۱۲۴۰
۰
۱۴۰۲/۰۷/۰۲

گزارشی از چاپ سه جلدی اخیر مغازی موسی بن عقبه «مغازی سیدنا محمد» (ص)

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

خبر انتشار مغازی موسی بن عقبه با عنوان «مغازی سیدنا محمد» (ص) بر اساس نسخه تازه یاب ـ احتمالا از اواخر قرن پنجم هجری ـ برای علاقه مندان به سیره نبوی خبر جالبی بود. منتخبی از این مغازی (تدوین شده توسط قاضی بن شهبه در قرن هشتم) در دست بود، که زاخائو آن را منتشر کرده بود. بعد از آن، دو بار، یکی در ایران و دیگری در مغرب (و بعد ریاض) بر اساس نقلهای باقی مانده، کتاب بازسازی و منتشر شد. اخیرا متن اصلی که در ده جزء است ـ و البته جزء اول و دوم و دهم مفقود شده ـ در سه مجلد به کوشش محمد الطبرانی در شهر فاس کشور مغرب انتشار یافت. مجلد اوّل در باره موسی بن عقبه و کتاب و نسخه است، و دو مجلد دیگر متن کتاب مغازی که همراه با تعلیقات و تخریجات فراوان منتشر شده است. قبلا مطلبی در باره موسی بن عقبه در منابع تاریخ اسلام آورده بودم. اصلاح شده آن مطالب را با گزارشی در باره این سه مجلد در اینجا تقدیم می کنم.

 

موسى بن عُقْبه (م 141)

ابومحمّد موسى بن عقبة بن ابى عیاش قرشى زبیری  اسدی مطرقی، یكى از چهره هاى برجسته در دانش مغازى است. وى به سال 68 هجرى، عبدالله بن عمر را دیده و بدین ترتیب در آن زمان، حداقل نوجوانى بوده است. از سال تولدش اطلاعی در دست نیست اما سال درگذشت او سال 141 است. ابن عقبه از موالى خاندان زبیر بوده[1] و همین علاقه او را مانند بسیاری از افراد این خاندان، جذب تاریخ و سیره نبوی کرد. این زمان او همانند بسیاری دیگر از محدثان مدینه، به اخبار پیامبر و نیز سیره آن حضرت توجه داشتند و محافل علمی ـ حدیثی فراوانی در این شهر بوده که موسی بن عقبه نیز همراه برادرانش در آن شرکت داشته اند. عروة بن زبیر، فرزندش هشام، ابن شهاب زهری، و ابن اسحاق، و شماری دیگر به علم سیره و مغازی شناخته شده اند. از این جمع، قرار بر این بود که دو نفر یکی موسی بن عقبه و دیگری محمد ابن اسحاق بیش از دیگران اقبال داشته باشند و آثارشان در این زمینه، باقی بماند. طبیعی است ابن عقبه، هیچ گاه جایگاه ابن اسحاق را به دست نیاورد اما به هر روی، نفر دوم پس از وی به حساب می آمد.

نسخه کتاب کتاب مغازی موسی بن عقبه، تا سال های اخیر شناخته شده نبود، اما همه آگاه بودند که بخش مهم آن در منابع بعدی بویژه دلائل النبوة بیهقی آمده است. لذاست که دست کم این کتاب، دو بار بر اساس نقل های باقی مانده بازسازی و منتشر شد. این اواخر نسخه [تا اندازه ای کامل] این کتاب بدست آمد و توسط محمد الطبرانی در سال 2023 همراه با شرح و تفصیل و مقدمه، در سه مجلد با عنوان «مغازی سندنا محمد» (ص) انتشار یافت. اثر موسی به عقبه صرفا در مغازی و وقایع نظامی دوران مدینه است و به همین دلیل، برخلاف کتاب السیرة النبویة ابن اسحاق که یک مجموعه کامل را شامل می شود، صرفا جنگهای دوران بعد از هجرت، با اشاره به برخی از مسائل قبل از بدر، مانند تغییر قبله است. دو جزء اول و جزء دهم آن که آخرین جزء است، مفقود شده است. شرح آن را خواهیم آورد.

با توجه به نقلهایی که در باره مغازی موسی بن عقبه در دست است، به نظر می‌رسد نوعی رقابت میان کتاب وی و ابن اسحاق از همان زمان تألیف و پس از آن وجود داشته است. شافعی می گوید «لیس فی المغازی أصحّ من کتابه مع صغره و خلوّه من أکثر ما یذکر فی کتب غیره»[2]این اثر با وجود کوچکی و این که برخی از آنچه در کتب دیگر آمده در این نیامده، صحیح ترین کتاب مغازی است». شافعی در سخنی دیگر گفته است که مردم در مغازی، عیال بر ابن اسحاق هستند.[3] و به نظر نمی رسد با تعریف از کتاب موسی بن عقبه قصد طعنه زدن به ابن اسحاق را داشته باشد. اما مالک بن انس ـ که رقیب ابن اسحاق و مورد طعن او در حدیث بود ـ هم می‌گفت: «علیک بمغازی الرجل الصالح موسی بن عقبة فانها أصحّ المغازی».[4] وی افزود:« ابن عقبه در دوره بزرگسالی به دنبال مغازى رفت تا نام كسانى كه با رسول خدا (ص) بوده اند ثبت كند».[5] توصیه مالك بن انس به مغازى موسى بن عقبه، نباید بى ارتباط با بى اعتمادى وى به ابن اسحاق باشد. بعدها یحیى بن معین هم مى گفت: «كتاب موسى بن عقبه عن الزهرى أصحّ الكتب».[6]

داستانى كه براى توجه موسی بن عقبه به مغازى نوشته اند روشنگر برخى نكات در باره سیره نویسى است. سفیان بن عیینه مى گوید: «شیخى با نام شرحبیل بن سعد در مدینه بود كه از آگاهترین مردم به مغازى بود. او را متهم كردند كه براى كسانى كه سابقه‏اى نداشته‏اند، سابقه قرار مى دهد. به همین دلیل مغازى او از چشم مردم افتاد. ابراهیم بن منذر مى گوید: این مسأله را به محمد بن طلحة ابن الطویل كه آگاه تر از او به مغازى در مدینه نبود، گفتم. به من گفت: شرحبیل بن سعد عالم به مغازى بود. او را متهم كردند كه افرادى كه در بدر نبوده‏اند، به عنوان بدرى یاد مى كند. همین طور در باره حاضران در احد و هجرت. به همین دلیل از چشم مردم افتاد، اما وقتى موسى بن عقبه این مطالب را شنید، با این كه سنش زیاد بود، شروع به تحقیق در باره فهرست كردن اسامى حاضران در بدر و احد و مهاجران حبشه و مدینه كرد و چیزى در این باره نگاشت».[7] شمار فراوانی از محدثان تا قرن چهارم و بعد از آن، مستقیم از کتاب موسی بن عقبه استفاده کرده اند. این استفاده دست کم تا قرن هشتم ادامه دارد. یاقوت نسخه اى از مغازى موسى بن عقبه را كه به خط ابونعیم اصفهانى بوده استفاده كرده است.[8] ابن شهبه(م 789) ، تلخیصی تهذیب گونه از این کتاب فراهم آورده است که نسخه آن باقی مانده و زاخائو آن را با ترجمه آلمانى چاپ كرده است.

 

دو بازسازی از مغازی موسی بن عقبه

چنان که اشارت رفت، در سالهای اخیر، مغازی موسی بن عقبه، بر اساس منابع کهن، بویژه دلائل النبوه بیهقی که انبوهی از مطالب این کتاب را در خود نگاه داشته، بازسازی شده است. یک مورد در ایران، آقای مرادی نسب اقدام به بازسازی این کتاب کرد که در سال 1382 ش در قم منتشر شد. همان زمان یک مورخ مغربی هم با نام محمد الحسین باقشیش (ابومالک) کتاب المغازی موسی بن عقبه را بازسازی کرد که در مغرب به سال 1994 انتشار یافت. در سال 2013 همان باقشیش، چاپ منقح و تازه ای از المغازی موسی بن عقبه را عرضه کرد (ریاض، دارالمنهاج). اصل این بازسازی در قالب رساله فوق لیسانس در دانشگاه اسلامی مدینه به سال 1986 انجام گرفت.

ldqdh1695502129.png

این چاپ که اثری منقّح از مغازی ابن عقبه است، حاوی سه بخش است. بخش اول یک پژوهش در باره مغازی ابن عقبه است که تا صفحه 65 ادامه یافته است. بخش دوم یافته‌های مغازی ابن عقبه از کتابهای مختلف قدیمی است که طی صفحات 69 ـ 451 آمده است ؛ اما بخش سوم همان گزیده بسیار مختصر از مغازی موسی بن عقبه است که توسط یوسف بن محمد بن عمر معروف به ابن قاضی شهبه (م 789) از اصل کتاب انجام داده و روایتی را برگزیده و به صورت یک مختصر درآورده است. چنان که اشاره شد، این نسخه برجای مانده و اکنون توسط باقشیش تصحیح و در پایان این رساله منتشر شده است. این گزیده در صفحات 455 ـ 512 آمده است. گزیده مزبور در سال 1904 توسط زاخائو با ترجمه آلمانی منتشر شده بود. به علاوه حسن سلمان هم همان را با تعلیقات و تصحیحات با نام «احادیث منتخبة من مغازی موسی بن عقبه» در سال 1991 توسط دارالریان منتشر کرد. اکنون برای بار سوم با تعلیقات و تحقیقات جدید توسط باقشیش منتشر می‌شود. به نوشته همو، شاخت، هم بر اساس همین گزیده، مقاله ای در باره موسی بن عقبه نوشته بوده است.

ظاهرا منبع اصلی موسی بن عقبه، ابن شهاب زهری است و از مجموعه 195 روایتی که از مغازی ابن عقبه مانده، 32 روایت از ابن شهاب است.[9]مصحح تأکید دارد که اصل کتاب مغازی ابن عقبه، تا قرن دهم هجری در دسترس بوده ، اما از آن زمان به بعد کسی آن را ندیده است. گفتیم و شرح هم خواهیم داد که نسخه اصل باقی مانده است. خواهیم دید که مصحح چاپ جدید مغازی بر اساس نسخه اصل، توضیحاتی در باره بی اهمیتی نقش زهری در این کتاب بدست داده است.

طی دهه های گذشته، مقالاتی در باره موسی بن عقبه و مغازی او منتشر شده و از جمله اظهار شده است که كتاب الدرر فى اختصار المغازى و السیر ابن عبدالبر (م463) تلخیص مغازى موسى بن عقبه است. فقرات فراوانى از این كتاب را ابن حجر در الاصابة آورده كه سزگین شماره صفحات آن را معین كرده است.[10] چنان که گذشت، فقرات فراوانى از آن را بیهقى (م 458) در دلائل النبوة نقل كرده است.

 

چاپ کتاب مغازی سیدنا محمد (ص) بر اساس نسخه کهن

و اما آنچه امسال، یعنی 2023 زیر عنوان «مغازی سیدنا محمد» از موسی بن عقبه منتشر شده، شامل سه مجلد است (تصحیح محمد الطبرانی، عضو فرهنگستان کشور مغرب، محل نشر، فاس، منشورات البشیر بن عطیه، 2023). نسخه دمشقی باقی مانده از این کتاب در ده جزء است که جزء اول و دوم و دهم مفقود شده، و از جزء دهم صرفا یک برگ باقی مانده است.

مجلد اوّل، در 326 صفحه، شرح حال ابن عقبه، ویژگی های سیره او، نسخه آن و روش تحقیق مولف در باره آن است. قسم اوّل مقدمه، (ص 21)  در باره شرح حال موسی بن عقبه، مشایخ او و شاگردان اوست. قسم دوم، (ص 97)  در باره خود کتاب مغازی موسی بن عقبه است، عنوان کتاب، روش کتاب، ویژگی های کتاب و این که موسی بن عقبه در امتداد کار عروه و زهری پیش رفته است یا خیر. همین طور تأثیر این کتاب در علم مغازی، این که چه کسانی آن را روایت کرده اند و چطور این کتاب سرمشق شماری از سیره شناسان بعدی قرار گرفته است. (199) در ادامه، در باره اهمیت کتاب و ارزش آن سخن گفته شده است. مقایسه میان دو روایت کتاب، یکی از اسماعیل بن ابراهیم بن عقبه و دیگری محمد بن فلیح در این بخش آمده است. (ص 237). روی جلد هم یادآوری شده است که نسخه برجای مانده به روایت فرزند برادر او اسماعیل بن ابراهیم بن عقبه مِطرَقی است. قسم سوم در باره نسخه برجای مانده و مسائل مربوط به آن و همین طور روش تصحیح آن است.(281 ـ 321). در باره محتوای مقدمه، در ادامه گزارشی خواهیم داشت.

lEVtA1695502165.png

مجلد دوم کتاب در 398 صفحه از «الجزء الثالث من مغازی سیدنا محمد» و بحث تحویل قبله آغاز می شود. گذشت که که جزء اول و دوم کتاب مفقود شده و از جزء سوم هم یک ورق بدست نیامده است. همچنین جزء دهم نیز جز یک برگ از آن باقی نمانده است. جزء سوم تا ششم در «المجلد الاول» نسخه چاپی آمده است.

نخستین بحث در الجزء الثالث، بحث از تغییر قبله (ص 7)، غزوه بدر و «تسمیةُ من شهد بدرا من اصحاب رسول الله ص» است (8 ـ 84) می دانیم که کتاب مغازی موسی به عقبه به همین لوایح [لیست ها] یا تسمیه ها شهرت دارد، و ادامه لیست حاضران در بدر در جزء بعدی آمده است.

الجزء الرابع (ص 85) ادامه «تسمیة من شَهد بدرا» است. سپس شهدای از مسلمین و کشتگان مشرکین ( 157) و فهرست اسرای بدر (166) در ادامه آمده، و از صفحه 192 غزوه غطفان آغاز می شود (192). سپس مبعث النبی (ص) ای سفیان بن عبدالله الهُذلی، سریه عبدالله بن رواحه، و سریه حمزه به سیف البحر و آنگاه قصه عاصم و خبیب، حدیث اصحاب الرجیع و قصة سرح المدینه، آمده است (214).

«الجزء الخامس» از صفحه 223 شروع شده «قصة العرنیین» «بئر معونة» و فهرست شهدای از مسلمین،  قصه کعب بن اشرف، مقتل سَلاّم بن ابی الحقیق، و غزوه ذات السلاسل» و شماری از سرایای دیگر را بیان می کند ( تا 278). بخشی از غزوه احد نیز در همین جزء پنجم است (ص 279)

در الجزء السادس، ادامه اخبار غزوه احد آمده است. مهم ترین بخش، فهرست شهدای از مسلمین در این نبرد است (323 ـ 338)، پس از آن فهرست کشتگان قریش (339 ـ 342)، غزوه بدر الموعد (343 ـ 346) ، بنی النضیر (347 ـ 354) ، خندق (355 ـ 381)  و بخشی از غزوه بنی قریظه (382 ـ 388) به عنوان بخشی از خندق آمده است. مجلد دوم در ص 388 با اتمام الجزء السادس، به پایان می رسد. فهرست مطالب این جزء هم مانند دو جزء دیگر، در پایان هر مجلد آمده است.

مجلد سوم از کتاب مغازی سیدنا محمد، 451 صفحه است. متن کتاب تا صفحه 220 و بقیه آن فهارس عمومی کتاب است. این مجلد، با «الجزء السابع» آغاز شده، ادامه غزوه بنی قریظه و فهرست شهدای مسلمین در خندق (7 ـ 21)، غزوة الحدیبیه (ص 29 ـ 44)، حدیث ابی بصیر بن اُسید ثقفی، (45 ـ 52)، و غزوه خیبر (53 ـ 68) است که با قصه صفیة بنت حیی بن اخطب ادامه یافته است. ادامه خیبر در جزء هشتم آمده است.

الجزء الثامن (ص69 از مجلد سوم متن چاپی)، بقیه غزوه خیبر، (71 ـ 91) عمره رسول الله (92 ـ 97)، موته و فهرست شهدای مسلمین در آن (98 ـ 106)، و بخشی از وقایع فتح مکه است  (107 ـ 140).

الجزء التاسع باقی «قصة فتح مکه» (143 ـ 147)، غزوه حنین (148ـ 161)، غزوة طائف، (162ـ 171)، عمرة جعرانه (172 ـ 174)، و «حَجة ابی بکر بالناس حین بعثه رسول الله»! (175 ـ 177)، قصّة اسلام ثقیف و هدم اللات، (178 ـ 192)، غزوة تبوک (193 ـ 212) است.

الجزء العاشر شامل وقایع حجة الوداع است (215 ـ 220). چنان که اشارت رفت، از جزء دهم، فقط یک برگ مانده است.

 

گزارش مقدمه مصحح در باره مغازی موسی بن عقبه

بی مناسبت نیست مروری بر مقدمه کتاب، یعنی مجلد اول داشته باشیم تا با دستاوردهای مصحح نسبت به زندگی ابن عقبه و همین طور مغازی آشنا شویم. اهمیت این مطالب، بیش از همه به خاطر اتکای آن بر نسخه اصلی این مغازی است که تازگی بدست آمده و بر اساس آن این کتاب انتشار یافته است.

مصحح در آغاز، فهرستی از منابعی که بر اساس توالی زمانی شرح حال موسی بن عقبه را آورده‏اند، بدست داده است (23 ـ 28). دو موسی بن عقبه دیگر را، یکی موسی بن عقبه بصری و دیگری موسی بن عقبة بن موسی را نباید با موسی بن عقبه ما خلط کرد.

سپس بر اساس انتخاب خودش، شرح حال وی را بدست داده است. موسی بن عقبه از موالی آل زبیر است و به «مطرقی مدنی» موصوف گشته است. مطرق جایی در یمن و حدس زده است که شاید اصل ابن عقبه، از آنجا بوده است. سپس شرحی در این باره= که ولاء او نسبت به خاندان زبیری، از چه ناحیه ای بوده است. (30 ـ 31). همین ولاء سبب ارتباط او با عروة بن زبیر (م 94) شده و سبب پیوند او با مغازی گشته است (ص 33).

برشمردن 90 شیخ برای ابن عقبه نشان می دهد که از حلقه های علمی مسجد النبی (ص) استفاده می کرده است (35). دو برادرش ابراهیم و محمد هم راوی احادیث بوده اند و بدین ترتیب از یک خاندان علمی در این شهر و البته سرآمد آنان بوده است (35). هشام بن عروه، هم رفیق و هم شاگرد او بوده و سخت به احترام می گذاشته و برای دیدن او به مدینه می آمده است (37). وقتی ابن عقبه مرد، هشام دیگر به مدینه نیامد.

مصحح سپس زیر عنوان «شیوخ موسی بن عقبه» به معرفی آنها پرداخته است. نخستین آنها ابان بن تغلب ربَعی کوفی است (ص 40) و این عدد تا نود نفر می رسد (ص 56). طبعا برخی از مشایخ، افراد عادی جامعه هستند که خبری از آنها نقل شده و شماری از تابعین معروف‏ اند. یکی از مشایخ او ابوحبیبه، جدّ موسی بن عقبه و از موالی آل زبیر و حاجب عبدالله بن زبیر است. وی چند صفحه‏ای نکاتی را در باره برخی از مشایخ و ارتباطشان با موسی بن عقبه و تصحیح برخی از خطاها آورده است (ص 60).

بحث بعدی «حالُ موسی عند النقّاد» و برخوردی است که با کتاب او در منابع شرح حال و سیره و مغازی بعدی صورت گرفته است (60). نخستین سخن از مالک بن انس است که او را «رجل صالح» دانسته است. عبارت واقدی این است: «کان لابراهیم، و موسی و محمد بن عقبة، حلقة فی مسجد رسول الله ص فکانوا کلهم فقهاء محدثین و کان موسی یفتی». [طبقات ابن سعد: 7/519). عبارات دیگر رجال شناسان، مانند یحیی بن معین، احمد بن حنبل، ابوحاتم رازی، عجلی، و ابن شاهین و دیگران، پس از آن آمده است (61 ـ 64). به پیروی آنها ذهبی و دیگران هم در قرون متأخر، مشابه همان تعابیر را در ستایش مغازی او تکرار کرده‏اند (64 ـ 65). ابن سعد، و خیاط، ابن عقبه را از طبقه چهارم و پنجم از محدثان برشمرده‏اند (66). بحثی هم در باره جایگاه وی در حلقه شاگردان نافع صورت گرفته است (67 ـ 70). این که چه قدر حدیث در مآخذ حدیثی از او مانع، مورد بحث قرار گرفته است. ابن سعد او را «قلیل الحدیث» می داند، اما مصحح تلاش می کند نشان دهد چنین نبوده و دست کم 230 بار نام او در اسناد کتب حدیثی آمده است (71). شاگردان وی و راویان از او در ادامه آمده که عدد آنان 107 نفر است و به ترتیب الفبایی درج شده است (72 ـ 92). یادآوری های چندی هم در باره این بخش دارد. (94).

از تولد وی خبری نداریم و مصحح در باره  سال درگذشت موسی بن عقبه بحث کرده است. صحیح‏ترین تاریخ برای درگذشت وی 141 است، هرچند برخی 135 نوشته اند و واقدی هم به طور کلی گفته است که قبل از قیام نفس زکیه در سال 145 بوده است.

آقای محمد طبرانی مصحح مغازی، پس از شرح حال موسی بن عقبه، سراغ کتاب مغازی آمده، اما به رسم جاری، فهرستی از مغازی های نوشته شده تا قرن چهارم را بدست داده است. (99 ـ 110). اطلاعات این بخش، همانهاست که در الفهرست ندیم و آثار دیگر آمده است. اما عنوان کتاب ابن عقبه، کتاب مغازی بوده، و به دلیل آن که روی نسخه آمده است «مغازی سیدنا محمد رسول الله ص» مصحح همین عنوان را روی جلد برگزیده است. در منابع معمولا چنین آمده است که «قال موسی بن عقبه فی مغازی رسول الله ص».

بحث بعدی در باره روش ابن عقبه در نگارش مغازی است. مصحح می گوید او از مغازی معنای عام سیره را در نظر داشته، هرچند به دلیل آن چه باقی مانده، نمی توانیم در این باره بیشتر دانیم. در بخش مغازی، ترتیب تاریخی و عناوین آمده و دارای نظم تاریخی است. معلوم نیست دقیقا در صدد بیان چه نکته ای است. آنچه هست، کتاب مغازی ابن عقبه، صرفا تمرکز روی مغازی دارد نه سیره به معنای عام آن، گرچه نکاتی هم ضمن کتاب بیان شده است.

و اما نکاتی که در باره روش کتاب آورده، اینهاست: موسی بن عقبه، بیش از همه بر عروة بن زبیر و زهری تکیه کرده و تنها در مواردی خاص، مستقل عمل کرده است. ارائه لیست مشارکین در بدر از آن شمار است که دیگران هم در شروع کار او در مغازی، همان را علت و انگیزه او می دانند (تاریخ دمشق: 60/464). نکته دیگر، رعایت توالی تاریخی است در نثر عربی با تعابیر ویژه می آید. «ثم غزا قریشا... ثم غزا احد، ...». (116) در کتاب مغازی موسی بن عقبه، در مقایسه با سیره ابن اسحاق، بسیار کم از اسانید استفاده شده و این که گفته می شود روش مدنی ها برخلاف عراقی ها، آوردن اسناد بوده، اینجا ودر این کتاب مصداق ندارد. به نظر مصحح، او از روش محدثین به سمت روش مورخین حرکت کرده تا به ترتیب وقایع تاریخی و نقل آنها در یک نظم تاریخی برسد (ص 116). مرور بر کتاب هم نشان می دهد که مطلقا روش سندی در این کتاب جریان نیافته است.

نکته دیگر، توجه موسی به عقبه به ضبط تاریخ ها به شکل دقیق است. «ذلک فی شوال من العام المقبل من وقعة بدر» (ص177) یا «الفتح فی رمضان سنة ثمان» که اشاره به فتح مکه است. از دیگر روش های او، آوردن برخی از وقایع قبلی برای ادامه بحث از غزوه بعدی می آورد. (118). عبارات موضع گیرانه از چشم یک مسلمان هم دارد. بعد از قتل کعب بن اشرف می گوید: «بعداوته الله و رسوله و هجائه ایاه، و تألیبه علیه قریشا و اعلائه علیه قریش بذلک». (119). گاهی هم که از چیزی اطلاع ندارد، یا اساسا در اخبار نبوده، اشاره می کند که مثلا «و لا یدری من أین بعث رسول الله ابن أُنیس الی ابن نُبیح»، همچنان که گاه با تعبیر «یشکّ فیه» تردید خود را ابراز می کند (120).

از دیگر ویژگی های ابن عقبه، تهیه لیست‏ها یا به قول مصصح، لوایح و در واقع روش «تسمیه نگاری» است. این در فلان جنگ چه کسانی حضور داشتند، چند نفر کشته شدند. (122)  ابن عقبه، در باره نزول آیات هم در وقایع، گزارش هایی دارد و مصحح، لیستی از این موارد را آورده است  (123 ـ 134).

در اخبار، محل جغرافیایی حوادث نیز تعیین و معرفی می‏شود. (136). همین طور، اشعاری را هم که مناسبت دارد می آورد. (138 ـ 145).

مصحح، بعد از این، روی عبارت ذهبی تأکید دارد که موسی بن عقبه، اولین کسی است که در مغازی نوشته اشت. وی این عبارت را به معنای صحیح‏ترین مغازی، تفسیر می کند، نکته ای که ابن حجر هم گوشزد کرده است (ص 146). تأکید شافعی هم روی درستی و صحت کتاب او، همین امر را نشان می‏دهد. آیا این تعریض به ابن اسحاق است؟ او می‏گوید چنین نیست (149). ادامه این بحث ها، همچنان روی اثبات این است که مغازی ابن عقبه، دقیق است. از نظر این که متن آن هم بدون مداخله رسیده ـ برخلاف کتاب ابن اسحاق که مثلا تهذیب شده یا... ـ همین تأکید را دارد (153). برخی از لیست‏های ابن عقبه نیز منحصر به فرد است. (155 ـ 156). نصوص بکر دیگری هم دارد که نمونه‏هایی را مثال می‏زند (ص 156 ـ 157). برخی از اخبار هم انحصاری او نیست، اما در مقایسه با دیگران، دقیق تر است. (159). طبعا اخبار وی مختصرتر است از برخی روایات دیگران است، و مصحح می خواهد این را هم یک امتیاز بداند، چنان که مالک هم گفته است «لم یکثّر کما کثّر غیره». (160) که این نیز می‏تواند طعن به دیگران باشد.

در مغازی موسی بن عقبه، 81 بار کلمه «زعم» به کار رفته است. این به چه معناست؟ آیا معنایش ضعف خبر است؟ یا آن که این فقط یک قول دیگر است؟ یا آن که راوی آن خبر، فقط آن را نقل کرده است؟ مصحح در این باره بحث کرده و می‏گوید ابن عقبه وقتی «زعم» را به کار می برد همواره در کنار آن «الله اعلم» را می افزاید. (161 ـ 164).

در میان این ویژگی ها، برخی مهم است، اما وقتی با کار ابن اسحاق مقایسه می شود، به نظر نمی آید، فاصله شان نزدیک باشد. همین نکته است که ابن اسحاق را شهره عالم کرده است.

به هر روی، مصحح می گوید ما باید سیره عروه و زهری و ابن عقبه را در یک خط ممتد تصور کنیم. اخباری که در سیره عروه شکل گرفته، به همین ترتیب در سیره زهری و ابن عقبه امتداد یافته است. اساسا، اولین شاهد آن، ولاء ابن عقبه نسبت به آل زبیر است. خبری از قول مالک بن انس هست که عامر بن عبدالله بن زبیر شماری از قرّاء را به نخلستانش می برد و غذایشان می‏داد و یکی از آنها موسی بن عقبه بود. (الطیوریات، 3/854). شاگردان او را هم ملاحظه کنیم، بیشترشان از خاندان زبیری هستند. (165 ـ 166). این ارتباط وسیق و استوار، نشان می دهد که موسی بن عقبه، دنباله رو مکتب سیره نگاری مدینه با محوریت عروه و اصلا نه مکتب مدینه، بلکه مکتب زبیری در سیره است.

البته به نظر مصحح، عروه کتابی مانند آن چه موسی بن عقبه نوشته، نداشته است. از موسی بن عقبه نقل شده است که که عروه گفت، یک بار احادیث ش را که نوشته بوده، محو کرده و تأسف می خورده که ای کاش مال و فرزندش را داده بود، اما آنها را محو نکرده بود .(تقیید العلم، ص 103 چاپ یوسف العش، ص 60).

مصحح بحثی هم در باره رابطه موسی بن عقبه با هشام بن عروه، در تبادل معلومات و روایات دارد (169 ـ 171). بخشی از بحث هم به موازنه و مقایسه میان مرویات عروه و موسی بن عقبه دارد و این که اینها چه نسبتی از نظر یکسانی و تفاوت با یکدیگر دارند (172). تأکید مصحح روی این نکته است که به هر روی، عروه مغازی مستقل و مکتوب نداشته و اگر داشت حتما فهرست نویسانی چون ندیم و دیگران یادآور می‏شدند (ص 174).

و اما ارتباط موسی بن عقبه و زهری، بحث بعدی مصحح کتاب است. «مرکزیة الزهری فی کتاب موسی بن عقبه» عنوانی است که او ذیل آن به بحث در این باره پرداخته است. (175). مصحح می گوید در باره ارتباط آنها با یکدیگر، به نصّی برنخورده است. شاید این مطلب در مقدمه کتاب بوده که از دست رفته است. هیچ «سماع»ی از سوی ابن عقبه از زهری در هفت جزء باقی مانده کتاب بدست نیامد. طبعا باید سه جزء از بین رفته هم همین طور باشد (176). تنها هفده خبر از زهری در این کتاب هست که شش عدد مسند و باقی آنها معلق است.  البته در بخاری، شش مورد روایت ازموسی بن عقبه از زهری آمده است. (ص 178). در هر حال، در این باره که موسی بن عقبه چیزی از ابن شهاب شنیده است یا خیر، در میان قدما هم تردید وجود داشته است. نزدیکی سنّی آنها و داشتن شرایط مشترک زمانی هم، این را که مطالب ابن شهاب را خود موسی بن عقبه، از راویان قبلی شنیده باشد، به ذهن تداعی می‏کند. یک مشکل دیگر هم تدلیس است، این که مواردی رااز ابن شهاب شنیده باشد، اما نام او را نیاورده باشد (185 ـ 186). نکته دیگر این که به هر حال، موسی در جوانی احادیثی از ابن شهاب در مدینه شنیده، اما وقتی تصمیم به نگارش مغازی گرفته، زمانی بوده که سنش بالا رفته و دیگر ابن شهاب را که به شام رفته بود، ندیده است این نیز محتمل است که بسا آنچه از او داشته، به صورت سماع در اینجا نیاورده است (ص 186). تنها در دو مورد تعبیر «حدثنی ابن شهاب، حدثنی عروه، عن المسور بن مخرمه» در مغازی هست.(186 ـ 187). با این حال، تصور بر این بوده است که مغازی، اصلش از ابن شهاب است، اما بدون «سماع». عبارت یحیی بن معین این است : کتاب موسی بن عقبة عن الزهری من اصحّ الکتب» (188). شاید مقصودش احادیث دیگر بوده است. گفتیم ابن عقبه، حدیث را از جوانی سماع می کرده، اما در وقتی که سن و سالی از او گذشته، سراغ مغازی آمده است.

مشکل عمده کتاب، همین روایات مرسل آن است که سندی برایش نیاورده است. به نظر مصحح، این امر به خاطر فرار از بحث سندی نبوده، بلکه هدفش ترتیب دادن یک کتاب تاریخی منسجم با استفاده از صحیح ترین روایات بوده است (ص 193). این باید یک توجیه باشد، هرچند اگر چنین نظری نسبت به مکتب تاریخنگاری ایرانی یا عراقی بعدی بود، سخن درستی بود. تأکید مصحح این است، همین که او کتابش را در معرض دید بچه ها و نواده صحابه نگاشته و باز هم مورد تأیید بوده و کسی بر او یورش نبرده، نشان از اتقان کار وی دارد. این سخنی است که مصحح در آخرین بخش مربوط به منهج و روش ابن عقبه در مغازی‏اش بیان کرده است. (ص 197 ـ 198).

سوال دیگر مصحح که سعی کرده به آن پاسخ دهد این است که مغازی ابن عقبه، چه تأثیری در دانش مغازی داشته است؟

می دانیم قاضی ابن شهبه (م 789) گزیده ای از آن را فراهم آورده (ص 199) که منتشر هم شده و این نخستین انتشار از این کتاب تا پیش از یافت شدن نسخه آن، و البته کارهای بازسازی بوده که بین انتشار کار ابن شهبه و این کتاب انجام شده است. ابن سعد، بخاری، ابن شبه، فاکهی، ابویوسف یعقوب فسوی، ابن ابی خیثمه، ابواسحاق حربی، ابن ابی عاصم، ابوبکر بزّار، نسائی، ابوعوانه اسفراینی، ابوالقاسم بغوی، ابوجعفر طحاوی، ابومحمد ابن ابی حاتم رازی، احمد بن مروان دینوری، ابوحاتم بستی، ابوالفرج اصفهانی، ابوالقاسم طبرانی، الاجریّ، دارقطنی، ابواحمد حاکم، ابوسلیمان خطابی، ابوالقاسم شیبانی، ابن منده عبدی، و حاکم نیشابوری، کسانی هستند که تا پایان قرن چهارم، از مغازی موسی بن عقبه روایت کرده اند (201 ـ 210) . بعد از آن نیز فهرست بلندی از این افراد در دست است که مهم ترین آنها بیهقی در دلائل النبوه است (210 ـ 223).

نصوص این کتاب را در برخی از آثار دیگر هم که به صورت سندی کار نکرده‏ و از طرق شناخته شده مطالبی از او نیاورده اند می توان مشاهده کرد. (223 ـ 226).

کتاب مغازی در مغرب نیز میان مشایخ، به صورت اجازه منتقل شده و مصحح ما هم طریق خود را به این کتاب به تفصیل آورده است (227 ـ 231). از میان همه اینها، کار ابن شهبه، در انتخاب احادیث مغازی ابن عقبه، جالب بوده است. او عنوان را «احادیث منتخبة من مغازی موسی بن عقبه» یا «الاحادیث المنتقاة» گذاشته است (ص 232). این کتاب را زاخائو منتشر کرد و بعد از آن هم چنان که اشارت رفت دیگران منتشر کردند.

و اما تأثیر این کتاب در کتابهای مغازی بعدی، از جمله، در ترتیبی است که تسمیه افراد [شرکت کننده در بد، شهدای احد و جز آنها...] بر اساس بطون و قبایل آنها، ابن عقبه آورده و در آثار بعدی از وی پیروی شده است. مصحح نمونه ای از طبقات ابن سعد را در پیروی از ابن عقبه نقل می کند (ص 233).

در اینجا، به طور خاص، عبارات علما و محدثان را در باره مغازی ابن عقبه و ستایش از آن یکجا گردآورده است. مالک بن انس، شافعی، ابن معین، ابوعبدالله حاکم، بیهقی، ابوالربیع کلاعی، ابن عاقولی واسطی، ابن ناصر الدین دمشقی، ذهبی، و ابن حجر. (ص 234 ـ 236). اینها یا خودشان تصریح دارند که این کتاب اصح المغازی است یا از دیگران نقل کرده‏اند.

خطاهایی در باره اسامی برخی از کسانی که در مغازی ابن عقبه بوده روی داده که مصحح نشان می دهد، این اشتباهات از ابن عقبه نیست، و افراد بعدی خبط و خلط کرده‏اند. ابونعیم یا دیگران (ص 237). پنج مورد از اینها را مثال می زند (تا 242). نقدهای دیگری هم که بر مغازی ابن عقبه و اقوال او شده، به کمک نص موجود توضیح می دهد. (ص 243). مثلا ابن حجر در باره حارث بن اوس گفته است که ابن عقبه او را آورده اما جدش را نگفته است. مصحح می گوید، نام وی را در شهدای احد آورده و نام جدش را هم آورده است: «الحارث بن اوس بن رافع». (ص 244). نمونه های دیگری از این دست را هم توضیح می دهد تا دقت ابن عقبه را نشان دهد.

اکنون که نسخه مغازی ابن عقبه یافت شده، برخی از اشتباهات که ناشی از نقلهایی از این کتاب در قرون متمادی بوده، تصحیح می شود. وی تلاش کرده این موارد را هم نشان دهد (ص 250 ـ 254). این موارد در حوزه کلماتی است که در منابع گرفتار تصحیف شده، و مصحح تا صفحه 266 آن را بیان کرده است. در واقع، مصحح می خواهد نشان بدهد که یافت شدن نسخه، چه مقدار به تصحیح این موارد کمک کرده است. جدولی هم از کلمات تصحیف شده در نقلها در مقایسه با آنچه در نسخه آمده، بدست داده است. (267 ـ 268).

از کتاب مغازی، دو روایت باقی مانده است. یکی از اسماعیل بن ابراهیم بن عقبه و دیگری از محمد بن فلیح. نسخه ای که برجای مانده از طریق اسماعیل بن ابراهیم بن عقبه، فرزند برادر موسی بن عقبه است و این را روی جلد هم آورده است. تفکیک و تفاوت میان این دو روایت، کارآمدی زیادی ندارد، زیرا کسانی که از کتاب ابن عقبه نقل کرده‏اند، روشن معین نکرده اند که از کدام روایت کتاب استفاده کرده‏ اند. ظاهرا بیشتر آنها مثل هم است، مگر در حد الفاظ و برخی از کلمات (ص 269). به هر حال از نظر مصحح، اختلافاتی بین دو روایت  هست و بیشتر آنها در نسب برخی از افرادی است که نامشان در لوایح یا همان تسمیه ها آمده است. مثال هایی هم می‏زند (ص 270). جدولی از این موارد را بر اساس آنچه ابن ابی عاصم در الاحاد و المثانی از ابن فلیح آورده در مقایسه با نسخه، آورده است. (271 ـ 272). در صفحات بعد، شمار دیگری از این اختلافات و کم و زیادهای بین دو روایت را بدست داده است.(تا ص 280).

قسم سوم مقدمه مصحّح، در باره نسخه اصل کتاب مغازی موسی بن عقبه است. نسخه دمشقی و به احتمال قوی مربوط به اواخر قرن پنجم است. صفحات 19سطری است. عناوین مشکی است، با یک خط نوشته شده، هر جزء با بسمله آغاز شده، و خصوصیاتی دیگر از این دست. (ص 283).

کتاب در ده جزء بوده است. دو جزء کتاب نیست و کتاب با الجزء الثالث آغاز می شود که یک ورق آن هم نیست. پس از آن جزء 4، 5، 6، 7، 8، و 9 کامل است. از جزء دهم هم فقط یک برگ مانده است.

شرح کلی نسخه این است: جزء اول مفقود، جزء دوم، مفقود، جزء سوم 11 برگ، جزء چهارم 14 برگ، جزء پنجم 13 برگ، جزء ششم 12 برگ، جزء هفتم 13 برگ، جزء هشتم 13 برگ، جزء نهم 13 برگ و جزء دهم فقط یک برگ است و باقی اوراق آن مفقود است. (286).

نویسنده در باره خط و نوشته ها و چینش آنها شرح داده و نمونه هایی را آورده است. (287 ـ 292).

ryyd91695502171.png

و اما سند این نسخه، در جایی از جزء هشتم آمده است: «اخبرنا الشیخ ابوالحسن رشأُ بن نظیف، قال: أخبرنا ابوبکر عبدالله بن هلال الحنّآئی، قال: أخبرنا ابوبکر محمد بن عبدالله بن عتّاب، أخبرنا ابومحمد القاسم بن عبدالله بن المغیرة، أخبرنا ابوعبدالله اسماعیل بن أبی أویس، حدثنا اسماعیل بن ابراهیم بن عقبة، عن عمّه موسی بن عقبة». (ص 292). تأکید این که این نسخه شامی است و با نسخه ای که در اختیار ابن عساکر بوده، ارتباط داشته است. ابن عساکر کتاب را از ابومحمد ابن الاکفانی نقل می کند که از شاگردان شیخ ابوالحسن رشأ بن نظیف بوده که نامش در اول سند نسخه ما هست (ص 293). یادداشت ها و بلاغهایی هم روی این نسخه هست که مصحح به آنها اشاره کرده و برخی را آورده است. اینها از سالهای 803 و حوالی آن است. (ص 298). وی در باره انتقال تصویر این نسخه به تونس سخن گفته و در بخش اخیر، در باره مشکلات تصحیح این کتاب هم، مطالبی را آورده است. (302 ـ 306).

مواردی وجود دارد که در کتابها از ابن عقبه نقل شده، اما در نسخه ما نیست. این که اینها از نسخه کتاب به روایت ابن فلیح است یا خیر، نمی دانیم. مصحیح می گوید این موارد خیلی زیاد نیست، اما به هر حال هست. (ص 306). وی در باره روش تصحیح خود و علائمی هم که در کار تصحیح استفاده کرده توضیح داده است. (ص 314). همین طور در باره تخریجات خود، و پاورقی های مفصلی که در کتاب آورده است. مقدمه در صفحه 321 تمام می شود. انتظار آن بود که در باره کار باقشیش در بازسازی کتاب که چندین سال قبل انجام شده توضیحاتی بدهد که در این مقدمه نبود. این کتاب، همچنین یک بار هم به صورت بازسازی در ایران توسط آقای مردای نسبت انتشار یافته بود. در سطور اولیه این مقاله کوتاه در این باره توضیحاتی آوردم.

 

 

[1] . تهذيب الكمال، ج 29، صص 115 ـ 116

[2] . الرسالة المستطرفة، ص 82

[3] . سیر اعلام النبلاء، ج 7، ص 36

[4] دلائل النبوة بیهقی، ج 2، ص 371،

[5] . تهذيب الكمال، ج 29، ص 118

[6] . تهذيب الكمال، ج 29، ص 120

[7] . تهذيب الكمال، ج 29، ص 119

[8] . معجم البلدان، ج 4، ص 1008 (چاپ اروپا).

[9] . بنگرید: مرویات الامام الزهری، ج 1، ص 127

[10] . تاريخ التراث العربى، التدوين التاريخى، ص 85

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

کتاب‌شناسی متنبی در ایران

فاطمه اشراقی - سیدمحمدرضا ابن‌الرسول

به منظور سهولت کار پژوهشگران، کتاب‌شناسی‌ای از تألیفاتی که درباره‌ متنبی این شاعر نامی عرب انجام گرف

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

ریاض الجنه زنوزی اثری دایرة المعارفی در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی

رسول جعفریان

در زمستان سال 1402 موفق شدیم یک چاپ عکسی از کتاب ریاض الجنه زنوزی که اثری دایره المعرافی در حوزه فره

مرز غلو و اعتدال در عقاید شیعه از دید یک دانشمند عصر صفوی «محمد یوسف بیک»

رسول جعفریان

نوشته حاضر، مقدمه این بنده خدا برای کتاب «معرفة الابرار و نور الانوار فی معرفة الائمة الاخیار ع (تأل