۲۹۹۹
۰
۱۳۹۸/۱۰/۰۷

اندر هجو یکی از فرماندهان سپاه شاه سلطان حسین «رستم خان»

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

شعری است در انتقاد از یکی از فرماندهان شاه سلطان حسین که برای درآوردن قندهار از چنگ شورشیان اعزام شده بود.

در سالهای پایانی دولت صفوی، یکی از مناطق شورشی بر ضد صفوی، شهر قندهار بود، شهری و شورشی که در نهایت به سقوط دولت صفوی انجامید. دولت صفوی بارها تلاش کرد تا این شورش را سرکوب کند، اما موفق نشد. یک بار خسروخان برادر زاده گرگین خان با یک سپاه مجهز سی هزار نفری به آن ناحیه رفت که به دلیل رفتار نامناسب خودش، مقهور افغانان شده کشته شد و از سپاهش هفتصد نفری جان سالم بدر بردند. وقتی دیگر، گویا سال 1123 هم محمد زمان قورچی باشی سپهسالار خراسان را مأمور قندرها کردند (وقایع السنین، ص 565) که کار او هم به جایی نرسید و در شعر زیر، اشاره او هم شده است. این بار در سال 1125 فرماندهی با نام رستم خان به جای محمد زمان خان عازم قندهار شد که او نیز در هرات گذشت و نتوانست کاری انجام دهد.

ابیات زیر، از یک شاعر ناشناخته، در باره این رستم خان و رفتارهای ظالمانه او در برخورد با مردم در مسیر شهرهاست. شاعر پس از انتقاد فراوان از رفتارهای ظالمانه وی، می گوید او به هرات رسید، و اگر درست دریافته باشم، دو سی روز آنجا ماند که مریض شد و درگذشت. در باره این رستم، فعلا چیزی نمی دانم، اما این شاعر، تصویر بدی از او بدست داده است. مشکل دوره اخیر صفوی این است که بین سالهای 1110 تا اواخر صفوی، تاریخ مرتب و مدون اندک و بیش از همه وقایع السنین ما را راهنماست.

این قبیل اسناد که اینجا در قالب یک شعر آمده، می تواند برای شناخت وضعیت آن دوره و در زمانی که یک شاه ضعیف و مقهور خواجه گان حکومت می کند، مهم باشد. شعر عالی است. به خاطر ماده تاریخ فوت این رستم خان باید عذرخواهی کنم.

 

به عهد دولت شاهنشه بلند مکان

که بنده ای بود از بندگانش کسری و جم

سپهر کوکبه سلطان حسین دین پرور

که یافت زینت از او تاج تخت و عدل و کرم

فلک جناب محمد زمان خان که کشید

بدوش غاشیه اقتدار او رستم

به فتح مملکت قندهار عازم شد

بحکم خسرو مالک رقاب ملک عجم

ز لطف شاه به «شیرعلی» ملقب شد

ولی نبود در او هیچ از رسوم کرم

امیر اعظم ایران جز او نبود اما

ز فرط حرص و طمع در زمانه گشت علَم

به هر دیار که بگذشت رایت عدلش

از او نماند نشانی بغیر ظلم و ستم

به هر که کلان داشت، از او گرفت تمام

ز نقد و جنس کسی را نداد نیم درم

ز کبرت و طمع و نخوتُ قساوت قلب

چو برق سوخت تر و خشک را تمام بهم

خراب کرد سراسر بلاد ایران را

ز آب چشم ضعیفان نداشت چندان غم

ز اشتعال بلافعل شعله ی طمعش

بسوخت جمله وضیع و شریف را با هم

چو گشت داخل شهر هری و جای گرفت

در آن مکان دو سی روزی زیاد گشت الم

بعلت مرض الموت مبتلا گردید

نشد ز شربت دینار خود علاجش هم

رسید بر سر دیوارش آفتاب حیات

به روزنامه ی عمرش قضا کشید رقم

به بیست و هفتم ماه ربیع ثانی رفت

از این سراچه فانی سوی دیار عدم

برای سال وفاتش همان زمان رندی

به رمز گفت که پشمی ز خایه من کم / [سال] 1125

4LVO61577531608.PNG

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

منابع مشابه بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار