تاریخنگاری صفوی، تداوم میراث عصر تیموری
خلاصه
دکترشعله کویین دانشیار تاریخ دانشگاه مرسد در ایالت کالیفرنیاست. مطالعات او متمرکز بر تاریخ ایران در قرون شانزدهم و هفدهم بویژه در عرصه تاریخنگاری یا سنت وقایعنگاری در دوره صفوی است. او دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو گرفته و پایاننامه ایشان با عنوان تاریخنویسی در روزگار شاه عباس صفوی، اندیشه، گرتهبرداری و مشروعیت در متون تاریخی عهد صفویه، (ترجمه منصور صفتگل، تهران: دانشگاه تهران، 1387) منتشر شده است.دکترشعله کویین دانشیار تاریخ دانشگاه مرسد در ایالت کالیفرنیاست. مطالعات او متمرکز بر تاریخ ایران در قرون شانزدهم و هفدهم بویژه در عرصه تاریخنگاری یا سنت وقایعنگاری در دوره صفوی است. او دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو گرفته و پایاننامه ایشان با عنوان تاریخنویسی در روزگار شاه عباس صفوی، اندیشه، گرتهبرداری و مشروعیت در متون تاریخی عهد صفویه، (ترجمه منصور صفتگل، تهران: دانشگاه تهران، 1387) منتشر شده است. از میان آثار متعدد او میتوان به ویراستاری کتاب
History and Historiography of Post-Mongol Central Asia and the Middle East: Studies in Honor of John E. Woods,Wiesbaden: Harrassowitz Verlag, 2006
و نیز کتاب
Shah ‘Abbas: the King Who Refashioned Iran ,London: Oneworld Publications, 2015
اشاره کرد که در خصوص زندگی شاه عباس کبیر نوشته و به تازگی منتشر شده است. او در حال حاضر مشغول کار بر روی کتاب جدیدی در حوزه تاریخنگاری عثمانی، صفوی و گورکانیان هند است.
خانم دکتر کویین از این که فرصت خود را در اختیار من گذاشتید تا در خصوص تاریخنگاری پارسی با هم گفتگوی کوتاهی داشته باشیم بسیار سپاسگزارم. اولین سوال خود را با موضوع اصلی این تارنما یعنی عصر میانه آغاز می کنم. شما در پژوهشها و مطالعات خود چه زمانی را فصل تمایز عصر میانه و پیشامدرن میدانید؟ و معیارهای شما برای این تقسیمبندی چیست؟
من عقیده دارم که دورهبندی تاریخی بسته به این که شما چه جنبهای از تاریخ را مورد بررسی قرار میدهید میتواند متغیر باشد. مادامی که پژوهشگر قصد بررسی ویژگیهای یک دوره زمانی خاص را دارد و می خواهد ویژگیهای مد نظر خود از این دورهبندی را تعریف و مشخص کند میتوان دورههای بلند تاریخ را به دورههای کوتاهتر تقسیم کرد تا امر مطالعه تاریخی با سهولت بیشتر انجام شود. شاید به دلیل این که من دوره ارشد و دکترای خود را در دانشگاه شیکاگو گذراندهام تحت تاثیر کتاب سفر پرمخاطره اسلام نوشته مارشال جیاس هاجسن هستم که تاریخ را به دورههای میانه یعنی فاصله زمانی950-1500 و دوره پیشامدرن یعنی1500-1800 تقسیم میکند. من عبارت خنثیتر(middle periods) که با عصر میانه اروپا و ویژگیهای آن همنشینی دارد را به اصطلاح (medieval periods) ترجیح میدهم.
در کتاب تاریخنویسی در روزگار فرمانروایی شاهعباس صفوی: اندیشه، گرتهبرداری و مشروعیت در متون تاریخی عهد صفویه موضوعات اساسی که شما در مورد تاریخنگاری عصر صفوی دنبال میکنید چیست؟
در نگارش این کتاب وقت زیادی را صرف کشف عناصر مرسوم و قراردادی تاریخنگاری کردم. طی انجام پژوهش به این نکته رسیدم که مورخان عصر صفوی درست مثل نگارشهای رسمی امرزه ما، خود را ملزم به رعایت قوانین و اصول مشخص میدانند. به عنوان مثال ما امروزه فهرست منابع خود مبتنی بر اصول خاصی در اثر ذکر میکنیم، بخش تقدیر و سپاس و نیز مقدمه شامل اطلاعات ویژهای است. نیز اطلاعات ما مبتنی بر شیوه خاص شکلبندی و طبقهبندی میشود. وقایعنگاران صفوی به همین ترتیب برای خود اصول نگارشی خاصی داشتهاند. من در این کتاب سعی کردم با تمرکز بر چند اثر خاص این اصول و مرسومات نگارشی را کشف کنم. این اصول نگارشی به ویژه در دیباچه آثار به تمامی مشهود است. در این دیباچهها میتوان شماری از عناصر تاریخنگاری از جمله ذکر منابع مورد استفاده مورخ، مدح حامی کتاب و ذکر انگیزهها و دلایلی که مورخ را به نگارش اثر واداشته است پیدا کرد.
من همچنین وقت قابل توجهی را صرف یافتن روابط میان آثار تاریخی کردم. انجام این کار ناگزیر به نظر میرسید زیرا وقایعنگاران آن زمان که گذشته خود را روایت میکردند درگیر فرایند «نگارش مقلدانه» بودند. به دیگر سخن، آنها یک دو اثر یا حتی بیشتر را به عنوان الگوی نگارش خود در نظر گرفته و بعد آنها را به عنوان اساس تاریخنگاری در نظر میگرفتند. البته الگوی خود را به شیوههای مختلف تغییر میدادند تا با استانداردها و معیارهای سیاسی عصر آنها مطابقت داشته باشد. به عنوان نمونه، در دوره حکومت شاه طهماسب، وقایعنگاران تاریخ صوفیگرایی را بازنویسی کردند تا اینگونه به نظر برسد که گویا شیوخ صوفی از ابتدا شیعه دوازده امامی بودهاند. یکی از نکات جالب که در حین انجام پژوهش آموختم آن بود که وقایعنگاران عصر شاه عباس علاقمند بودند که به نوعی شاه عباس را به تیمور گره بزنند و برای انجام این مقصود از شیوههای متفاوت استفاده میکردند. به عنوان نمونه شاه عباس را «صاحبقران» (عنوانی که نه به طور انحصاری ولی بیشتر در مورد تیمور به کار میرفت) خطاب کنند یا برای تخمین زمان از حروف ابجد استفاده کنند تا این دو شاه را به هم پیوند بزنند.
برخی از ویژگیهای خاص تاریخنگاری صفوی در مقایسه با دورههای پیشتر تاریخنگاری پارسی چیست؟
پیش از هر چیز شما تاریخنگاری صفوی را در ادامه تاریخنگاری عصر تیموری میبینید. به عنوان مثال یکی از اولین وقایعنگاریهای دوران صفوی، یعنی کتاب حبیبالسیر خواندمیر تداوم روضهالصفای میرخواند پدربزرگ مادری خواندمیر و از وقایعنگاران عصر تیموری است. علاوه بر آن مورخان عصر صفوی ظفرنامه شرفالدین علی یزدی را به عنوان الگوی تاریخنگاری در نظر داشتند و در تقلید از آن اهتمام بسیار ورزیدند. دیگر عناصر تاریخنگاری نیز بازتاب ساختارهای پیشتر تاریخنگاری است. به عنوان نمونه، ما با شمار بسیاری از تاریخهای عمومی روبرو میشویم که در دوره صفوی نوشته شده و همینها باز مبتنی بر آثار دورههای پیشتر است. در اواخر دوره صفوی ما با گسترش گونههای جالبی از تاریخنگاری با نام «داستان تاریخی» روبرو میشویم که به سبک کاملا متفاوتی نگارش یافته و به عنوان مثال پر از گفتگو است. این آثار تاریخی اساسا متمرکز بر شاه اسماعیل است اما در اواخر دوره صفوی نوشته شده است، علت آن شاید حس نوستالوژی مورخان به دوران اولیه عصر صفوی و آرزوی تنفس دوباره در عصر اعتلا و شکوه این دودمان است.
شما در اثر تازه خود با عنوان «شاه عباس» یکی از بزرگترین شاهان ایرانی دورهی پیشامدرن ایران را معرفی میکنید. میشود کمی در مورد زاویه نگاه خود به شاه عباس در این اثر توضیح دهید؟
نوشتن این اثر برای من کار کار سادهای نبود چرا که میبایست زندگی شاهی را که نزدیک به 42 سال حکومت کرده است در کتابی کوچک خلاصه میکردم آن هم برای مخاطبان خاص و نیز مخاطب عام که شاید هیچ از زندگی شاه عباس نمیدانست. در نگارش این اثر تلاش داشتم هر دو مخاطب را در نظر داشته باشم و در ضمن به برخی از جنبههای زندگی شاه عباس نزدیکتر شوم. در این کتاب بیش از آن که تنها به دنبال پایبندی به ترتیب زمانی رخدادها باشم، تلاش کردم بر اساس چارچوب زمانی و موضوعی پیش بروم.
شما برخی پژوهشهای مقایسهای در مورد تاریخنگاری گورکانیان، صفوی و عثمانی انجام دادهاید. با توجه به موضوعات و ساختارهای تاریخنگاری چه تفاوتهای عمدهای میان این سه سنت تاریخنگاری میبینید؟
هر چه میگذرد بیشتر به میراث مشترک تاریخنگاری صفوی و گورکانیان ( وعثمانی) پی میبرم. تاریخهای عمومی از اولین آثاری تاریخی پارسی است که تحت حمایت این سه سلسله نوشته شد. برای من جالب بود که تاریخهای نسبتا طولانی به دورههای تاریخی مشترکی اشاره میکنند و شباهتهای بسیار با هم دارند. البته آنها تفاوتهای جالب توجهی هم دارند. شمار بسیاری از مورخان در میان سرزمینهای تحت قلمرو عثمانی، صفوی و گورکانیان هند در حال رفت و آمد بودند. خواندمیر که در بالا به او اشاره کردم به هند رفت و آخرین اثر خود با عنوان قانون همایونی را به نام همایون امپراطور گورکانی نگاشت. او در این اثر به شیوه جالبی برخی از بخشهای آثار پیشین خود را بازنویسی کرد. حتی در شرایطی که مورخان از سرزمینی به سرزمینی دیگر نمی رفتند از آثار همپیشههای خود در قلمروهای دیگر آگاه بودند. اسکنر بیگ منشی، وقایعنگار برجسته صفوی و صاحب تاریخ عالم آرای عباسی از اکبرنامه ابوالفضل باخبر است و در کتاب خود از آن یاد میکند.
لطفا کمی در مورد پژوهشهای پیش روی خود در زمینه تاریخنگاری پارسی بفرمایید؟
کتابی که نگارش آن را به تازگی شروع کردهام یک پژوهش مقایسهای در تاریخنگاری پارسی عثمانی، صفوی، و مغول است. در این اثر به بررسی سنتها و مرسومات تاریخنگاری میپردازم که میان در میان این سه اقلیم معمول بوده است. سعی دارم بفهمم چطور و چرا این مرسومات و سنتها دچار تغییرات مختلف شد. نیز با جزئیات دقیقتر به موضوعاتی میپردازم که در پاسخ به سوالات پیشین به آنها اشاره کردم.
از فرصتی که در اختیار این تارنما قرار دادید و پاسخهای قابل توجه و تاملبرانگیز شما سپاسگزارم.
من از شما سپاسگزارم.
تنظیم مصاحبه: مریم کمالی
پربازدید ها بیشتر ...
آثار و مقالهشناسی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
محمدرضا رهبریانسیدحسین مدرسی طباطبایی (متولد 1320 ش در قم) استاد و پژوهشگر علوم اسلامی، پس از تحصیلات جدید به حوزۀ
عکس نوجواني منسوب به رسول خدا (ص) از کجا آمده است؟
جعفر هادي جعفريانعکس نوجواني رسول خدا (ص) از کجا آمده است؟ نوشته: Pierree Centlivre & Micheline Centlivre
منابع مشابه بیشتر ...
قاضی، وزیر و داعی اسماعیلی روابط مذهبی و قومی آلبویه در شیراز در قرن پنجم هجری / یازدهم میلادی
راشل هاوز[1]درباره اهمیت شیراز به عنوان یکی از مهمترین پایتختهای آلبویه در زمان حکومت آخرین امرای این سلسله آل
مهدویت و گنجینه های طالقان[1]
سین و. آنتونی[2]این مقاله به بررسی یکی از استعاره های ادبیات پیشگویانه مسلمانان می پردازد که مورد بی توجهی قرار گرف
دیگر آثار نویسنده
آیا عجایب المخلوقات شاخص دانش ما در عصر میانه است؟
مریم کمالی - رسول جعفریانگفتگویی است در باره عصر میانه ما، تعریف آن، وضعیت علم، آشفتگی ها و دشواری هایی که ما در مسیر پیشرفت
نظری یافت نشد.