۴۱۱۵
۰
۱۳۹۳/۱۱/۱۶
معارف وحیانی

معارف وحیانی

پدیدآور: سید جعفر سیدان ناشر: دلیل ماتاریخ چاپ: ۱۳۹۲مکان چاپ: تهران

خلاصه

کتاب معارف وحیانی مجموعه‌ای از مقالات، درس‌گفتارها، گفت‌وگوها و مناظرات آیت‌الله سیدجعفر سیدان است که انتشارات دلیل ما در اواخر سال 1392، در دو جلد و 980 صفحه در هشتاد سالگی نویسندۀ آن انتشار داده است.

معرفی کتاب

مدخل

 

از سال 1372 که استاد محمدرضا حکیمی با نگارش مجموعۀ «مکتب تفکیک» و نشر آن در ماهنامۀ کیهان فرهنگی، واژه‌ای جدید شناسانید و در پی آن فضایی نوپدید در صحنۀ پژوهش دینی کشور پدید آورد، بیش از بیست سال می‌گذرد.

امروز با مرور کتاب مرجع «کتابشناسی توصیفی مکتب تفکیک»[1] می‌توان دید که چه مقدار از منابعی که در مورد مکتب معارفی خراسان نوشته شده است به این دورۀ زمانیب از می‌گردد. گذشته از اینکه چه درصدی از این مدخل‌ها ارزش علمی دارند و اختلاف نظرهای موجود در مورد این مکتب، نفس توجه به این نظام  اندیشگی نشانه‌ای است از فضایی دیگر در دنیای اندیشه و پژوهش دینی.

2. اطلاق عنوان «مکتب تفکیک» بر مجموعۀ اندیشه‌های مرحوم آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی (1303 – 1365 ق) و نسل اول و دوم شاگردانش سال‌ها مورد اختلاف نظر میان مخالفان و موافقان این مجموعه بوده و هست. برای نمونه آقای سیدان بدون قبول مسئولیت در مورد این نامگذاری، آن را به توضیحات مرحوم دکتر عبدالجواد فلاطوری و محمدرضا حکیمی نسبت می‌دهد (معارف وحیانی، صص 704، 676، 521، 510). آن‌گاه ترجیح می‌دهد که آن را  «روش فقهای امامیه» بنامد. (همان، ص 704).

دکتر احمد مهدوی دامغانی نیز که از طریق پدر بزرگوارش شیخ محمدکاظم دامغانی با میرزای اصفهانی و شاگردانش آشنا است، در  گفتاری تعبیر «مکتب عترت» را به جای آن پیشنهاد می‌کند.[2]

 انتخاب  عنوان  «معارف وحیانی» برای این کتاب نیز بازتاب همین نظرها است.

3. نسبت‌هایی به این مکتب داده می‌شود که برخی از گویندگان آنها منابع گروه اول و دوم از آثار میرزا و شاگردانش را  به‌خوبی و ژرفای لازم ندیده‌اند. در این میان نشر مجموعه‌ای از 35 نوشتار کوتاه و بلند در این مورد از استاد حوزۀ علمیۀ خراسان، فرصتی مغتنم برای آشنایی با این گروه از اندیشه‌هاست.

4. روشن است که صاحب این قلم خود را در حدّی نمی‌بیند که دربارۀ این‌گونه مطالب به صورت تخصصی اظهار نظر کند. این قلم‌انداز بیشتر با هدف اطلاع‌رسانی نسبت به یک کتاب جدید نشر می‌یابد و ساختار و روشمندی آن را در نظر دارد، پس نقدهای محتوایی در این مورد باید پس از این انتشار یابد.

[2]

آشنایی با مؤلف

آیت‌الله سیدجعفر سیدان در سال 1313 شمسی در مشهد زاده شد. پس از دروس مقدماتی در مکتب‌خانه درس‌های زیر را نزد استادان خود فرا گرفت:

ادیب نیشابوری ثانی: ادبیات عرب و معانی و بیان

میرزا احمد مدرس: معالم، قوانین و  شرح لمعه

شیخ هاشم قزوینی: رسائل و مکاسب و کفایه

سیدمحمدهادی میلانی: دروس خارج فقه و اصول

شیخ مجتبی قزوینی: دروس فلسفه (شرح منظومه، شرح اشارات، اسفار، مشاعر)، معارف و عقاید، اخلاق.

وی افزون بر این از محضر دیگر شاگردان مرحوم میرزا مهدی اصفهانی بهره‌ها برده است.

سیدان سال‌ها در حوزۀ علمیۀ مشهد به افاده و تربیت اشتغال داشته و دارد. او بخش‌هایی از زندگی علمی خود را در مصاحبه های مختلف و گاه در کنار بیان شرح حال استادان و معاصران خود بیان کرده است.[3]

ده‌ها سال تدریس به شاگردان، مناظره با دیگران و خطابه برای عموم سبب شده تا ایشان در بیان مسائل علمی، ذهنی توانمند، بیانی منظم و روان و به دور از پیچیدگی‌های رایج داشته باشد. ایشان با همین قلم و بیان آثار مکتوبی دارد که 63 مورد از آنها در قالب کتاب، رساله، مقاله، مصاحبه، سخنرانی و درس‌گفتار در کتاب کتابشناسی توصیفی مکتب تفکیک (نوشته هادی ربانی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1392) در صفحات 176 تا 186 همراه با توصیف آمده است. همین آثار به تفصیل بیشتر و بدون توصیف در معارف وحیانی صفحات 25 – 31 آمده است. برخی از این آثار مکتوب چنین است:

1. آیات العقائد، دو جلد، تفسیر چند آیه در توحید

2. تحقیق و تعلیقات بیان الفرقان، شیخ مجتبی قزوینی

3. دروس اعتقادی، یک دوره مباحث اعتقادی

4. معاد، درس‌گفتارهایی در باب معاد

5. توحید از نگاه وحی، فلسفه و عرفان.

6. همچنین چند رساله جداگانه از تقریرات مباحث ایشان به قلم جعفر فاضل خراسانی منتشر شده است؛ مانند: اتحاد عاقل به معقول (32 ص)، اصالت وجود یا ماهیت؟ (42 ص)، اراده (58 ص)، قدرت (36 ص)، تجلّی و فناء فی الله (52 ص)، تفکر در ذات حق (38 ص)، حدوث عالم (117 ص)، سنخیت (80 ص)، فاعلیت حق (36 ص)، معاد (144 ص).[4]

این ده عنوان رساله خود مانند دانشنامه‌ای از مکتب معارف (بیش از 600 صفحه) در موضوع‌های مختلف است.

[3]

آشنایی اجمالی با کتاب

 کتاب معارف وحیانی مجموعه‌ای از مقالات، درس‌گفتارها، گفت‌وگوها و مناظرات  آیت‌الله سیدجعفر سیدان است که انتشارات دلیل ما در اواخر سال 1392، در دو جلد و 980 صفحه در هشتاد سالگی نویسندۀ آن انتشار داده است. نظارت بر تدوین و ویرایش مجموعه را آقای محمد بیابانی اسکویی بر عهده داشته که از صاحب‌نظران و صاحب‌قلمان نام‌آور این حوزه است. این نظارت  سبب اعتماد خواننده می‌شود که بداند مجموعه‌ای قابل استناد در دست دارد. 

پس از دو مقدمه  شامل شرح حال و آثار مؤلف، 32 عنوان مطلب در موضوع‌های مختلف وابسته به معارف آمده است. دوازده عنوان  در مجلد اول و بقیه مطالب در مجلد دوم عرضه شده است.

عناوین مطالب چنین است:

دفتر اول

بخش یک: مقالات و درس‌گفتارها

1. روش ما در گفت‌وگوهای علمی / ص 35

2. میزان شناخت / ص 49

3. توحید / ص 69

4. شرح خطبه 152 نهج البلاغه / ص 91

5. جبر و تفویض / ص 151

6. جبر و اختیار از دیدگاه مکتب وحی و مکاتب بشری / ص 177

7. قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» / ص 203

8. عقل تفکیکی / ص 233

9. تفسیر مصباح الهدی نماد تلازم قرآن و عترت / ص 237

10. بحثی تحلیلی در عقاید وهابیت / ص 245

11. الفوائد النبویه / ص 279

12. معاد / ص 299

دفتر دوم

بخش دوم: گفت‌وگوها

13. فلسفه اسلامی: هستی و چیستی / ص 423

14. مکتب تفکیک و تمایز آن با فلسفه و عرفان / ص 451

15. مکتب تفکیک یا روش فقهای امامیه در  فهم معارف حقه / ص 477

16. راه و روش معرفتی اهالی تفکیک / ص 495

17. مکتب تفکیک/ ص 503

18. مکتب مشهد / ص 509

19. نقد تفکیک / ص 519

20. درآمدی بر اصول در مکتب تفکیک / ص 531

21. نمی‌شود عقل را انکار کرد / ص 547

22. نگاهی به تعلیقات بیان الفرقان / ص 559

23. بررسی روش تفسیری قرآن به قرآن در المیزان / ص 585

24. سازوکارهای گسترش فرهنگ نهج البلاغه‌پژوهی در حوزه / ص 601

25. کاوشی در تبلیغات دینی / ص 607

26. تا 31. درباره شیخ هاشم قزوینی، میرزا جواد تهرانی، میرزا حسنعلی مروارید، میرزا علی فلسفی، سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد، عزیزالله عطاردی / ص 613

بخش سوم: مناظرات

32. قلمرو عقل در دین / ص 675

33. توحید از دیدگاه مکتب وحی و فلاسفه / ص 713

34. نسبت عقل و وحی از دیدگاه فلسفه و مکتب تفکیک / ص 747

35. مسئله‌ای از معاد / ص 843

نمایه‌ها

فهرست آیات / ص 931

فهرست روایات / ص 951

اعلام / ص 961

منابع / ص 971

[4]

 مروری کلی بر درونمایه کتاب

در یک تقسیم و بر مبنای محتوای نوشتارها می‌توان دورنمایی ارائه کرد:

1. عقل به عنوان شاخص در معارف / گفتارهای 1، 2، 8، 21، 34 و 32.

2. معرفی کلی مکتب معارف / گفتارهای 14 تا 20.

3. نقد فلسفه / گفتارهای 7، 11 و 13.

4. توحید / گفتارهای 3، 4 و 33.

5. جبر و تفویض / گفتارهای 5 و 6.

6. معاد / گفتارهای 12 و 35.

7. معرفی و نقد کتاب‌های تفسیر و عقاید (المیزان، تفسیر مصباح الهدی، بیان الفرقان) / 9، 23 و 22.

8. شخصیت‌های علمی معاصر / 26 تا 31.

9. رد وهابیت / گفتار 10.

10. بایسته‌ها و روش‌های تبلیغ دینی / گفتارهای 24 و 25.

[5]

 امتیازهای کتاب

1. گردآوری 35 نوشتار پراکنده در یک کتاب که بخشی از آنها در نشریات مختلف پراکنده بود و بعضی به صورت جزوه‌هایی در شمارگان محدود منتشر شده بود از امتیازات کتاب است.

2. سوابق علمی مؤلف، درس‌گرفتن متون عمدۀ فقه و اصول و فلسفه نزد استادان مبرز[5] و تسلط او بر مبانی و مفاهیم و منابع در زمینه‌های مختلف مانند فقه، اصول، فلسفه، ادبیات و تفسیر. این جامعیت به او کمک کرده تا بحث را به شیوۀ تطبیقی پیش ببرد و دورنمای روشنی ارائه کند. همچنین انتشار کتاب در سنّ پختگی، هشتاد سالگی، استواری نویسنده در دیدگاه‌های خود را نشان می‌دهد.

3. حضور ایشان در میان طبقات مختلف مردم نکته‌ای دیگر است. کم نیستند دانشوران دقیق‌النظر که مراودات آنها منحصر به طبقۀ خواصّ است، بنابراین از سویی برای گزینش مطالب مفید برای مخاطبان متنوع و از سویی برای  بیان مطالب به زبان ساده توان ندارند، ولی آقای سیدان بارها در جلسات متعدد شرکت کرده است؛ از جلسات مناظره با منکران اصل توحید  تا منابر عمومی در شهرهای مختلف[6] و تدریس عقاید در سطوح عالیه حوزه در مشهد و قم و مناظره‌های متعدد با شخصیت‌های علمی.[7]

4. ورود به بعضی مباحث ابتکاری مانند تبیین جایگاه و دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی در علم اصول. نویسنده به این سخن رایج که او را اخباری و مکتب او را نوعی اخباریگری می‌داند پاسخ می‌دهد (نوشتار 20، ص 531 تا 545). این مطلب از آن جهت اهمیت دارد  که بیشتر بحث‌هایی که درباره مرحوم میرزای اصفهانی گفته شده ناظر به حوزۀ عقاید بوده نه حوزۀ اصول فقه. 

5. سلامت بیان از درشت‌گویی و  قضاوت‌های نابجا که معمولاً ادبیات نقد و در فضای علمی ما بدان آلوده است. در این مورد نویسنده به  هفت نکته در آداب بحث علمی تذکر می‌دهد که بسیار مفید است (ص 36 تا 45 و 464 – 465 و 474 تا 476). پرهیز از تکفیر و تفسیق که در جای‌جای کتاب آشکار است نیز شاهدی بر این مدّعاست.

6. تنوع مضامین و ساختارهای بیانی که بعضی از مروّجان معارف از آن محروم هستند.

7. محوریت عقل در مباحث مؤلف. این نکته هم از جهت اصل مطلب مفید و کاربردی است و هم از آن‌رو که مکتب معارف متهم به دشمنی با عقل است. به همین دلیل مؤلف همواره دیگران را به تفکّر در مطالب خود فرا می‌خواند و آمادگی خود را برای گفت‌وگو با دیگران اعلام می‌دارد.

8. نظم در بیان مطالب که راه تفاهم و گفت‌وگو را هموار می‌سازد.

9. استناد به منابع جدید در کنار منابع قدیمی در هر زمینه. این نکته نشان می‌دهد که نویسنده خود را از مطالعه و مباحثۀ جدید بی‌نیاز نمی‌داند و قرائت های جدید از اندیشه‌های پیشینیان را نیز در نظر دارد (ر.ک به فهرست منابع، ص 971 – 979 و شماره‌های 10، 21، 26، 39، 46 تا 48، 52، 59، 62، 64، 65، 68، 89، 97، 107، 109، 111، 112، 117 و 120).

10. نقل پرسش و پاسخ‌های آخر هر جلسه درسی مانند آنچه در نوشتار شماره هفت آمده است. این کار به توضیح و تبیین ابهام‌های نوشتار کمک می‌کند و بسا که پاسخ به پرسش‌های خوانندگان را نیز در بر داشته باشد. 

11. تواضع و واقع‌بینی نویسنده در این کتاب آشکار است. برای مثال در مورد ویژگی‌های اصولی میرزای اصفهانی به توضیحات کلی اکتفا کرده و نسبت به جزئیات آن اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، از آن‌رو که آثار ایشان در باب اصول فقه را ندیده است (ص 534 – 535).

12. این‌گونه مباحث سبب می‌شود که به تعبیر استاد محمدرضا حکیمی، «تقلید در فلسفه» جای خود را به «اجتهاد در فلسفه» بدهد[8] و فضای نقد و بررسی علمی و پژوهشی در این زمینه گسترش یابد.

[6]

 پیشنهادهایی برای گام‌های آینده

1. اکنون که این مجموعه نشر یافته، زمینه‌ای فراهم شده تا بخش‌هایی از آن به اقتضای مقام و نیاز به عنوان متن درسی یا کمک درسی در رشته های مربوط، به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی مطرح شود. برای این کار برنامه‌هایی مانند  اطلاع‌رسانی مناسب، تهیۀ خلاصه‌های گویا، معرفی کتاب و بخش‌های آن در  جلساتی با حضور کارشناسان  مفید است.

2. جناب بیابانی در مقدمه کوتاه خود (ص 10) به حق به این نکته اشاره کرده که مطالب این کتاب در موقعیت‌های مختلف، به شکل‌های متنوع و در فضاهای گوناگون بیان یا نوشته شده است.

این نکته کاملاً صحیح است و تذکر به آن ضروری است. مثلاً گفتار یازده، رساله‌ای است به زبان عربی که مؤلف در مدینه نوشته است. گفتار 35 در مناظره با آقای جوادی آملی است. گفتار هشت به عنوان یادداشت برای یک هفته‌نامه، گفتارهای 13 تا 31 و در پاسخ خبرنگاران و کارشناسان مجلات یا همایش‌های علمی بوده و دیگر موارد.

در این میان طبعاً تکرارهایی پیش می‌آید و انسجام و یکپارچگی مطالب آسیب می‌بیند.

این مشکل در مورد این‌گونه مجموعه‌ها هست. با این همه اگر تقسیم محتوایی رعایت شود که در بخش چهارم این مقاله اشاره شد، قدری به انسجام مطالب نزدیکتر می‌شویم؛ ضمن اینکه هر یک از این نوشتارها هویت مستقل دارند و هدف خاص خود را پی می‌گیرند.

3. کتاب سه فهرست راهنما دارد: آیات، احادیث و اعلام. این فهارس به خواننده کمک می‌دهد، ولی مهم‌ترین ضرورت این‌گونه کتاب‌ها، به دلیل تنوع و پراکندگی مباحث، نمایۀ موضوعی است. البته این ضرورت هنوز در کتاب‌های اسلامی فارسی حس نشده است، از آن‌رو که رویکرد غالب این کتاب‌ها درسی است، ولی رویکرد پژوهش‌محور که دانشوران فرنگی به چنین متونی دارند، آنان را به ضرورت نمایۀ موضوعی کشانده تا در نگاه اول به مطلوب خود در میان صدها صفحه کتاب دست یابند.

نمایه موضوعی کارکرد و جایگاهی دارد که حتی می‌تواند جایگزین نظم موضوعی چینش و فصل‌بندی شود. باید دانست که فهرست تفصیلی که در پایان هر دفتر آمده جایگزین نمایه نتواند بود. این نکته  در منابع مربوط به نمایه‌سازی به‌تفصیل آمده است.

4. در بعضی از نوشتارها به اقتضای مقام، اجمال یا تفصیلی رعایت شده است. در نتیجه برخی گفتنی‌ها ناگفته مانده یا بعضی توضیحات مفصّل بیان شده است. از این منظر در مجموعه باید بازنگری انجام شود و این اجمال و تفصیل‌ها به حالت عادی برگردد. برای مثال به این موارد توجه شود:

الف) در نوشتار پنج که برای کنگره شیخ مفید نوشته شده می‌نویسد:

«جناب شیخ مفید در نهایت گفتار، بیان شیرینی دارند که به جهت اختصار، از نقل آن صرف نظر می‌شود» (ص 176)

طبعاً  نشر این کتاب و بازنگری نوشتار پیشین، فرصتی پیش می‌آورد که چنین مطلبی نقل شود.

ب) مقدمه‌ای که در صدر گفتار شش آمده (ص 177) شامل توضیحی است در این مورد که چرا مؤلف درس‌هایی در مدرسۀ آیت‌الله گلپایگانی داشته است. این مقدمه برای سلسلۀ جزوات پیشین لازم بوده و برای این مجموعه ضرورت ندارد.

ج) نکته مورد اشاره در گفتار 22 و 28 رعایت شده و در پانویس نکات و مطالب به بیانات استاد افزوده‌اند. (ص 576 تا 578 و 581 و 636  تا 638).

5. معمولاً در صدر چنین مجموعه‌هایی مقدمه‌ای ـ گرچه کوتاه ـ از نویسنده می‌آید تا روشن شود که چینش، گزینش و ویرایش مجموعه با هماهنگی یا زیر نظر او انجام  شده است. تهی‌بودن مجموعه از چنین مقدمه‌ای نقطه ضعفی برای کتاب است.

6. گرچه گروهی از خوانندگان این کتاب به ترجمه فارسی یک متن عربی نیاز ندارند، اما با توجه به گروهی از خوانندگان متوسط بد نیست که ترجمه فارسی رساله الفوائد النبویة (شماره 11) پس از متن اصلی آن آورده شود. این کار فایده و امکان بهره‌وری از  کتاب را بیشتر می‌کند؛ به‌ویژه از آن‌رو که این رساله، تفصیلی نسبتاً متوسط است از نکته‌ای که نویسنده در جاهای دیگر (ص205، 462 و 463) ـ در  حدّ طرح بحث و بطور اجمال  و بدون استناد ـ مطرح کرده است.

 

[7]

سخن پایانی

دستیابی مرحوم میرزای اصفهانی به این مطالب پس از تسلط به مبانی رایج فلسفی و عرفانی، در پی توجهی ژرف به درونمایۀ حدیث شریف و متواتر ثقلین روی داده و رهاورد توسل علمی به مقام منیع ولایت مطلقۀ الهیه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بوده است.[9]

 بدین روی باید ابراز شادمانی کرد از اینکه چنین مجموعه‌ای در آستانۀ هفتادمین سالگرد رحلت آن بزرگمرد فقید[10] انتشار یافته تا گوشه‌ای از یافته‌های  نقّادانۀ او را نشان دهد.  

باید دانست که همان‌گونه که سرآغاز این مباحث با توسل علمی به ولیّ الله عجل الله فرجه رقم خورده، خلوص مباحث در آینده نیز موکول به توسل مداوم به همان آستان آسمان‌سای الهی است. پس در آغاز و انجام هر بحثی در باب معارف اهل بیت، باید یاد شود از لطف پدرانه و نگاه ولایی آن امام موعود که درهایی از احسان معنوی بر آن دوستدار خالص خود گشود و به واسطۀ او همگان را بر این خوان علمی نشاند.

امید است این قدم‌های خالصانه در آستان بلند امام عصر عجل الله تعالی فرجه مقبول افتد.

 

 

 

 

[1]. با مقدمه محمدرضا حکیمی نوشته هادی ربانی؛ قم: پژوهشگاه علوم اسلامی، 1392.

[2] . روزنامه اطلاعات، 14 بهمن 1392 ص 6.

[3] . معارف وحیانی، ص 472 و 473، 534 – 535، ص 613 تا 673، گفتار 26 تا 31.

[4]. رساله معاد، نوشتار 12 همین کتاب است (دفتر اول، ص 299 تا 404)

[5]. به برخی از آنها در آغاز مقاله اشاره شد.

[6]. در نوشتار 25 در باب آداب تبلیغ (ص 607 تا 612) گوشه‌ای از بایسته‌های تبلیغی را بیان کرده است که ناظر به تجربه‌های طولانی او در این زمینه است.

[7]. ظاهراً  مجموعه‌ای عنوان «جشن نامه استاد سیدان» در دست تهیه است که در نوشتار 22 کتاب معارف وحیانی (ص 559) بدان اشاره شده است. انتظار می‌رود که در آن مجموعه به این ویژگی‌ها بیشتر پرداخته شود.

[8]. اشاره به کتاب «اجتهاد و تقلید در فلسفه»، نوشته استاد محمدرضا حکیمی.

[9]. بر این نکته باید تکرار و تأکید شود که بیان این حقیقت به معنای مصون از خطابودن یا غیرقابل‌بررسی‌بودن یا بی‌منبع‌بودن یا غیراستدلالی‌بودن این مطالب نیست. خیر، تمام مطالب بر اساس استدلال و با مبانی رایج فقاهتی شیعه بحث و بررسی شده، اما فطانت مرحوم میرزا که نتیجۀ توسل‌های علمی او بوده، وی را به نکاتی ظریف در لابلای متون وحیانی دلالت کرده که دیگران بدان اشاره نکرده یا به بیان اجمالی از آن گذشته‌اند.

[10]. مرحوم میرزای اصفهانی در 19 ذیحجه 1365 قمری رحلت کرده است.

عبدالحسین طالعی

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

حقایق

حقایق

ناشناس

حقایق متنی کهن (شاید قرن پنجم یا ششم) از نویسنده ای ناشناس است. نسخ کتاب در چین بود. هرچند کتاب در ب

دانشنامه ی هزاره (جلد اول)

دانشنامه ی هزاره (جلد اول)

زیر نظر شورای علمی

دانشنامه یا دایرة المعارف، به کتابی گفته می شود که به ترتیب الفبایی یا موضوعی، درباره ی رشته یا رشته