۷۳۶۶
۱۱۱۶
۱۳۹۳/۰۹/۱۱

نقد کتاب اسلام: تاریخ و گنجینه‌های یک تمدن کهن

پدیدآور: علی‌اصغر شیرازی ـ زهرا عبداله

خلاصه

کتاب «اسلام: تاریخ و گنجینه‌های یک تمدن کهن» از سری مجلدات شناخت تمدن‌های باستانی است که انتشارات وایت استار در سال 2008 منتشر کرده است.

کتاب «اسلام: تاریخ و گنجینه‌های یک تمدن کهن»[1] از سری مجلدات شناخت تمدن‌های باستانی است که انتشارات وایت استار در سال 2008 منتشر کرده است. نویسندۀ کتاب خانم فرانچسکا رومانا رومانی استاد زبان و ادبیات عرب دانشگاه روم و متخصص تاریخ طب قرون میانۀ اسلامی است. کتاب بر اساس مقدمه، گاهشمار، چهار فصل و فهرست نمایه و منابع تنظیم شده و از ویژگی‌های چشمگیر آن آراستگی به تصاویر متعدد رنگی از آثار معماری، هنری و نقوش جغرافیای اسلامی است. مؤلف در سه فصل نخست، تاریخ و تمدن سرزمین‌های اسلامی پیش از ظهور اسلام و سپس تولد تا وفات پیامبر(ص)، شکوفایی و گسترش امپراطوری اسلامی از زمان خلفای راشدین، امویان و عباسیان تا خلافت اسلامی در کوردوا، فاطمیون مصر، المرابطون، سلسلۀ زنگیه، ایوبیه و مملوکیان و در نهایت حملۀ مغول را شرح می‌کند. گفتنی است که همین ادوار را بسیاری دیگر از مورخان و محققین تحت عنوان اسلام میانه بررسی کرده[2] و با وجود عنوان جامع کتاب، سرزمین‌های شرقی و حکومت‌های این نواحی جغرافیای اسلام، به‌ویژه هند و چین نادیده انگاشته‌شده‌اند. فصل آخر نیز به وجوه اصلی فرهنگ کلاسیک اسلامی از جمله فقه و حقوق، عرفان، علوم، هنر و معماری اختصاص یافته است.

نویسنده در مقدمه شاخص‌های مورد نظر خویش را شریعت اسلامی، همبستگی و عدالت اجتماعی معرفی کرده است و در طول کتاب پیوسته تقریر این مبانی را در جامعۀ اسلامی بررسی می‌کند.

در فصل اول پیشینۀ اعراب و موضوعاتی نظیر تعصبات قبیله‌ای، فرهنگ بادیه و آیین بت‌پرستی مطرح شده است. مؤلف در این فصل و همچنین  فصل آخر که به طور خاص به موضوع هنر پرداخته، بدون اشاره به آثار باستانی موجود،[3] شامل سنگ نگاره‌های بِرحِما[4] با 4000 سال قدمت و تپه‌های باستانی جُبَّه[5] و شُوَیمَث،[6] سنگ‌نوشته‌ها و سازه‌های سنگی مدائن صالح در شمال عربستان متعلق به سدۀ اول قبل از میلاد، ستون ‌به‌دست‌آمده از تیما[7] در شمال خاوری عربستان با خط آرامی از سدۀ پنجم پیش از میلاد و شهر باستانی جرهاء[8] در تمدن دیلمون[9] متعلق به 700 پیش از میلاد در استان خاوری این سرزمین را، "تنها هنر جامعۀ خشن و حتی وحشیِ بدوی]را[ منحصر به شعر"(23)[10] می‌داند. نویسنده سپس به حضرت محمد(ص) و بعثت ایشان پرداخته و ضمن روایت بحیرا،[11] برداشت مسیحیان از ظهور آیین نوین را بدعتی در سنت مسیحیت و پیامبر(ص) را از منظر دانته[12] عامل نفاق معرفی می‌نماید: «با تعریف پیامبر از خویش به عنوان بذرافشان تفرقه و نفاق، غریب نیست که دانته در کمدی الهی خویش، محمد و علی را در میان منافقین ]در دوزخ[ جای داده است».(30) مؤلف به اینکه این تعریف در کمدی الهی توسط خود دانته ارائه شده هیچ اشاره‌ای ننموده و حتی بخشی از عذاب و مجازات ایشان را از کتاب مزبور نقل می‌نماید. نیز از این حقیقتِ مورد تأییدِ محققین[13] که دانته در نگارش کمدی الهی به طور غیرمستقیم از واقعۀ معراج پیامبر(ص) تأثیر پذیرفته  نیز سخنی به میان نیامده است.

برخورد پیامبر(ص) با یهودیان مدینه از دیگر مباحث مورد توجه مؤلف در این فصل  و دیگر صفحات کتاب[14] است. «مدینه صحنه درگیری‌های خونین میان قبایل اوس و خزرج بود و در این میان جامعۀ یهودیان، کانون مهم یکتاپرستی و با تعصبات قبیله‌ای در تعارض بود». (35)این در حالی است که به استناد کتب تاریخ نگاشته‌شده از سوی غربیان، از حدود صد سال پیش از هجرت پیامبر(ص) به مدینه که به تمامی  این منازعات پایان دادند، میان «قبایل مدینه از جمله یهودیان جنگ و معاندت بوده»[15] و به طور مثال در جنگ بُعاث در سال 618 م تمامی قبایل (از میان قبایل یهود، بنی قریظه و بنی نضیر با اوس هم‌پیمان بودند و بنی قینقاع با خزرج) درگیر بوده‌اند. در بخش دیگر مؤلف بدون اشاره به شایعه‌سازی و تفرقه‌پراکنی یهودیان و ایجاد رعب و وحشت در میان مسلمانان می‌نویسد: «در پی امتناع یهودیان از پذیرش محمد به عنوان پیامبر اسلام، افراد قبایل یهودی تبعید یا کشته شده و املاک ایشان مصادره گشت»(36) و از وقایع پس از جنگ بدر نیز بدون اشاره به پیمان‌شکنی‌های مکرر و همدستی ایشان با دشمنان پیامبر، «قتل عام یهودیان باقیمانده» (39) را گزارش می‌دهد. طبق این گزارش انتظار می‌رود مدینه از یهودیان خالی شده باشد، اما به استناد کتب تاریخی معتبر و مورخان غربی، پیامبر(ص) پس از فتح قلعه‌های یهودی نشین خیبر، در ازای دریافت جزیه به آنان اجازۀ ادامۀ سکونت در این قلاع را می‌دهد.[16]البته معاف‌داشتن اعراب غیرمسلمان از پرداخت جزیه توسط خلیفه دوم، مؤلف را بر آن می‌دارد تا در فرصتی دیگر اجرای این حکم را مبتنی بر تعصبات نژادی و نه ملاحظات مذهبی اعلام نماید. (51)نکتۀ آخر در این زمینه آنکه نویسنده خیبر را مسیحی‌نشین معرفی می‌کند[17] که به طور تلویحی پندار جنگ پیامبر(ص) با مسیحیان در ذهن خواننده نقش می‌بندد. طبق اسناد تاریخی، این ناحیه یهودی‌نشین تنها یکبار توسط الحارث مسیحی فتح و در پی بازگشت وی به شام دوباره در اختیار یهودیان قرار گرفت و در زمان پیامبر(ص) نیز محل زندگی یهودیان بوده و در هیچ سند تاریخی این قلعه‌ها به مسیحیان منسوب نشده؛ برعکس همواره از عبارت «Jewish oasis of Khaybar»[18]  استفاده شده است. به علاوه اگرچه پیامبر(ص) بارها با یهودیان وارد جنگ شد، اما نبردی با مسیحیان نداشته‌اند.[19]

فصل دوم به جنگ‌ها و فتوحات مسلمین پرداخته و اطلاعات مبسوطی درباره اصطلاح موالی[20] ارائه می‌دهد. "اسلام دین اعراب است و اعراب در بسط مرزهای اسلام فاقد غیرت مذهبی بودند؛ چراکه گرویدن به اسلام به درخواست مزایا و موقعیت اجتماعی از سوی نوکیشان می‌انجامید». (51)اختلافات درونی جامعۀ مسلمین از جنگ جمل، پیدایش خوارج و حادثۀ کربلا تا انشعاب در اسلام و ایجاد فِرق سنی و شیعه، بخش‌های دیگری از این فصل را تشکیل می‌دهند. جالب آنکه مؤلف انشعابات درون‌دینی مسیحی و ایجاد دو فرقۀ نسطوری و مونوفیزیت[21] را ناشی از «شیفتگی و علاقۀ وافر بیزانسی‌ها به مسیح شناسی» (20) دانسته، اما از اختلافات مشابه در اجتماع مسلمانان به «نفاق» تعبیر می‌کند(63-57) و در بحثی، حضرت علی(ع) را متهم به زندانی و زنجیر نمودن عایشه می‌نماید. (57)این در حالی است که به روایت اهل تسنن و تشیع و حتی منابع غربی، «پس از جنگ، علی(ع) با احترام با عایشه رفتار کرد، بهترین خانه در بصره را در اختیار وی نهاد و سپس همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر و چهل محافظ ]زنان[ به مکه بازگرداند».[22] بهرحال فصل مذکور و فصل پسینِ آن، گزارشی مبسوط از جریانات پس از رحلت رسول اکرم(ص)، حکومت خلفای راشدین و روی‌کارآمدن امویان ارائه داده و با طرح خلافت عباسیان به عنوان عصر طلایی اسلام، گسترش جغرافیای اسلام را در کوردوا، سیسیل، مصر و دیگر مناطق افریقا دنبال می‌نماید. نیز در این میان با فراهم‌نمودن تعداد زیادی از تصاویر، تنوع فرهنگی و در عین حال انسجام خاص این ساختار باشکوه را در معرض دیدگان خواننده قرار می‌دهد. البته نویسنده در توضیح برخی از این تصاویر دچار اشتباهاتی نیز شده است.[23] با وجود این امر، مهم‌ترین ایراد مشهود در این فصول و عمدتاً دیگر بخش‌های کتاب، بر عدم ذکر مرجع و مأخذ برای مباحث اعتقادی و آراء نحله‌های مختلف اسلامی مترتب است که خواننده را در میزان اعتبار اطلاعات به‌شدت دچار تردید می‌نماید. از جمله آنکه «اسماعیلیه[24] به عنوان شیعۀ افراطی، حضرت مهدی(ع) را آخرین پیامبر می‌دانند»(63) و یا در بیان مباحث کلامی در صفحۀ 91 در ستون اول، معتزله[25] را از انسان‌پنداری خداوند[26] مبرا دانسته، اما در ستون بعد ایشان را همچون شیعه، معتقد به تجسد[27] و انسان‌انگاری خداوند در این دنیا معرفی می‌کند. از دیگر احکامی که مؤلف بدون ذکر مرجع به اسلام منسوب نموده، نیک‌شمردن امر، به قید معروف‌بودن آن و تسری این اعتبار به تمامی زمان‌ها و مکان‌ها است.(161) نویسنده در همین صفحه پس از بحثی اجمالی در باب کتب ستۀ اهل سنت و اهتمام مسلمانان در شناخت احادیث معتبر به این نتیجه می‌رسد که در اسلام «رشد و بالندگی در گرو پیشرفت نبوده و منوط به پسروی یا همان طرح و روش سلفیه[28] و بازگشت به صدر اسلام است» این در حالی است که جریان سلفیه یک جریان خاص و انحرافی در اسلام و با ریشه‌های وهابی است.[29] بررسی ارکان دین، احکام شریعت و اصول مذاهب چهارگانۀ اهل سنت،[30] بخش آغازین فصل آخر را تشکیل داده و سپس به فقه و حقوق، علم، عرفان و هنر کلاسیک اسلامی پرداخته می‌شود.

در بیان احوال علمی مسلمانان به سه دوره تماس مسلمانان با یونان و انتقال دانش اشاره شده و بر التفات برخی خلفای بغداد به آثار حکمای یونان و اهتمام مسلمانان، برای ترجمۀ منابع موجود در کتابخانه‌های دربار تأکید می‌شود تا آنجا که انتساب اکتشافات به مسلمانان «توهم تاریخی»(178) تلقی می‌شود. در حقیقت مؤلف در سراسر کتاب بر آن است تا تأثیرپذیری مسلمانان را از غرب در زمینه‌های گوناگون از فلسفه، علوم و طب تا هنر، عرفان و سیاست به اثبات رساند. در صفحات 177 الی 179 با معرفی برخی خلفای عباسی، تدابیر ایشان در جمعِ میان علم و حکمت، مذهب و سیاست را مرهون اقتباس الگوهای سیاسی غربی می‌داند. برای نمونه استخدام مشاور - فیلسوف در دربار مأمون را برگرفته از الگوی الکساندر - ارسطو یا ژولیان - تمیستوس[31] برمی‌شمارد. «خلیفه حکومت خویش را طبق مدل بیزانسی بیاراست» (178) و به دنبال آن از مسیحی‌شدن مأمون طبق روایتی مسیحی خبر می‌دهد. در صفحات 180 الی 185 ضمن بررسی روند رشد طب و پزشکی اسلامی و مجاری ارتباط این حوزۀ علمی با اروپای غربی، شکوفایی آن را مرهون کشف دنیای هلنی می‌داند. «دو پنجم الفهرست اثر ابن ندیم ترجمۀ متون یونانی، ترجمۀ اکثر کتب طب جالینوس ]به عنوان زیرساخت طب اسلامی[ توسط حنین بن اسحق، عرب مسیحی نسطوری انجام یافته و بخش قابل توجهی از الحاویِ رازی شامل علوم یونان باستان است. پزشکی اسلامی ریشه‌های عمیقی در غرب داشت». مؤلف ضمن تصریح به پیشتازی شرق در تأسیس بیمارستان (اگرچه ایدۀ ساخت آن را نیز رومی می‌داند) و ارائۀ دلیل برای این تأخیر در اروپا تا قرن پانزدهم، یادآوری می‌کند که «بیمارستان اسلامی تنها به مداوای بیماران اختصاص داشت، اما آسایشگاه‌های بیزانسی و غربیِ قرون میانه هر نیازمندی از جمله فقرا، ناتوانان و زائرین را پناه می‌دادند». (185)

در این راستا حوزۀ دیگری که صفحاتی چند از کتاب به آن اختصاص یافته، عرفان و تصوف اسلامی است. مؤلف بیان می‌کند که مقام فوق العاده منزه و مطلق خدای اسلام مجال ظهور و بروز هیچ شخصیت متعالی را نمی‌دهد. «فاصلۀ سهمگین میان خدا و انسان... و توحید انعطاف ناپذیر... از اهمیت رسول می‌کاهد ... و منجر به پیدایش نحله‌های بسیار متکثر تصوف شده ... ]تا آنجا که[ صوفی مدعی دریافت مستقیم وحی از خدا می‌گردد...]همچنین[ عشق به معبود از ملحقات بعدی به دین است ... و سلوک عاشقانه صوفی با اسناد اسلامی در تقابل است». (186-187) به هر تقدیر نویسنده پس از این مقدمات مدعی می‌شود که «تصوف اسلامی با ایده‌های نوافلاطونی[32] و عرفان مسیحی به بار نشسته است». (186) آخرین مبحث، هنر اسلامی یا به تعبیر مؤلف «هنر عربی» است که در آن «جایی برای انسان وجود ندارد ... و مجسمه سازی ... تصویرپردازی ... و هنر فیگوراتیو[33] ممنوع اعلام شده است». (189) و هر آنچه هست «بر پایۀ مدل‌های هلنی - رومی و سامی استوار است که عناصر ایرانی نیز به آن افزوده شده اند».  (66)بدین ترتیب زیبایی‌شناسی مناسب‌ترین مجلای ظهور را در پیچ‌وشکن‌های آرابسک و نقش‌مایه‌های هندسی یافت که به تصریح نویسنده «برگ‌های استیلیزه آرابسک ملهم از نقش‌مایه‌های رومی و هلنی ... و بافت‌های هندسی برگرفته از مدل‌های اخیر بیزانسی و رومی» (192) تکوین یافته‌اند. این در حالی است که دیگر محققین غربی اذعان دارند که «تصاویر انسانی در سرزمین‌های اسلامی در متون غیرمذهبی (از قبیل ادبی، علمی و تاریخی) حتی در قرن نهم میلادی ]سوم هجری[ وجود داشته و در زمان خلافت عباسی رواج یافته است»[34] و یا به استناد آثار متعدد هنری و همین‌طور تصاویر نگارگریِ کتاب حاضر «بسیاری آثار هنری فیگوراتیو در سرزمین‌های اسلامی خصوصاً ایران، هند و افغانستان موجود است».[35]  با وجود بهره‌گیری از تصاویر بناهای موجود در سرزمین‌های شرقی جغرافیای اسلام، در شرح آثار معماری اسلامی، تنها نمونه‌های موجود در سرزمین‌های غرب اسلام گزینش و تأثیرات هنر هلنی و رومی بر این ابنیه اشاره شده است. بنای عرب - نورمن سیسیلی، قبة الصخره در اورشلیم و کاخ‌های زیسا و کیوبا از آن جمله اند. «در مسجد دمشق کاشیکاری و شیشه‌نگاری‌ها  بر عهدۀ هنرمندان بیزانسی بوده»، (69, 195) «قلاع اموی تقلیدی از مدل رومی - بیزانسی کاسترا ... و کاخ هشام در ساحل غربی شامل عناصر (آبراهه‌های) رومی است." (71)

بدین ترتیب کتاب اسلام: تاریخ و گنجینه‌های یک تمدن کهن از آن‌رو که زوایایی از تمدن شکوهمند اسلامی، به‌ویژه مناطق غربی این جغرافیای پهناور را کاوش  می‌کند قابل تأمل است، اما خوانندۀ محقق می‌بایست به مضامینی که به صورت کمی یا کیفی و آگاهانه یا ناآگاهانه از جریان این گزارش حذف یا بدان افزوده شده اند توجه داشته و در کنار آن از دیگر منابع موثق بهره گیرد.

 

 

کتابنامه

  1. البوطى، محمد سعید رمضان؛ سلفیه بدعت یا مذهب؛ ترجمه حسن صابری؛ چاپ اول، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1373.
  2. عسکری، سیدمرتضی؛ نقش ام المؤمنین عایشه در تاریخ اسلام؛ جلد 3، تهران: انتشارات مجمع علمی اسلامی، 1387.
  3. مسعودی، علی بن الحسین؛ مروج الذهب؛ جلد 1و2، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، 1370.
  4. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی؛ جلد 2، بیروت: دار الصادر، 1415 ق.

 

  1. Ansari, Abdul Rahman (1982) Qaryat Al-Fau, A Portrait of Pre-Islamic civilization in Saudi Arabia, Saudi Arabia: University of Riyadh.
  2. Bloom, J. and Blair S. (2009) Grove Encyclopedia of Islamic Art, New York: Oxford University Press.
  3. Davis, S. et al (2009) A Companion to Aesthetics, Wiley Blackwell.
  4. Drummond, Henry (2005) Islam for the Western Mind: Understanding Muhammad and the Koran, Charlottesvill: Hampton Roads Pub.
  5. Gierlichs, Joachim and Ute Franke (2012) Roads of Arabia: The Archeological Treasures of Saudi Arabia, Wasmuth Publication.
  6. Khan, Majeed (1993) The Origin and Evolution of Ancient Arabian Scripts, Saudi Arabia: Ministry Education, Dept. of Antiquities and Museums.
  7. Merkur, Dan (1993) Gnosis: An Esoteric Tradition of Mystical Visions and Unions, State University of New York Press.
  8. Muir, William (1924) The Caliphate: Its Rise, Decline and Fall, Elibron Classics.
  9. Palacios, Asin Miguel (1926). Islam and the Divine Comedy. California: J. Murray Publisher.
  10. Rice, Michael (1998) The Power of The Bull, London: Routledge.
  11. Romani, Francesca Romana (2008) Ancient Islam: History and Treasures of an Ancient Civilization, Vercelli: White Star.
  12. Saunders, J.J. (1978) A History of Medieval Islam, London: Routledge.
  13. Shahid, Irfan (1995) Byzantium and the Arabs in the Sixth Century, Dumbarton Oaks.
  14. Sherbok, Dan Cohn (2003) Judaism, History, Belief and Practice, Routledge Companion.
  15. Vaglieri, Laura Veccia (2005) Encyclopedia of Islam, ed. P.J. Bearman et al. vol. 4, Leiden: E.J. Brill.
  16. Watt, Montgomery (2000) The Cambridge History of Islam, Volume 1A, Cambridge University Press.
 

Email:shirazi@shahed.ac.ir                                                      * استادیار دانشکده هنر دانشگاه شاهد، تهران                           

Email: zahraabdollah@yahoo.ca                                                         دانشجوی دکتری دانشکده هنر دانشگاه شاهد، تهران

[1]. Ancient Islam: History and Treasures of an Ancient Civilization, by Francesca Romana Romani.

[2]. برای نمونه می‌توان به (Saunders, 1978) اشاره نمود. 

[3] . برای اطلاع از این آثار و مکان‌های اشاره‌شده در متن به (Khan, 1993) و (Gierlichs, 2012) و (Ansari, 1982) مراجعه نمایید.

[4]. Bir Hima.

[5]. Jubbah.

[6]. Showaymas.

[7]. Tayma.

[8]. Gerrha.

[9] . به باور مایکل رایس تمدن «دیلمون اسرارآمیزترین فرهنگ را در میان تمدن‌های پیشرفتۀ عصر برنز داشته است». (Rice, 1998, 164).

[10] . برای سهولت و اختصار در ارجاع به کتاب رومانی از این پس به جای (Romani, 2008, 23) تنها شماره صفحه قید می‌گردد.

[11]. بحیرا راهبی نصاری بود که در سرزمین شام و در زمانی که حضرت محمد(ص) در کودکی عموی خویش، ابوطالب را برای سفری تجاری همراهی می‌نمود، با حضرت روبرو شد و علائم نبوت را در ایشان مشاهده کرد و به نبوت  ایشان بشارت داد. (مروج الذهب، ج 1، ص 399).

[12]. دانته آلیگاری شاعر و نویسنده ایتالیایی ( 1265-1321م) دارای آثار متعددی است که معروف‌ترین آنها عبارتند از «کمدی الهی»، «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت» و «آهنگ‌ها». کتاب «کمدی الهی» در سه بخش نگاشته شده‌است: دوزخ، برزخ و بهشت.

[13]. از میان محققین مسلمان و مسیحی متعدد تنها به ذکر دو پژوهشگر غربی اکتفا می‌نماییم. پروفسور پالاسیوس عضو کاتولیک آکادمیک اسپانیا است که در کتاب خویش تحت عنوان «اسلام و کمدی الهی» به‌تفصیل به تشابهات میان مضامین آثار ابن عربی و داستان روایت معراج پیامبر اکرم (ص) و دیدار ایشان از جهنم و بهشت و اشعار دانته پرداخته است. (Palacios, 1926) از دیگر محققین که تأثیرگرفتن دانته از ابن عربی را در کتاب خویش تصریح نموده دکتر مرکور است. (Merkur,1993 , 243)

[14]. پرداخت جزیه، تبعید یا مهاجرت، آزار و بردگی یهودیان و مسیحیان به دفعات در طول کتاب یادآوری و در صفحات متعدد (47، 51، 86 و 116) بدان‌ها اشاره شده است. در صفحۀ 116چنین آمده که  در زمان «خلیفۀ کوته‌فکر و نامتعادل، الحکیم» اهل کتاب مجبور به انداختن زنگوله بوده‌اند، اما آویختن زنگوله به مچ دست، یقۀ لباس یا دور کمر توسط روحانیون بلندمرتبه به تأسی از متن تورات، بخش خروج) (Exodus 28:31-35 سنتی یهودی  بوده که از قرن اول میلادی مرسوم گشته و چه بسا از سوی اهل کتاب اهانت‌آمیز تلقی نمی‌شده است.

[15]. Watt, 2000, 39-40.

[16] . به (Watt, 2000, 30) (Vaglieri, 2005, in “Khaybar” article) مراجعه نمایید.

[17]. “Christian oasis of Khaybar” (Romani, 2008, 39)

[18] . برای مثال (Sherbok, 2003, 49), (Drummond, 2005, 46), (Shahid, 1995, 322) را ملاحظه نمایید.

[19] . از مصادیق برخورد پیامبر با مسیحیان، می‌توان به رویداد مباهله که آیه 61 از سوره آل عمران در شأن آن نازل گشته اشاره نمود. مباهله به معنی درخواست عذاب برای مخالف در اعتقاد است و به تمهید پیامبر(ص) و همراه‌نمودن حضرت فاطمه(س)، حضرت علی(ع) و حسنین (علیهما السلام) در مقابله و مناظره با سران مسیحی منطقه نجران و دعوت از ایشان برای مباهله اطلاق می‌شود که آنان با مشاهده آیات صدق پیامبر عقب‌نشینی کرده و پرداخت جزیه را بر مباهله برگزیدند. (تاریخ یعقوبی، ص 82-83)

[20] . در صفحات 52 الی53 کتاب، تعریف موالی در میان اعراب جاهلی ارائه شده و در ادامه چنین آمده که پس از ظهور اسلام، «این اصطلاح اسیران آزاد شده... و همچنین تازه مسلمانان، به‌ویژه ایرانیان که از لحاظ اجتماعی فروتر نگریسته می‌شدند را نیز در بر می‌گرفت... .موالی از ازدواج با اعراب و حق ارث محروم بودند».  

[21] . Monophysitism فرقه‌ای است که معتقد به تنها یک طبیعت الهی در حضرت عیسی(ع)، ولی  Nestorianism معتقد به وجود دو طبیعت انسانی و الهی در ایشان است.

[22] . (Muir, 1924, 251) و همچنین (مروج الذهب، ص 377 و نقش ام المؤمنین عایشه در تاریخ اسلام، ص 211).

[23] . برای مثال در تصویر صفحۀ 34، پیامبر(ص) و صحابه را به اشتباه در مقابل یک قصر توصیف می‌نماید که مسجد است و یا در تصویر صفحۀ 78 از کتاب عجائب المخلوقات قزوینی، مردی شاهد کشته‌شدن یک مار بزرگ است؛ در حالی‌که در توضیح مؤلف، مردی ناظر بر ساخت یک بنا قید شده است.

[24] . نویسنده با تفکیک شیعه به سه گروه، اسماعیلیه را شیعیان افراطی و از پیروان اسماعیل بن جعفر صادق (ع) معرفی می‌نماید. 

[25] . مکتب اعتزالى فرقه‌ای از فرق اسلامی و دوره رونق آن در زمان خلافت مامون، معتصم و واثق بود. اساس عقاید آنان را رجحان عقل بر نقل تشکیل مى‏داد و از همین‌رو در تفسیر قرآن هر آیه‏اى را که با عقل اعتزالى آنان مخالفت داشت، تأویل مى‏کردند. گرایش آنان به مجاز، استعاره و مباحث لغوى نیز در همین راستا بود.

[26]. Anthropomorphism.

[27]. Incarnation.

[28]. Salafiyya.

[29] . سلفیه بدعت یا مذهب، محمدسعید رمضان البوطی، ترجمه حسن صابری.

[30] . حنفی، مالکی، حنبلی، شافعی.

[31]. Julian the Apostate (4th century) and Themistius.

[32]  . فلسفه نوافلاطونی (Neoplatonism)‏، آخرین مکتب فلسفه یونان و متأثر از آراء فلوطین فیلسوف یونانی بود.

[33] . هنر فیگوراتیو به آن دسته از آثار هنرهای تجسمی اطلاق می‌شود که در آن نمودی از دنیای واقعی وجود داشته باشد. این اصطلاح عموماً در مقابل هنر انتزاعی به کار می‌رود.

[34]. Bloom, 2009, 192 and 207.

[35]. Davis, 2009, 383.

منبع: مجله آینه پژوهش، ش 147

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در