۵۵۲۶
۰
۱۳۸۴/۰۴/۲۸

گاه شماري در عالم آراي عباسي

پدیدآور: فاطمه سرخيل

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

 

  

تاريخ عالم آراي عباسي اثر اسکندر بيگ منشي ترکمان، احوال واعمال شاهان صفوي و حوادث مهم آن دوران از آغاز تا مرگ شاه عباس را در بردارد.

اهميت اين کتاب به اين سبب مي باشد که مولف خود در متن بسياري از حوادث  بوده است و در مواردي که از ديگران نقل قول کرده براي موثق بودن راوي اهميت فراواني قائل شده است.

جلد اول اين کتاب مشتمل برحوادث، وقايع و وصف دوران پيش از شاه عباس مي باشد و با اينکه ذکر اين وقايع براساس احوالات شاهان بيان شده به ذکر تاريخ دقيق برخي از وقايع مهم مي پردازد.

در جلد دوم و سوم اين کتاب، دوران حکومت شاه عباس بر اساس گاهشماري ترکي(دوازده حيواني) ومطابقت هر سال ترکي با سالهاي هجري قمري تاليف شده است. گاهشماري ترکي که در اکثر منابع دوره صفويه با آن روبرو مي شويم مورد توجه ويژه نويسنده عالم آراي عباسي بوده است. وي سال ترکي را (عام فهم و خاص پسند)(پي نوشت 1:  ترکمان، اسکندر بيگ، تاريخ عالم آراي عباسي،ج2، چاپ سوم، تهران، امير کبير،1382، ص379) مي داند.

اين گاهشماري با مغولان به ايران آمد، ابوجعفرنصيرالدين طوسي دانشمند و سياستمدار بزرگ معروف به خواجه نصير الدين گاهشماري را در تاريخ ايلخاني که در رصد خانه مراغه تنظيم شد وارد کرد و پادشاهان صفوي و قاجار آن را وارد تقويم رسمي کردند. (پي نوشت 2: بيرشک، احمد، گاهشماري ايراني، تهران، بنياد دانشنامه بزرگ فارسي،1380، ص599)

سالهاي ترکي براساس يک دوره دوازده ساله به نام دوازده حيوان تشکيل مي شوند. اسامي اين سالها عبارتنداز:

((سيچقان ييل(سال موش)، اودييل(سال گاو)، بارس ييل(سال پلنگ)، توشقان ييل(سال خرگوش)، لوي ييل (سال نهنگ)، ييلان ييل (سال مار)، يونت ييل (سال اسب)، قوي ييل(سال گوسفند)، بيچي يا پيچي ييل(سال ميمون)، تخاقوي ييل(سال مرغ)، ايت ييل(سال سگ)، تنگوز ييل(سال خوک).))(پي نوشت 3: همان)

اسکندر بيک منشي در تاليف کتابش براي گاهشماري اعتباري ويژه قائل شده و براين باور است که شيوه نويني را در اين زمينه ابداع نموده است و در اين باره مي نويسد: ((اگر به روش اهل تاريخ سنه هجري راکه مبدا آن به عرف عرب اول ماه محرم است منظور دارد اکثر اهل عجم نمي فهمند زيرا که در ميانه اتراک و اهل عجم مبدا سال نوروز سلطانيست که اول بهار عالم آراست و تا انتقضاي چهار فصل که نوروز ديگر مي شود يک سال است و ماه محرم در عرض سال ترکي واقع مي شود و تواريخ که ارباب استعداد به جهت وقايع عظيمه روزگار در رشته بلاغت انتظام مي دهند با سال ترکي مختلف است . بعضي موافق سنه سابق هجري وبعضي مطابق سنه لاحق است يعني يکي کم است يا زياد. چون ذره حقير ملتزمست که اين نسخه عالم آرا از غوامض و مشکلات بري و عام فهم وخاص پسند باشد نظر از آن اختلاف پوشيده به سال ترکي که عام فهم تر است قرار دادکه هم مستخبران احوال را دانش افزا باشد وهم برسالکان جهانداري روشن گردد که در عهد خلافت اين يگانه دوران در هر سال چگونه قضايا روي دا ده است.)) ( پي نوشت 4: ترکمان، اسکندر بيگ، پيشين، ص379-380)#

در تقويم اصيل ترکي ((آغاز سال در زماني است که آفتاب در وسط برج دلو قرار گيرد که در تقويم ما برابر است با پانزدهم بهمن ماه)) (پي نوشت 5:  نبئي، ابوالفضل، تقويم وتقويم نگاري در تاريخ، چاپ دوم، مشهد، آستان قدس رضوي، 1366، ص88)، اين نکته برخلاف نظر مولف عالم آرا است که آغاز سال ترکي را نوروز سلطاني مي داند واين نوروز همان نوروز قديم ايرانيان ومصادف با اولين روز ماه فروردين است.

از بي توجهي به آغاز سال ترکي اين نکته روشن مي شود که گويا در دوره صفويه فقط از نام تقويم ترکي براي نام هر سال استفاده مي شده وبقيه محاسبات براساس تقويم جلالي بوده است. همان طور که در قسمتي از کتاب هنگام تعيين تاريخ نوروز آن را((اول فروردين ماه جلالي)) (پي نوشت 6: ترکمان ، اسکندر بيگ، پيشين،ص829) مي يابيم که اين نشان از توجه به تقويم جلالي است.

در اين کتاب نوروز و بسياري از حوادث مثل جنگ، صلح، فوت اشخاص و... با ذکر تاريخ روز، ايام هفته، ماه قمري ،سال ترکي وسال قمري بيان مي شوند. اصطلاحات غره و سلخ براي تعيين تاريخ به کار برده مي شوند.((از لحاظ نجومي وعلمي ماهي که مدت آن سي روز باشد مي گويند سلخ دارد.)) (پي نوشت 7:  نبئي، ابوالفضل، پيشين، ص135) دانستن اين مطلب که کدام ماه سال سي روزبوده است براي علماي نجوم اهميت فراواني دارد و در محاسبات نجومي وتنظيم گاهشماري هايي با کمترين اشکالات بسيار موثر مي باشد.

يکي از ارکان علم نجوم در دوره صفويه تعيين ساعات نحس و سعد بر اساس حرکت  ستارگان بوده است. منجمان در دربار صفوي داراي موقعيت ممتازي بوده اند. هرچند که نحس و سعد بودن ساعات از نظر علمي ثابت نشده و در دين اسلام نيز مورد تاييد قرار نگرفته است اما توجه به ساعات نحس وسعد  در روزگاران گذشته و حتي امروز نيز داراي  طرفداران فراواني مي باشد.

در تاريخ نگاري عالم آراي عباسي نيز به سعد و نحس بودن ساعات توجه ويژه شده و در هنگام بررسي بسياري از رخدادها خصوصا ورود شاه عباس به شهرها، ساخت بناهاي جديد و... بر اين مساله تاکيد شده است. دراين کتاب حتي ظهور علاماتي در آسمان مانند پيدا شدن ستارهاي جديد، سبب بروز بلايا  يا عافيت شمرده مي شود. (پي نوشت 8: ر.ک به:ترکمان، اسکندر بيگ، پيشين،ج2، ص821 ،ص 861؛ج3، ص954)

يکي از مهمترين نکات در تطبيق سال قمري با سال شمسي در اين است که اختلاف يازده روز تقويم شمسي با تقويم قمري سبب گردش ماههاي قمري در فصول مختلف سال شمسي مي شود. در تطبيق هر سال شمسي با سال قمري متوجه مي شويم که هر سال شمسي مصادف است با يکي از ماههاي قمري که چند روز آن در اول وآخر سال شمسي تکرارشده است.

مولف عالم آراي عباسي در گاهشماري اين کتاب کوشيده است تا مشخص نمايد که وقايع در کدام يک از سالهاي قمري روي  داده اند ولي در بسياري از موارد در اين امر ناموفق مانده وبه علت وجود دو سال قمري در يک سال شمسي، دقيقا معلوم نمي شود که واقعه در کدام سال قمري رخ داده است و خواننده بين دو سال مردد مي ماند.

نکته ديگر اين که اسکندر بيگ منشي در هنگام تاليف اين کتاب، در بسياري از موارد مطابقت دا دن نوروز رابا سال قمري فراموش کرده و اين امر سبب بروز اشتباهاتي در تعيين تاريخ شده است .

نويسنده در ابتداي نگارش دوران سلطنت شاه عباس در سال سوم جلوس، در عنوان اين سال را مطابق با سال 998قمري مي داند (پي نوشت 9: همان، ج2، ص409) و درمتن نوروز اين سال را جمادي الاولي 997قمري اعلام مي کند (پي نوشت 10: همان) که توجه وي را به اهميت دقيق تاريخ وقوع حوادث نشان مي دهد. محاسبه نوروز بر اساس جدول تطبيقي وستنفلد بر صحيح بودن تاريخ ارائه شده در عالم آرا گواهي مي دهد.#

اما نوروز سال چهارم جلوس شاه عباس را مصادف (شب دوشنبه چهاردهم شهر جمادي الاولي  مطابق سنه 999) (پي نوشت 11: همان، ص 429) اعلام مي کند که با توجه به آنچه قبلا ذکر شداين تاريخ اشتباه است ونوروز سال چهارم جلوس شاه عباس برابر سال 998قمري مي باشد. مقايسه تطبيقي نوروز سال 999قمري ميان عالم آراي عباسي وتقويم تطبيقي وستنفلد نيز ثابت مي کند چهاردهم جمادي الاولي برابرنوروز 998قمري است.

اسکندر بيگ منشي از سال پنجم سلطنت شاه عباس( (1000ق)) (پي نوشت 12: همان، ص 439) تا سال شانزدهم سلطنت شاه عباس ((1011ق)) (پي نوشت13: همان، ص 617) ، (به استثناي سال پانزدهم سلطنت) از مطابقت تاريخ  نوروز با سال قمري خودداري مي کندو اين تاريخ را به سالي که در عنوان نوشته است، نسبت مي دهد.

اين عمل در نهايت بي دقتي انجام شده وبا توجه به توضيحاتي که ازمولف در مورد تاريخ هجري قمري ذکر شد، معلوم گرديدکه وي کاملا آگاه بوده است که سال قمري با سال شمسي  به پايان نمي رسد و نوروز هر يک از سالهادر فاصله زماني مذکور (سال پنجم تا هفدهم سلطنت شاه عباس) برابر است با سال قمري که در سال شمسي قبل هنوز به پايان نرسيده است وچند ماه ازآن در سال شمسي جديد ادامه دارد.

اسکندر بيگ منشي در سالهاي بيست و يک (1015،1016ق) (پي نوشت 14: همان، ص 738)  تا بيست ونه(1025،1024ق) (پي نوشت 15: همان، ص 886) سلطنت شاه عباس به تطبيق دقيق سالهاي شمسي با سالهاي قمري پرداخته است ودرستي تاريخ در اين فاصله زماني با بررسي تقويم تطبيقي وستنفلد آشکار مي شود.

وي در عنوان هاي سالهاي سي(1025ق) (پي نوشت 16: همان، ص 897) تا سال چهل ودو(1037ق) (پي نوشت 17: همان، ج 3، ص 1072) سلطنت شاه عباس هر سال را با يک سال قمري مطابقت مي دهد. روش تطبيقي وي در اين قسمت از کتاب با روش تطبيقي سالهاي پنجم (1000ق) (پي نوشت 18: همان، ج 2، ص 439) تا سال بيستم(1015ق) (پي نوشت 19: همان، ص 713) سلطنت شاه عباس ، متفاوت است.

در فاصله سالهاي سي تا چهل ودوم سلطنت شاه عباس، سال قمري که هر سال شمسي باآن برابر دانسته است اولين سال قمري مي باشد که با آن سال شمسي مصادف بوده و تنها قسمتي از وقايع آن سال مانند نوروز درسال قمري نام برده شده قرار گرفته است. دراين فاصله زماني نامي از سال هجري دوم که در ادامه سال مي باشد ،برده نمي شود. تنها از روي ماهها مي توان به تغيير سال قمري پي برد وتاريخ دقيق سال قمري که وقايع مورد نظر در آن رخ داده را محاسبه نمود.

به عنوان مثال در عنوان چهل ودومين سال سلطنت شاه عباس مي خوانيم: ((آغاز سال پر ملال لوي ئيل ترکي مطابق سنه سبع وثلثين والف که سال دوازدهم قرن ثاني زمان فرمانفرمائي عباسي است.)) (پي نوشت 20: همان، ج 3، ص 1072) يعني نويسنده اين سال رامطابق با سال1037ق دانسته است امامرگ شاه عباس که در اين سال اتفاق افتاده در(بيست وچهارم جمادي الاولي ) (پي نوشت 21: همان، ص 1077) بوده است. چون (نوروز در سال 1037ق برابر با ماه رجب) (پي نوشت 22: همان، ص 1072) بوده وماه جمادي الاولي قبل از ماه رجب مي باشد به اين نکته پي مي بريم که شاه عباس در سال 1038ق وفات يافته است وسال 1038 ق نيز با چهل ودومين سال سلطنت وي مطابق مي باشد.

تغيير روش در تطبيق سالها در عنوان هاي عالم آرا از سال 1025ق به اين سبب مي باشد که اسکندر بيگ منشي نگارش کتاب را در سال 1025ق آغاز کرده است. (پي نوشت23: همان، ج 1، ص 4) جلد اول ودوم کتاب را در اين سال به اتمام رسانده و تاليف جلد سوم را آغاز نموده است. (پي نوشت 24: همان، ج 1، ص 4) از اين سال به بعد کتاب به مرور زمان و روي دادن حوادث نوشته شده است واعلام تاريخ درآن دقيق تر مي باشد.

در اين پژوهش براي تعيين دقت عالم آراي عباسي در تطبيق سالهاي قمري با سالهاي سلطنت شاه عباس،جدولي بر اساس مقايسه نوروز هر سال در عالم آرا وتقويم وستنفلد  طراحي شده است.

در اين جدول در دوران سلطنت شاه عباس، اول فروردين را برابربا يازدهم مارس دانسته ايم زيرا ((Julian Calender داراي 365 شبانه روز بوده و هر چهار سال يک بار آن را 366شبانه روز حساب مي کردند يعني کسر سال به جاي 2422ر0 برابر25ر0 شبانه روز به حساب مي آوردند.خطايي که به اين ترتيب از استعمال اين تقويم گرد مي آيد در قرن شانزده به ده شبا نه روز بالغ شده بود واعتدال ربيعي که در سال 325ميلادي (تاريخ برگزاري اولين شوراي نيقيه) در 21 مارس بوده به 11 مارس انتقال يافته بود.)) (پي نوشت 25: وستنفلد، فرديناندو – ماهلر، ادوارد، تقويم تطبيقي هزار و پانصد ساله هجري قمري و ميلادي، تهران، فرهنگسراي نياوران،1360، ص15)

در جد ول ذيل با مقايسه نوروز بر اساس کتاب عالم آراي عباسي وتقويم تطبيقي وستنفلد متوجه مي شويم که نوروز اکثر سالها براساس مقايسه اين دو منبع چند روزي متفاوت است که اين تفاوت احتمالا به سبب اختلاف در رويت هلال ماه در سالهاي سلطنت شاه عباس ومحاسبات در تقويم وستنفلد مي باشد.

حتي امروزه نيز گاهي آغاز ماههاي سال قمري با آنچه در تقويم مشاهده مي شود تفاوت دارد واين امر به سبب اختلاف در رويت هلال ماه و محاسبات نجومي به وجود مي آيد .

براي بهتر روشن شدن نحوه مطابقت سالهاي شمسي وقمري در کتاب عالم آراي عباسي به جدول زير توجه فرماييد.#

 

 

 

صفحه عالم آراي عباسي

سال ترکي مطابق با سال قمري در عالم آراي عباسي

نوروز عالم آراي عباسي

نوروز وستنفلد

نتيجه

379

سال اول جلوس: تنگوزئيل(996ﻫ ، ظل الله)

<?xml:namespace prefix = v ns = "urn:schemas-microsoft-com:vml" />

11 ربيع الثاني،995

<?xml:namespace prefix = w ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:word" />

386

سال دوم جلوس: سيچقان ئيل(997ﻫ)

22جمادي الاولي،996

سال دوم جلوس برابر با سالهاي (996،997)

409

سال سوم جلوس: اودئيل(998)

3 جمادي الاولي،997

4 جمادي الاولي، 999

سال سوم جلوس برابربا سالهاي(998 ،997)

429

سال چهارم جلوس: بارس ئيل(999)

14جمادي الاولي،999

14 جمادي الاولي،998

سال چهارم جلوس برابربا سالهاي (998،999)

438

سال پنجم جلوس: توشقان ئيل(1000 ﻫ)

25جمادي الاولي

25 جمادي الاولي،999 ﻫ

سال پنجم جلوس برابرباسالهاي (999،1000 ﻫ)

447

سال ششم جلوس : لوي ئيل(1001 ﻫ)

3 جمادي الثاني

7جمادي الثاني،1000 ﻫ

سال ششم جلوس برابربا سالهاي(1000،1001 ﻫ)

459

سال هفتم جلوس: ئيلان ئيل(1002 ﻫ)

17 جمادي الثاني،1001 ﻫ

سال هفتم جلوس برابربا سالهاي(1001،1002 ﻫ)

491

سال هشتم  جلوس: يونت ئيل(1003 ﻫ)

28 جمادي الثاني، 1002 ﻫ

سال هشتم جلوس برابرباسالهاي(       1002،1003 ﻫ)

506

سال نهم جلوس: قوي ئيل(1004 ﻫ)

10 رجب

10 رجب ،1003 ﻫ

سال نهم جلوس برابرباسالهاي(1005،1004 ﻫ)

518

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار