۴۹۵۲
۰
۱۳۹۳/۰۹/۲۳

تکملۀ کتابشناسى توصیفى مکتب تفکیک

پدیدآور: هادی ربانی

خلاصه

در این تکمله هفتاد منبع دیگر شناسانده می‌شود. پیش از معرفی این منابع، به ضرورت تدوین کتابشناسی، پیشینه، نامگذاری و موضوع مکتب تفکیک، دامنۀ کار و روش تنظیم آن به‌اجمال اشاره می‌کنیم.

اشاره

به‌ تازگی کتابی با عنوان «کتابشناسی مکتب تفکیک» از سوی نگارنده و به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انتشار یافته است. در این کتاب 906 منبع اعم از کتاب مستقل، کتاب مشتمل، مقاله، پایان‌نامه و نسخۀ خطی نگاشته‌شده از سوی موافقان و مخالفان مکتب تفکیک تا پایان 1388، در 492 صفحه و با قطع وزیری به صورت توصیفی معرفی شده است. پس از آنکه کتاب در مراحل آماده‌سازی برای نشر قرار گرفت و تا زمان انتشار آن در پاییز 1392، نویسنده به مآخذ دیگری دست یافت. این منابع  مشمول دامنۀ زمانی‌ای می‌شد که با عنوان «تکمله کتابشناسی» در این نوشتار ارائه می‌شود. در این تکمله هفتاد منبع دیگر شناسانده می‌شود. پیش از معرفی این منابع، به ضرورت تدوین کتابشناسی،  پیشینه، نامگذاری و موضوع مکتب تفکیک، دامنۀ کار و روش تنظیم آن به‌اجمال اشاره می‌کنیم.    

     اهمیت کتاب‌شناسی و کاربرد آن در پژوهش از مسائل مورد قبول همگان و از مقدمات هر پژوهشی است. هیچ پژوهشی بدون تکیه بر منابع و آثاری که در آن زمینه نگاشته شده به سامان نخواهد رسید. از همین رو پس از انتخاب موضوع پژوهش، اساسی‏ترین مسئله، مراجعه به منابع برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش است. هر پژوهشگری برای به سامان رساندن پژوهش خود، نیازمند از نظر گذراندن کلیه آثاری است که دربارۀ آن موضوع نگاشته شده است. این آگاهی افزون بر غنابخشیدن به پژوهش، از به هرزرفتن فرصت‏ها و دوباره‏کاری نیز پیشگیری می‏کند. انگیزۀ تهیه این کتاب‌شناسی، گذشته از اهمیتی که موضوع کتاب‌شناسی دارد، شمار آثاری است که در این زمینه، به‌ویژه در چند سال اخیر انتشار یافته است.

یک) پیشینه

خلوص‌گرایی در فهم دین،[1] نظریه‏ای نیست که میرزا مهدی اصفهانی (1303 - 1365ق) و شاگردان وی آن را پایه‏گذاری کرده باشند،[2] چنان‌که موافقت یا مخالفت با این موضوع اختصاص به جهان اسلام نیز ندارد؛[3] از این‌رو خلوص‏گرایی در فهم دین و مخالفان این روش فکری که معتقدند «قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند»،[4] دو دیدگاه متفاوت در این زمینه است. برخی عارفان نیز به مخالفت با فلسفه و تفکیک فلسفه و عرفان همت گماشته‏اند.[5]

استاد مرتضی مطهری روش‏های فکری در جهان اسلام را به چهار گروه تقسیم می‏کند: روش فلسفی استدلالی مشّائی، روش فلسفی اشراق، روش سلوکی عرفانی و روش استدلالی کلامی.[6] وی می‏گوید:

عرفا و همچنین متکلمین به هیچ وجه خود را تابع فلسفه - اعم از اشراق و مشّائی - نمی‏دانسته‏اند و در مقابل آنها ایستادگی‏ها به خرج داده‏اند و تصادم‏هایی میان آنها و فیلسوفان رخ داده است و همین تصادم‏ها در سرنوشت فلسفه اسلامی تأثیر بسزایی داشته است. عرفان و کلام علاوه بر آنکه از طریق معارضه و تصادم به فلسفۀ اسلامی تحرک بخشیده‏اند، افق‌های تازه نیز برای فیلسوفان گشوده‏اند. بسیاری از مسائلی که در فلسفه اسلامی مطرح است، اوّلین بار به‌وسیله متکلمان و عرفا مطرح شده است هر چند اظهار نظر فیلسوفان با اظهار نظر عرفا و متکلمان متفاوت است».[7]

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی نیز معتقد است انتقاد از فلسفه، مسئله‏ای نیست که امروز یا دیروز رخ داده باشد و این مسئله پیشینه‏ای ممتد و ماجرایی دراز دارد. وی می‏گوید: «منتقدان و ستیزه‏گران جدی فلسفه غالباً در زمره یکی از سه طایفه قرار دارند. این سه طایفه به ترتیب عبارتند از: 1. مؤمنان و معتقدان به ادیان... . 2. بسیاری از عارفان و اهل سلوک... . 3. تحصلی مذهبان و کسانی که تنها به فضای علمی و تجربی تکیه کرده...».[8]

همچنین وی درباره هماهنگی یا ناسازگاری دین و فلسفه معتقد است:

اندیشمندان اسلامی در مورد این مسئله، مواضع مختلف اتخاذ کرده و در یک تقسیم‏بندی کلی می‏توان آنان را به سه گروه متمایز تقسیم کرد: گروه نخست کسانی هستند که دین و فلسفه را با یکدیگر هماهنگ و سازگار دانسته و هیچ‏گونه اختلافی میان آنها مشاهده نمی‏کنند. گروه دوم بر این عقیده‏اند که فلسفه مخالف، و منافی دین است و هرگونه هماهنگی و سازگاری را در میان این دو جریان مردود می‏شمارند و بالاخره گروه سوم راه وسط را انتخاب کرده و معتقدند در برخی موارد بین دین و فلسفه هماهنگی وجود دارد و از مسائل فلسفی می‏توان به نفع دیانت استفاده کرد.[9]

افزون بر قدمتی که این نوع نگرش فکری در تفکیک دین با دیگر مشرب‏های فکری دارد، در سده اخیر نیز چنین نگرشی، جز آنچه موضوع این کتاب‌شناسی است وجود داشته است.[10] البته چنان‌که در دامنۀ کار توضیح آن خواهد آمد، حتی این همزمانی، دلیل پرداختن به همه آثار خلوص‌گرایان در فهم دین نخواهد بود و این نوشتار تنها به آثاری می‌پردازد که ذیل تعریفی که خواهد آمد می‌گنجند.

برخی شاعران نیز نگاه به این مسئله را از منظر خود دور نداشته‏اند. در این میان خاقانی شروانی (595 - 520 ق) از همه روشن‏تر و شفاف‏تر بدین موضوع اشارت داشته است. برای نمونه ابیاتی از یک قصیده مشهور او چنین است:

فلسفه در سخن میامیزید
 

وانگهی نام آن جدل منهید
 

زُحلِ زندقه، جهان بگرفت
 

گوش همت برین زحل منهید
 

مرکب دین که زاده عرب است
 

داغ یونانش بر کَفَل منهید
 

قفل اسطوره ارسطو را
 

بر درِ احسن الملل منهید
 

نقش فرسوده فلاطون را
 

بر طراز بهین حلل منهید
 

 

فلسفی، مَرد دین مپندارید
 

حیز را جفت سام یل منهید ‏
 

 

چنین نمونه‏هایی در متون کهن ادب فارسی فراوان است و شبیه آن را در آثار بزرگانی چون فردوسی[11] هم می‏توان یافت. البته همه آنان، معنای یکسانی از «دین خالص» اراده نمی‏کردند؛ اگر چه در خالص‏سازی دین، کمابیش اشتراک نظر داشتند.

ناگفته نماند که خلوص‏گرایی در فهم دین به معنای انکار فلسفه و برهان و بطلان کلّی این دو مشرب فکری نیست، بلکه مخالفت با برخی گزاره‏های این دو است بنابراین خلوص‏گرایی در فهم دین را نمی‏توان مخالفت با اساس فلسفه یا عرفان دانست. البته نظر کسانی که در موافقت یا مخالفت با این موضوع راه افراط و تفریط پیموده‌اند، خارج از نگاه این نوشتار است.

در سال‏های اخیر استقبال فراوانی از طرح مکتب تفکیک شده است. آثار انتشاریافته در این زمینه - اعم از کتاب، مقاله، پایان‏نامه و... - پس از طرح این موضوع از سوی استاد محمدرضا حکیمی، مؤید این مدعاست. آیت‌الله‏ رضا استادی معتقد است: «اینکه کسانی مانند حقیر از طرح مکتب تفکیک و خود تفکیک استقبال می‏کنند، معنایش این نیست که هر چه مکتب معارفی خراسان گفته یا می‏گوید، بی‏چون‌وچرا باید پذیرفت، بلکه مقصود این است که این روش و راه، مسیر صحیحی است که باید دنبال شود و مرزها روشن گردد. روش، مورد قبول و پسند است و محتوای روش باید مورد تحقیق باشد».[12]

این کتاب‌شناسی، معرفی منابع مرتبط با مدرسه معارفی خراسان را برعهده دارد. از این‌رو به‌اجمال به نقش میرزای اصفهانی، پایه‏گذار این حرکت اشاره می‏کنیم. میرزا مهدی اصفهانی پس از هجرت به مشهد، طبق معمول شیوۀ حوزه‏ها کار علمی خویش را در حوزۀ مشهد با درس خارج فقه و اصول آغاز کرد. با حضور فاضلان حوزۀ مشهد در درس وی، بر رونق درس و بحث وی افزوده می‏شود. میرزای اصفهانی در کنار درس‏های خارج، به درس‏های معارف نیز می‏پردازد و دروس معارفی ایشان سال‏ها ادامه می‏یابد. وی در این درس‏ها به بیان تمایز معارف وحیانی و تفاوت آنها با مفاهیم و مصطلحات فلسفی و عرفانی می‏پرداخته است. در دوره 25 سالۀ سکونت میرزای اصفهانی در مشهد (1340ق تا 1365ق)، عالمان و طلاب بسیاری در مجالس اخلاقی و تربیتی و معارفی ایشان حاضر می‏شده‏اند. از این رهگذر شاگردان بسیاری در مدرسه معارفی خراسان پرورش یافته‏اند که افزون بر نوشته‏ها و تقریرات دروس استاد، خود صاحب تألیف و حوزه درسیِ تأثیرگذار شده‏اند.[13]

تاکنون کتاب‏ها و تقریرات درس‌های میرزای اصفهانی، جز تعدادی اندک، به صورت علمی و تحقیقی انتشار نیافته است، اما نسل نخست شاگردان وی، افزون بر تدریس درس‌های رایج حوزه‏ها به تدریس درس‏های معارف نیز اهتمام داشته‏اند. همچنین آثاری در این حوزه پدید آورده‏اند.

دو) نامگذاری

پس از نسل نخست شاگردان مدرسۀ معارفی خراسان، نسل جدید این جریان فکری با واردکردن این مباحث در عرصۀ عام‏تری به ترویج جدی‏تر این بحث‌ها اهتمام ورزیده و آثار بسیاری پدید آورده‏اند که مشخصات آنها در این کتاب‌شناسی شناسانده خواهد شد. یکی از شاگردان برجسته این نسل، استاد محمدرضا حکیمی است که در چند دهه اخیر، مروّج این اندیشه بوده است. وی با انتخاب نام مکتب تفکیک[14] بر این اندیشه، این مباحث را وارد فضای جدیدی کرد.

استاد حکیمی انتخاب نام تفکیک را الهام‌گرفته از نام کتاب بیان الفرقان، نوشته شیخ مجتبی قزوینی استاد خود می‏داند. وی انگیزۀ خود را از این نامگذاری چنین بیان می‌کند:

تصور بنده این است که واژۀ «تفکیک»، رسانندۀ همه ابعاد این منظور هست؛ زیرا هنگامی که قرار باشد سه مکتب شناختی و معارفی معروف (قرآن، فلسفه، عرفان) از یکدیگر جدا شود، باید هر یک نیز به‌خوبی شناخته و تبیین گردد. پس بیان معارف قرآنی در مکتب تفکیک، جزء عناصر اصلی است، بلکه اصلی‏ترین عنصر است و استاد ما (رضوان اللّه‏ علیه) دوره کتابی را که در این مقصود (از نوع «تألیف عام» اهل این مکتب) نوشت بیان الفرقان نامید، به معنای تشریح تفاوت و تبیین فرق و فاصله میان سه مشرب و مکتب معروف. او در بیان الفرقان نمی‏خواست کتابی فلسفی و عرفانی (حتی فلسفی و عرفانی - انتقادی) بنویسد و مطالب شفا و فتوحات و اسفار را دوباره در کتاب بیاورد، بلکه در صدد بود تا به قدر ضرورت به مطالب اشاره کند و سپس مبانی معارف قرآنی را تشریح نماید و بدین‌گونه نام مکتب تفکیک از تدبّر تداعی‏گر بیان الفرقان نیز الهام گرفته است. به هر حال، غرض از این نامگذاری یکی این است که تعبیری روشن و واژه‏ای ساده و کوتاه در دسترس باشد، واژه‏ای که نیروی تذکّر و تداعی آن نیز قوی باشد تا نیاز به تعبیرهای طولانی نیفتد.[15]

البته برخی اصحاب تفکیک با نامگذاری «مکتب» بر این روش فکری موافق نبوده‏اند. یکی از مترجمان کتاب تنبیهات حول المبدأ والمعاد در پیشگفتار خود چنین آورده است: «این نامگذاری هر چند محسّناتی دارد، اما چنان‌که فرزانه ظریفی فرمودند، این توهّم را ایجاد می‏کند که گویا این بزرگان مکتب جدیدی در معرفت‏شناسی اختراع کردند. آن‌گاه سؤال می‏شود که چگونه در طول چهارده قرن گذشته این همه فقها و علما متوجه این روش نشده و نامی از مکتب تفکیک نبردند. از این‌رو بهتر است نام خاصّی بر این روش گذاشته نشود؛ زیرا این همان روش معرفتی انبیا و ائمه: است و سخنی از خود ندارند و دیگران هستند که نظر و سخن دیگری آورده‏اند».[16]

البته استاد محمدرضا حکیمی در توضیح این نامگذاری گفته است: «اگر چه نامگذاری تفکیک و مکتب تفکیک تازه است، لیکن واقعیت تفکیک، قدیمی و کهن است و تا صدر اسلام می‏رسد».[17]

 

 

سه) موضوع

موضوع این کتاب‌شناسی چنان‌که گذشت، مکتب تفکیک یا مدرسۀ معارفی خراسان است. این نظریه معتقد به خلوص‏گرایی در فهم دین است. اصحاب تفکیک معتقدند فلسفه و عرفانِ موجود در جهان اسلام، مخلوطی از دین و غیر دین است؛ از این‌رو باید میان آنچه دین می‏گوید و آنچه فلسفه و عرفان ارائه می‏کند، تفکیک قائل شد. استاد محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک را چنین تعریف می‏کند:

مکتب تفکیک، مکتب جداسازی سه راه و روش معرفت و سه مکتب شناختی است در تاریخ شناخت‌ها و تأمّلات و تفکرات انسانی؛ یعنی راه و روش قرآن و راه و روش فلسفه و راه و روش عرفان. هدف این مکتب، نابسازی و خالص‌مانی شناخت‌های قرآن و سره‌فهمی این شناخت‌ها و معارف است، به‌دور از تأمل و مَزْج با افکار و نِحْله‏ها و برکنار از تفسیر به رأی و تطبیق تا حقایق وحی و اصول علم صحیح مصون ماند و با داده‏های فکرِ انسانی و ذوق بشری درنیامیزد و مشوب نگردد.[18]

البته آنچه استاد حکیمی تاکنون دربارۀ مکتب تفکیک طرح کرده، جز کلیات و اصول کلی نیست. «ما تاکنون هر چه دربارۀ مکتب تفکیک نوشته‏ایم، معرفی‏ای بس اجمالی از طرح مسئله بوده است؛ مثلاً هیچ جا وارد نقد ادلۀ فلسفی نشده‏ایم یا به ادلۀ اصول یازده‏گانه‏ای که صدرالمتألهین تقریر و تحریر کرده است و مورد نقد فنی عمیق شیخ استاد بود اشاره نکرده‏ایم... . این‌جانب فرصت آن را ندارم که به مرحله دوم تفکیک بپردازم و از الف تا یای فلسفه را از دیدگاه مستقل علمی، با کمک‌گرفتن از آنچه استادان بزرگ فلسفه انتقادی و اجتهادی... آموخته‏ام و هم نظرات خودم، مورد بازنگری و نقد فنّی قرار دهم.[19]

اگرچه استاد حکیمی تاکنون در حد طرح کلیات مکتب تفکیک بسنده کرده است، ولی برخی اصحاب تفکیک به تبیین مبانی خود و نیز نقد باورهای فلسفی و عرفانی پرداخته‏اند.

برای روشن‌شدن دقیق محل نزاع خلوص‏گرایان در فهم دین با معتقدان به جدایی‏ناپذیری دین و فلسفه و عرفان، چهارده مسئله از مباحث مهم اختلافی میان آنان را برگزیده‏ایم که بدان‌ها اشاره می‏کنیم. شیخ مجتبی قزوینی در مقدمه جلد نخست بیان الفرقان، عناوین برخی اختلافات اساسی را چنین برمی‏شمارد:

«1. شناختن خداوند متعال و اثبات وجود او امری است نظری و محتاج به اقامۀ برهان، و برهان متوقف است بر تحقیق و بحث در علت و معلول و ابطال تسلسل.

2. توحید واجب الوجود متوقف است بر اثبات اصالة الوجود و تشکیک در حقیقت وجود یا اقامۀ برهان تعیّن یا اثبات وحدت اطلاق.

3. قول به ثبوت قدیم با ذات خداوند، نه در مرتبه ذات مانند مثل افلاطونیه یا قول به صورت زائده بر ذات و قائمه به ذات و انحصار علم خداوند به کلیات یا قول به اینکه علم خداوند عبارت است از نفس حضور موجودات نزد او بدون علم سابق بر اشیا یا قول به اینکه بسیط الحقیقة کل الاشیاء یا علم اجمالی در عین کشف تفصیلی و امثال اینها که عارفان قائل شده‏اند.

4. توحید در افعال یعنی اسناد تمام افعال به خداوند به سلسله علت و معلول، بدون امکان تخلّف حتی افعال بشریه بالتبع و استناد شرور به خداوند یا انکار شرور در عالم.

5. اثبات لذائذ و آلام روحی که سبب آنها اخلاق حسنه و رذیله است و سبب آنها امور تکوینیه و اسبابی که منجر شوند به اسباب غیراختیاریه که منتهی است به علم خداوند به ذات و نظام عالم.

6. اثبات قِدَم اصول عالم حتی عناصر.

7. انحصار حوادث به حوادث یومیه ازلاً و ابداً که مستند می‏باشند به اسباب تکوینی.

8. اثبات عدم امکان تغییر و تغیّر در عالم و انکار بداء.

9. انکار نسبت حُسن و قُبح در عالم به اراده و اختیار بشر.

10. انکار معاد جسمانی.

11. انکار نبوت به معنایی که در ادیان وارد شده است و انکار ملائکه و جبرئیل به معنایی که از مجاری وحی رسیده است.

12. محدودشمردن علم و قدرت خداوند به امور و موجودات کائنه.

13. اثبات سنخیّت بین واجب و ممکن.

14. انکار خلود در عذاب.

بر ارباب فضل آشکار است که طریق انبیا و ثمرات آن، مخالف و مباین با نتیجه‏های فوق می‏باشد. از آنچه گذشت اجمالاً آشکار گردید که ورود در طریق دوم و سوم [فلسفه و عرفان] مأمون از خطا نبوده، بلکه خطای آن مسلّم می‏باشد و باید طریقی را طی نمود که مأمون از خطا باشد و آن طریق انبیاء است، چون سعادت بشر در پیروی از عقل مردم می‏باشد و پیامبران عقل تمام مردم‌اند».[20]

چهار) دامنه کار

این کتاب‌شناسی معرفی منابعی را در بر می‏گیرد که از معیارهای زیر برخوردار باشند:

الف) دامنه موضوع

از نظر شمول موضوعی این آثار شناسانده می‏شود:

1. آثار مرتبط با مدرسۀ معارفی خراسان، اعم از آثار میرزای اصفهانی که پایه‏گذار این مباحث بوده است و همچنین نگاشته‏های شاگردان بی‏واسطه و باواسطه ایشان و نیز نوشته‏های کسانی که به گونه‏ای متأثر از این آثار بوده‏اند. این منابع هم نگاشته‏هایی را دربرمی‏گیرد که به حوزه‏های اختلافی تفکیکیان و مخالفان آنان پرداخته است، همچون مباحث مرتبط با مبدأ و معاد و هم نوشته‏هایی که کمتر محل نزاع است، مانند مقولاتی همچون نبوت و امامت یا دیگر موضوعاتی که با رویکرد و نگرش تفکیکی بدان‌ها پرداخته شده است.

2. منابعی که به‌صراحت در نقد آثار شناسانده‌شده در بند یک نگارش یافته است.

3. آثاری که به نحوی ناظر بر مباحثِ طرح‌شده در بند یک و دو است. این منابع ممکن است به‌صراحت در نفی یا اثبات مکتب تفکیک نباشد، بلکه به گونه‏ای ناظر بر موضوع‌های مطرح در بند یک و دو است و از نظر زمانی نیز بر مباحث طرح‌شده همپوشانی دارد؛ از این‌رو ممکن است منابعی در این کتاب‌شناسی شناسانده شده باشد که پدیدآورندگان آنان خود را نه حامی مکتب تفکیک بدانند و نه نافی آن، ولی به دلیل ارتباط موضوعی و زمانی با کتاب‌شناسی حاضر در این مجموعه معرفی شده‏اند.

4. منابعی که در مخالفت با فلسفه و عرفان یا موافقت آن نگاشته شده، ولی از نظر زمانی بی‏ارتباط با مدرسۀ معارفی خراسان یا ناقدان آن باشد، از دایره شمول این کتاب‌شناسی خارج است؛ چرا که مخالفت با فلسفه و عرفان و ادّعای مغایرت آن با قرآن و حدیث، همچنان‏ که گذشت به سده‏های پیشین باز می‏گردد و در طول این اعصار، آثار فراوانی در اثبات و نفی این موضوع نگاشته شده است که به دلیل عدم شمول زمانی با موضوع کتاب‌شناسی حاضر بدان‌ها پرداخته نشده است.

5. مقاله‏های نگاشته‌شده در معرفی کتاب‏های مرتبط با موضوع تفکیک.

6. نگاشته‏هایی که به زندگانی بزرگان و معتقدان روش ‏فکری مدرسۀ معارفی خراسان پرداخته است.

ب) دامنه منابع

این کتاب‌شناسی هر نوع مأخذی اعم از کتاب (مستقل یا مشتمل)، نشریه (ویژه‏نامه یا مقاله)، پایان‏نامه، آثار چاپ نشده، نسخه‏های خطی و آثار مجازی را در بر می‏گیرد. در بخش روش تنظیم، دربارۀ نوع اطلاعاتی هر کدام از منابع ارائه‌شده و همچنین چگونگی تنظیم این اطلاعات توضیحات لازم آورده شده است.

پنج) روش تنظیم

منابع معرفی شده در این کتاب‌شناسی براساس نام پدیدآورنده تنظیم یافته است. نخست نام پدیدآورنده با قلمی سیاه آورده می‏شود و در ذیل آن مشخصات کتاب‌شناختی منابع، متناسب با نوع مأخذ ارائه می‏گردد. همچنین سعی شده گزارشی از محتوای منابع ارائه شود. این گزارش‏ها در منابع اصلی و مهم مکتب تفکیک یا آثار ناقدان آنها کامل‏تر است.

  نکتۀ دیگری که اشاره بدان در اینجا ضرورت دارد، رعایت «اخلاق نقد»[21] است، به‌ویژه در حوزۀ موضوع این کتاب‌شناسی که آمیخته با مباحث درون دینی - همچون مباحث مرتبط با مبدأ و معاد - است. از این‌رو نسبت بی‏دینی یا جهل به موضوع از سوی طرفین درگیر این مباحث به یکدیگر، دور از روش علمی و اخلاق نقد است و بدتر از آن، آمیختن این مباحث با سیاست است. گرایش‏های سیاسی و اجتماعی معتقدان هر یک از طرف‏های درگیر این مباحث، خارج از مباحثی است که به حوزه‏های خلوص‏گرایی در فهم دین یا مخالفان این روش فکری مرتبط می‏شود. توجه بدین نکته و رعایت آن در پژوهش‏های آتی این حوزه، می‏تواند نتایج پرثمر و آثار ماندگارتری بر جای گذارد.

نگارنده در این کتاب‌شناسی کوشیده است بدون هرونه ارزش‏داوری، منابع نگاشته‌شده دربارۀ موضوع کتاب‌شناسی را بشناساند. امید است این مجموعه بتواند علاقه‌مندانی را که در حوزه موضوع این کتاب‌شناسی به مطالعه یا پژوهش می‏پردازند، یاری رساند و بستر مناسبی را برای پژوهش‏های آینده در این زمینه فراهم آورد.

در ادامه تکملۀ کتابشناسی یادشده ارائه می‌شود‌. در این تکمله مشخصات کتابشناختی هشتاد منبع به همراه گزارشی از محتوای آنها به ترتیب الفبای پدید‌آورنده می‌آید:

ابتهاج فرد، معصومه

  1. مکتب تفکیک، خداشناسى، اسماء و صفات الهى. پایان‏نامه کارشناسى ارشد، استاد راهنما: على ملک‏زاده، استاد مشاور: مهدى دهباشى، دانشگاه آزاد اسلامى واحد نجف آباد، 1384، رحلى.

ابک، حمیدرضا

2. «جدال صدرایی با مکتب تفکیک». روزنامۀ شرق (یکشنبه 30 شهریور 1382)، ص 14.

این نوشتار، گزارشی است از کتاب «آیین اندیشه: بررسی مبانی دیدگاههای مکتب تفکیک»، تألیف سیدمحمد موسوی.

ارشادى نیا، محمدرضا

3 . «تفکیک‌گروى صدرا یا تفکیک‌نگرى به صدرا». خردنامه صدرا، ش 29 (پاییز 1381)، ص 45 - 57.

نشر دوم: نامه مفید، ش 53، س 12 (اردیبهشت 1385)، ص 111 - 124.

استادی، رضا

4. نشر پنجم: «مکتب تفکیک». مدارک نهج‌البلاغه، ج1، قم: قدس، 1383، وزیری، ص 403 - 416.

اسدى گرمارودى، محمد

5  .  «کسبى یا افاضه‏ای‌بودن معرفت اللّه‏». اندیشه نوین دینى، ش 17، س 5 (تابستان 1388) ص 87 - 112.

در این نوشتار سعى شده تا با دلایل عقلى و نقلى، اکتسابى‌بودن معرفت اللّه‏ و لزوم آن اثبات شود و نظریه تنها افاضه‏اى بودن معرفت نیز نقد گردد. بخشى از نوشتار بر نقد مقاله «معرفت و هدایت فعل خداست»، نوشته محمد بیابانى اسکویى است که به عقیده مؤلف مقاله، معتقد به افاضله‏اى‌بودن معرفت اللّه‏ است.

افضلى، على

6  .  «پاسخ به اشکالات کلامى و فلسفى درباره عالم ذر». فلسفه دین، ش 4، س 6 (زمستان 1388)، ص 85 - 111.

از ظاهر آیات و به ویژه روایات اسلامى بر مى‏آید که هر انسانى قبل از تولد از مادر، در «عالم ذر» وجود فردى حقیقى داشته است. گروهى از اندیشمندان مسلمان این برداشت از ظاهر آیات و روایات را نمى‏پذیرند و هر یک به گونه‏اى خاص، این ظواهر را توجیه مى‏کنند و اشکالاتى بر آن برداشت ظاهرى وارد مى‏سازند. این نوشتار پاره‏اى از این اشکالات را طرح ساخته و به پاسخگویى از آنها مى‏پردازد.

7. «قضا و قدر». دانشنامۀ امام علی (ع). ج 2، چ 1، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، ص 221 - 282، وزیری. 

الحیاة و گمشده‏هاى انسان

8. روزنامه همشهرى. ش 2561 (چهارشنبه 23 آبان 1380)، ص 13.

در این نوشتار به بهانه انتشار جلد ششم کتاب «الحیاة» تألیف محمدرضا، على و محمد حکیمى، گزارشى از اهداف تألیف این کتاب ارائه شده است. همچنین به برخى از ویژگى‏هاى کتاب آمده است.

الحیاة و محمدرضا حکیمى

9  .  روزنامه همشهرى، ش 3215 (سه‏شنبه 13 آبان 1382)، ص 21 و 26.

گزارشى است از محتواى کتاب در «الحیاة» تألیف محمدرضا، على و محمد حکیمى. نوشتار گزارشى است از کتاب «الحیاة» تألیف محمدرضا، على و محمد حکیمى. همچنین به اهداف و ویژگى‏هاى کتاب نیز اشاره شده است.

انتشار آثار استاد محمدرضا حکیمى در فضاى مجازى

10. بعثت، ش 1384، س 31 (نیمه دوم تیرماه و نیمه اوّل مرداد 1389)، ص 20.

نوشتار گزارشى است از این پایگاه که با تمرکز بر آثار منتشرشده استاد محمدرضا حکیمى آغاز به کار کرده و از بخش‏هاى گوناگونى برخوردار است: درباره استاد کتابخانه، مقالات، ایده‏ها، اخبار، اطلاعیه‏ها، گالرى فیلم، گالرى صوتو گالرى تصاویر.

باقى اصفهانى، محمدرضا

11. عنایات حضرت مهدى (علیه‏السلام) به علما و طلاّب: ارشادها، تشویق‏ها، فرمان‏ها، اخطارها، بخشش‏ها، کمکها. ج 3، قم: نصایح، 1383، وزیرى، ص 169 - 171.

 در بخشى از کتاب با عنوان «هشدار درباره طلب معارف از غیر طریق اهل بیت (علیهم‏السلام) در تشریف آیت‌اللّه‏ میرزا مهدى اصفهانى (قدس‏سره)، به چگونگى تشرف میرزا مهدى اصفهانى اشاره رفته است.

برنجکار، رضا

12. «بداء». موعود، ش 73 (اسفند 1385)، ص 38 - 41.

عناوین طرح‌شده در مقاله عبارتند از: مفهوم بداء، دلایل عقلى بداء، بداء و علم ازلى، آثار آموزنده بداء، اسباب بداء.

برنجیان، جلال

13. «آیت‌اللّه‏ میرزا مهدى اصفهانى و شبهه اخبارى‌گرى». نگاه، ش 1 (آبان 1387)، ص 7 - 55.

این نوشتار بررسى مشى اعتقادى میرزا مهدى اصفهانى را در این دو باب بر عهده دارد: 1. عقل در نظرگاه میرزا مهدى اصفهانى (حجیت عقل در حوزه مباحث نظرى و اصول اعتقادى و حجیت عقل در حوزه مباحث اصولى). 2. نسبت عقل و شرع.

     نویسنده پیش از ورود به بحث اصلى، با طرح مباحثى در ذیل عنوان «کلیات»، نسبت اخبارى‌گرى به میرزا مهدى اصفهانى را رد مى‏کند و با برشمردن 24 تفاوت میان اصولیان و اخباریان، میرزا مهدى اصفهانى را اصولى می‌داند. همچنین در ادامه همین بخش، به «حجیت عقل» از دیدگاه اصولیان و اخباریان پرداخته است.

برنجکار، رضا

14. «فطری‌بودن دین در معارف اعتقادی». مجموعۀ مقالات به مناسبت سال پیامبر اعظم (ص)، گردآوری معاونت پژوهش و فناوری پردیس قم دانشگاه تهران، چ 1، تهران: فراندیش، 1386، وزیری، ص 53 - 62.

  ادعای این نوشتار آن است که اصول و مبانی اسلام در سه بعد اعتقاد، عمل و اخلاق، ریشه در خلقت اولیۀ انسان دارد و فطری است. فطرت حالت خاصی از آغاز را می‌رساند و در اموری به کار می‌رود که در خلقت اولیۀ انسان وجود دارد و اکتسابی نیست.  

بیابانى اسکویى، محمد

15. «معرفت خدا در روایات الکافى»: مجموعه مقالات فارسى کنگره بین المللى ثفة الاسلام کلینى، جلد چهارم: مباحث فقه الحدیثى، چ 1، قم و تهران: دارالحدیث و سازمان اوقاف و امور خیریه، 1387، وزیرى، ص 105 - 155.

 در این نوشتار اهمیت معرفت خدا و راه‏هاى کسب آن و همچنین ابعاد این معرفت با استفاده از روایات کتاب «الکافى» و با نگاه مکتب تفکیک بررسى شده است. مؤلف نخست به بیان مفهوم معرفت و تفاوت آن با علم و آراى صاحب‌نظران در این زمینه مى‏پردازد و در ادامه ضمن دسته‌بندى روایات «الکافى» درباره «معرفت اللّه‏»، احادیث واردشده در این زمینه را شرح مى‏کند. همچنین نقش عقل در معرفت خداوند، جواز یا عدم جواز تفکر در باب خداوند، مسئله عقل و اثبات خدا و انعکاس نظریه کلینى در این‌باره، به همراه شرح روایاتى از «الکافى» در این موضوعات از دیگر مندرجات این مقاله است.

بنى‌هاشمى، سیدمحمد

16. پرتو خرد، خلاصه کتاب عقل: تحریر درس گفتارهاى دکتر سید محمد بنى هاشمى، امیرمسعود جهان‏بینى، چ 1، تهران: نبأ، 1388، وزیرى، 224 ص.

بیدهندى، محمد

17. «آیا فلسفه حکیمان اسلامى همان فلسفه یونانى است؟». حوزه اصفهان، ش 7 - 8 (پاییزو زمستان 1380)، ص 113 - 134.

نشر دوم: خردنامه صدرا، شماره 30 (زمستان 1381)، ص 113 - 134.

نویسنده در این نوشتار بر آن است تا نظرگاه‏هاى مختلف درباره فلسفه اسلامى را بررسى و سپس این ادعا را تقویت نماید که واقعیتى تحت عنوان فلسفه اسلامى وجود دارد که از کندى و فارابى و ابن‏سینا شروع شده و به دست شیخ اشراق و ملاصدرا تکامل یافته و تا زمان حاضر نیز استمرار یافته است و این سخن درستى نیست که گفته شود «فلسفه اسلامى همان فلسفه یونانى است» و یا اینکه «فلسفه اسلامى به ابن‏رشد ختم شده است».

پاک‏نیا، عبدالکریم

18. «عنایات امام زمان وظایف مبلغان». مبلغان، ش 70 (شهریور و مهر 1384)، ص 94 - 103.

در بخشى از نوشتار با عنوان «کلام حیات بخش امام زمان علیه‏السلام»، به ماجراى رؤیت امام زمان (عج) از سوى میرزا مهدى اصفهانى اشاره شده است.

تعلق فلسفى و تعلق قرآنى

19. روزنامه همشهرى، ش 3115 (چهارشنبه 1 مرداد 1382)، ص 6.

گزارشى است از گفت و گو با عبدالجواد فلاطورى. وى معتقد است خلط دین و فلسفه، نه به نفع فلسفه و نه به نفع دین بوده است. دین را از دین‌بودنش انداخته و فلسفه را از تحرک و پویایى‏اش.

تهرانى: آقا بزرگ

20. طبقات اعلام الشیعة (نقباء البشر فى القرن الرابع عشر) به کوشش سیدمحمدباقر طباطبایى بهبهانى، چ 1 تهران: مشهد: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراى اسلامى و بنیاد پژوهش‏هاى آستان قدس رضوى، 1388، ج 5، وزیرى.

گزارشی است کوتاه از زندگانی، شاگردان و آثار.

چینى‌فروشان، محمدحسین

21. گوهرباران. چ 1، تهران: کتاب نیستان، 1388، وزیرى، ص 177 - 179 و ص 360 - 361.

در بخشى از کتاب ذیل عنوان «چند حکایت»، داستان تشرف میرزا مهدى اصفهانى در مسجد سهله را بیان مى‏دارد که سرآغاز روى‌آوردن وى به اندیشه معارفى است.

حائرى، على و همکاران

22. روز شمار قمرى. چ 1، قم: مرکز پژوهش‏هاى اسلامى صدا و سیما، 1381، وزیرى، 362 ص، صفحات پراکنده.

نوشتار گزارشى است از زندگانى، مراتب علمى و آثار عالمان تفکیکى ذیل به مناسبت سالروز درگذشت آنان: میرزا جواد آقا تهرانى، ص 83، سیدمومنى زرآبادى، ص 92، شیخ هاشم قزوینى، ص 110، میرزا على‏اکبر نوقانى، ص 130، على‏اکبر الهیان تنکابنى، ص 195، شیخ على نمازى، ص 332، مهدى غروى اصفهانى، ص 349 و شیخ هاشم قزوینى، ص 352.

حسینى‏پور، غلامرضا

23. «نقدى بر تفسیر استاد حکیمى از معاد جسمانى ملاصدرا». روزنامه جام جم (9 اسفند 1385)، ص 11.

این نوشتار مرورى نقادانه بر کتاب «معاد جسمانى در حکمت متعالیه» تألیف محمدرضا حکیمى دارد.

حکیمى، محمدرضا

24. «ایمان فیلسوفان». کاشان شناخت، ش 7 - 8 (پاییز و زمستان 1388)، ص 16 - 39.

مؤلف در این نوشتار در پی آن است تا اثبات نماید که ترجمه و رواج فلسفه‏هاى مختلف در جهان اسلام و در سده‏هاى آغازین تاریخ اسلام، ریشه در احساس عجز بیگانگان در برابر فلسفه توحیدى و توحید قرآنى و تلاشى هدفدار براى ازکارانداختن آثار حیات بخش آموزه‏هاى وحیانى اسلام بود. مدعاى دیگر مؤلف این است که عموم دانشوران حوزه علوم معقول در جهان اسلام، نخست مسلمانانى سخت پایبند به اصول و ارزش‏هاى الهى اسلام بوده‏اند و سپس فیلسوف یا متکلم و مانند آن. بدین روى به استناد اعترافات و توصیه‏هاى آنان مى‏توان به این باور رسید که هیچ کدام ایمان خود را از فلسفه‏هاى وارداتى نگرفته‏اند و جز از رهگذر آنچه از قرآن و سنّت آموخته‏اند، به چیزى پایبندى نشان نداده‏اند.

25. «عالم ربانی سیدموسی زرآبادی». حوزه، ش 5 (پیاپی: 53)، س 9 (آذر - دی 1371)، ص 86 - 96.

این نوشتار گزارشی است از زندگانی، مراتب علمی و اخلاقی.

خدایارى، على نقى

26. «اعجاز قرآن/ هدایتى و معارفى». دائرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، چ 1، قم: مؤسسه بوستان کتاب قم، 1385، وزیرى، ج 3، ص 618 - 426.

عناوین اصلى طرح‌شده در نوشتار عبارتند از: اثبات وحیانى‌بودن قرآن از راه مضامینى هدایتى و معرفتى آن و بازتاب اعجاز معارفى در کلام اندیشمندان.

خسرو پناه، عبدالحسین

27. مسائل جدید کلامى و فلسفه دین. چ 1، قم: مرکز بین المللى ترجمه و نشر المصطفى ، 1388، وزیرى، ج 3، ص 55 - 56.

        مؤلف در بخشى از کتاب در ذیل عنوان «روش‏شناسى مسئله»، به مسئلۀ مکتب تفکیک پرداخته است. وى معتقد است روش دین‌پژوهى مکتب تفکیک، یکى از فنى‏ترین و با ارزش‏ترین روش‏هاى دین‏پژوهى به ویژه در مسئله انتظار بشر از دین است، ولى با این وجود، دیدگاه اهل تفکیک خالى از نقد نیست.

28. «معرکه جریان‏ها: جریان‏هاى دین‏پژوهى ایران معاصر». زمانه، ش 65، س 6 (بهمن 1386)، ص 68 - 69.

در بخشى از این نوشتار با عنوان «جریان مکتب تفکیک»، گزارشى کوتاه از اندیشه‏هاى این مکتب ارائه کرده است.

دشتى، مهدى

29. توحید در ادب فارسى. چ 1، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1384، وزیرى، ص 54 - 63.

بخشى از کتاب با عنوان «جایگاه توحید در ادب فارسى و معناى راستین آن»، برگرفته از مقاله «توحید» نوشته سیدجعفر سیدان در دانشنامه امام على (ع) است.

دوانى، على

30. زندگانى زعیم بزرگ عالم تشیع آیت اللّه‏ بروجردى. با تجدید نظر و اضافات، چ 3، تهران: نشر مطهر، 1372، وزیرى، ص 382 - 389.

در بخشى از کتاب با عنوان «علامه طباطبایى و آیت‌اللّه‏ بروجردى»، به ماجراى برخورد آیت‌اللّه‏ حاج آقا حسین بروجردى با انتشار «بحارالأنوار» با تعلیقات سیدمحمدحسین طباطبایى و حواشى آن اشاره رفته است.

رجایی، غلامعلی (گردآورنده)

31. برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی (س): در عرصۀ تعلیم، تدریس و مرجعیت. چ 1، تهران: مؤسسۀ چاپ و نشر عروج، 1379، وزیری، ج 5، ص 31 - 35.

در بخشی از کتاب با عنوان «مشکلات تدریس فلسفه و حکمت در حوزه»، خاطراتی به نقل از علی دوانی در مخالفت آیت‌الله حاج آقا حسین بروجردی با تدریس فلسفه در حوزه بیان شده است.

رحیم پور اَزغَدى، حیدر

32. از «انجمن پیروان قرآن» تا «انجمن حجتیه»: گفتگو با حیدر رحیم‏پور (اَزغَدى)، سیر تحوّل انجمن‏هاى دینى از شهریور 1320 تاکنون. چ 1، تهران: طرح فردا، 1388، رقعى 183 ص.

خاطرات طرح‌شده در کتاب، مربوط به فعالیت‏هاى مذهبى در شهر مشهد است. به مناسبت از برخى اصحاب تفکیک و آراى آنان سخن رفته است. پاره‏اى از عناوین کتاب چنین است: از کرامات استاد حاج شیخ مجتبى قزوینى رحمه‏الله، استاد حاج شیخ مجتبى قزوینى و تجدید نظرى رمز آلود، اتحاد و بیعت تاریخى حاج شیخ با امام خمینى، «تفکیک» تحجر نیست، نه اصالة الوجود، نه اصالة الماهیة و خمینى «فلسفه زده» نبود.

رکنى‌یزدى، محمدمهدى

33. «آیا دعاى عرفه وحدت وجود را بیان مى‏کند؟». مشکوة، ش 83 (تابستان 1383)، ص 54 - 58.

این نوشتار نقدى است به مقاله «عرفان سیدالشهداء»، نوشته محمدکاظم فرقانى. در مقاله یادشده بخش پایانى دعاى عرفه که محمدباقر مجلسى آن را موافق مذاق صوفیان و از افزوده‏هاى آنان دانسته رد مى‏شود. ناقد معتقد است شیوه بحث در قرآن با فلسفه متفاوت است، پس به نتایجى متفاوت مى‏انجامد. پس بایسته است از تطبیق نتایج این دو روش پرهیز کنیم تا هر دو سالم بمانند.

رودگر، محمدجواد

34. «نقد نظریه تباین عرفان و اسلام». قبسات، ش 54، س 14 (زمستان 1388)، ص 23 - 48.

در این نوشتار نسبت میان عرفان با اسلام بررسى شده است. در بخشى از مقاله که به نقد و بررسى آراى مخالفان ارتباط میان عرفان و اسلام پرداخته شده، آراى اصحاب تفکیک در این زمینه نقد شده است.

زیما، پی. وی (1946 م - )

35. التفکیکیة: دراسة نقدیة. ترجمۀ اسامه الحاج، چ 1، بیروت: مجد المؤسسة الجامعیة للدراسات، 1417 ق / 1996 م، 191 ص.

سادات اخوى، سیدمحمدکاظم

36. معارفى از کتاب و سنّت. به اهتمام میرزا محمدکاظمینى، چ 1، قم و یزد: صحیفه خرد و بنیاد ریحانة الرسول(ص)، 1388، رقعى، ص 281 - 292 .

بخشى از کتاب با عنوان «پیرامون حدیث ثقلین»، به بررسى نکاتى از نوشتار استاد سیدجعفر سیدان با عنوان «بررسى روش تفسیر قرآن به قرآن در تفسیر المیزان» اختصاص دارد. این بخش از کتاب به نقش روایات در تفسیر آیات قرآن اشاراتى دارد.

سامت، عبدالرحیم

37. «مصاحبه با آیت‌الله عبدالرحیم سامت». حوزه، ش 1 (پیاپی: 67)، س 12 (فروردین - اردیبهشت 1374)، ص 30 - 31 و 34.

در بخش‌هایی از گفت‌وگو دربارۀ سیدموسی زرآبادی و شیخ علی‌اکبر الهیان سخن رفته است. 

سبحانى، جعفر

38. «الاهیات فلسفى یا نگاه عقلانى به دین». قبسات، ش 38، س 10 (زمستان 1384)، ص 5 - 20.

مؤلف عقیده دارد که عقلانیت شعار تمامى شریعت‏هاى الهى به ویژه آیین خاتم است و دین با دانش همسویى دارد. همچنین مؤلف به بررسى تاریخ تفکیک عقلانیت از دین مى‏پردازد و خاستگاه این تفکیک را به عصر جاهلیت و حکومت امویان و حتى حکومت عباسیان و مسیحیت مى‏رساند و چنین نگرشى را مخالف آموزه‏هاى قرآنى و روایى مى‏داند.

39. مدخلِ مسائل جدید در علم کلام. چ 2، قم: مؤسسه امام صادق (علیه‏السلام)، 1382، وزیرى، ص 15.

فصل نخست کتاب «مذهب تفکیک: تفکیک دین از عقل» نام دارد. در این فصل به نقد مدعیان تفکیک دین از عقل پرداخته شده است.

40. «مکتب تفکیک، کدام تفکیک». گلشن جلوه: مجموعه مقالات، به اهتمام غلامرضا گلى زواره، چ 1، قم: قیام [بى‏تا] وزیرى، ص 25 - 32 .

عنوان روى جلد: گلشن جلوه در تجلیل از مقام علمى نامدار عرصه اندیشه حکیم الهى سیدابوالحسن جلوه (قدس‏سره) است. مؤلف در این نوشتار معتقد است از قرن دوم هجرى تا امروز متکلمان و فلاسفه عقل‌گراى شیعه همه شاگردان مکتب اهل بیت بوده‏اند. چگونه مى‏توان عقل و خرد را در معارف به کنار نهاد، در حالى که خرد در احکام تعبدى شرع داورى ندارد و تنها قلمرو آن اصول و معارف است. اگر در این مورد هم نتواند نظر دهد، پس جایگاه تعقل و تدبّر که در قرآن فراوان دیده مى‏شود کجاست؟

سعیدى، على

41. «مبانى و لوازم کلامى سکولاریسم». کتاب نقد، ش 1 (زمستان 1375)، ص 176 - 177.

در بخشى از مقاله که به مناسبت موضوع از خطر درآمیختن کلام اسلامى و الهیات مسیحى سخن مى‏رود، اشاره‏اى نیز به مکتب تفکیک رفته است.

سیدان، سیدجعفر

42. «جبر و تفویض». مجموعه مقالات کنگرۀ شیخ مفید، چ 1، قم: کنگرۀ هزاره شیخ مفید، 1413 ق، وزیری، ص 1 - 25.

نشر دوم: سلسله دروس عقائد: جبر و تفویض. [مشهد]: [بی نا]، [بی تا]، رقعی، 46 ص.

 عناوین اصلی نوشتار عبارتند از: جبر، وجدان و عقل فطری، اختیار و نفی جبر و تفویض در قرآن و حدیث، تفویض و بطلان نظریۀ تفویض.  

43. میزان شناخت. چ 1، مشهد: پیام طوس، 1381، رقعى، 37 ص.

این نوشتار با اندکى تغییرات در مقالۀ انتشاریافته با عنوان «میزان شناخت» در کیهان فرهنگى است که به‌اختصار میزان شناخت در مطالب اعتقادى در آن طرح شده است. عناوین اصلى آن عبارت‏اند از: مکتب مادیون، مکتب صوفیان، مکتب فلاسفه، مکتب عرفان و اشراق، مکتب وحى، معاد جسمانى و روحانى، آیات کریمه قرآن، احادیث شریفه، نظر آخوند ملاصدرا در مسئله معاد جسمانى، رد نظریه ملا صدرا در گفتار سه شخصیت ارزنده.

شاهرودی، عبدالوهاب

44. ارغنون آسمانی: جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی. چ 1، رشت: کتاب مبین، 1384، ص 35 - 36 و 328 - 330 و 465 - 466، وزیری.

مؤلف با جانبداری از فلسفه و عرفان، در چند جای کتاب به مخالفت «مکتب تفکیک» با فلسفه و عرفان اشاره کرده و به نقد آن پرداخته است.

شعار حسینى، فرامرز و رحیم روحبخش

45. خاطرات حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسى‏پور. چ 1، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1387، رقعى، صفحات پراکنده .

خاطره‏گو از دانش‌آموختگان حوزه علمیه خراسان و از شاگردان شیخ مجتبى قزوینى است. وى به مناسبت، خاطراتى از برخى معتقدان به مکتب تفکیک بیان کرده است. در بخشى از کتاب نیز مطالبى ذیل عنوان «بازدید امام [خمینى] از حاج شیخ مجتبى قزوینى» آورده است.

شریعتی، احسان

46. «تلفیق دو پروژه: گفتگو با احسان شریعتی دربارۀ حقیقت و ناکامی دمکراسی تعهد». گفتگوکننده: پروین بختیارنژاد، روزنامۀ شرق (23 تیر 1386)، ص 33 - 34.

در بخشی از گفت‌وگو از مکتب تفکیک سخن رفته است.

شعبان‌زاده، بهمن

47. تاریخ شفاهی مدرسۀ حقانی. چ 1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 42 - 44، رقعی.

در بخشی از کتاب به نقل از نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی دربارۀ مخالفت آیت‌الله حاج آقا حسین بروجردی دربارۀ تدریس فلسفه در حوزۀ علمیۀ قم، تحت فشار شاگردان میرزا مهدی اصفهانی مطالبی بیان شده است.  

صادقى تهرانى، محمد

48. «چگونگى خلافت آدم در گفت و گو با آیت‌اللّه‏ صادقى تهرانى: قسمت سوم». بینات، ش 30، س 8 (تابستان 1380)، ص 124 - 125.

در بخشى از گفت‏وگو به مناسبت موضوع از «مکتب تفکیک» نیز سخن رفته است.

صادقى، مسعود

49. نقد و بررسى آراء مکتب تفکیک با تأکید بر معاد جسمانى. پایان نامه کارشناسى ارشد، استاد راهنما: محمدجعفر علمى، استاد مشاور: سیدمحسن میرى، دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه باقر العلوم (علیه‏السلام)، 1388، رحلى.

طباطبایى، سیدمحمد حسینى

50. «بیاناتى که از پیشوایان شیعه بطرز تفکر فلسفى وارد شده است». مکتب تشیع، ش 4 (اردیبهشت 1339)، ص 119 - 171.

 در این نوشتار مؤلف در پى آن است تا اثبات کند که اصطلاحات و مضامین فلسفى در روایات طرح شده است. این اصطلاحات در زبان عربى سابقه نداشته است. نویسنده بیست روایت را برای نمونه طرح کرده است. در ادامه نیز ده عنوان از مسائل فلسفى که از روایات به دست مى‏آید، طرح و درباره هر یک توضیحاتى آمده است. این مسائل عبارتند از: وجود حق و اطلاق وى، وحدانیت حق و معناى آن، صفات حق و عینیت آنها با ذات، علم حق سبحانه به ذات خود و به هر شى‏ء، معلومیت حق براى هر شى‏ء، قدرت و حیات حق، صفات سلبیه حق، صفات فعلیه حق، موقعیت وجودى جهان آفرینش و بدء و ختم آن و قضا و قدر .

طرحى از مکتب تفکیک

51. نشریۀ سالانه معارف اسلام و قرآن. ش 1 (محرم 1386 هجرى)، ص 289 - 294.

این نوشتار کلیاتى است درباره مکتب تفکیک و برگرفته از کتاب «بیان الفرقان» تألیف شیخ مجتبى قزوینى. در پایان نوشتار آمده است: حوزه خراسان از نظر انتساب به امام ابوالحسن على بن موسى الرضا (علیه‏السلام) اینکه آن امام نیز نماینده این طرز فکر است که با اصحاب و ادیان و متکلمین و فلسفه دانان بحث کرده و حقایق مکتب پدرانش را روشن کرد، بر خود واجب مى‏داند که مرز معارف ائمه را محکم نگاه دارد و از هرگونه خللى که موجب متزلزل‌شدن استقلال مکتب ائمه در معارف مى‏شود جلو گیرد. این نوشته از قدیمى‏ترین نوشته‏ها درباره مکتب تفکیک است و «نشریۀ سالانه معارف اسلام و قرآن» مجموعه‏اى بوده است که نوشته‏هاى فضلاى خراسانى را منتشر مى‏کرده است.

عالم‌زاده، بزرگ

52. به سوى بارگاه نور: راهنماى حرم مطهر و مکانهاى مذهبى، تاریخى و دیدنى مشهد مقدس، چ 3، مشهد: شرکت به‌نشر، 1386، وزیرى، ص 95 - 109.

 در بخشى از کتاب با عنوان «آرمیدگان بارگاه رضوى»، شرح حال کوتاهى از میرزا مهدى اصفهانى، شیخ مجتبى قزوینى، شیخ هاشم قزوینى و سیدجواد مصطفوى آمده است.

علاقه بند حسینی طوسی، خلیل

53. «علیت از نگاه اشاره، مکتب تفکیک و حکمت متعالیه». حوزه، ش 29 (خرداد - تیر 1378)، ص 332 - 382.   

غرویان، محسن

54. «نسبت به ترویج و هابیت شیعى احساس خطر مى‏کنم: تدریس فلسفه در حوزه و آسیب‏شناسى آن در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین محسن غرویان». پنجره، ش 153، س 4 شنبه 15 مهر 1391، ص 54 - 55.

در قسمتى از این گفت‌وگو به مخالفان فلسفه در مشهد نیز اشاره رفته است. همچنین از برخى از افراد کم‌سواد سخن رفته است که اخیراً با بداخلاقى، مطالب خلافى را به بزرگان فلسفه و عرفان نسبت مى‏دهند که در واقع نوعى وهابیت شیعى را ترویج مى‏دهند.

غلامى، اصغر

55. «آفاق علم در الکافى». مجموعه مقالات فارسى کنگره بین المللى ثقة الاسلام کلینى، جلد چهارم: مباحث فقه الحدیثى، چ 1، قم و تهران: دارالحدیث و سازمان اوقاف و امور خیریه، 1387، وزیرى، ص 269 - 512.

 در این نوشتار «علم امام» با نگاه مکتب تفکیک بررسى شده است . عناوین اصلى مقاله چنین است: معناى امام، لزوم مراجعه به روایات ائمه (علیهم‏السلام) براى فهم خصائص ایشان، اعتبار احادیث الکافى، سرچشمه‏هاى غیبى علم امام، عرصه‏هاى علوم امامان، مجارى یا وسایط غیبى علم، حیات و جریان دائم علم، نفى علم غیب، علت و معناى آن.

فرامرز قراملکی، احد

56. روش‌شناسی مطالعات دینی (تحریری). چ 1، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1385، ص 231 - 233.

در بخشی از کتاب در ذیل عنوان «روی‌آوردهای درونی دینی»، مطلبی از کتاب «ابواب الهدی» تألیف میرزا مهدی اصفهانی نقل و نقد می‌شود.

فرجامی، محمود

57. «تفکیکی دوباره». روزنامۀ همشهری (29 بهمن 1381)، ص 24.

58. «مکتب مشهد». روزنامۀ همشهری (27 بهمن 1381)، ص 13 و 16.

فیاضی، غلامرضا

59. هستی و چیستی در مکتب صدرایی: تأملی نو در اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و تفاسیر و ادله و نتایج آن. تحقیق و نگارش: حسینعلی شیدان‌شید، چ 1، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387، وزیری، ص 224 - 225.

در بخشی از کتاب با عنوان «استدلال از طریق حقایق متباین داشتن اشیای خارجی»، نظر مؤلفان کتاب «تنیهان حول المبدأ و المعاد» نوشتۀ میرزا حسینعلی مروارید و کتاب «عارف و صوفی چه می‌گویند؟» نوشتۀ میرزا جواد آقا تهرانی نقد شده است.

قاضى، سیدمحمدحسن

60. «یادنامه عارف کبیر سیدعلى قاضى». گفتگو زیر نظر مهدى پروین‌نژاد، کیهان فرهنگى، ش 206 (آذر 1382)، ص110.

در بخشى از گفت‌وگو خاطره‏اى درباره دیدگاه‏هاى میرزا مهدى اصفهانى آمده است.

قندهارى، هادى

61. سراى سرمدى: اثبات معاد، مرگ، روح، برزخ. چ 1، تهران: مهام، 1386، رقعى، 215 ص.

مؤلف با بهره‏گیرى از آیات و روایات در چهار بخش به موضوعات معاد، مرگ، روح و برزخ پرداخته است. نویسنده از شاگردان با واسطه مدرسه معارفى خراسان است.

کافى، عبدالحسین

62. ماهیت عقل از دیدگاه ملا صدرا و علامه مجلسى (با تأکید بر شروح آنها بر اصول کافى). پایان‏نامه کارشناسى ارشد، استاد راهنما: محمد ذبیحى، استاد مشاور: رضا برنجکار، رشته الهیات و معارف دانشگاه قم، 1380، 131 ص، رحلى. در مقاله به برخى از آثار اصحاب تفکیک استناد شده است. نظر مختار مؤلف در موضوع بحث نیز همسو با اصحاب تفکیک است.

کامرانى، سمیه

63. «دیدگاه مکتب تفکیک در تجرّد یا مادّیت نفس». فرهنگ پژوهش، ش 5، س 1 (زمستان 1388)، ص 26 - 46.

تجرد نفس که از مسائل مسلم نزد فلاسفه اسلامى است، از سوى اصحاب تفکیک به چالش کشیده شده است و تفکیکیان بر اثبات مدعاى خود ادله عقلى و نقلى ارائه کرده‏اند. در این نوشتار ادله اصحاب تفکیک با نگاه انتقادى بررسى شده است.

کظیمى، سید محمد حسین

64. «بَدا در الکافى». مجموعه مقالات فارسى کنگره بین المللى ثقة الاسلام کلینى، جلد چهارم: مباحث فقه الحدیثى، چ1، قم و تهران: دارالحدیث و سازمان اوقاف و امور خیریه، 1387، وزیرى، ص 269 - 295.

نویسنده در این نوشتار معتقد است «بداء» در علم فعلى خداوند صورت مى‏گیرد، نه در علم ذاتى‌اى که تغییر در ذات او را موجب شود. مراد از علم فعلى، همان مراحلى است که در روایات براى خلقت اشیا بیان شده است.
عناوین اصلى مقاله چنین است: اهمیت و جایگاه بداء، معناى بداء در لغت، معناى بداء در روایات، تاریخچه بداء، بداء در قرآن با توجه به روایات الکافى، روایات بداء در الکافى و شبهات بداء.

محسنى‏فر (قزوینى)، رضا

65. شیخ ناشناخته: شرح حال حضرت آیت اللّه‏ حاج شیخ هاشم مدرّس قزوینى از اساتید مقام معظم رهبرى. چ 1، مشهد: پیوند با امام (رحمه‏الله)، 1386، رقعى، 62 ص.

 کتاب در دو بخش تدوین یافته است: در بخش نخست از زندگانى، مراتب علمى، استادان، شاگردان و فعالیت‏هاى اجتماعى شیخ هاشم قزوینى سخن رفته است و بخش دوم به «کرامت‏ها و حکایت‏هاى حاج شیخ هاشم قزوینى» اختصاص دارد.

مدرسى، مرتضى

66. منتخبى از تاریخ فلاسفه اسلام. چ 3، تهران: کتابفروشى فروغى، 1353، رقعى، ص 359 - 370.

مؤلف در بخشى از کتاب پس از آوردن مطالب سیدجلال‌الدین آشتیانى به نقل از مجله وحید، در نقد مقاله خود با عنوان «دو فیلسوف شرق و غرب آقا على مدرس حکیم و کنت دوبینو» به نقد آن پرداخته است . مؤلف همچنان معتقد است آقا سیداحمد تهرانى اصالت ماهیتى است و میرزا مهدى اصفهانى نیز از پیروان او بوده است. همچنین وى در بخشى از کتاب با عنوان «تجدید کلام اهل بیت»، میرزا مهدى اصفهانى و شاگردانش را تجدیدکننده مدرسه علم کلام و فهم حدیث جعفرى مى‏داند.

مظفرى، حسین

67. مکتب تفکیک: سلسله نشست‏هاى دوره پودمانى روحانیت‏شناسى (21). قم: مؤسسه دین‏پژوهى بشرا، زمستان 1388، رقعى، 66 ص.

 این نوشتار متن پیاده‌شده سخنرانى در دوره روحانیت‏شناسى است که به صورت زیراکس تکثیر شده است. عناوین جزوه عبارتند از: شخصیت‏هاى مهم مکتب تفکیک و آثار ایشان، کتاب‏هاى مکتب تفکیک و مباحث نه‌گانه کتاب بنیان مرصوص (تألیف سخنران).

معاون‌زاده غزنوى، سید‌مجتبى

68. «آیت اللّه‏ العظمى زنجانى فهم مشى اهل بیت (علیهم‏السلام) را ملاک اعلمیت در فقه مى‏داند». رایحه، ش 2، س 75 (15 اسفند 1388)، ص 94.

در بخشى از این نوشتار به شکسته‌شدن جو ضد فلسفى و برگزارى درس‏هاى عقلى در مشهد اشاره شده است.

مصطفوى، سیدجواد

69. «تقارن حدیث و فلسفه». مشکوة، ش 5 (تابستان 1363)، ص 117 - 133.

در این نوشتار مؤلف از کم‌شدن اختلاف میان فیلسوفان و محدثان و تحمل یکدیگر ابراز خرسندى مى‏کند. در بخش پایانى نوشته نیز چهار سؤال طرح مى‏کند که فیلسوفان پاسخ آنها را بدهند: 1 . درباره علم باریتعالى و ربط حادث به قدیم. 2 . بحث وجود و ماهیت. 3 . اعتبار سخن فلاسفه گذشته در مباحث فلکیات و طبیعیات و امکان سرایت این اشتباهات در مباحث الهیات. 4 . اگر تمام حوزه‏هاى ما طریقه شهیدین و صاحب جواهر و شیخ انصارى را در تحصیل علم پیش بگیرند، چه مانعى دارد؟

ملایر، موسى

70. «بررسى و نقد چهار رویکرد در الاهیات سلبى». اندیشه نوین دینى، ش 17، س 5 (تابستان 1388)، ص 37 - 57.

مؤلف در این نوشتار معتقد است در موضوع بررسى‌شده در مقاله، دو گروه موافق و مخالف در برابر هم صف‌آرایى کرده‏اند. وى ضمن بررسى آراى موجود در این زمینه، به نظر دو تن از اصحاب تفکیک اشاره دارد که آراى آنان در براى یکدیگر قرار گرفته است. به نظر وى محمدباقر ملکى میانجى ابطال این نظریه را از مسلمات شریعت مى‏داند و در برابر او رضا برنجکار، دفاع عقلى از این نظریه را از مسلمات روایات اهل بیت (لیهم‏السلام) دانسته است.

منتظری، حسینعلی

71. خاطرات منتظری و نقد آن. اسدالله بادامچیان، چ 1، تهران: اندیشۀ ناب، 1384، ص 151 - 154، وزیری.

در بخشی از کتاب با عنوان «جایگاه فلسفه در حوزه و نظریۀ آیت الله بروجردی»، به ماجرای مخالفت آیت‌الله حاج آقا حسین بروجردی با تدریس فلسفۀ در حوزۀ علمیۀ قم با فشار شاگردان میرزا مهدی اصفهانی اشاره شده است.  

مواساتیان، ماندنى

72. تحلیل و بررسى مسئله بداء از دیدگاه دانشمندان اسلامى. چ 1، تهران: نبأ، 1385، وزیرى، 123 ص.

در این اثر آراى مختلف موافقان و مخالفان بدا گردآورى و تحلیل و بررسى شده است و معناى صحیح بداء بر اساس ادلّه قرآن، حدیث و عقل که شیعه بدان معتقد است و با توحید و علم و قدرت مطلق الهى سازگار مى‏باشد، بیان شده است. مؤلف در تدوین اثر خود از منابع اصحاب تفکیک بهره برده و نظر آنان را در موضوع بداء تقویت کرده است.

موسوى

73. «حکیم الهى: زندگى، آثار و احوال استاد سیدجلال الدین آشتیانى در گفتگو با استاد موسوى». فروغ اندیشه، ش 8 (تابستان 1383)، ص 117 - 122.

 در بخشى از این گفت و گو به جو ضد فلسفى حوزه علمیه مشهد اشاره رفته است.

مهاجر، روجا

74. «بیان الفرقان، بیان معارف قرآنى». کتاب ماه دین، ش 143 (شهریور 1388)، ص 53 - 56.

این نوشتار معرفى کتاب «بیان الفرقان» تألیف شیخ مجتبى قزوینى را برعهده دارد. در این چاپِ «بیان الفرقان»، مجموعه پنج جلدى آن در یک مجلد و با مقدمه استاد محمدرضا حکیمى منتشر شده است.

نبوى، محمدتقى

75. «باز خوانى معرفت فطرى». نگاه، ش 2 (فروردین 1388)، ص 1 - 50.

این نوشتار از فطرى‌بودن معرفت توحیدى انسان نسبت به خالق یکتا و برخى نکته‏هاى آن سخن مى‏گوید. عناوین اصلى آن چنین است: برترین باورها دل بستن به لا اللّه‏ الاّ اللّه‏، آغاز تکوین انسان، رؤیت اظلال، ذات علىّ را به صنع او عزّوجلّ، نمایاندن خداوند خود را و گروگرفتن عهد و میثاق از انسان‏ها، فراموشى موقف معاینه پس از ورود به دنیا، فطرت، آشنایى با نبوت و ولایت در کنار توحید، فطرى‌بودن رسالت و ولایت، تنبیه با بلایا، حجر الاسود و علت غفلت و فراموشى .

نعیما طالقانى، محمد نعیم بن محمد تقى

76. منهج الرشاد فى معرفة [جمانیة] المعاد. تحقیق، تصحیح و مقدمه: محمدرضا عطائى، چ1، مشهد: مکتبه الإمام الرضا (علیه‏السلام)، 1388، وزیرى، 944 ص.

مؤلف کتاب در قرن دوازدهم مى‏زیسته است. کتاب با پاره‏اى از تعلیقات سیدجعفر سیدان به چاپ رسیده است. محقق اثر در مقدمه مصحح بر کتاب مى‏گوید با آنکه مؤلف حکیم کتاب از برخى از آراى ملاصدرا تبعیت مى‏کند، اما در پاره‏اى از مباحث با ایشان اختلاف نظر دارد که در کتاب بدان‏ها پرداخته است. مهم‏ترین این موضوعات عبارتند از: بحث معاد جسمانى و کیفیت حشر اجسام، ثواب و عقاب و لذات و آلام و صراط و میزان و بهشت و جهنم و کیفیت هر یک از این‏ها و ماهیتشان و حشر اطفال و مجانین و حیوانات و چهارپایان. مؤلف در مباحث یادشده به ظواهر آیات و روایات تمسّک جسته و برخلاف روش فلاسفه مشى کرده است.

واعظ زاده خراسانى، محمد

77. «مصاحبه با حجت‌الاسلام والمسلمین واعظ‌زاده خراسانى». چشم و چراغ مرجعیت: مصاحبه‏هاى ویژه مجله حوزه با شاگردان آیت‌اللّه‏ بروجردى، به کوشش مجتبى احمدى، عبدالرضا ایزد پناه، حسین شرفى، سیدعباس صالحى و محمدحسن نجفى، چ 2، قم: بوستان کتاب، 1388، وزیرى، ص 232 - 233، 239.

در این گفت‌وگو به مناسبت از برخى استادان معارفى حوزه علمیه مشهد همچون شیخ مجتبى قزوینى، میرزا مهدى اصفهانى و شیخ هاشم قزوینى سخن رفته است.

وحیدى مهرجردى، شهاب‌الدین

78  .  «عقل و محدودیت قلمرو آن در آثار ملا صدرا». پژوهش‏هاى فلسفى - کلامى، ش 42 . س 11 (زمستان 1388)، ص 179 - 202.

این نوشتار با بهره‏گیرى از آثار تفکیکیان نگاشته شده است. مؤلف معقتد است با آنکه بیشتر محققان بر این باورند که ملاصدرا عقل و ایمان را مکمل یکدیگر مى‏داند، به نظر وى با توجه به آثار ملا صدرا - همچون اسفار، مفاتیح الغیب، شرح اصول کافى، شواهد الربوبیه، رساله سه اصل و ... -، او در مسائل مختلف از جمله نفس، اسما و صفات خدا، اسرار و رموز جهان هستى، حقایق عالم هستى، معاد جسمانى و... قائل به محدویت عقل است.

وطن‌دوست، على

79  .  «تفکیکى فیلسوفانه بین تفکیک و فلسفه». حکمت رضوى، ش 20 - 21 ، س 7 (پاییز و زمستان 1388)، ص 88 - 102.

این نوشتار نقدى است روش‌شناسانه بر اصحاب تفکیک .

وکیلى، محمدحسن

80  .  «معاد جسمانى در کتاب و سنّت و حکمت متعالیه». جُستار، سال ششم، ش 18 (بهار 1387)، ص 28 - 49.

درباره معاد دو دیدگاه کلى وجود دارد: نخست اینکه معاد بازگشت انسان به همین عالم مادّه است و حرکت انسان از مرگ تا قیامت، حرکتى رفت و برگشتى است. دوم اینکه معاد بازگشت به سوى خداست و حرکت انسان، حرکتى یک سویه است. حکمت متعالیه معتقد است قرآن دیدگاه دوم را بیان کرده است، ولى عده‏اى دیدگاه نخست را باور داشته و آن را از ضروریات دین و مخالف آن را منکر ضرورى مى‏دانند. مقاله پس از طرح مسئله و تبیین محل نزاع، به نقد دلایل باورمندان به دیدگاه نخست مى‏پردازد و اثبات مى‏کند که این ادله نه تنها نص در مدّعاى ایشان نیست، بلکه ظهور هم ندارد و گاهی ظهور قریب به نص‌بودن در طرف مخالف دارد. همچنین قسمت عمده‏اى از این نقد و بررسى به آیات خروج از قبر پرداخته است.

 

[1]. فارغ از موافقت یا مخالفت با آن، که این نوشتار در مقام ورود بدان نیست و به دلیل نیاز موضوع کتاب‌شناسی به طرح آن و تعیین دامنه کار، به‌اجمال بدان پرداخته می‏شود.

[2]. نگاشته‏هایی با عنوان تهافت الفلاسفة و تهافت تهافت الفلاسفة که در طول تاریخ در این موضوع نگاشته شده است، حکایت از وجود نگرش‏های فکری متفاوت دارد. ر.ک به: ابراهیمی دینانی، غلامحسین؛ ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام؛ تهران: طرح نو، 3 ج، چ 1، 1379. بخش‏های مختلفی از این مجموعه سه جلدی به بررسی و نقد آرای مخالفان فلسفه در سده‏های پیشین پرداخته است. نیز ر.ک به: سیدجلال‏الدین آشتیانی؛ نقدی بر تهافت الفلاسفه غزالی، چ 1، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1378. مؤلف در جانبداری از فلسفه، به نقد تهافت الفلاسفه غزالی پرداخته است. گفتنی است که غزالی در کتابش با نگرش عرفانی، فلسفه را نقد کرده است. نیز ر.ک به: محمدرضاحکیمی؛ مکتب تفکیک؛ چ 2، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 186 - 188. مؤلف اگرچه نامگذاری «تفکیک» را جدید می‌داند، ولی قدمت مکتب تفکیک و پیوستگی آن را به زمان نزول قرآن می‏رساند.

[3]. «چگونگی ارتباط میان دین و فلسفه و نوع پیوستگی و همبستگی آنها با یکدیگر، از مسائل پرماجرا و چالش‌برانگیز است که پیشینه‏ای بس دراز دارد. سخن‌گفتن از اختلاف و کشمکش میان فلسفه و دین اگر در مورد همه ادیان جهان در همه اعصار صادق نباشد، حداقل درباره سه دین آسمانی، یعنی آیین یهود و مسیحیت و اسلام صادق است». غلامحسین ابراهیمی دینانی؛ نصیر الدین طوسی فیلسوف گفت‌وگو، چ 1، تهران: نشر کتاب هرمس، 1386، ص 143.

[4]. عنوان کتابی است از آیت‌اللّه‏ حسن حسن‏زاده آملی با این مشخصات کتاب‌شناختی: قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند؛ چ 1، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370، 105 ص.

[5]. ر.ک به: سهروردی، شهاب‌الدین؛ رشف النصائح الایمانیه فی کشف الفضائح الیونانیه؛ ترجمه معین‌الدّین جمال بن جلال‌الدّین محمد مشهور به معلّم یزدی، به تصحیح و توضیح نجیب مایل هروی؛ چ 1، تهران: چاپ نشر و بنیاد، 1365، 522 ص.

[6]. ر.ک به: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار، چ 1، تهران: صدرا، چ 1، 1371، ج 5، ص 147 - 149.

[7]. همان، ص 147 - 148.

[8]. ر.ک به: «کدام عقل: گذری بر تاریخ ستیز با فلسفه»؛ خردنامۀ همشهری؛ ش 16، تیر 1386، ص 13.

[9]. کلمه، ش 11، آبان 1373، ص 66.

[10]. ر.ک به: میرزا حبیب اللّه‏ الهاشمی الخوئی؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة؛ چ 4، تهران: مکتبة الاسلامیة، [بی‏تا]، ج 13، ص 132 - 417 و ج 4، ص 2 - 22 و ر.ک به: عبدالحسین أعلمی؛ کلمۀ سواء: نبذةٌ من المباحث الفلسفیة والکلامیة قدیما و حدیثا، تقدیم و اعداد؛ علی صدرایی خویی؛ قم: مؤسسه فرهنگی سماء، 1423ق، 239 ص. 

[11].     اَیا فلسفه‏دانِ بسیار گوی        مپویم به راهی که گویی بپوی.

[12]. رضا استادی؛ بیست مقاله؛ چ 1، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ص 25.

[13]. ر.ک به: محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک، ص 219 - 225.

[14]. تصور برخی به اشتباه بر این است که نام مکتب تفکیک از زمان انتشار ویژه‏نامه کیهان فرهنگی درباره مکتب تفکیک طرح شده است. یکی از منتقدان تفکیک می‏گوید: این واژه را نخستین‌بار استاد محمدرضا حکیمی در کیهان فرهنگی، سال نهم، اسفند 1371 مطرح کرد و در آنجا به معرفی اجمالی این مکتب پرداخته». حسین مظفری، بنیان مرصوص: فلسفه اسلامی از نگاه مکتب تفکیک، ص 19. او در چند صفحه بعد آورده است: مجله کیهان فرهنگی در اسفندماه 1371 مقاله‏ای مفصل از آقای محمدرضا حکیمی با نام مکتب تفکیک به چاپ رساند و این اسم از آن روزها بر سرزبان‏ها افتاد». (همان، ص 25).

حال آنکه استاد محمدرضا حکیمی تعبیر مکتب تفکیک را برای نخستین بار در سال 1343 در کتاب سرود جهش‌ها در صفحه 145 به‏کار برده است. (ر.ک به: راه و خورشیدی، محمّد اسفندیاری، اندیشه‏نامه و راه‏نامه استاد علاّمه محمّدرضا حکیمی، ص 179). همچنین وی در آثار دیگر خود پس از تاریخ یادشده نیز بدین مسئله اشارت داشته و وعده داده بود تا در مجموعه آثار دیگر خود، کتابی با عنوان شیخ مجتبی قزوینی و مکتب تفکیک تألیف کند؛ کاری که تاکنون به فرجام نرسیده است و به جای آن مقاله بلند وی در ویژه‏نامه تفکیک نشریه کیهان فرهنگی به چاپ رسید. این مقاله پس از بسط در ویژه‏نامه مجله تاریخ و فرهنگ معاصر (1373) منتشر شد و بعد در قالب کتاب مکتب تفکیک انتشار یافت.  

استاد محمدرضا حکیمی خود در این‌باره می‏گوید: «واژه تفکیک را اینجانب از سال‏ها پیش درباره مکتب تفکیک پیشنهاد کردم و به‏کار بردم و امروز اصطلاح شده و معروف گشته است؛ چنان‌که به‌تازگی برخی از نویسندگان و فاضلان و استادان، در مجامع علمی و کلاس‌های دانشگاهی و درس‌های حوزه‏ای مطرح می‏کنند و بعضی از مورخان آن را به‏کار برده‏اند، از جمله در مستدرکات أعیان الشیعة، ج 3، ص 185 و شرح حال شیخ مجتبی قزوینی در مکتب تفکیک، ص 159. همچنین در یادداشت ناشر کتاب یکی از ناقدان دیگر مکتب تفکیک که به‏تازگی انتشار یافته، چنین آمده است: «این دیدگاه، نامی بر خود نداشت تا اینکه استاد محمّدرضا حکیمی در سال 1371 در مجله کیهان فرهنگی (سال نهم، ش 12) برای نخستین بار، نام مکتب تفکیک را بر این مشرب نهاد و سپس همین مقاله را با بسط و گسترش در کتابی به نام مکتب تفکیک در مجموعه آثار خود منتشر کرد». (محمّدرضا ارشادی‌نیا، از مدرسه معارف تا انجمن حجتیه و مکتب تفکیک، ص 15). در ادامه همین یادداشت، بر خلاف آنچه گذشت چنین می‏آید: «استاد محمّدرضا حکیمی پیش از انقلاب مجموعه آثار ارزشمندی را سامان داد که ششمین اثر مجموعه را به مکتب تفکیک اختصاص داده بود، اما در آن زمان به این وعده وفا نکرد و با وجود انتشار آثار بعدی در اوایل دهه 60، جای آن همچنان خالی بود. تا اینکه ابتدا در مجله کیهان فرهنگی، طرح‏نامه خود را از نظریه تفکیک نگاشت و سپس کتاب مکتب تفکیک را منتشر کرد». (همان، ص 17).

استاد حکیمی در آغاز مقاله خود در ویژه‏نامه کیهان فرهنگی چنین آورده است: «این‌جانب از سال‌ها پیش در نوشته‏های خویش اصطلاح مکتب تفکیک را درباره مبنای شناختی و مکتب معارفی خراسان پیشنهاد کرده‏ و به‏کار برده‏ام و نوشتن کتابی را به نام «شیخ مجتبی قزوینی و مکتب تفکیک» وعده داده‏ام. از این‌رو کسانی چند، از طلاب فاضل حوزه‏ها و دانشجویان جویای دانشگاه‏ها عالمان و استادان و مدرّسان و دبیران و محققان، بارها پیگیر این کتاب گشته‏اند و بر لزوم نوشتن آن و عمل به وعده یاد شده تأکید کرده‏اند. من نیز همواره پاسخی داده‏ام و کارهای دیگر و گرفتاری‌های دیگر را یادآور شده و گفته‏ام که برای پرداختن به این کار - با انگاره‏ای که در نظر است - فرصتی نیافته‏ام و با اینکه هماره یادداشت‌هایی برای آن گردآورده‏ام و مأخذهایی در نظر گرفته‏ام و سرفصل‌هایی برنهاده‏ام، لیکن برای تنظیم مطالب و تدوین مسائل کتاب یادشده، وقتی درخور به‏دست نیاورده‏ام تا بتوان آن را به‏صورتی سزاوار به انجام رسانید و این تکلیف علمی و دینی بس گران را ادا کرد». کیهان فرهنگی، ش 12، س 9، اسفند 1371، ص 6.

[15]. محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک، ص 160 - 161.

[16].  میرزا حسن‌علی مروارید؛ مبدأ و معاد در مکتب اهل بیت؛ ترجمۀ ابوالقاسم تَجْری گلستانی؛ چ 1، قم: دار العلم،  1383، ص18. 

[17]. ر.ک به: محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک، ص 186. 

[18]. همان، ص 46 - 47.

[19]. محمدرضا حکیمی؛ معاد جسمانی در حکمت متعالیه؛ چ 1، قم: دلیل ما، 1381، ص 324 - 326. 

[20]. شیخ مجتبی قزوینی؛ بیان الفرقان فی توحید القرآن، مشهد: شرکت چاپخانه خراسان، 1370ق، ج 1، ص 8 - 9.

[21]. دربارۀ  آیین نقد ر.ک به: کتاب نقد و نقد کتاب، چ 1، تهران: خانه کتاب، 1386.

منبع: مجله آینه پژوهش، ش 147

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ