهر آشوب این عنوان را از شیخ گرفته و شخص مورد بحث را جزء مولفین شیعه ذکر کرده است و چون وی از شاگردان عیاشی بوده است احتمالاً متوفای اواسط قرن چهارم است.
- اسماعیل بن عباد الصاحب الکافی[88]
وی ابوالقاسم اسماعیل بن عباد بن عباس الطالقانی مشهور به «الصاحب» و «کافی الکفاة» و متوفای سال 385 هجری است.[89]
برخی از علمای متأخر امامیه مانند صاحب الریاض تصریح کردهاند به اینکه نامبرده شیعه و امامی مذهب بوده است،[90] اما مشهور این است که وی معتزلی مذهب بوده است، چنانکه ذهبی در السیر درباره وی گفته است: «کان شیعیاً معتزلیاً» و در توصیف کتاب الامامة وی گفته است: «و فیه مناقب الامام علی و یثبت فیه امامة من تقدمه».[91] ابن طاووس نیز در الیقین گفته است که شیخ مفید و سید مرتضی به نامبرده نسبت اعتزال دادهاند.[92]
- ابوالفضل جعفر بن الفرات معروف ب- ابن خنزابة[93]
خطیب بغدادی در تاریخ بغداد وی را با عنوان «جعفر بن الفضل بن جعفر بن محمد بن الفرات أبوالفضل المعروف بابن حنزابة» ترجمه و تاریخ وفات وی را سال 391 هجری ذکر کرده است.[94]
ظاهراً ابن شهر آشوب وی را شیعه دانسته است، اما اهل سنت وی را ترجمه و متهم به تشیع نکردهاند و بلکه وی را از حفاظ خود دانستهاند.[95]
- الحسن بن الحسن بن الحکم الحیری[96]
احتمالاً عنوان صحیح اینگونه است: «الحسن بن الحسین بن الحکم الحبری»؛ زیرا نام موجود در اسناد «الحسین بن الحکم الحبری» و او همان «الحسین بن الحکم بن مسلم الحبری الکوفی» صاحب کتاب ما نزل من القرآن فی أهل البیت علیهم السلام معروف به تفسیر الحبری است که به سال 286 از دنیا رفته است و فرات بن ابراهیم الکوفی (م 352) در کتاب تفسیرش فراوان از وی نقل روایت کرده است. پس اگر این احتمال درست باشد، قاعدتاً وفات پسرش حسن بعد از سال 300 هجری خواهد بود و البته به عقیده برخی از محققین عنوان مذکور در معالم العلماء مصحف و مراد خود «الحسین بن الحکم الحبری» صاحب تفسیر است و پسر وی مقصود نیست.
- ابوطالب الحسن بن مهدی[97]
از تاریخ وفات وی اطلاعی نداریم. ابن شهر آشوب کتاب المفتاح را به وی نسبت داده است و صاحب الریاض در اتحاد وی با ابوعلی الحسن بن مهدی مطلبی را بیان کرده است که حاصل آن طبق گفته صاحب الذریعه چنین است: «ظاهراً کتاب المفتاح در باب اخبار است و اینکه مولف آن شیخ ابوعلی الحسن بن مهدی است که نقل میکند از کتاب وی شیخ شرفالدین نجفی در کتاب تأویل الایات بعضی از احادیث را و همانا آن روایت را الحسن بن مهدی از الحسن بن عبدالرحیم التمار و او از صاحب کتاب الواحدة الحسن بن محمد بن جمهور العمی البصری روایت کرده است».[98] اگر اتحاد مذکور درست باشد وفات شخص مورد بحث قاعدتاً بعد از سال 400 خواهد بود؛ زیرا الحسن بن محمد بن جمهور العمی متوفای بعد از سال 300 هجری است.
- الحسین بن احمد بن بکیر الصیرفی البغدادی التمار[99]
وی در تاریخ بغداد با عنوان «الحسین بن احمد بن عبدالله بن عبدالرحمن بن بکیر ابوعبدالله الصیرفی» ترجمه و تاریخ وفات وی سال 383 ذکر شده است.[100]
ابن شهر آشوب بعد از عنوان این شخص دربارۀ او گفته است: «له کتاب عیون مناقب أهلالبیت علیهم السلام».[101]
ظاهراً شخص مورد بحث با وجود آنکه از محبین اهلبیت (علیهم السلام) بوده از اهل سنت است؛ زیرا روایات وی بین آنها مشهور است و او را در شمار حفاظ خود ذکر کرده و به تشیع متهم نکردهاند.[102]
- ابوعبدالله الحسین بن احمد بن محمد بن ابراهیم معروف به ابن قارورة البصری[103]
از تاریخ وفات وی اطلاعی نداریم، اما احتمال دارد که متحد باشد با الحسین بن احمد بن محمد بن ابراهیم بن مطرف بن محمد بن علی بن حمید ابوالحسن المطرفی الفقیه الاسترآباذی که صاحب تاریخ جرجان وی را ترجمه و گفته است که وی از روسای استرآباذ بوده که به عراقین و فارس سفر کرده است و در سال 359 از دنیا رفته است. سپس سه تن از مشایخ وی را که همگی از عامهاند، نام برده است.[104]
- الحسین بن الجُعل المتکلم البصری[105]
این عنوان در امل آلامل به نقل از ابن شهر آشوب اینگونه آمده است: «الحسین الجعل المتکلم البصری».[106] البصری یعرف بالجعل ترجمه و تاریخ وفات وی سال 369 هجری ذکر شده است.[107] تمامی منابعی که به ترجمۀ وی پرداختهاند، تصریح کردهاند که وی از شیوخ معتزله بوده است.[108]
- ابوعبدالله الحسین بن داود الکُردی البشنوی[109]
شخص مورد بحث چنانکه از الکامل ابن اثیر برمیآید در سال 380 هجری زنده بوده است.[110]
- الحسین العلوی[111]
از نسب کامل و تاریخ وفات وی اطلاعی نداریم. ابن شهر آشوب کتاب المفتخر را به وی نسبت داده است، بنابراین احتمال دارد که با الحسن بن حمزة العلوی الطبری المرعشی (م 358) متحد باشد؛ زیرا یکی از کتابهای نامبرده با نام المفتخر است[112] و غیر از وی هیچ یک از علمای امامیه کتابی با این نام ننوشته است.
- زید بن محمد بن جعفر الکوفی، ابن الیاس[113]
این شخص ابوالحسین زید بن محمد بن جعفر بن المبارک العامری الکوفی معروف به ابن ابی الیابس است که در تاریخ بغداد ترجمه و سال وفات وی 341 هجری ذکر شده است.[114] شیخ او را در باب من لم یرو ترجمه و درباره وی گفته است: «روی عنه التلعکبری، قال: قدم علینا بغداد و نزل فی نهر البزازین. سمع منه سنة ثلاثین و ثلاثمائة و له منه اجازة، وکان له کتاب الفضائل، روی عنه الحسن بن علی بن الحسن الدینوری العلوی، روی عن علی بن الحسین بن بابویه».[115] سپس ابن شهر آشوب با توجه به عبارت «و کان له کتاب الفضائل در عبارت نقلشده از شیخ، وی را در شمار مولفین شیعه ذکر کرده است، اما ظاهراً عبارت «و کان له کتاب الفضائل، روی عنه...» چنانکه از رجال نجاشی برمیآید، مربوط به زکار بن الحسن الدینوری است[116] و به شخص مورد بحث ارتباطی ندارد و یا مربوط میشود به زکار بن یحیی الواسطی چنانکه از الفهرست اینگونه برمیآید.[117]
- طاهر بن عیسی الوراق من اهل کشّ[118]
این شخص را اولین بار شیخ در باب من لم یرو با کنیۀ ابومحمد ذکر کرده است و در ترجمۀ وی گفته است: «صاحب کتب، روی عنه الکشی».[119] پس ابن شهر آشوب این عنوان را از شیخ گرفته و شخص مورد بحث را جزء مؤلفین شیعه ذکر کرده است و چون وی از مشایخ کشی (متوفای حدود 340) بوده است، قاعدتاً میباید متوفای اوایل قرن چهارم باشد.
- ابن الندیم أبوالفرج محمد بن اسحاق[120]
وی که صاحب کتاب معروفی به نام الفهرست است، متوفای سال 385 یا حدود آن است؛ اگرچه برخی وی را متوفای 438 نیز دانستهاند.[121]
ظاهراً ابن شهر آشوب وی را شیعه دانسته است، اما برخی از علمای اهل سنت تصریح کردهاند به اینکه وی شیعۀ معتزلی بوده است[122] و البته منظور ایشان همان معتزله است؛ زیرا اهل سنت معتزله را در شمار شیعیان میدانند. افزون بر این اگر نامبرده شیعه میبود، قطعاً نجاشی و شیخ وی را ترجمه میکردند؛ زیرا او در طبقۀ مشایخ ایشان است و آن دو بزرگوار در مواضع گوناگونی از کتاب وی نقل قول کردهاند. بنابراین معنا ندارد که بگوییم از ترجمۀ وی غافل شدهاند.
- ابوبکر محمد بن اسحاق بن خُزیمة[123]
این شخص از بزرگان اهل سنت است و در سال 311 هجری از دنیا رفته است.[124]
- ابوعبدالله محمد بن عمران المرزبانی[125]
این شخص که ابن شهر آشوب کتاب ما نزل من القرآن فی علی ابن ابی طالب(ع) را به وی نسبت داده، بین اهل سنت مشهور است و آنها به وی اعتزال و میل به تشیع را نسبت دادهاند.[126]کنیۀ وی نیز در اکثر منابع أبوعبیدالله ذکر شده و متوفای سل 384 هجری است.[127]
- ابن فیاض القاضی النعمان بن محمد[128]
وی ابوحنیفه النعمان بن محمد بن منصور التمیمی المغربی صاحب کتاب معروف دعائم الاسلام و متوفای سال 363 هجری است.[129]
ابن شهر آشوب در معالم العلماء پس از عنوان وی دربارۀ وی گفته است: «لیس بإمامی»[130] و سپس نام تعدادی از کتابهای وی را ذکر کرده است. احتمالاً مراد ابن شهر آشوب از «لیس بامامی» این است که نامبرده دوازده امامی نبوده؛ زیرا وی در ابتدا مالکی مذهب بوده، سپس شیعه شده و چون در کتاب دعائم الاسلام از امامان بعد از امام صادق(ع) نقل روایت نکرده، برخی از علما مانند ابن شهر آشوب گفتهاند که وی امامی نبوده و برخی دیگر مانند علامه مجلسی گفته است «که عدم روایت وی از امامانِ بعد از امام صادق(ع) به جهت ترسش از خلفای اسماعیلیه بوده»؛[131] زیرا وی در آن زمان در مصر قاضی بوده است. به هرحال آنچه مسلم است این است که وی به حسب ظاهر اسماعیلی مذهب بوده؛ چه حقیقتاً و یا تقیتاً که البته برای تقیه وی دلیل محکمی وجود ندارد و آنچه که علامه فرموده به گفته صاحب ریاض تنها یک احتمال است.[132]
ب) رجالی که بعد از سال 400 تا حدود سال 460 (سال وفات شیخ طوسی) از دنیا رفتهاند و از زیادات شیخ منتجبالدین و ابن شهر آشوب یا یکی از آن دو بر فهرست شیخ طوسیاند.
1. ابوالحسن محمد بن احمد بن علی بن الحسن بن شاذان القمی. این شخص از زیادات ابن شهر آشوب است[133] و چون از مشایخ ابوالعباس النجاشی (م 450) صاحب کتاب معروف رجال النجاشی است،[134] میتوان وفات وی را در اوایل قرن پنجم دانست.
2. السید أبوالعباس عقیل بن الحسین بن محمد بن علی بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن عبدالله بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام). این شخص از زیادات شیخ منتجبالدین است[135] و چنانکه در بشارة المصطفی آمده است در سال 426 (خ - 420) قمری ابوسعید محمد بن احمد بن الحسین النیسابوری از وی تحمل حدیث نموده است.[136]
3. الوزیر السعید ذوالمعالی زین الکفاة ابوسعد منصور بن الحسین الابی. این شخص نیز از زیادات شیخ منتجبالدین است و منتجبالدین او را از شاگردان شیخ طوسی دانسته است؛[137] در حالیکه وی در سال 432 قمری یا مدتی بعد از آن از دنیا رفته است.[138]
4. عبیدالله بن عبدالله االاسترآبادی (خ السعد آبادی). این شخص از زیادات ابن شهر آشوب است[139] و در سال 433 قمری در بصره از ابوالحسن بن زنجی لغوی تحمل حدیث نموده است.[140]
5. السید الاجل المرتضی ذوالفخرین ابوالحسن المطهر بن ابی القاسم علی بن ابی الفضل محمد الحسینی الدیباجی. این شخص از زیادات شیخ منتجبالدین است.[141] او در سفر حج، شیخ طوسی را ملاقات و توفیق شاگردی وی را یافته است.[142] باخرزی در دمیة القصرگفته است که این شخص را در سال 434 قمری در شهر ری ملاقات کرده است.[143]
6. أبوالحسن سلیمان (خ سلمان) بن الحسن بن سلیمان (خ سلمان) الصهرشتی = سلیمان بن الحسن بن محمد الصهرشتی. این شخص با عنوان اول از زیادات شیخ منتجبالدین است و منتجبالدین او را در شمار شاگردان شیخ طوسی و سید مرتضی آورده است[144] و با عنوان دوم از زیادات ابن شهر آشوب است.[145] برخی تصور کردهاند که این دو عنوان مربوط به دو نفر است؛ زیرا غیر از اختلاف در اسم و نسب، نام کتابهایی که منتجبالدین به عنوان اول نسبت داده، غیر از نام کتابهایی است که ابن شهر آشوب به عنوان دوم نسبت داده است، اما اتحاد دو عنوان مذکور ظاهر و بلکه قطعی به نظر میرسد.[146] شخص مذکور در سال 442 قمری از نجاشی صاحب کتاب الرجال و ابوالحسن محمد بن الحسین الفتال تحمل حدیث نموده است.[147]
7. ابوالحسن البصری (خ البصروی). این شخص از زیادات ابن شهر آشوب[148] و از شاگردان سید مرتضی بوده است.[149] در تاریخ بغداد با عنوان محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن خلف ابوالحسن البصروی ترجمه و تاریخ وفات وی سال 443 قمری ذکر شده است.[150]
8. ابوالحسن علی بن محمد بن علی العلوی العمری المعروف بابن الصوفی، صاحب کتاب معروف المجدی فی أنساب الطالبین. این شخص نیز از زیادات ابن شهر آشوب[151] و متوفای بعد از سال 443 قمری است.[152]
9. ابوالقاسم عبدالعزیز بن محمد بن عبدالعزیز الامامی النیسابوری. این شخص از زیادات منتجبالدین است[153] و در سال 444 قمری در قم ابوسعید محمد بن احمد الخزاعی النیسابوری (جد شیخ ابوالفتوح الرازی) از وی تحمل حدیث نموده است.[154]
10. ابوسعد اسماعیل بن علی بن الحسین السمان. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین است[155] و در سال 445 قمری و به قولی 443 و به قولی دیگر 447 از دنیا رفته است.[156]
11. ابوالصلاح تقی بن نجم الحلبی. این شخص را خود شیخ طوسی در کتاب رجالش ترجمه و در توصیف وی گفته است: «له کتب، قرأ علینا و علی المرتضی».[157] منتجبالدین و ابن شهر آشوب نیز وی را ترجمه و نام برخی از تألیفات وی را آوردهاند.[158] نامبرده در سال 446 یا 447 قمری از دنیا رفته است.[159]
12. السید ابوطالب حمزة بن محمد بن عبدالله الجعفری. این شخص از زیادات منتجبالدین است،[160] البته چنانکه پیشتر گفته شد منتجبالدین کتابی را به وی نسبت نداده است و تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد تنها صاحب روضات الجنات در ضمن ترجمه ابویعلی حمزة بن عبدالعزیز الدیلمی ملقب به سلار کتابی با نام «تتمة الملخص» را به شخص مورد بحث نسبت داده است.[161] ابن عساکر وی را با عنوان حمزة بن محمد بن عبدالله بن محمد أبوطالب الجعفری الطوسی الصوفی ترجمه و تاریخ وفات وی را به نقل از حاکم هرات، ابوعبدالله الحسین بن محمد الکتبی سال 448 قمری ذکر کرده است.[162]
13. السید ابوالمعالی اسماعیل بن الحسن بن محمد الحسنی (خ - الحسینی) النقیب بنیسابور. این شخص از زیادات منتجبالدین است[163] و مرحوم سیدعبدالعزیز در پاورقی فهرست منتجبالدین از کتاب منتخبالسیاق نقل کردهاند که وی متوفای سال 448 قمری است.[164]
14. ابویعلی سلاّر بن عبدالعزیز الدیلمی. این شخص از زیادات ابن شهر آشوب[165] و نیز منتجبالدین است با این تفاوت که منتجبالدین نام وی را «سالار» آورده است.[166]
سیوطی از صفدی نقل کرده است که نامبرده متوفای سال448 قمری است،[167] اما صاحب الریاض از نظام الاقوال نقل کرده است که وی در سال463 قمری از دنیا رفته است.[168]
15. ابوالفتح محمد بن علی بن عثمان الکراجکی. این شخص نیز از زیادات ابن شهر آشوب و منتجبالدین است[169] و متوفای سال449 قمری است.[170]
16. ابومحمد عبدالباقی بن محمد بن عثمان الخطیب البصری. این شخص از زیادات منتجبالدین و از مشایخ شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است.[171] بنابراین میتوان وفات وی را حدود 450 قمری دانست.
17. السید عبیدالله بن موسی بن احمد بن محمد بن احمد بن موسی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام). این شخص نیز از زیادات منتجبالدین و از مشایخ شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است[172] و میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
18. ابوالمظفر لیث بن سعد بن لیث الاسدی، نزیل زنجان. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین و از مشایخ شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است.[173] بنابراین میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
19. محمد بن زید بن علی الفارسی. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین و از مشایخ شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است.[174] بنابراین میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
20. الادیب مجمّع بن محمد بن احمد المسکنی. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین است[175] و چون منتجبالدین کتب وی را با دو واسطه روایت میکند،[176] میتوان وفات را نیز حدود 450 قمری دانست.
21. ابوالفرج المظفر بن علی بن الحسین الحمدانی. این شخص نیز از زیادات شیخ منتجبالدین است و چون شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان (م 413) را درک کرده و منتجبالدین کتب وی را با دو واسطه روایت میکند،[177] میتوان وفات او را نیز حدود سال 450 قمری دانست.
22. ابوبکر احمد بن الحسین بن احمد النیسابوری الخزاعی، نزیل الری. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین و پدر شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است. منتجبالدین با سه واسطه کتب او را روایت میکند.[178] با این حال میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
23. المحسن بن الحسین بن احمد النیسابوری الخزاعی. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین و عموی شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است و منتجبالدین با سه واسطه کتب وی را روایت میکند.[179] با این حال میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
24. الشیخ المفید ابوسعید محمد بن احمد بن الحسین النیسابوری. این شخص که جدّ ابوالفتوح رازی مفسر معروف قرآن کریم است، از زیادات منتجبالدین و ابن شهر آشوب است[180] و منتجبالدین کتب وی را با دو واسطه روایت میکند. بنابراین میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
25. ثابت بن احمد بن عبدالوهاب الحلبی. این شخص از زیادات منتجبالدین است.[181] البته چنانکه پیشتر گفته شد، منتجبالدین کتابی را به وی نسبت نداده است، اما به گمان قوی این شخص همان ابوالحسن ثابت بن اسلم بن عبدالوهاب حلبی است که در برخی از منابع اهل سنت گفته شده وی از علمای شیعه و از بزرگان علم نحو بوده و کتابی در تعلیل قرائت عاصم و اینکه قرائت عاصم قرائت قریش است تألیف کرده و در حدود سال 460 توسط اسماعیلیه در مصر مصلوب شده است.[182]
26. ابوالحسن علی بن هبة الله بن عثمان بن احمد بن ابراهیم ابن الرائقة الموصلی. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین و از مشایخ شیخ مفید عبدالرحمان بن احمد نیشابوری (متوفای حدود 500) است.[183] بنابراین میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست؛ اگرچه که وی از شیخ صدوق روایت کرده است.[184]
27. الخلیل بن ظفر بن الخلیل الاسدی. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین است و منتجبالدین با سه واسطه کتب وی را روایت میکند.[185] با این حال میتوان وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
28. ابوالفضل ثابت بن عبدالله بن ثابت الیشکری من أولاد ثابت البنانی. این شخص نیز از زیادات منتجبالدین است[186] و چون از شاگردان سید مرتضی بوده است،[187] میتوان وفات وی را نیز حدود 450 قمری دانست.
29. عبدالله بن محمد بن سنان الخفاجی. این شخص از زیادات ابن شهر آشوب است[188] و در تاریخ مدینة دمشق با عنوان عبدالله بن محمد بن سعید بن سنان ابو محمد الحلبی الشاعر المعروف بالخفاجی ترجمه و تایخ وفات وی بلاغاً سال 466 قمری ذکر شده است.[189]
کتابنامه
- اردبیلی، محمدبن علی؛ جامعة الرواة؛ تحقیق ابوالحسن الشعرانی؛ قم: مکتبة آیتالله المرعشی.
- افندی الاصبهانی، میرزا عبدالله؛ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء؛ تحقیق السیداحمد الحسینی؛ قم: مکتبة آیتالله المرعشی.
- آقابزرگ طهرانی؛ الذریعة الی تصانیف الشیعة؛ بیروت: دار الاضواء.
- جراده، عمر بن احمد؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب؛ تحقیق سهیل زکار؛ بیروت: دارالفکر.
- حموی، یاقوت بن عبدالله الرومی؛ معجم البلدان؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- خطیب البغدادی، ابوبکر بن احمد بن علی؛ تاریخ بغداد؛ تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا؛ بیروت: دار الکتب العلمیة.
- ذهبی، شمسالدین محمد بن احمد؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال؛ بیروت: دار الفکر.
- رازی، منتجبالدین علی بن عبیدالله بن الحسن؛ فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم؛ تحقیق السیدعبدالعزیز الطباطبائی؛ تهران: مجمع الذخائر الاسلامیة.
- سهمی، حمزه بن یوسف؛ تاریخ جرجان؛ بیروت: عالم الکتب.
- شافعی معروف به ابن کثیر، اسماعیل بن عمر بن کثیر؛ البدایة و النهایة؛ تحقیق علی الشیری؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- شافعی، ابوالقاسم علی بن الحسن؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تحقیق علی الشیری؛ بیروت: دار الفکر.
- شبیری زنجانی، سید موسی؛ جرعهای از دریا؛ قم: مؤسسه کتابشناسی شیعه.
- صدر، سید حسن؛ تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام؛ تهران: انتشارات اعلمی.
- طبری، ابوجعفر محمد بن ابی القاسم؛ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی؛ تحقیق جواد القیومی الاصفهانی؛ موسسة النشر الاسلامی.
- طبری، ابوجعفر محمد بن جریر؛ دلائل الامامة؛ قم: موسسة البعثة.
- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن؛ الفهرست؛ تحقیق السیدمحمدصادق آل بحرالعلوم؛ النجف الاشرف.
- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن؛ رجال الطوسی؛ تحقیق جواد القیومی الاصفهانی؛ قم: موسسة النشر الاسلامی.
- عاملی، محمدبن الحسن الحرّ؛ امل الآمل؛ تحقیق: السید احمد الحسینی؛ النجف الاشرف: مطبعة الاداب.
- مازندرانی، محمدبن علی بن شهر آشوب؛ معالم العلماء؛ النجف الاشراف: المطبعة الحیدریة.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی؛ بحارالانوار؛ تهران: المکتبة الاسلامیة.
- مدنی، سیدعلی خان؛ الدرجات الرفیعة؛ قم: مکتبة بصیرتی.
- نجاشی، احمد بن علی؛ رجال النجاشی؛ تحقیق آیتالله السیدموسی الشبیری الزنجانی؛ قم: موسسة النشر الاسلامی.
نوری، میرزا حسن؛ خاتمة المستدرک؛ قم: مؤسسة آلالبیت علیهم السلام.
[1]. جرعهای از دریا؛ ج 1، ص 50.
[2]. فهرست اسماء علماء الشیعة ومصنفیهم، ص 26، رقم 51.
[3]. الذریعة؛ ج 9، ص 50، رقم 280 و ج 22، ص 32، رقم 5906.
[4]. ر.ک به: فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 26، پاورقی 1.
[5]. فهرست أسماء علماء الشیعة ومصنفیهم، ص 35، رقم 66.
[6]. به نظر مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبائی محقق کتاب فهرست شیخ منتجبالدین اتحاد مزبور قطعی است. ر.ک به: فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، ص 35 ـ 36، پاورقی.
[7]. ر.ک به: الوافی بالوفیات، ج 10، ص 470. بغیة الوعاة، ج 1، ص 480. تأسیس الشیعة، ص 106 ـ 107، از سیوطی.
[8]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 42، رقم 71.
[9]. ر.ک به: بشارة المصطفی، ص 18، ح 1.
[10]. معالم العلماء، ص 37 ـ 38، رقم 226.
[11]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 52، رقم 98.
[12]. لسان المیزان؛ ج 2، ص 316، رقم 1290.
[13]. امل الامل؛ ج 2، ص 80، رقم 222.
[14]. امل الامل، ج 2، ص 104 ـ 105، رقم 290.
[15]. فهرست أسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، ص 62، رقم 134.
[16]. ریاض العلماء، ج 1، ص 333 ـ 334.
[17]. ر.ک به: طبقات اعلام الشیعة؛ ج 3، ص 44 ـ 45. الذریعة، ج 25، ص 251 ـ 252، رقم 579.
[18]. فهرست أسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، ص 62، رقم 135.
[19]. تاریخ مدینه دمشق، ج 15، ص 237 ـ 239، رقم 1777.
[20]. روضات الجنات، ج 2، ص 372 ـ 373.
[21]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 77، رقم 166.
[22]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 77 ـ 78، پاورقی.
[23]. الذریعه؛ ج 20، ص 173، رقم 2455.
[24]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 125، رقم 271.
[25]. معالم العلماء، ص 71، رقم 482، با عنوان «ابوالحسن علی بن مهدی المامطیری».
[26]. ر.ک به: مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 11 ـ 12.
[27]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 125، رقم 272.
[28]. ر.ک به: ریاض العلماء، ج 3، ص 216.
[29]. ر.ک به: ریاض العلماء، ج 3، ص 215 و 216.
[30]. أمل الامل، ج 2، ص 161، رقم 466.
[31]. فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، ص 136، الرقم 307.
[32]. ر.ک به: فرج المهموم، ص 92، ح 11.
[33]. ر.ک به: لسان المیزان، ج 4، ص 241، رقم 650.
[34]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 155، رقم 357.
[35]. بغیة الطلب، ج 10، ص 4375 ـ 4376.
[36]. فهرست أسماء علما الشیعة و مصنفیهم، ص 161، رقم 376.
[37]. ر.ک به: خاتمة المستدرک؛ ج 3، ص 78. الذریعة، ج 3، ص 254. در کشف الظنون وی به اشتباه متوفای سال 422 دانسته شده است.
[38]. معجم البلدان، ج 1، ص 51. عبارتی که یاقوت در ترجمه وی در ذیل «آبه» نگاشته است، چنین است: «و الیها ـ فیما أحسب ـ ینسب الوزیر أبوسعد منصور بن الحسین الابی، ولی أعمالاً جلیلة، و صحب الصاحب بن عباد ثم وزر لمجد الدولة رستم بن فخر الدولة ابن رکن الدولة بن بویه، و کان أدیباً شاعراً مصنفاً، و هو مؤلف کتاب نثر الدرر و تاریخ الری و غیر ذلک».
[39]. کشف الظنون، ج 2، ص 193.
[40]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 161، رقم 379.
[41]. ر.ک به: طبقات اعلام الشیعة، ج 3، ص 171.
[42]. أمل الامل، ج 2، ص 284، رقم 847، با عنوان «برهان الدین محمد بن علی الحلوانی (خ ـ الحمدانی)»
[43]. الذریعة؛ ج 4، ص 4، رقم 8؛ طبقات اعلام الشیعة؛ ج 3، ص 171.
[44]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 163، رقم 387.
[45]. ر.ک به: طبقات اعلام الشیعه، ج 2، ق 6، ص 250.
[46]. خاتمة المستدرک، ج 1، ص 358.
[47]. ر.ک به: طبقات اعلام الشیعة، ج 2، ق 6، ص 250 و الذریعة، ج 21، ص 25، رقم 3771.
[48]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 166، رقم 397.
[49]. ر.ک به: تاریخ بیهق، ص 406. مجمع الاداب، ج 3، ص 199 ـ 200، رقم 2476و ریاض العلماء؛ ج 5، ص 211.
[50]. ر.ک به: تاریخ بیهق، ص 406.
[51]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص184، الرقم 475.
[52]. شیخ منتجبالدین خود در مقدمه فهرست گفته است که فقط به شرح حال متأخرین از شیخ طوسی و معاصرین با وی مبادرت کرده است.
[53]. معالم العلماء، ص 116، رقم 772.
[54]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 187، رقم 488.
[55]. شیخ منتجبالدین خود در مقدمة فهرست گفته است که فقط به شرح حال متأخرین از شیخ طوسی و معاصرین با وی مبادرت کرده است.
[56]. طبقات اعلام الشیعة، ج 2، ق 6، ص 241 ـ 242 و معالم العلماء، ص 117، رقم 777.
[57]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 193، رقم 514.
[58]. البدایة و النهایة، ج 12، ص 266 و در تاج العروس، ج 9، ص 304 تاریخ وفات وی 533 ذکر شده است.
[59]. طبقات اعلام الشیعة، ج 2، ق 6، ص 28.
[60]. فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، ص 195 ـ 196، رقم 522.
[61]. ر.ک به: أمل الامل، ج 2، ص 338، رقم 1040.
[62]. ر.ک به: بحار الانوار، ج 1، ص 10، وی نسبت ورام را اینگونه ذکر کرده است: ورام بن عیسی بن أبی النجم بن ورام بن حمدان بن خولان بن ابراهیم بن مالک الاشتر.
[63]. ر.ک به: الذریعه، ج 24، ص 130 ـ 131، رقم 650.
[64]. معالم العلماء، ص 7، رقم 29.
[65]. مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 88.
[66]. تاریخ بغداد، ج 6، ص 19 ـ 20، رقم 3053.
[67]. ر.ک به: مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 276.
[68]. معالم العلماء، ص 6، رقم 14.
[69]. رجال الطوسی، ص 407، رقم 5921.
[70]. معالم العلماء، ص 24، رقم 116.
[71]. رجال الطوسی، ص 412، رقم 5969.
[72]. معالم العلماء، ص 25، رقم 120.
[73]. رجال الطوسی، ص 355، رقم 5256.
[74]. جامع الرواة، ج 1، ص 44.
[75]. نقد الرجال، ص 19.
[76]. معالم العلماء، ص 25، رقم 122.
[77]. رجال الطوسی، ص 422، رقم 6312.
[78]. ر.ک به: تاریخ بغداد، ج 2، ص 230 ـ 231، رقم 690 و سیر اعلام النبلاء، ج 14، ص 529، رقم 302.
[79]. ر.ک به: الامالی للطوسی، ص 447، ح 999، و ص 506 ـ 507، ح 1109 و میزان الاعتدال، ج 4، ص 334، رقم 9971، ترجمه یحیی بن بشار.
[80]. معالم العلماء، ص 24، رقم 113.
[81]. ر.ک به: کمال الدین، ص 433، ح 16، و ص 476، ح 26.
[82]. معالم العلماء، ص 24، رقم 117.
[83]. تاریخ بغداد، ج 5، ص 210 ـ 211، رقم 2669.
[84]. ر.ک به: التوحید، ص 310 ـ 311، ح 2.
[85]. سیر اعلام النبلاء، ج 16، ص 169 ـ 171، رقم 124 و ر.ک به: تاریخ جرجان، ص 122، رقم 103.
[86]. معالم العلماء، ص 24، رقم 114.
[87]. رجال الطوسی، ص 407، رقم 5928.
[88]. معالم العلماء، ص 10، رقم 51.
[89]. ر.ک به: سیر اعلام النبلاء، ج 16، ص 511 ـ 514، رقم 377.
[90]. ریاض العلماء، ج 1، ص 84.
[91]. ر.ک به: سیر اعلام النبلاء، ج 16، ص 512، رقم 377.
[92]. الیقین، ص 457.
[93]. معالم العلماء، ص 32، رقم 172.
[94]. تاریخ بغداد، ج 7، ص 241 ـ 242، رقم 3723.
[95]. ر.ک به: همان؛ الانساب، ج 5، ص 599 ماده (الوزیر)؛ البدایة و النهایة، ج 11، ص 377.
[96]. معالم العلماء، ص 37، رقم 224.
[97]. معالم العلماء، ص 38، رقم 229.
[98]. الذریعه، ج 21، ص 313، رقم 5239. و ر.ک به: ریاض العلماء، ج 1، ص 332.
[99]. معالم العلماء، ص 38، رقم 232.
[100]. تاریخ بغداد، ج 8، ص 13 ـ 14، رقم 4051.
[101]. معالم العلماء، ص 38، رقم 232.
[102]. ر.ک به: تاریخ بغداد، ج 8، ص 13 ـ 14، رقم 4051 و میزان الاعتدال، ج 1، ص 522 ـ 523، رقم 2222.
[103]. معالم العلماء، ص 42، رقم 270.
[104]. تاریخ جرجان، ص 524، رقم 1097.
[105]. معالم العلماء، ص 42، رقم 267. وی در اواخر معالم العلماء (ص 134، رقم 909) نیز با عنوان «ابوعبدالله البصری استاذ القاضی عبدالجبار المعتزلی» ترجمه شده است.
[106]. أمل الأمل، ج 2، ص 91، رقم 242.
[107]. تاریخ بغداد، ج 8، ص 73، رقم 4153.
[108]. ر.ک به: همان؛ الفهرست لابن الندیم، ص 306 و لسان المیزان، ج 2، ص 303، رقم 1251.
[109]. معالم العلماء، ص 42، رقم 268.
[110]. ر.ک به: الکامل لابن الاثیر، ج 9، ص 24 و الغدیر، ج 4، ص 34 ـ 36.
[111]. معالم العلماء، ص 42، رقم 272.
[112]. ر.ک به: رجال النجاشی، ص 64، رقم 150، الفهرست، ص 52، رقم 184 و معالم العلماء، ص 36، رقم 215.
[113]. معالم العلماء، ص 51، رقم 341.
[114]. تاریخ بغداد، ج 8، ص 450، رقم 4562.
[115]. رجال الطوسی، ص 426 ـ 427، رقم 6133.
[116]. ر.ک به: رجال النجاشی، ص 176، رقم 464.
[117]. ر.ک به: الفهرست، ص 75، رقم 304.
[118]. معالم العلماء، ص 61، رقم 417.
[119]. رجال الطوسی، ص 428، رقم 6155.
[120]. معالم العلماء، ص 143، رقم 1000.
[121]. ر.ک به: هدیة العارفین، ج 2، ص 55 و الاعلام، ج 6، ص 29.
[122]. ر.ک به: لسان المیزان، ج 5، ص 72، رقم 237.
[123]. معالم العلماء، ص 115، رقم 768.
[124]. ر.ک به: تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 720 ـ 730 و سیر اعلام النبلاء، ج 14، ص 365 ـ 382، رقم 214.
[125]. معالم العلماء، ص 118، رقم 786.
[126]. ر.ک به: تاریخ بغداد، ج 3، ص 352 ـ 353، رقم 1475، الانساب، ج 5، ص 256 ـ 257، ماده (المرزبانی)، لسان المیزان، ج 5، ص 326 ـ 327، رقم 1077 و الفهرست لابن الندیم، ص 211.
[127]. همانها.
[128]. معالم العلماء، ص 126، رقم 853.
[129]. ر.ک به: سیر اعلام النبلاء، ج 16، ص 150 ـ 151، رقم 106.
[130]. معالم العلماء، ص 126، رقم 853.
[131]. بحار الانوار، ج 1، ص 38.
[132]. ر.ک به: ریاض العلماء، ج 5، ص 278.
[133]. معالم العلماء، ص 117، رقم 778.
[134]. ر.ک به: رجال النجاشی، ص 84 ـ 85، رقم 204، ترجمه احمد بن علی بن الحسن بن شاذان.
[135]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 112، رقم 230.
[136]. بشارة المصطفی، ص 70، ح 2. در الذریعة، ج 2، ص 311 و نیز ج 15، ص 57 و ج 22، ص 267، سال 420 از بشارة المصطفی نقل شده در حالیکه در نسخه مطبوع از بشارة المصطفی سال 426 ضبط گردیده است.
[137]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 161، رقم 376.
[138]. ر.ک به: خاتمة المستدرک، ج 3، ص 78 و الذریعة، ج 3، ص 254.
[139]. ر.ک به: معالم العلماء، ص 78، رقم 528.
[140]. ر.ک به: ریاض العلماء، ج 3، ص 301 و الذریعة، ج 20، ص 55 ـ 56.
[141]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 153، رقم 353.
[142]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 153، رقم 353.
[143]. ر.ک به: الدرجات الرفیعة، ص 496 به نقل از دمیة القصر.
[144]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 85 ـ 86، رقم 184.
[145]. معالم العلماء، ص 56، رقم 373.
[146]. ر.ک به: الذریعة، ج 2، ص 119 و ریاض العلماء، ج 2، ص 445 ـ 449 و 450.
[147]. ر.ک به: ریاض العلماء، ج 2، ص 445.
[148]. معالم العلماء، ص 136، رقم 926.
[149]. ریاض العلماء، ج 5، ص 158 و 439.
[150]. تاریخ بغداد، ج 3، ص 455 ـ 456، رقم 1628.
[151]. معالم العلماء، ص 68، رقم 470.
[152]. ر.ک به: المجدی، ص 132 و 136 (مقدمه محقق) و ص 184، مقدمه مولف.
[153]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 113، رقم 233.
[154]. ر.ک به: الذریعة، ج 9، ص 735، پاورقی.
[155]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 8، رقم 2.
[156]. ر.ک به: تاریخ مدینة دمشق، ج 9، ص 21، رقم 752.
[157]. رجال الطوسی، ص 417، رقم 6034.
[158]. ر.ک به: فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 30، رقم 60 و معالم العلماء، ص 29، رقم 155.
[159]. ر.ک به: لسان المیزان، ج 2، ص 71 و ریاض العلماء، ج 1، ص 100.
[160]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 62، رقم 135.
[161]. روضات الجنات، ج 2، ص 372 ـ 373.
[162]. تاریخ مدینه دمشق، ج 15، ص237 ـ 239، رقم 1777.
[163]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص10، رقم 5.
[164]. فهرست أسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 11، پاورقی.
[165]. معالم العلماء، ص 135، رقم 923.
[166]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 84، رقم 183.
[167]. بغیة الوعاة، ج 1، ص 594.
[168]. ریاض العلماء، ج 2، ص 443.
[169]. معالم العلماء، ص 118، رقم 788 و فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 154، رقم 355.
[170]. ریاض العلماء، ج 5، ص 140 و سیر أعلام النبلاء، ج 18، ص 121 ـ 122، رقم 61.
[171]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 110، رقم 225.
[172]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 111 ـ 112، رقم 229.
[173]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 150، رقم 348.
[174]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 155، رقم 358.
[175]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 170، رقم 408.
[176]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 170، رقم 408.
[177]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 156، رقم 359.
[178]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 7 ـ 8، رقم 1.
[179]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 156 ـ 157، رقم 360.
[180]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 157، رقم 361 و معالم العلماء، ص 116، رقم 774 با عنوان «ابوسعید محمد بن احمد النیسابوری» و ص 138، رقم 960.
[181]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 35، رقم 66.
[182]. ر.ک به: الوافی بالوفیات، ج 10، ص 470، بغیة الوعاة، ج 1، ص 480 و تأسیس الشیعة، ص 106.
[183]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 109 ـ 110، رقم 224.
[184]. ر.ک به: دلائل الامامة، ص 376، ح 340.
[185]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 69، رقم 148.
[186]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 35، رقم 65.
[187]. فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 35، رقم 65.
[188]. معالم العلماء، ص77، رقم 520.
[189]. تاریخ مدینه دمشق، ج 32، ص 189 ـ 193، رقم 3498.
منبع: مجله آینه پژوهش، ش 146
پربازدید ها بیشتر ...
آثار و مقالهشناسی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
محمدرضا رهبریانسیدحسین مدرسی طباطبایی (متولد 1320 ش در قم) استاد و پژوهشگر علوم اسلامی، پس از تحصیلات جدید به حوزۀ
تاثیر افکار ابوالحسن ندوی در ایران
رسول جعفریانافکار دو تن از اندیشمندان شبه قاره در حوزه بررسی تمدن اسلامی و مواجهه آن با غرب، در ایران موثر بود.
نظری یافت نشد.