۷۱۷۲
۰
۱۳۹۳/۰۹/۲۳

سردار كابلی چهره‌ای ناشناخته در جهان علم و فضيلت

پدیدآور: ابوالفضل عرب زاده

خلاصه

اين مقاله اشاره‌ای به زندگی و شرح حال آيت‌الله مرحوم سرداركابلی است و معرفی بيش از چهل اثر نو يافته و بعضاً معرفی نشده در علوم مختلف از تأليفات، تصنيفات، حاشيه نويسی، تملكها كه تعدادی از آنها ممهور به مهر آيت‌الله سرداركابلی است و در كتابخانه آيت‌الله العظمی گلپايگانی نگهداری مي‌شود.

 

افسانه‌ها كه مردم دانا نوشته‌اند
 

 

افسانه نيست بلكه معمّا نوشته‌اند
 

چون نامه خدای بود اين فسانه‌ها
 

 

مقدار فهم ماست كه بر ما نوشته‌اند
 

هر فعل بوده است همان را نموده‌اند
 

 

هر قول بوده است همان را نوشته‌اند
 

باری فسانه‌ها به حقيقت چه بنگری
 

 

دانی كه حرف‌ها همه بر جا نوشته‌اند
 

 

كليد

معرفی بيش از چهل اثر از آثار عربی و فارسی نو يافته در علوم مختلف از تأليفات و دست‌نوشته‌ها، تملكها، مهر و امضاء آيت‌الله سردار كابلی و اشاره به زندگی معظم‌له.

در پی درخواستی که از اینجانب برای ارسال مقاله جهت جشن نامه‌ی حضرت آيت‌الله حاج شيخ رضا استادی ـ دامت بركاته ـ صورت گرفت، بنده بر حسب وظيفه و با توجه به ارادت اينجانب نسبت به معظم‌له از سالها قبل و با بضاعت مزجات فرصت را غنيمت شمرده بدينوسيله با نگارش این مقاله، نسبت به ایشان تجديد ارادت نمايم. هر چند زندگی بي‌آلايش و عظمت ساده زيستن آيت‌الله استادی با آن همه خدمات و پست‌های كليدی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، چگونه زيستن را به ما مي‌آموزد، و اندرزهایی برای انسان‌های امروزی است.

نياز به توضيح نيست، جامعه انسانی برای رشد و تكامل خود در هر زمان نيازمند الگوی مهذّب زمان خويش است تا به مدارج عاليه دست يابد. اميد است موضوعات و مقالات اين جشن‌نامه ثمرات مفيد و شايسته‌ای برای جامعه علمی كشور اسلامی و فقه و فقاهت به همراه داشته باشد.

يكی از موضوعاتی كه حضرت آيت‌الله استادی در زندگی علمی خويش مورد توجه و تأكيد قرار داده‌اند معرفی دست نوشته‌ها و نسخه‌های خطی و خدمات علمی علمای پيشين اسلام است. لذا به پيروی از معظم‌له در اين مقاله اشاره‌ای به زندگی و شرح حال آيت‌الله مرحوم سرداركابلی و معرفی بيش از چهل اثر نو يافته و بعضاً معرفی نشده در علوم مختلف از تأليفات، تصنيفات، حاشيه نويسی، تملكها كه تعدادی از آنها ممهور به مهر آيت‌الله سرداركابلی است و در كتابخانه آيت‌الله العظمی گلپايگانی نگهداری مي‌شود بپردازم، باشد كه دانشمندان و قلم به دستان كه از خدمات علمی علمای اسلام آگاهی صحيحی دارند سابقه علمی و ابتكارات علوم و فنون، پژوهش و تحقيقات و تطورات علمی، تراجم و هويّت علمای شيعه را برای نسل حاضر كه آگاهی دقيقی از تاريخ علم ندارند و تصور مي‌كنند زادگاه همه دانش‌ها در غرب است با شاهد و مثال به جامعه جهانی معرفی و تبيين نمايند.

چه خوش بود كه گذاريم در جهان اثری
 

 

بيادگار، از آن پيش كاز جهان گذريم
 

 

آيت‌الله سردار كابلی چهره‌ای جليل القدر و ناشناخته در جهان علم و فضيلت

تجليل و تكريم نسبت به مقام شامخ علمای گذشته و بزرگان دين و رجال علم و ادب از وظايف ضروری يك اجتماع زنده و قدرشناس است.

رهبران و پيشوايان دين و انديشمندان جامعه از آن نظر كه ارشاد و هدايت بشريّت را بر عهده دارند متعلق به همه‌ی ملل عالم‌‌اند، ولی از آن جهت كه از ميان جامعه مشخصی برخاسته‌اند لاجرم نماينده بارز نبوغ و ذوق ملّت خود و از مفاخر و مآثر جاويدان آن كشور به شمار مي‌روند.

دنيای اسلام در طول تاريخ فرزندان نامداری در دامان خود پرورش داده كه در آسمان علم و دانش جهان، از ستارگان فروزان بوده و موجبات مباهات و سرافرازی امت اسلام را فراهم ساخته‌اند. يكی از آن رادمردان و انديشمندان معاصر مرحوم آيت الله علّامه حيدرقلی سردار كابلی است كه با استمداد از روح ملكوتی آن بزرگوار به ذكر شمه‌ای از زندگی و فهرستی از تأليفات و آثار نويافته وی كه بعضاً تاكنون معرفی نشده است مي‌پردازم، مطمئن هستم كه بيان آنها برای كاروان علم و معرفت مفيد و سودمند است. زيرا آثار مكتوب كسی كه از سرچشمه زلال معرفت سيراب شده و بندهای بندگی غيرخدا را گسسته و به حضرت حق جلّ و علا پيوسته مايه‌ی نشر فضيلت و موجب عبرت و اعتبار خواهد بود.

آيت الله مرحوم حيدرقلی؛ معروف به سردار[1] كابلی[2] و ملقّب به قزلباش[3] فرزند نورمحمد خان[4] متوفای (000 ـ 1324هـ) و مريم ملقب به چوريشاه[5] دختر علی مرادخان ازبك است. سرداركابلی در هيجدهم محرم سال 1293 قمری برابر با بيست و پنجم بهمن 1254 شمسی در محله قزلباش‌ها در (چنداول) شهر كابل افغانستان متولد گرديد. سردار كابلی بدون شك، دانشمندی عظيم‌الشأن و از نوابغ عصر و نوادر زمان خود در رشته‌های گوناگون علوم عقلی و نقلی و عالم و عاملی جامع و فيلسوفی توانا و عالي‌مقام و يكی از مفاخر علمای مكتب تشيع در اين عصر بوده است.

وی جامع فنون عديده و علوم متنوّعه متداوله قديمه و جديده، از فقه، اصول، حديث، كلام، حكمت، ادبيات، رياضيات، هيئت، نجوم[6] تاريخ، جغرافيا، علم حروف و اعداد، رمل، جفر، اوفاق و... و ديگر علوم غريبه صاحب نظر بوده است. شاهد عرايضم مجموعه‌های مورد بحث و معرفی موجود در اين كتابخانه است و هر يك گنجينه‌های بزرگی است كه جهان علم و دانش و معنويت، فقها و انديشمندان و عارفان علم اعداد و حروف از آنها كامياب مي‌گردد. در حقيقت او مردی متين، باوقار، مجتهدی خاضع و حكيمی خدادوست بود. وی به خاندان رسالت اظهار ارادت مي‌نمود و علاقه خاصی ابراز مي‌داشت. علاوه از زبان فارسی و عربی، در زبان هندی، سانسكريت، لاتينی، انگليسی و عبری دستی توانا داشته است. و از سيد محسن امين عاملی، سيد حسن صدر، ميرزا محمد علی رشتی و آقا بزرگ طهرانی و ديگر علمای بزرگ زمان خود دارای اجازه اجتهاد مي‌باشد.

پدر سردار كابلی

نورمحمد خان پدر سردار كابلی، به خاطر جنگ‌های داخلی با امير عبدالرحمن خان و جنگ‌های خارجی افغانستان با انگليسي‌ها كه خود بحث مفصلی دارد و مرحوم اعتضاد السلطنه در (تاريخ افغانستان) مشروح وقايع آن جنگ‌ها و علل آنها را شرح داده است. زمانی كه عبدالرحمن خان به سلطنت افغانستان رسيد نورمحمد خان با عيال و اولاد و خدم و حشم خود در سال 1297 قمری بالاجبار رهسپار هندوستان شد و در شهر لاهور اقامت گزيد. حيدر قلی چهارساله بود كه به همراه پدرش به هندوستان رفت و تا سن يازده سالگی در آنجا به فراگرفتن زبان هندی و سانسكريت و خواندن و نوشتن زبان فارسی و تحصيل انگليسی و رياضيات مشغول بود. سپس در سال 1304 قمری از هندوستان به كشور عراق آمد و به تكميل مراتب علمی و السنه مزبوره و تحصيل علوم اسلامی در محضر علماء بزرگ پرداخت. مقدمات عربيّت، فقه، اصول، حديث و كلام و حكمت را در مدت شش سال در نزد شيخ علی اصغر تبريزی كه فقيهی توانا و متكلمی بزرگ و از اساتيد و علماء مبرز بود كسب فيض كرد. و علوم جديد را نزد معلمين انگليسی كه يكی از آنها به نام سيد سلامت علی لاهوری است كه نورمحمد خان او را برای تعليم پسرش از هند با خود به عراق آورده بود، به تعليم و تربيت حيدرقلی پرداخت. پس از آن كه از تحصيل علوم جديد و مقدمات علوم دينی فراغت حاصل نمود به خدمت استادان مشهور فقه و اصول و حديث شتافت و مدت‌ها در نزد آنان به استفاده مشغول گرديد تا اينكه به مقام اجازه اجتهاد و روايت نايل گرديد. سردار كابلی كه خود مجتهد بود.

اسناد و اتصال اجازه روايتی را از شرايط اجتهاد مي‌دانست، مشايخ اجازه[7] سردار همه از علمای بزرگ جهان اسلام بوده‌اند مانند حضرت آيت الله سيد حسن صدر[8]، آيت الله ميرزا محمد علی چاردهی رشتی[9] و آيت الله حاج سيد عباس لاری[10]، آيت الله حاج شيخ عباس قمی[11]، آيت الله حاج سيد يحيی خراسانی[12]، آيت الله سيد محسن امين عاملی[13]، آيت الله شيخ آقا بزرگ تهرانی[14] سردار كابلی در سال 1310 در كرمانشاه توطن اختيار كرد و با وجود تحصيلات اسلامی جديد و قديم به واسطه‌ی ذوق و شوق وافری كه در علوم و فنون داشت در نزد شيخ عبدالرحمن مكی كه از علمای مكه و مقيم كرمانشاه بود به علوم غريبه مانند علم حروف، اوفاق، احكام نجوم، رمل، جفر و... و كيميا پرداخت و زمانی هم در نزد ديگران زبان‌های لاتين و عبری آموخت. در سايه تحصيلات و فراگرفتن علوم، خود يك شخصيت بزرگ علمی گرديد و در اثر كثرت علوم مختلف، گروهی او را در عصر حاضر چنان شناختند كه شيخ بهائی را در قرن يازدهم[15] اجازاتی كه سردار كابلی داشت همه از عالمان بزرگ و مجتهدان دقيق و قوی بودند. بعضی بر تصديق او به رتبه عالی اجتهاد و برخی ديگر حاكی از تصديق و تائيد به صلاحيت او برای نقل حديث بود.[16] شيخ محمد رازی در كتاب آثار الحجه، ج 1، ص 198 و گنجينه دانشمندان، ج 6، ص 225 در شرح حال سردار كابلی مي‌نويسد... آنطور كه بايد شناخته جهان علم و فضيلت نشد، جز معدودی از خواص اهل علم نمي‌دانستند كه شيخ بهاءالدين ثانی ( و من ليس له ثانی) در گوشه شهر ساكت كرمانشاه قرار دارد. سردار كابلی قسمت زيادی از سنوات عمر شريفش در كرمانشاه سپری شدو علما و فضلائی از محضرش بهره‌مند بودند. با همه اشتغالات بسيار مواظب فرائض و نوافل و ادعيه و اوراد و اذكار خود بود. غالب شب‌‌ها در مسجد بيتوته داشته و تا صبح به وظايف عبادی و بندگی پرداخته و اول آفتاب به منزل آمده قدری استراحت نمود. پس به مطالعه و تدريس و تأليف مي‌پرداخته است. وی از وجوه شرعيه استفاده نمي‌كرد و هيچ‌وقت از مردم وجوه شرعی قبول نمي‌كرد. هيچ‌گاه فريفته عناوين ظاهری نشد، در سنگر تحقيق و تدوين علوم اسلامی و حل مسائل گوناگون علمی شب را سحر مي‌كرد به گفته يكی از شاگردانش (مرحوم كيوان سميعی) ظاهری ساده و بي‌آلايش داشت لباس ساده مي‌پوشيد، ساده حرف مي‌زد قانع، صبور، حليم، خوش‌رو و خوش لهجه بود با مردم صميمانه و با لبان متبسّم احوال‌پرسی مي‌كرد، اهل لاف و گزاف نبود و هميشه در حال فكر بود و از وجودش اخلاص و صفا مي‌باريد.

(آن متكلم قدرتمند) بارها با رهبران دينی يهود و مسيحيت ديدار كرده بود او همان احترام معمول را با آنان انجام مي‌داد. تسلط وی به علوم اسلامی چنان بود كه در هر محفلی خوش مي‌درخشيد، مطالبی كه معزی اليه بحث كرده فوق العاده مفيد و جالب است.

آشنايی سردار با زبان‌های بين‌المللی

سردار كابلی زبان‌های فارسی، و انگليسی، عبری، اردو، هندی را مي‌دانست و به زبان‌های فرانسه، لاتين و سانسكريت آشنا بود.

انگليسی را با لهجه انگليسی تلفظ مي‌كرد و فارسی را با لهجه افغانی، وی با هر زبانی كه مي‌دانست چيزی مي‌نوشت، به زبان عبری مسلّط بود. در ترجمه انجيل برنابا و مطابقت با اصل انگليسی آن ايراداتی بر مترجم عربی انجيل مزبور گرفته است.

بيشتر اوقات سردار صرف مطالعه يا نوشتن كتاب مي‌شد.

آثار علمی و ارزشمند سردار كابلی

آنچه سردار علم و حكمت اين مرد بزرگ و عالم متعهد در عمر پربار خويش در كتابهايش از مطالب علمی، فقهی، روانی و ادبی به خصوص ادعيه و اعداد و حروف و ... به يادگار گذاشته است همه مستند به آيات قرآن و اسماء الحسنی و روايات است. بعضی مدون و برخی نامدون و پراكنده در زوايای كتاب‌ها و حاشيه بر تأليفات  ديگران باقی مانده است. آثار و نوشته‌های ايشان زياد است امّا آنچه به صورت كتاب درآمده و چاپ شده نسبت به آثار معظم‌له محدود است، با كمال تأسف، كتابخانه‌ی سردار كه امروز مي‌توانست، يكی از گنجينه‌های علمی معتبر ايران و عالم اسلام باشد پس از فوتش متفرّق گرديد.

اما جای خوشبختی است كه سردار، برخی از كتب كتابخانه خود را در زمان حياتش به كتابخانه‌ِ آستان قدس رضوی اهداء كرده است. سردار كابلی پس از هفتاد و نه سال قمری عمری با بركت روز سه ‌شنبه چهارم جمادي‌الاول 1372 قمری مطابق با سي‌ام دي‌ماه 1331 شمسی يك روز پس از وفات مرحوم آيت الله العظمی حجت كوه‌كمری[17] روح بلند و ملكوتی سردار به عالم بقا پرواز و چراغ عمرش غروب كرد. طبق وصيت ايشان جنازه را برای حمل به نجف اشرف و اقدامات لازم برای آماده شدن مقدمات سفر به سردخانه تحويل دادند كه اينك اصل داستان انتقال پيكر پاك سردار[18] را از زبان حضرت آيت الله مرحوم سيد مرتضی نجومی اعلی الله مقامه كه يكی از دوستان قديمی سردار است مي‌شنويم.

حوزه نجف در سوگ سردار

در وقت وفات ايشان، بنده در نجف اشرف بودم. جنازه‌ی ايشان پنج روز بعد از وفاتش تر و تازه توسط دو نفر از تجّار محترم و ارادتمندان آن مرحوم به نجف اشرف حمل و در صبح روز دوشنبه دهم جمادي‌الاول مطابق با ششم بهمن‌ماه 1331 با شركت علمای نجف تشييع و در كنار پدرش در وادي‌السلام به خاك رفت.

خاطره‌ای از حمل جنازه‌ی ايشان از مرحوم آقای حاج محمد حسين ممدوحی كه بسيار به ايشان ارادت داشت و با جنازه‌‌ی ايشان به نجف اشرف رفت عرض كنم.

ايشان گفتند به مجردی كه آن مرحوم از دنيا رفتند ما فوراً اقدام به تهيه‌ی گذرنامه و جواز حمل ايشان به عتبات[19] عاليات نموديم كه جنازه‌ی مبارك ايشان را تر و تازه به نجف حمل نماييم. سه چهار روز جواب درخواست گذرنامه از تهران نرسيد. من خيلی مشوّش شدم كه مبادا خدای ناكرده در تأخير جنازه‌ی ايشان برای بدن مباركشان امری پيش آيد كه موجب هتك حرمت آن عالم ربّانی شود يعنی خدای ناكرده بويی بگيرد.

شب پنجم ايشان را در خواب ديدم كه به من گفتند نگران نباشيد فردا اول وقت جواب گذرنامه مي‌رسد و گذرنامه حاضر است. اين بود كه فوراً جنازه را به سوی نجف اشرف حركت داديم تا شب هنگام دوشنبه دهم جمادي‌الاولی 1372 هجری قمری جنازه را به نجف رساندند كه صبحش به خاك رفت. در تشييع جنازه‌ی ايشان نيز حاضر و ناظر بودم.

خاطره‌هايی نيز دارم: يكی آنكه تشييع ايشان تشييع عجيبی بود كه مايه‌ی بهت و حيرت كسبه و متدينين نجف اشرف گرديده بود. لذا خيلي‌ها در وسط راه به تشييع ايشان مي‌پيوستند و آن تشييع عجيب اين بود كه اغلب اعلام و اعاظم علمی نجف از مراجع و صاحبان رساله و مدرسين عالي‌قدر و امثال ايشان حاضر بودند كه دو نفر از آنها را الآن كاملاً متذكر هستم.

يكی آية الله العظمی مرحوم حاج شيخ آقا بزرگ تهرانی؛ بودند. خود مرحوم حاج شيخ آقا بزرگ هم در نقباء البشر مي‌گويد كه من در تشييع جنازه او حاضر بودم. مردم چون نمي‌شناختند خيلی تعجب مي‌كردند كه اين شخص كيست كه همه‌ی اعاظم علمی حوزه تشييع او حاضر شده‌اند ولی مردم خبر نشده‌اند و لذا هر كس مي‌ديد به تشييع ملحق مي‌شد.

خاطره‌ِ ديگر آن كه كفن ايشان بنابر وصيّت خودشان با جنازه حمل و به نجف برده شد و مِن جمله دستمال‌های مجلس روضه‌ی ايشان بود كه در مجالس عزای حسينی گريه مي‌كردند. وصيّت كرده بودند آن دو تا دستمال را با جنازه‌ی ايشان دفن نمايند و اين خاطره برای ما خيلی آموزنده است كه در مجالس دينی مخصوصاً مجالس تعزيه و مصيبت حضرت ابيعبدالله الحسين7 به حال غفلت نبوده و حساب انفاس خود را داشته باشيم.

خاطره‌ی ديگری از ايشان باز هم وصيّت فرموده بودند كه عقيقی كه نام ائمه معصومين: بر آن منقوش بوده به هنگام دفن در دهانش بگذارند. هنگامی كه كفن ايشان را دركمال طهارت و نظافت باز كرديم صورت مبارك ايشان كه 6 روز بود از دنيا رفته بودند واقعاً مثل گل محمدی تر و تازه چون قرص ماه با يك تبسّم عجيبی مي‌درخشيد. گويی با زبان حال مي‌فرمود: «سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين...»

نمونه‌ای از تأليفات و آثار علمی سردار كابلی:

  1. الاربعين فی فضائل اميرالمؤمنين7 در چهار جلد
  2. جمع اشعار ابی طالب7 به صورت ديوان شعر
  3. غاية التعديل فی معرفة الاوزان و المكاييل (اين كتاب با مقدمه دكتر عبدالنبی قزلباشان فرزند سردار كابلی و با همكاری شركت سهامی انتشار در سال 1352 به طبع رسيده است.)
  4. تبصرة الحر فی تحقيق الكر
  5. شرح خطبه‌ی حضرت زينب در كوفه
  6. العلم الشاخص فی اسرار ظلّ الشاخص در اعمال فلكی
  7. شرح قصيده‌ی لاميه ابيطالب7
  8. تحفة الاجلّه فی معرفة القبله در علم هيئت
  9. كشف القناع فی تحقيق الميل و الذراع
  10. شرح تهذيب المنطق
  11. تحفة الاحباب فی بيان آيات الكتاب
  12. دُرّ النثير در سه جلدی
  13. رساله‌ای در نقد تفسير طنطاوی
  14. ترجمه‌ی كتاب التحصين فی صفات العارفين
  15. ترجمه‌ی كتاب هندسه مساحت ابتدايی از انگليسی
  16. ترجمه الكنز المبذول للغنی و الفقير از عربی
  17. ترجمه انجيل برنابا از انگليسی و عربی كه اين كتاب با مقدمه مرحوم آية الله طالقانی به چاپ رسيده است.
  18. ترجمه و شرح دعای ندبه
  19. شرح حديث اميرالمؤمنين در بيان قُطر و محيط شمس و قمر و بيان اختلاف افقی شمس مطابق با اكتشافات عصر حاضر
  20. مناظرات در ترجمه المراجعات تأليف علامه سيد شرف الدين عاملی.
  21. مصابيح القواعد در رياضيات جديد
  22. مناهج العرفان فی علم الاوفاق
  23. رساله‌ای در استخراج اوزان مركب
  24. رساله‌ای در معرفت جوّ
  25. رساله‌ای در اسرار جفر جامع در 28 صفحه
  26. شرح دعای صباح
  27. العلق النفيس فيما يطرب به الجليس
  28. نظم باب حادی عشر
  29. رساله‌ای فارسی در معرفت تواريخ مشهوره.
  30. قبله شناسی

اين بود 30 اثر عالمانه علامه كابلی ولی از ميان اين كتب، ترجمه انجيل برنابا، تحفة الاجله، قبله شناسی، مناظرات و غاية التعديل به زيور چاپ درآمده است و در كتابخانه‌ها و بازار موجود است. بيشتر اين مجموعه علوم و آثار نفيس به زبان عربی و تعدادی از آنها به زبان فارسی نگارش يافته است. چند جلد از اين كتب به علوم رياضی و بقيّه در كلام و حكمت و ديگر موضوعات دينی و مذهبی و ادبی و مسائل مختلفه مي‌باشد.

بيش از چهل اثر نو يافته از سرداركابلی در علوم مختلف

در زمان فهرست نمودن گنجينه مخطوطات كتابخانه آيت الله العظمی گلپايگانی؛ به آثاری نفيس و عناوينی از تأليفات و دست‌نوشته‌هايی به خط زيبای سردار كابلی برخورد نمودم كه در ليست آثار معرفی شده و در كتاب‌هائی كه (زندگی سردار كابلی) به رشته تحرير درآمده بود، نيافتم. منتظر فرصتی بودم تا آنها را معرفی نمايم.

در جشن‌نامه حضرت آيت‌الله استادی ـ مد ظله‌ ـ چنين فرصتی به دست آمده، كه از فيض معرفی كتاب‌ها و رسالات و تأليفات و آثار دست‌نوشت زيبای عالمانه به يادگار مانده از فيلسوفی عالي‌مقام و عالم جليل‌القدر شيعه علّامه سردار كابلی كه در گوشه كتابخانه در غبار فراموشی حفاظت مي‌شود بهره‌مند گردم. تا به لطف خداوند متعال دانشمندی كه زبان قابل فهم و قابل درك و دريافت اينگونه مطالب را داشته باشد آنها را تحقيق و معرفی نموده تا مورد استفاده بيشتر دوستداران علوم رياضی، هيئت، روايات اوراد و اذكار و... و طب منقول از ائمه هدی : قرار گيرد.

به گواه تاريخ بزرگان انديشه و خرد و علمای شيعه، بسياری از علوم مانند علوم قرآن، تفاسير، فقه، اصول، طب، نجوم، رياضی، اجتماعی، اخلاقی و... را توسعه داده‌اند، و با تعليم و تعلّم و تأليف و تصنيف ابواب جديدی از علوم را برای آينده‌گان گشودند. آيت الله سردار كابلی علاوه از تبحری كه در علوم مختلف داشت در كتابت هنرمند خوبی بود، در خط نستعليق و شكسته قلمی توانا و نقش آفرينی داشت. نمونه خط در متن و حواشی و تعليقات كتابهايی كه تصوير آنها را مشاهده مي‌كنيد و نبوغ و هنر خط و قلم سردار كابلی را به خوبی به نمايش مي‌گذارد.

آثار نو يافته از كتاب‌ها و رسالات و تأليفات و دست نوشت سردار كابلی شامل اين عناويند كه در گنجينه مخطوطات كتابخانه آيت الله العظمی گلپايگانی؛ نگهداری مي‌شود.

يك دسته گل دماغ پرور
 

 

ازخرمن صد گياه بهتر
 

 

1  ـ  «انوار الساطعات»  از حيدر قلی (سردار كابلی) اين رساله در علم جفر است[20] و مشتمل بر يك مقدمه و سه باب و چند فصل و قواعدی كه به آن طريق مي‌توان مجهولی را معلوم نمود و به زبان فارسی است به قرينه تاريخ رسالات ضميمه معلوم مي‌شود اين رساله در تاريخ جمادي‌الاول 1312 قمری كتابت شده است.

2. رساله‌ای است در علم جفر از سردار كابلی و كتابت ايشان اين رساله مشتمل بر انواع بسط‌ها و تمثيلات جهت مبتديان به رشته تحرير درآورده است و توضيح مختصری است در بسط تركيب، بسط حروف، بسط طبيعی، بسط غريزی، بسط ترفع حرفی و عددی، بسط تجامع، بسط تضارب و تا ده بسط را توضيح داده است. اين رساله نيز به قرينه در جمادي‌الاول 1312 كتابت شده و به زبان فارسی است.

3. جواهر الالواح و جفر خافيه منسوب به امام جعفر صادق7 و كتابت سردار كابلی است اين رساله نيز توضيح بيشتری راجع به بسط‌ها داده است و روش تكسير و استخراج اسم اعظم و طريق دعوت كردن آن را بيان نموده است. اين رساله به زبان فارسی است و در تاريخ فوق كتابت شده است.

4. منتخب كتاب جواهر الاسرار شيخ محمود دهدار و ذخاير الاسماء سيد حسين اخلاطی تأليف سردار كابلی و كتابت از حيدر قلی (سردار كابلی) و محمد ابراهيم بن محمد رحيم خان تاريخ كتابت جمادی الاول 1312 به زبان فارسی است.

اين كتاب مشتمل است بر انواع و اقسام عدد حروف ابجد، منقول از اميرالمؤمنين و حضرت آدم و امام جعفر صادق و ادريس پيغمبر: و ديگر اساتيد فن اعداد و حروف كه اگر اوراد و اذكار و اسماء الهی را به اين اعداد خوانده شود به اجابت مقرون است.

5. رساله در بيان استخراج احوال آينده و استكشاف رموز ماضيه از حيدر قلی سردار كابلی و كتابت او و محمد ابراهيم مذكور كتابت در جمادی الاول 1312 به زبان فارسی است. در اين رساله قاعده استخراج احوال انسان از خير و شر و نفع و ضرر به زبان‌های عربی، فارسی، تركی به نظم و نثر به هر زبان و اصطلاحی كه سؤال نمايند با آن زبان و اصطلاح جواب بيرون مي‌آيد.

6. الاكسير فی الجفر الجامع و التكسير از محمد بونی. كاتب حيدرقلی سردار كابلی و محمد ابراهيم مذكور. تاريخ كتابت در جمادي‌الاول 1312 به زبان فارسی.

اين كتاب درباره علم حروف كه علم انبياء و اولياء و علم شريف و نفيسی است بحث مي‌كند. مداخل كبير و وسيط و صغير و مراتب آحاد و عشرات و مات و تركيب و بسط حروف را بيان مي‌كند. طريق استخراج اسماء ملائكه و اعوان و قَسَم را ياد مي‌دهد. اين كتاب نيز در تاريخ فوق 1312 كتابت شده است و به زبان فارسی است.

7. زايرجه الكبری از ابوالعباس سبتی با كتابت حيدرقلی سردار كابلی و محمد ابراهيم فوق‌الذكر مشتمل بر سؤال و جواب از دايره و زايرجه (سؤال عظيم الخلق)[21] كه دايره و جداولی است در اخراج مافی الضمير و اسرار مخفی كه در امور گذشته، حال و آينده كاربرد دارد و... استفاده از اين دواير اختصاص به اهل فن و به ارباب معارف و علمای ربانی دارد. زبان عربی است و كتابت به قرينه تاريخ فوق است.

8. زايرجه القابيه التستريّه السبتيّه. از حسن بن علی التستری (شوشتری) توضيح و شرح زايرجه سبتی به خط سردار كابلی و محمد ابراهيم مذكور به زبان عربی و كتابت جمادي‌الاول 1312.

9. خطبة البيان،‌ منسوب به اميرالمؤمنين حضرت علی7 زبان عربی به خط محمد ابراهيم بن محمد رحيم و حيدر قلی بن نور محمد در جمادي‌الاول 1312 كتابت شده است.

10. الخافيه الشمسيه منسوب به امام جعفر صادق7 به زبان عربی است. پيرامون دايره حروف ابتثی و استخراج اسماء الحسنی و ملائكه و اعوان و طالب و مطلوب و قَسَم و عزيمت ملائكه و حروف غافيطوس سريانی و تكسير و جداول صدور باب الكبير و مؤخر و مقلوب و جداول تكسيرات متصل و معرفت تاج و حربه ميططرون و معرفت سفر آدم و حربه يوشع بن نون و لوح نوح و سفر آصف بن برخيا و معرفت و شرح كتاب‌ها و انواع و هياكل و اسفار ديگر انبياء عظام (استفاده از اين كتاب مخصوص اهل فن است.)

11. الاكسير فی البسط و التكسير. از شيخ عبدالرحمن الصالحی الجوهری زبان عربی كاتب حيدرقلی (سردار كابلی و محمد ابراهيم فوق‌الذكر شرح بسط‌های حروفی، عددی، مركب و توضيح تكسيرات حروف، اكبر، اوسط و اصغر و شرح معرفت هر يك از آنها و نظر اساتيد اين فن با تمثيل و ترسيم حروف، اصل و معرفت تركيب و فوايد آن

12. خطبه اميرالمؤمنين7 منسوب به آن حضرت و به زبان عربی است. كاتب حيدرقلی سردار كابلی و محمد ابراهيم.

اين خطبه شبيه به خطبة البيان است. آغاز بعد بسمله انا الذی عنده مفاتيح الغيب لا يعلمها بعد محمد6 . انا الاول و الاخر و الظاهر و الباطن. انا بكل شيء عليم. الخ.

13. طريقه استخراج المراتب الثلاث من باب الصغير و المتصل من الخافيه الشمسيّه. از حيدر قلی سردار كابلی كتابت به زبان عربی. كاتب محمد ابراهيم فوق‌الذكر. طريق استخراج سئوال و جواب از جفر خافيه با رمز و اشارات به طور مختصر.

14. القواعد العشره المختاره. از حيدر قلی سردار كابلی كتابت به زبان عربی. مشتمل بر ده قاعده برای تبديل و مقدم و مؤخر حروف در جواب سؤال از جفر تا ناطق شود مثلاً گاهی حروف آحاد را به عشرات و عشرات را به مأت و مأت را به الوف و گاهی حروف زوج به فرد مبدل مي‌شود و با تمثيلات ديگر تا جواب صحيح بيرون آيد.

15. تعمير وفق القاف المبارك. از حيدر قلی سردار كابلی. كاتب مؤلف به زبان عربی و اعداد با كتابت  17 ربيع‌الثانی 1320 طريق و قواعد پُركردن صد در صد يا بيست و پنج مربع چهار در چهار و دو طريق ديگر كه با اين دستور مي‌توان به سه طريق جدول صد در صد كه منسوب به اميرالمؤمنين7 است پُر كرد.

در اين مجموعه علاوه از پانزده كتاب و سه ساله كه ذكر شد جداول و دستور العمل‌هايی نيز وجود دارد كه به اشاره‌ای بسنده مي‌شود من باب مثال. جدول888 شرف الشمس به اضافه اسماء الله رمز حروف شرف شمس و جدول 7816 جدول خروج المهدی الموعود و... جدولی با مربع 585 در داخل مربع به طريق خاص اعداد را چيده و در وسط نام مبارك حسين بن علی: آمده و در زير جدول مرقوم شده واضع هذا الوفق الامام الهمام مولانا و مولی الكونين ابوعبدالله الحسين7 و جدولی 888 شامل آية الكرسی و در صفحه مقابل خواص آن را به عربی بيان نموده است و بيست و يك جدول راجع به منازل قمر در طول و عرض و اساس زايرجه كبری و طريق درجات عناصر اربعه به قاعده سفر (كتاب) آدم7 و توضيحاتی راجع به عناصر آبی، بادی، خاكی و آتشی و درخواست‌ها و سؤالات از خير و شر و محبت و غيره با استخراج اسماء الله و اعوان (ئيل و يوش) و دعای مختصری برای حفظ انسان‌ها از بليّات و رموز بعضی اقلام و... و جدول تطبيق غره ماه‌های عربی و رومی شرعی به حساب امير نجم‌الدين معروف و حكيم تقی الدين و بسيار مطالب ديگر در علوم تفسير آيات و احاديث و روايات وفقه و اصول و رياضيات و هيئت كه در فقه كاربرد دارد و در علم حروف و اعداد و اسماء الحسنی و... مؤثر است.

16. حاشيه بر شرح صحيفه سجاديه سيد نعمت الله جزائری و ملحقات آن كه در حاشيه بعضی صفحات كتاب مسطور است، تعداد صفحات كتاب پانصد و سی و شش صفحه است و با خط زيبا و امضای حيدرقلی آمده كه بسيار ارزنده است. و تاريخ فوت پدر سردار به نظم و نثر با حروف ابجد و اعداد در صفحه اول مرقوم است به اضافه تملك كتاب كه در تصاوير ذيل مقاله مشاهده مي‌شود.

17. تحفه الوزراء و السلاطين تأليف (جلال الدين محمد اصفهانی) به خط و حواشی سردار كابلی كه منسوب به چهل باب و هر باب چهار نصيحت و پندهای آموزنده است. و در حواشی روايات و احاديث اعتقادی، مذهبی، و ادعيه و ادويه مجرّبه با خطی زيبا تحرير شده و در بيست و يكم ماه جمادی الثانی سال 1308 به پايان برده است.

18. ترجمه رساله اصول مذهب(اعتقادات مجلسی) مترجم محمدمحسن بن محمد سميع، که به درخواست شخصيتی بنام حاج اسماعيل که با احترام خاصی نام ايشان را عنوان نموده و به قلم زيبا و حواشی سردارکابلی در نوزدهم شهر ذی القعده سال 1308 در دارالخلافه طهران زمانی که عازم مشهد مقدس بوده کتابت نموده است.

19. چهل حديث از محمد باقر بن محمد جعفر فشارکی با شيوه‌ای ابتکاری در موضوع اخلاقی و معارف و مسائل اسلامی در 18 صفحه تحرير نموده است.

20. حدود 38 صفحه مطالب متفرقه از آيات و روايات، ادعيه، اذکار، ختومات، نصايح و پند و اندرز اخلاقی با قلم نسخ، نستعليق و شکسته است.

21. حدود 10 صفحه اشعار آموزنده عرفانی از شعرای بزرگ با خط شکسته عالی و مرکب قرمز در روز 22 ذی الحجه سال 1309 در همدان به اتمام رسانده.

22. حدود 32 صفحه آيات قرآن و روايات از رسول گرامی اسلام در اثبات خلافت و امامت اميرالمؤمنين و فضايل و مناقب آن حضرت كتابت به خط سردارکابلی است.

23. حدود 30 صفحه اشعار نغز اخلاقی، عرفانی در مذمت دنيا و مواعظ لقمان به پسر خود و داستان فکاهی، ادبی از محمد زمان خان در حضور فتحعليشاه و نسخه‌های طب گياهی مجرّب آمده و در صفحه اول کتاب و بعضی صفحات مهر بيضی حيدرقلی مشاهده می‌شود که اسم کوچک سردارکابلی است.

24. انوار الساطعات علی اشرف المربّعات از احمد دمنهوری زبان عربی كاتب حيدرقلی (سردار كابلی) شامل دستورالعمل‌هايی راجع به علم اوفاق از مثلث و مربع و ... و اسماء الحسنی و اعوان و عزائم و علم تعكيب و ضرب و جذر و...

25. كتاب عنقاء مغرب فی معرفة ختم الاولياء و شمس المغر(الوعاء المختوم علی السرّ المكتوم) (منظومه) از ابن عربی محی الدين شارح و كاتب حيدرقلی به زبان عربی با شرح و بيان مختصری از خواص و فضيلت حروف ابجدی از الف تا غين به صورت منظوم و شرح و توضيح و كيفيت استخراج از كتاب الجفر الجامع و النور لامع و ادوار و اسرار حروف و دايره احست و ايقغ و... با اصطلاحات و اظهار نظر و حواشی با كتابت حيدرقلی (سردار كابلی) و محمد ابراهيم بن محمد رحيم خان تاريخ كتابت روز يك‌شنبه دوازدهم شهر جمادي‌الاول سال 1312.

26. كشف الران: منظومه‌ای به زبان عربی از محی الدين ابن عربی.

شرح و حاشيه و كتابت از محمد ابراهيم بن محمد رحيم خان و حيدرقلی (سردار كابلی) پيرامون اسرار حروف و سؤال و جواب از جفر و دعای يا نور النور... الخ تاريخ كتابت عصر روز پنج‌شنبه شانزدهم جمادي‌الاول سال 1312.

27. كشف العيان شرح و توضيح (از سردار كابلی و محمد ابراهيم) سؤال (هل للبصرة و البغداد) و... الخ از جفر و جواب (فينفتح بغداد بعد ثلثمأه عام علی يد هلاكو بقتل عام) و طريقه سير و دوايرحروف. كاتب محمد ابراهيم و حيدرقلی در تاريخ جمعه هفدهم شهر جمادي‌الاولی سال 1312.

28. تصريف مثلث خالی الوسط: از امام محمد غزالی زبان عربی طريقه و دستور العمل و دريافت تسخير ارواح طيبه و خواندن ادعيه و دعوات بعد از فرايض و نمازها و اجابت دعا و دستوراتی برای رفع بليّات و برآمدن حوائج انسان‌ها در موارد و شدايد و موضوعات مختلف و... كاتب محمد ابراهيم و حيدر قلی (سردار كابلی)

29. سهام الربط فی المخمس الخالی الوسط: از محمد الفاسی به زبان عربی.

دستور وفق مخمس خالی الوسط و طريق برآمدن حوائج بوسيله اسماء الحسنی و ادعيه و... و نمونه مخمس خالی الوسط و خواص آن  كاتب محمد ابراهيم و حيدرقلی.

30. خواص الحروف به اقلام ثلاثه (عربی، سريانی و قيطوشی) از ابوحامد غزالی زبان عربی مؤلف در اين كتاب خواص عجيب و غريبی با اشكال مختلف برای حروف دوگانه بيان كرده است از جمله تأثير آنها در طبيعت، معادن، رياح، نباتات، حيوان و انسان و... و دستورالعمل تأثير حروف در عوالم سفلی و عليا و مطالبی ديگری در اين زمينه و دستور و طريق كتابت و قرائت آنها و بيان كلام الله تعالی الذی كلّم به موسی بن عمران7 كاتب محمد ابراهيم و حيدرقلی تاريخ كتابت شعبان المعظم 1312 و تاريخ مقابله و تصحيح اشكال و جداول در روز دوشنبه پنجم ماه شوال المكرم 1312.

31. السرّ الربانی فی العالم الجسمانی: از سامور هندی، به  زبان عربی. شرح و توضيح آيه مباركه و علّم آدم اسماء كلها مشتمل بر شرح اسرار حروف 28 گانه كه بر حضرت آدم7 نازل شده و بوسيله آن حروف و اعداد آنها وبخورات تعيين شده تصرفات در امور عالم و طبايع و عناصر و... تصرف كل ما فی الوجود من خير و شرّ و حق و باطل و هدايت و ضلالت مي‌توان نمود دستورات عجيبی دارد و (طبايع حروف آبی، خاكی، هوايی و آتشی برخلاف معروف است) كاتب محمد ابراهيم و حيدرقلی

32. بحرالعيون فی السرّ المكنون: از ابوحامد غزالی يا از سهروردی است به زبان عربی مشتمل بر تركيب اسماء و كيفيت استخراج آن از حروف و تأكيد در كتمان آن از جهال و دستورالعمل و تركيب و كيفيت استخراج اسماء الحسنی، تمام دستورات اين كتاب به قلم سريانی است.

كاتب محمد ابراهيم و حيدرقلی، علاوه از كتب و رسالاتی كه در اين مجموعه معرفی شد نوشته‌ها و مطالب علمی، فقهی، روائی و نظريه‌هايی در علم حروف و اعداد و جفر و اوفاق وجود دارد كه بعضی از آنها كتابت و بعضي‌ها تأليف و نظريه سردار كابلی است.

من جمله مثلث آيه و عنده مفاتيح الغيب و آيه و انهم عندنا لمن المصطفين الاخيار و طريق سوال و جواب از جفر و حروف غافيطوس، جدول وفق 4*4 نود و نه نام حق تعالی و اعداد آنها منسوب به اميرالمؤمنين7. برتری انسان بر موجودات، مذاكره افلاطون با شيخ 1400 ساله . حرزی كه برای همه امراض مفيد است. دوائر الدر المنظم منقول از شمس المعارف. ميزان الحروف. دستوراتی راجع به كيميا و تركيب فلزات.[22] اختلاف ابن عربی و ديگر عرفا و اهل حروف در اعداد حروف ابجدی. جدول برای يافتن صفحات جفر جامع. سؤال و جواب از جفر (كيف امر الرضا مع المأمون) و جواب (يقتله بالعنب المسموم) و دستور سؤال و جواب از جفر به طريقی كه كمتر از شانزده حرف نباشد.

33. طب الائمه: تأليف عبدالله بن بسطام و برادرش حسين بن بسطام است كه  در گنجينه مخطوطات كتابخانه آيت الله العظمی گلپايگانی؛ نگهداری مي‌شود. اين كتاب شامل ادعيه و ادويه‌هايی است كه منقول از ائمه معصومين: مي‌باشد. مرحوم سردار كابلی مقدمه كوتاهی با مهر و امضای خود در اول كتاب نوشته و سپس دويست و شصت و هشت صفحه جدول‌بندی با خطوط نازك و خط زيبا مرقوم فرموده در آخر مي‌نويسد: به حمدالله و حسن توفيقه قد وقع الفراغ من كتابة هذا الكتاب علی الكراويا و تلقی فی حجر النّمل و تكتب فی شيء و تعلق فی زوايا الدّيار بسم الله الرحمن الرحيم ان كنت يومنون بالله و اليوم الاخر و بالنّبيين و ما انزل اليهم فاسئلكم بحق الله و بحق نبيّكم و نبيّنا و ما انزل عليهما الا تحوّلتم بحمدالله تعالی عَن مَسَكننا تمرّه و حُسْنِ توفيقِه.

قد وقع الفراغ فی كتابه هذا الكتاب علی يد اقلّ العباد حيدر قلی هداه الله الی طراطه المستقيم باعانة والده الماجد الاكرم المعظم نور محمد خان ادام الله ايام اقباله و زاد فی اعظامه و اجلاله و بامداد ابن عمه المكرم محمد ابراهيم خان سلمه الله تعالی ابن المرحوم المبرور المغفور محمد رحيم خان السكنه الله فی عرف الجنان ليلة يوم الثلثا و هی ليلة الاثنين و العشرين من شهر رجب الاصّم فی شهور سنه احدی عشرة و ثلثمائة و الف من الهجرة المقدسه6.الحمدلله اولاً و آخراً

34. تصحيح و مقابله و حذف و اضافات صحيفه مباركه‌ی سجاديه با استفاده و استناد به نسخه قديمی مرحوم علامه مجلسی؛ و چندين نسخه صحيفه قديمی ديگر كه در اختيار سردار بوده مقابله شده است. تاريخ اين نسخه 1327 قمری است.

35. صحيفه مباركه‌ی سجاديه با فهرست و ترجمه به فارسی و با سه نوع مركب به خط سردار كابلی، احتمالاً ترجمه هم از سردار كابلی باشد. اين نسخه در سال 1350 قمری در كرمانشاه در تملك سردار بوده است.

36. تصوير و اشكال مختلف (جنة الاسماء) حدود بيست نوع اشكال دائرة جنة الاسماء كه بعضاً از كتابخانه و كتابهای مرحوم بحرالعلوم اخذ شده و دستورات اميرالمؤمنين7 درباره جنة الاسماء با شرح و توضيح و خواص جنة الاسماء از غزالی و سردار كابلی و كاربرد و خواص آيات و جملاتی كه دارای نوزده حروف مي‌باشند.

37. مجموعه‌ای از آيات و روايات و مطالب علمی، اعتقادی، ادبی، عرفانی و ... احتمالاً همه اين مجموعه به قلم سردار كابلی يا پسر عموی وی باشد.

38. كتاب اسرارالنقاط فی الرمل كه در صفحه اول تملک سردار كابلی دارد.

39. نسخه‌ای در علم كيميا و اوفاق و خواص اشياء كه در تملك سردار بوده و در حاشيه صفحات كتاب مجربات خود را در مورد كيميا ذكر كرده است.

40. دعای صباح به ضميمه دعای عديله و مختصر تعقيبات نمازهای پنج‌گانه مرحوم سردار كابلی، در صفحه اول كتاب مي‌نويسد: بسمه تعالی وجدت فی نسخه عتيقه قديمه هذه العباره: بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله و الصلوة‌ علی سيدنا و نبينا محمد و آله امجاد الاطهار. اعلم ان هذا الدعا الصباح الذی سماه اميرالمؤمنين7 مفتاح الفتوح و رموز الكنوز نقلته من خط المبارك مكتوباً بالقلم الكوفی علی الرق و الذی كتب عليه السلام فی اول الدعا هذا صورته.

41. قصيده (زينبيّه) يكی از اشعار نغز و تأملات ادبی سردار كابلی قصيده‌ای است به عنوان (زينبية) درباره‌ی حضرت زينب3  كه به زبان عربی سروده است. ما از باب تبرّك و توسّل تمام قصيده را از مجله ارمغان در اينجا مي‌آوريم. مرحوم سردار كابلی در مقدمه اين قصيده نوشته است: جعفر قلي‌خان برادرم، قصيده شيخ عبدالرحمن جهوری را در كتاب «خيرات حسان» ديده‌ بود.

برادرم به من گفت بر وزن آن قصيده‌ای بساز، من در شب جمعه 27 محرم 1332 موقعی كه فرمانفرما بر ما سخت گرفته بود سرودم و خداوند به بركت آن راه‌چاره‌ای به ما داد.

و اينك قصيده غرائی كه سردار سروده به وسيله اديب هنرمند و شاعر شيرين سخن عرب آقای حاج يوسف ابوعلی لحسائی به نگارنده رسيده است. (مجله ارمغان شماره 6 و 7، ص 281)

«هذة القصيدة العصماء لصاحب الفضيلة حجة الاسلام المحيط المتبحر الشيخ حيدر سردار الكابلی انشائها فی ليلة الجمعة 27 محرم سنه 1332 فی حق السيدة زينب3»

يالدهر قد عم فيه البلاء
 

 

و اخلاء مالديهم وفاء
 

لاترا فيهم انيساً يداوی
 

 

داءهم بل الدواء الداء
 

فالی اليداشتكی حزن قلب
 

 

ذاب وجداً و ليس يجدی دواء
 

و بلايا كانهن ظلاماً
 

 

قطع الليل مالهن ضياء
 

ضقت ذرعاً بها و لكن نفسا
 

 

بين جنبين صخرة صماء
 

لاتبالی بها و كيف تبالی
 

 

بخطوب سيعتريها الفناء
 

او ما تذكر الطفوف و ماقد
 

 

لقيتهن زينب الغراء
 

و عصمة الله بنت حجة الكبری
 

 

علی و امها الزهراء
 

ارضعتها ولايت الله حتی
 

 

انبت لحمها و تم النماء
 

ارضعتها ولايت الله حتی
 

 

انبت لحمها و تم النماء
 

زقها العلم جدها و ابوها
 

 

و البتول الصديقه العذراء
 

زقت العلم و هی من المهدزقا
 

 

فاستوت و هی بالعلوم ملاء
 

مارآه مثلها الزمان فعين
 

 

الدهر عن مثل زينب عمياء
 

ماهوان اصابها بهوان
 

 

بل هو العز كله و العلاء
 

لا تخلها ذليلة عند قوم
 

 

كفر واربهم و لكن بلاء
 

ليميز الخبيث من طيب العذصر
 

 

و الطالحون و الصلحاء
 

يالها من اسيرة تهداء الانفاس منها و
 

 

تسكن الغوغاء
 

اذ اشارت اليهم فكان القوم
 

 

موتی و ماهم احياء
 

خطبتهم بخطبة وقفت دون
 

 

بلوغ المدی لها البلغاء
 

و عليها سكينه و وقار
 

 

و جلال و هيبته و بهاء
 

تلفظ الدرعن لسان ابيها
 

 

فعلی القوم ضجة و بكاء
 

فدعو بالتبور و الويل هيهات
 

 

و انی يجدی لهم ذا الدعاء
 

حمدت ربها و اثنت عليه
 

 

و له الحمد كله و الثناء
 

تم صلت علی نبی هداهم
 

 

سبل الخير فاهتدی الاولياء
 

خاتم الرسل افضل الخلق طراً
 

 

فاتح الخير منه كان ابتلاء
 

و بتعليمه اهتدی جبرئيل
 

 

و جنود الملائك السفرآء
 

و علی آله الذين اصطفاهم
 

 

ربهم للوری فحق الولاء
 

ثم قالت يا اهل ختل و غدر
 

 

لارقا دمعكم و دام العناء
 

افتدرون ای عارشريتم
 

 

اهل كوفان لاعداكم بلاء
 

او تدرون ای كبد فريتم
 

 

لنبی الهدی فبئس السفآء
 

فسبيتم حريمه و هستكتم
 

 

حرمت الدين بالبئس الجزآء
 

و هددتم حصنا يلوذبه
 

 

العافون لما تمسهم برحآء
 

و هدمتم مناركم فالی من
 

 

يفزع اليوم بعده الفقرآء
 

ءامام اقامه الله يهديكم
 

 

وداع الی الظلال سوآء
 

خسرت صفقت اللئام و بئتم
 

 

بعذاب فلاستقتكم سمآء
 

جئتموها صلعاء عنقا فنقماء
 

 

فلا يستخفكم املاء
 

لاتغرنكم حياتكم الدنيا
 

 

فبسل علی النفوس البقآء
 

بلغتهم مابلغتهم و لكن
 

 

غلبتهتم فی غيهم اهوآء
 

سمعوقولها و لكن قلوب
 

 

الكافرين اللئام عنها هوآء
 

نصحتهم فلم بئوبوالرشد
 

 

لكن ازداد بغيهم والا بآء
 

فلهم فی الجحيم مقعد سوء
 

 

وسيصلونها بماقداسآء وا
 

بابی صبرها لقتل اخيها
 

 

اذراته تلسيه الاعدآء
 

بابی صبرها الجميل علی ما
 

 

غالها حين عزمنها العزآء
 

بابی حزنها الطويل عليه
 

 

ودموع تمدها الصعدآء
 

فابك ان كنت باكيالاخيها
 

 

فعلی مثله يحق البكآء
 

بابی من مشی اليهم وحيدا
 

 

والعدی لايحيطهم احصآء
 

فراوامنه قورا اريحيا
 

 

سيفه مثل عزمه مضآء
 

شاهدو من جلال جبروتا
 

 

خضعت دون عزها العظمآء
 

سامهم من حسامه ما به ضا
 

 

ق عليهم لولا القضآء الفضآء
 

حكمته الله فی العباد و امر
 

 

قد قضاه و لا يرد القضآ
 

لست انساه و هو يدعو الی الحق
 

 

فلا يستجات منه الدعآء
 

و بنادی هل من نصير يحامی
 

 

عترة المصطفی و اين الحمآ
 

انا لبيته بقلبی و ان لم
 

 

يبلغ الجسم حين نادی الندآء
 

آه لماراته و التشمريفری
 

 

ودجيه و ماله اولياء
 

و علی الرمح راسه كان يتلو
 

 

خزيت ازرات سناه ذكآء
 

و تساق النسآ من فوق
 

 

اقتاب المطايا كانهن امآء
 

لست انساه و هو ملقا علی
 

 

الارض ثلاثا و ما عليه كسآء
 

قد بكته السبع الشداد و من
 

 

فيها و زهر النجوم و الغبرآء
 

فتكاد النجوم تهمی دماء
 

 

فعلی كربلاء تغلی دمآء
 

و تمور السمآء مور او تلوی
 

 

بهم الارض فهيی منهم برآء
 

يا بنی الاكر مين يا آل طه
 

 

انتم الطاهرون و الاتقيآء
 

و ملاذ العفات و العروت
 

 

الوثقی و كهف الانام و الكرمآء
 

انتم العارفون بالله حقا
 

 

و الكرام الائمة‌الحكماء
 

بكم الله انشاء الخلق انشاء
 

 

 

فانتم اعضاده الا منآ
 

بكم انشاء الخلائق لولا
 

 

انتم لم بكن له انشآء
 

بكم يرزق العباد و من امر كم
 

 

يعقب الظلام الضيآ
 

بكم ابتغی الوسيلة عندالله
 

 

ربی فانتم الشغعآء
 

هذه وصلتی اليها عسی ان
 

 

فرتضيها فتجلی الغمآء
 

كيف مدحی لها و ان لسانی
 

 

عند مدحی لمثلها لكنآء
 

انت ذخری يوم المعاد
 

 

و فی الدنيا رجائی و نعم ذاك الرجآء
 

انت بعد البتول افضل من قد
 

 

حملتهن فی البطون النسآء
 

ان جبريل خادم لك و الروح
 

 

كذاك الملائك الاصفيآ
 

ان تكونی شفيعتی عند ربی
 

 

فسلام علی ثم ثنآء
 

يا بنت الطاهرين هاك مديحا
 

 

من مسيی اصابه اللاوآء
 

يرتجی منك كشفها فاكشفيها
 

 

انكم عندربكم وجهآء
 

وصلی حيدرا عبيدكم
 

 

الملتجی البائس الكثير الخطآء
 

من يقل فی مديحكم بيت شعر
 

 

فله فی الجنان يبنی بنآء
 

بك زينت مدحتی حين تتلی
 

 

فهی فی الحسن روضة غنآء
 

غرستها يد البلاغه فی ارض
 

 

معان تثنيی عليها ذكآ
 

و عبيدالرحمن قدقال قبلی
 

 

آل طه لكم علينا الولاء
 

 

 

سردار كابلی اشعاری به زبان عربی و فارسی[23] در موضوعات مختلف دارد از جمله در نظم باب حادي‌عشر و قصيده‌ای در مدح اميرالمؤمنين كه 138 بيت است و در اشعار فارسی تخلّص خود «جاويد» برگزيده است.

برای تبرك اشعاری كه سرداركابلی به قواعد جفريه در علائم الظهور حضرت ولی عصر (ع) به صورت معما سروده است با مختصر توضيحات در پاورقی بيان می‏شود:

 

چون پای[24] علی گذشت زافلاك[25]
 

 

 با جمله بروج[26] گشت چالاك
 

از عشق خداش غل به گردن
 

 

در محبس قرب گردد ايمن
 

يا بسمله[27] دان عداد سالش
 

 

زود است يقين بدان وصالش
 

سالش وسط[28] الف تو بشمار
 

 

زان پس بخداست آخر كار
 

هست و همه دم در انتظار است
 

 

تا كی رسد آنچه‏اش اقتصار است
 

آندم بجهان ستم نماند
 

 

مردم همه سوی حق براند
 

گردد دل دوستان وی شاد
 

 

از قيد شوند جمله آزاد
 

اين گفته جناب دانيال است
 

 

ليكن سه عدد[29] بر او كمال است
 

جاويد در آرزوی رويش
 

 

نوميد مباد ز آرزويش
 

يا رب به محمد امامان
 

 

وصلش تو به من نصيب گردان
 

 

الحمدلله اولا و آخراً و صلی الله علی محمد و آله الطاهرين.

منابع مورد  استفاده:

1  ـ   دائرة المعارف تشيع، ج 9 ص 140.

2  ـ   علمای بزرگ شيعه از كلينی تا خمينی، ص 411 ـ 412.

3  ـ   آثار الحجه ج 1، ص 197.

4  ـ   ريحانة الادب، ج 3، ص 13.

5  ـ   نقباء البشر، ص 693.

6  ـ   گنجينه دانشمندان، ج 6، ص 235.

7  ـ   زندگانی سردار كابلی، غلامرضا كيوان سميعی.

8  ـ  ستاره خاور سيدحسن احمدی نژاد.

9  ـ  الذريعه الی تصانيف الشيعه، آقا بزرگ طهرانی.

10  ـ  مجله ارمغان.

11  ـ  فقهای نامدار شيعه.

12  ـ  لغت‌نامه دهخدا.

13  ـ  بستان السياحه.

14  ـ  مناظرات ترجمه المراجعات.

15  ـ   فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه آيت‌الله العظمی گلپايگانی؛

سخن آخر نمونه تصاوير خطوط سردار كابلی

نسخه‌های خطی بسياری در تملك علامه سردار كابلی بوده كه در صفحات اول و يا آخر كتاب با قلم زيبا اشاره به تملك خود نموده و يا ممهور كرده است. و در حواشی آن كتابها با توجه به موضوعات و  علوم مختلف تصحيح و اضافات و نقد و اظهار نظر دارد و اين نقد نظرها دال بر احاطه علمی آن بزرگوار است. در اين مقاله به چند نمونه از تصاوير خط و تملك سردار اشاره مي‌شود:

Kaboli%201.jpg

Kaboli%202.jpg

Kaboli%203.jpg

Kaboli%204.png

Kaboli%205.jpg

Kaboli%206.jpg

Kaboli%207.jpg

 

[1] . اين لقب و عنوان كه سردار دارد از پدر و اجدادش به ارث برده، وی هيچ‌گاه امير لشگر و سردار سپاه نبوده است.

[2] . كابل دارای سابقه‌ی تاريخی چند هزار ساله است. در سال 36 هجری قمری به دست يكی از فرماندهان ارشد اسلام به نام (ابن سمره) فتح شد و دين مبين اسلام در آن ولايت سرسبز، رواج پيدا كرد. كابل شهری است خوش آب و هوا و مناظر طبيعی و وصف شهر كابل را اقبال لاهوری در قطعه‌ای كه طليعه‌اش اين  بيت است، بيان مي‌كند.

شهر كابل خطه جنت نظير        آب حيوان از لب تاكش بگير

(كلّيات اقبال، ص 419)

[3] . قزلباش: لفظ قزلباش در اصل مركب از دو كلمه قزل به معنی سرخ و باش به معنی سربوده و پيروان سلطان حيدر صفوی مخصوصاً پسر اوشاه اسماعيل صفوی را به اين اسم مي‌خواندند. سلطان حيدر برای مريدان خود و صوفيان كلاه نمدين سرخی كه دوازده چين يا ترك داشت به نام دوازده امام ترتيب داده بود. و گرد كلاه سرخ دستاری سفيد يا سبز يا ابريشم مي‌پيچيدند و آن را به صورت عمامه بزرگی جلوه مي‌داد و به صورت خاصی جلب توجه مي‌كرد. آن كلاه چيزی بود كه تمام طوايف گوناگون قزل‌باش را در زمان شاه اسماعيل به هم پيوسته بود و به صورت نيروی واحدی شاه اسماعيل را حمايت نموده و مذهب شيعه را ترويج مي‌كردند. توضيح بيشتر به لغت‌نامه دهخدا واژه قزلباش و بستان السياحه حرف قاف مراجعه شود.

[4] . سردار نور محمد خان فرزند سردار عطا محمد خان فرزند سردار حاج قربانعلی خان فرزند آقابيك خان فرزند ازبك خان از فرزندان ابدال كه به سلسله يكی از سلاطين افغانستان منتهی مي‌شود.

[5] . مادر حيدر قلی به نام مريم ملقب به (چوريشاه) كه به زبان ازبكی به معنای (كنيز است) دختر يكی از رجال ازبك به نام علی مرادخان بوده، سردار كابلی در يكی از يادداشت‌هايش درباره مادر خود خاطرنشان كرده: ... مريم مانند خانواده خود پيرو مذهب حنفی بوده ولی محبت علی7 و آل او از پيشتر در دل و جان مريم ريشه دوانيده بود. شبی امام اول شيعيان را در خواب مي‌بيند. در عالم خواب به وسيله آن حضرت به مذهب تشيع مي‌پيوندد. فردای آن شب حكايت خواب و ملاقات با امام علی7 را با همسر خود (نور محمد خان) نقل مي‌كند. سردار نور محمد به شكرانه اين نعمت جشن بزرگی برپا مي‌كند. همان روز گوسفندی را قربانی مي‌كند و جمعی از شيعيان و دوستان اهل بيت را وليمه مي‌دهد. كيوان سميعی زندگانی سردار كابلی، ص 65.

[6] . مرحوم آيت الله العظمی حاج آقا حسين قمی; (1282 ـ 1366) قمری يكی از علماء و مراجع طراز اول شيعه و مرجع تقليد و فتوا عصر خود بود، زمانی به كرمانشاه تشريف آوردند و مورد استقبال گرم علما و اهالی قرار گرفتند. خانه‌ی بزرگی برای ايشان و مهمان‌های ايشان آماده نموده بودند. كيوان سميعی مؤلف كتاب زندگانی سردار كابلی مي‌نويسد: روز دوم ورودش سردار كابلی به ديدن او رفت در حالی كه من همراه و در خدمت سردار بودم، به ديدار آيت الله قمی رفت، عصر بود، علاوه بر مردم عادی چند تن از علمای شهر هم بديدارش آمده بودند. ملاقات تا هنگام نماز مغرب به طول انجاميد. آيت الله به نماز ايستاد و در صف اوّل علما، از جمله سردار كابلی به او اقتدا كردند. استاد هميشه در كرمانشاه از قبله‌ای كه توسط اشخاص عالم و آشنا به علم هيئت تعيين و مشخص نشده بود، طبق بررسي‌های تحقيقی خود اندكی منحرف نماز مي‌خواند، آن شب هم با وجود اقتداء به مرجع بزرگ شيعه اندكی منحرف ايستاد. پس از اتمام نماز و استقرار آيت الله در جای خويش، كسانی كه حضور داشتند دور و برش نشستند و چنين اتفاق افتاد كه يكی از پيشنمازان كرمانشاه موضوع انحراف قبله‌ی سردار را به محضر آيت الله رساند. آيت الله قمی هم از سردار در اين باره تفسير و توضيح خواست. سردار به موجب قواعد علم هيئت و اصول رياضی، موضوع دقيق نبودن قبله را در محراب‌های مساجد كرمانشاه بيان نمود و چون هم مطلب دقيق بود و هم آيت الله اظهار علاقه نموده توضيحی بيشتری خواست. مرحوم سردار كاغذ و مداد و تخته سياه كوچك و گچی از صاحبخانه طلبيد و بعد از آوردن آنها خانه كعبه و مسجدالحرام و حرم كعبه را ترسيم و طول و عرض جغرافيايی كرمانشاه را تعيين كرد و ضمن اين كار، گاه بر روی تخته سياه با گچ حساب‌هايی مي‌نوشت و پس از محاسبه‌ی نتيجه‌ی صورت عمل را به كاغذ آورد.

تخته سياه را با دستمال پاك كرد، در تمام مدّتی كه مشغول اين كار بود آيت الله و اهل مجلس همه ساكت بودند. با علاقه و تعجب به او مي‌نگريستند. سردار از كار خود فراغت يافت و خواست توضيح بدهد. آيت الله از آن شخص پيش‌نماز خواست كه جايش را برای سردار خالی كند تا سردار برای ادای توضيح كنارش بنشيند. وقتی اين كار انجام شد و سردار شروع به تفسير مطلب نمود، آيت الله قمی با كمال دقت به سخنان او گوش مي‌داد و در آخر آيت الله از استاد سپاسگذاری كرد و فرمود: اگر كتاب‌های (حبل المتين) شيخ بهايی و (مستند) نراقی در كرمانشاه موجود است، بياوريد كه مي‌خواهم در موضوع قبله رجوع به آنها كنم استاد اظهار داشت هر دو كتاب نزد من است... فردا عصر در حالی كه من هر دو كتاب را حمل مي‌كردم در خدمت استاد به محضر آيت الله قمی رسيدم، معظم له به سردار فرمود: مبحث قبله را از هر دو كتاب پياده كنيد و به من بدهيد، استاد اين كار را انجام داد. آيت الله پس از گرفتن كتاب با كمك ذرّه بين شروع به مطالعه كرد و چندين بار از استاد كابلی توضيحات خواست... آن روز نزديك به دو ساعت و نيم اين كار ادامه داشت، هر كس و حتّی علما و رجال شهر به ديدنش مي‌آمدند، مختصر تعارفی مي‌كرد و مشغول گفتگو (مباحثه) با سردار مي‌شد باز وقت نماز مغرب فرارسيد. آيت الله اقامه نماز نمود اما چنان به قبله ايستاد كه سردار كابلی تعيين كرده بود. اين بحث ادامه داشت تا روز سوم كه جهت ديدار آيت الله رفتيم با اينكه تابستان بود و صحن حياط را كاملاً فرش كرده بودند... تا ملاقات كنندگان آزاد بنشيند ميزبانش ما را به اتاقی در طبقه‌ی دوم ساختمان راهنمايی كرد. وقتی به اتاق مزبور وارد شديم فقط آيت الله قمی و مرحوم حاج شيخ حسن علامی يكی از علمای بسيار فاضل كرمانشاه در آنجا بودند و معلوم شد آيت الله خواسته است تا دور از انظار مردم مطالعه و مباحثه بحث قبله را نمايد، باز توضيحاتی از سردار خواست، و تقاضا نمود كه پس از نماز صبح باشد كه ديداركنندگان كمتر است. با همه عظمت و مقامی كه داشت به صورت استفهام و استعلام درباره علم هيئت از مرحوم سردار توضيحاتی مي‌خواست. سردار هم با كمال فروتنی و تواضع مانند شاگردی مؤدب به پرسش‌های او پاسخ مي‌دهد. نه چنان مجتهد عظيم‌الشأنی دون مقام علمی خود مي‌دانست و نه چنان دانشمند و علامه‌ای برخود مي‌باليد. بهر صورت مباحثه اين دو شخصيّت نمونه و عالم بزرگ و زبردست تا مدتی ادامه داشت تا اينكه از كرمانشاه خارج شد.

2 . اجازة الحديث در اصطلاح عالمان و محدّثان تصديقی است كه از جانب استاد يا عالمی شناخته شده و صاحب اجازه بر قابليّت و صلاحيّت علمی عالمی ديگر داده مي‌شود. مانند گواهينامه‌هايی كه امروزه به دانشجويان علوم جديد داده مي‌شود. اجازه بيشتر به اين جهت داده مي‌شد كه تأليفات و تحقيقات علما در نتيجه نسخه‌برداری از دست برد و تحريفات محفوظ بماند. در عين حال امروز كم توجهی وسيله كاتبان بسياری از نسخه‌های خطی دچار يك نوع نقض هستند.

[8] . علامه آيت الله سيد حسن صدر و صاحب كتاب الشيعه، و فنون الاسلام است. وی بيش از هشتاد تأليف در علوم و فنون مختلف از خود به يادگار گذاشته است.

[9] . آيت الله ميرزا محمد علی چاردهی رشتی معروف به مدرس، ايشان يكی از اساتيد بزرگ حوزه مقدسه نجف اشرف بود.

[10] . مرحوم حاج سيد عباس لاری از فقها و محدثين بزرگ بود و در شهر كنگاور اقامت داشته است. هر چند يك بار به محضر سردار كابلی مي‌رسيده است.

[11] . آيت الله حاج شيخ عباس قمی از چهره‌های نورانی و سرافراز حوزه امام صادق7 و از مفاخر عالمان تشيع مي‌باشد و كتب او زينت هر محفل و منزل است.

[12] . مرحوم حاج سيد يحيی خراسانی از علمای مشهد مقدس بود و در آن شهر به آقا سيد يحيی نحوی شهرت داشت.

[13] . آيت الله سيد محسن امين عاملی كه از علما و مراجع بزرگ شيعه بود و در حوزه‌های علمی شيعه مانند نجف، كربلا، قم، مشهد، اصفهان كمتر عالمی به فضايل و شهرت همه گير او رسيده است. تأليفات زيادی دارد از جمله كتاب اعيان الشيعه كه مفصل‌ترين كتاب در تراجم رجال الشيعه است. ايشان در سال 1353 قمری به كرمانشاه آمد. پس از ديدار با سردار كابلی مجلس و محفل گرمی با هم داير كردند و در آخر سيد اجازه نامه بسيار زيبا و بلندی برای سردار كابلی نوشت.

[14] . آيت الله علامه شيخ محمد محسن معروف به آقا بزرگ تهرانی صاحب كتاب الذريعه الی تصانيف الشيعه و طبقات اعلام الشيعه و چندين كتاب معتبر رجالی ديگر كه هر يك در باب خود كم‌نظير است در قرن چهاردهم كسی از علمای مذهبی و غيرمذهبی در اين امر به او نرسيده است.

[15] . رجوع شود به كتاب مناظرات، ترجمه المراجعات، مقدمه از كيوان سميعی.

[16] . زندگانی سردار كابلی به قلم غلامرضا كيوان سميعی، ص 118.

[17] . محمد شريف‌رازی درآثار الحجه، ج 1، ص 197 در بحث استاد رياضی آيت الله حجت (كوه‌كمری) مفصل از آيت الله سردار كابلی تعريف و توصيف مي‌نمايد و مي‌نويسد گذشته از مقام استادی كه به مرحوم آيت الله حجت داشت. روابط معنوی بسياری با ايشان داشت و بي‌اندازه علاقه و ارادت و سرسپرده ايشان بود به طوری كه از بعضی از ثقات طهران شنيدم با آيت الله حجت پيمان و عهد بسته بود كه پس از ايشان اگر اجلش تأخير از اجل ايشان بود ديگر زيست نكند و اول لاحق به ايشان باشد چنانچه هم‌چنين شد روز دوشنبه 4 جمادي‌الاول نزديك زوال كه آيت الله حجت درگذشت مرحوم سردار هم در كرمانشاه روز سه‌شنبه چهارم ماه مزبور به مجرد خبر شدن از فوت رفيق و هم عهد شفيق صديق خود از دنيا رفت بنابر وعده و عهدش اولين لاحق به آيت الله حجت از دوستان و مريدان و مخلصينش گرديد. الخ اينگونه اعمال ثابت مي‌كنند كه سردار كابلی دارای موت ارادی بوده است كه خود بحث مفصل عرفانی است.

صاحب‌دلان كه پيشتر از مرگ مرده‌اند
 

 

آب حيات از قدح مرگ خورده‌اند
 

اول كشيده رخت به سر منزل فنا
 

 

آنگه به دار ملك بقا راه برده‌اند
 

 

 

[18] . ستاره خاور، ص 120.

[19] . عتبه آستانه‌ی در را مي‌گويند، منظور قبور ائمه در عراق است.

[20] . يكی از معانی جفر در لغت عرب، گاو و گوسفند است كه از پوست آنها طومار، ورق، كيسه و جعبه و صندوق مي‌سازند و  در اصطلاح علمی از علوم غريبه عبارت است از معلوم نموده امور مجهوله كل عالم و احوال آدم از معلومات جزئی و كلی از ابتدای آدم تا انتهای دوران كه به تدريج به ظهور آيد و استخراج مجهول امور جاری و اطلاع بر خير و شر و نفع و ضرر و گذشته، حال و آينده اشخاص و... است. و از آثار اختصاصی نزد ائمه (ع) كه روايات به آن اشاره مي‌كند، چهار جفر است، و غير از نبی و وصی نبی كسی بر آن نظر نكرده و آنها عبارتند از: كتاب جفر، جفر ابيض، جفر احمر، و جفر ثور. منظور از ابيض صندوق و يا جعبه يا ورق بزرگ چرمين است و جفر احمر در مقابل جفر ابيض است و (نام كتاب نيست) نام پوست است و جفر ثور، صندوق بزرگی است كه در برگيرنده جفر ابيض و احمر است. و ائمه معصوم (ع) مقدار اندكی از مباحث جفر را برای مردم بيان نموده‌اند كه بنام علم جفر ياعلم اعداد و حروف شهرت دارد. اين موضوع نياز به بحث و بررسی بيشتری دارد كه در اينجا مجال آن نيست.

[21] . اين دايره و زايرجه فقط 28 حرف عربی را دارد. در جای ديگر ديدم چهار حرف فارسی را كه عبارت از (پ، چ، ژ و گ) است اضافه نموده‌اند و به هر زبانی كه سؤال شود به همان زبان جواب استخراج مي‌گردد.

[22] . مرحوم غلامرضا كيوان سميعی در كتاب زندگانی سردار كابلی از قول سردار مي‌نويسد استاد ما شيخ عبدالرحمن مكی مانند بسياری از علمای سلف اهل سنّت كيمياگر بود، دو سه ماه پس از ورودش به منزل ما علاقه‌ی خود را به انجام اين كار ابراز داشت و چون ما مخالفتی نكرديم، از ميان اسباب و اثاث خود آلات و ابزار كار را بيرون آورد بوته‌ای ساخت و قرع و انبيق را به كار انداخت و نيمه‌های شب به آن مي‌پرداخت. من و پسرعمويم محمد ابراهيم خان هم كه هر دو جوان بوديم... حضور داشتيم چندی كه گذشت. شيخ عبدالرحمن با دو سه تن كه در اين كار همكار و هم ذوقش بودند، آشنا شد. آنها هم گاه و بيگاه منزل ما مي‌آمدند و گرد كوره مشغول كار مي‌شدند در نتيجه ما نيز.... جزء علاقه‌مندان به صنعت درآمديم پس از مدتی بدون اينكه در تبديل فلزات ناقصه به كامله و ساختن شمس و قمر هنری از او ببينيم ما را با دم و دستگاه.... (تنها) گذارد و از كرمانشاه رفت با اينكه خود رفت آتش شوق اين كار را هم چنان گرم در دل ما به جا نهاد، اتفاق عجيبی بود ما نيمه‌های شب دور از چشمان مردم به اين كار مشغول مي‌شديم ولی روزها گفتگوی ما بر سر زبان‌ها دهان به دهان مي‌گشت....

صحبت از ما آنقدر ورد زبان‌ها شد كه به گوش دور و نزديك رسيد. روزی در حين عبور از كوچه‌ای مصادف با مرحوم ميرزا محمد علی مظلوم (از فضلا و شعرای كرمانشاه) شديم او پس از سلام و عليك اين بيت را به گوش من آهسته خواند و تند رفت:

جوهر زرنيخ چون شد ته نشين ناز كن آنگاه بر خاقان چين

كم‌كم شهرت علاقه‌ی ما به صنعت پا از دروازه‌ی كرمانشاه بيرون نهاد... در نتيجه برخی برای استفاده و اغفال سر وقت ما مي‌آمدند و مدتی مزاحم مي‌شدند... باری در اين ايام كه ما سرگرم اين كار بوديم... روزی مردی بر ما وارد شد كه افغانی و فاضل بود. ظاهری آراسته و اخلاقی پيراسته داشت، معلوم شد با بعضی از افراد خانواده ما در افغانستان آشنايی و دوستی داشته است. پس از چند جلسه ملاقات و صحبت با او انس گرفتيم و چون شخصی دانشمند و جهان ديده بود، كار خود را از او پوشيده نداشتيم... او نهی بليغ كرد و گفت: ما مي‌دانيم اگر ديگران را احتياج و طمع مال دنيا به فكر يافتن اكسير انداخته شما را رفاه و تفنن به اين كار مشغول ساخته است محال است كسی بتواند نقره‌ی خالص و طلای بيغش بسازد و عمر عزيز خود را بر سر اين سودای خام بيهوده از دست مدهيد و مال موجود خويش را به انديشه‌ی يافتن مال موهوم تلف نكنيد! من خود زمانی پی اين كار مي‌رفتم.... و حتی نسخه‌های زياد دارم اگر بخواهيد به شما مي‌دهم...

نسخه‌های خود را به ما داد و بعد از چند هفته از كرمانشاه رفت... نسخه‌های او را يكی پس از ديگری در معرض آزمايش قرار داديم ولی در همين اثنا پسر عمويم محمد ابراهيم خان در بحبوحه‌ی جوانی به رحمت حق پيوست و من كه جز او دوست يك دل و همدلی نداشتم تنها ماندم.

مرگ نابهنگام آن جوان فاضل... چنان ضربه‌ای به روح من زد كه دل از خوشي‌های زندگی برگرفتم و موضوع صنعت را فراموش كردم... قدم به اتاقی كه آن را لابراتوار خويش ساخته بوديم نمي‌نهادم. چند ماه از اين مصيبت جانكاه گذشت همسرم گفت: اينك ديگر در آن اتاق كار نداری.... به خدمتكار خانه گفتم اسباب و اثاث اتاق را بيرون آور آنچه به كار مي‌آيد بشوی... من كنار درب اتاق كه مشرف به صحن خانه بود نشسته بودم، كارش را نظاره مي‌كردم... ضمن اينكه مايعات را از بطري‌ها و قرابه‌ها مي‌ريخت و آن را مي‌شست متوجه شدم داخل يكی از بطري‌ها منجمد گرديده او با چاقو مي‌خواهد بيرون آورد.... تا من نزديك رفتم ببينم چيست؟ ديدم چيزی سفت و سخت و كمی تيره رنگ است به او گفتم آن را خوب بشوييد بعد نزد من بياوريد... و آنرا با خاكستر و آشغال شست و مشغول پاك كردن شد ديدم در نتيجه آن به زردی گراييد وقتی آن را نزد من آورد... هر چه بيشتر پاك مي‌كردم بيشتر زرد مي‌شد و به رنگ طلا در مي‌آمد تعجب كردم گماشته خود را نزد آقا عبدالرحيم زرگر باشی فرستادم و درخواست كردم با سنگ محكش به خانه ما بيايد... آنرا ديد و محك زد و گفت طلای شانزده عيار است! گفتم: مطمئن هستيد؟ آيا آن را به قيمت طلای شانزده عيار مي‌خريد؟ با كمال اطمينان گفت: بلی مي‌خرم. آخر الامر زحمات ما نتيجه بخشيد و وقت را تلف نكرديم».

«زرگر‌باشی رفت و من با انديشه تركيبات شيميايی محلول بطری فرورفتم و هر چه انديشيدم چيزی به ياد نياوردم و هفته‌ها و ماه‌ها پيرامون فرمول‌ها فكر و محلول‌ها را آزمايش مي‌كردم چيزی نمي‌فهميدم گويا چشمه‌سار عقلم خشكيده بود و نمي‌دانستم چه موادی بوده كه اين اثر را داشته... كم‌كم كثرت فكر حواس مرا پريشان ساخت و باعث ناراحتی شديد شد نه فرمول بيادم مي‌آمد و نه از اين فكر منصرف مي‌شدم.... آخر تصميم به مسافرت گرفتم و به قصد توسل به مشهد مقدس رفتم هر شب به حرم مطهّر مي‌رفتم و با خضوع و خشوع تمام در كنار آن مرقد پاك از خدا مي‌خواستم مرا از اين حال پريشان رهايی بخشد شبی پس از خواندن زيارت‌نامه، دو ركعت نماز حاجت به جا آوردم و از خدا خواستم سببی بسازد، تا فرمول را به ياد آرم و يا آن را فراموش كنم در همان حال توسل نذر كردم اگر از اين وضع نجات يابم كتابی به نام «اربعين» در فضايل اميرالمؤمنين تأليف كنم. سپس به خانه رفتم برخلاف هر شب به راحتی خوابيدم از فردا چنان اين كار و فكر را فراموش كردم كه احساس سبك روحی و راحتی مي‌كردم... از همان روز به كتابخانه آستان قدس رضوی رفتم و به يادداشت برداشتن از چند كتاب حديث چند جزء از كتاب اربعين را در مشهد نوشتم و خدا را سپاس مي‌كردم كه آن را بعدها به پايان رسانيدم.

راقم سطور نيز مدتی به اينكار مشغول بودم. اصل بار در را عقد كردم و شمس را تا شش عيار ساختم.

[23] . سيد حسن احمدی نژاد در كتاب سردار كابلی ستاره خاور، ص 116 مي‌نويسد سردار كابلی اشعاری به زبان انگليسی و هندی گفته است كه در دسترس ما نيست.

[24] . پای علی يعنی ی.

[25] . يعنی ختم اوصياء.

[26] . جمله بروج 11 امام ديگر هستند.

[27] . يا بسمله، سربريده، يعنی الف.

[28] . يعنی لام، كه عدد ابجدی آن 30 می‏شود.

[29] . يعنی سال 33 رمزی است كه بر ما معلوم نشد مبدأ تاريخ سال را از هجرت گرفته يا از غيبت صغری و كبری حضرت ولی عصر(عج) و يا به قول صاحب مكيال المكارم عند سنه يس والقرآن الحكيم باشد والله اعلم.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در