سکه های ایران در دورۀ اسلامی (از آغاز تا برآمدن سلجوقیان)
خلاصه
اهمیت سکه به عنوان یک داده تاریخی برای پژوهشگران پوشیده نیست، به گونهای که میتوان یک ارزیابی تاریخی یا فرضیه را با آن شکل یا تغییر داد.معرفی کتاب
اهمیت سکه به عنوان یک داده تاریخی برای پژوهشگران پوشیده نیست، به گونهای که میتوان یک ارزیابی تاریخی یا فرضیه را با آن شکل یا تغییر داد.
اهمیت مطالعات سکهشناسی به ویژه نزد شرقشناسان و باستانشناسان برجسته و در خور اهمیت است و پیوسته مورد نظر بوده است. جدیدترین کتاب در این زمینه، اثر یک استاد برجسته ایرانی و با تمرکز بر سکههای ایرانی از آغاز تا برآمدن سلجوقیان میباشد.
در مقدمه کتاب به طور مفصل از دلیل تألیف کتاب و مباحث مطروح در کتاب سخن گفته شده است. مؤلف در مقدمه خود آورده است:
خداوند بزرگ را سپاس ميگويم كه اين توفيق را به من ارزاني داشت تا بتوانم بخشي از نتايج سالها پژوهش خويش را در بارۀ سكههاي ايرانزمين در اختيار علاقهمندان به تاريخ و فرهنگ اين سرزمين پربار و كهنسال قرار دهم. علاقۀ من به دانش سكهشناسي، و بهخصوص سكهشناسي ايراني، به چهل سال پیش بازمیگردد، یعنی زمانی که دانشآموز سال سوم دبستان بودم. در آن زمان با اصرار فراوان توانستم مرحوم پدربزرگم را راضی کنم تا چند سکه از مجموعۀ خانوادگیمان را که میگفت نسل اندر نسل بدو رسیده به من بدهد. پس از آن، تا مدتها سرگرمی من بازی با آن سکهها و کوشش برای خواندن نوشتههای رو و پشت آنها بود. پدربزرگم میگفت که آن سکهها بازماندۀ یکی از نیاکانمان به نام فَتّاح است که در دوران پرآشوب پایان عصر صفوی میزیست. هرگز فراموش نمیکنم که من و برادرانم و پسرعموهایم چگونه بااشتیاق نام نیاکانمان را تا فَتّاح به خاطر میسپردیم و زیر لب زمزمه میکردیم تا بتوانیم در آینده با افتخار به فرزندانمان منتقل کنیم. فهرستی که من باید به خاطر میسپردم و خود را آن گونه معرفی میکردم، این بود: حسنِ محمدِ یوسفِ یعقوبِ باقرِ کریمِ مرادِ علیبیکِ حیدربیکِ صفربیکِ فَتّاح، یعنی حسن بن محمد بن یوسف بن یعقوب بن باقر بن کریم بن مراد بن علیبیک بن حیدربیک بن صفربیک بن فَتّاح. همیشه میخواستم بدانم که چرا نسبنامهام به فَتّاح ختم میشود و پیشتر نمیرود، و این که اصلاً فَتّاح که بوده و چه شغلی داشته که به سکه مربوط میشده و به عبارتی چرا کارش «سکه» بوده است؟! هرگز پاسخ این پرسش را نیافتم، اما علاقهام به سکهشناسی روز به روز بیشتر میشد. نخستین کتابی که در دوران کودکی خواندم کتابی کوچک از محمد مشیری بود با نام «راهنمای خواندن انواع خطوط کوفی بر روی سکهها، کتیبهها، کتب، سفال، فلزکاری و غیره» که در سال ۱۳۵۴ منتشر شده بود و تنها 80 ریال قیمت داشت. بارها و بارها از روی این کتاب رونویسی کردم و تمرینات آن را در دفترم نوشتم تا خط کوفی را بیاموزم. یکی دیگر از سرگرمیهایم در دورۀ نوجوانی و در سالهای 1359-1360 بازدید از مجموعههایی پراکنده و گاه تقلبی بود که صبح روزهای جمعه در بازار تهران، در راهروهای منتهی به حیاط مسجدی که اکنون مسجد امام خمینی خوانده میشود، برای فروش به مجموعهداران عرضه میشد. پس از پایان تحصیلات دورۀ متوسطه برای آن که بتوانم زبانها و خطوط باستانی را فراگیرم باید به یک زبان خارجی مسلط میشدم تا بتوانم در مقطع کارشناسی ارشد و سپس دکتری رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی را بخوانم. از این رو، برای مقطع کارشناسی، رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی را برگزیدم و سرانجام به آرزوی دیرین خود رسیدم و کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی به پایان رساندم. اخذ مدرک دکتری در این رشته و سالها تدریس زبانهای باستانی در دانشگاه تهران و تحقیق در زمینۀ فرهنگ ایران باستان، نه تنها از علاقۀ من به سکهشناسی نکاسته، بلکه آن را بیشتر نیز کرده است. حاصل این علاقۀ دیرین و ثمرۀ بذری که چهل سال پیش مرحوم پدربزرگم در دلم کاشت، کتابی است که اکنون در پیش رو دارید.
خوشبختانه چند سالي است كه شمار زيادي كتاب و مقاله در زمينۀ سكهشناسي در ايران تأليف يا ترجمه شده است. نويسندگان اين آثار ـ كه بيشتر علاقهمندانِ غيرمتخصص بودهاند ـ در حد توان كوشيدهاند تا اطلاعات خويش را در اختيار ديگران بگذارند و سهمي در پيشبرد دانش سكهشناسي در ايران داشته باشند؛ با وجود اين، تقريباً در همۀ اين آثار كاستيها و اشتباهاتي ديده ميشود كه بعضاً نابخشودني است. از دلايل بروز اين اشتباهات، ميتوان به عدم تسلط نويسندگان اين آثار به جنبههايي از دانش سكهشناسي، بهخصوص زبانشناسی، و عدم دسترسي آنان به انبوه منابع خارجي اشاره كرد. با کمال تأسف باید گفت که سكهشناسي به عنوان يك رشتۀ تخصصي و دانشگاهي جايگاهي در ايران ندارد. تدريس تنها دو واحد درس سكهشناسي، آن هم فقط در مقطعِ كارشناسيِ رشتۀ باستانشناسي، كوششي بينتيجه است. به علاوه، در موزههاي معتبر دنيا مسئوليت بخش نگهداري مسكوكات به متخصصان سكهشناس سپرده شده و غالباً همين افراد هستند كه بيشترين كتابها و مقالهها را در بارۀ سكهشناسي، يا دستكم كاتالوگهايي جامع از سكههاي موجود در موزههايشان، منتشر ميكنند. اين در حالي است كه در ايران حتي دسترسي به انبوه سكههاي موجود در انبارهاي موزهها و تصويربرداري از آنها براي بسیاری از پژوهشگران ناممكن است. در برخي از موزهها، تنها تعداد اندكي از سكهها در معرض ديد بازديدكنندگان قرار گرفته و آن تعداد اندك نيز سكههايي معمولي هستند كه نكتۀ جديدي در آنها نهفته نيست. از سوي ديگر، طرح تدوين «نخستين دانشنامۀ سكه» كه در تير ماه 1386 به عنوان طرحي ملي مطرح شد و قرار بود از سوي پژوهشکدۀ زبان و گویشِ سازمان میراث فرهنگی با همکاری موزۀ ملی ایران به اجرا درآيد، راه به جايي نبرد و در شهريور ماه همان سال متوقف شد. مديران و مسئولان محترم سازمان ميراث فرهنگي نیک میدانند که وظيفۀ ما تنها حفظ و نگهداري سكههاي تاريخي نيست، بلكه بايد در جهت شناسايي و شناساندن آنها نيز بكوشيم و رازهاي نهفته در آنها را بازيابيم. خوشبختانه آییننامۀ تأسیس موزههای خصوصی در تاريخ 5 مرداد 1384 از سوي هيأت محترم دولت به تصويب رسيده و تا كنون چند موزۀ خصوصيِ سكه نيز تأسيس شده است؛ با وجود اين، هنوز در كشور ما قوانين مدوني براي «مجموعهداري» ـ كه از اركان اصلي دانش سكهشناسي است ـ وجود ندارد. از سوي ديگر، هيچ مركزي در ايران متولي نظارت و ساماندهي به پژوهشهاي سكهشناختي نيست. چنان كه ميدانيم محمد مشيري در سال 1352 «مؤسسۀ سكهشناسي ايران» را تأسيس كرد، اما سالهاست كه فعاليت این مؤسسه متوقف شده است و ديگر وجود خارجي ندارد. نگارنده با هدف بالا بردن سطح آگاهي عمومي در زمينۀ سكههاي ايراني و اسلامی به منظور تحكيم اركان هويت ملي و ايجاد انگيزه براي حفظ و نگهداري این آثار ارزشمند ایرانی و اسلامی، طرحي براي تأسيس موزهاي خصوصی با اهداف آموزشي و پژوهشي با نام «موزۀ تاریخ ایران و اسلام به روایت سکهها» تدوين كرده كه در کنار نمایشگاه دائمي سكههای ایرانی و اسلامی، شامل مرکز سکهشناسی ایران، كتابخانۀ تخصصي سكهشناسي و بانك اطلاعاتي سكههاي ايراني و اسلامی نیز خواهد بود. تأسیس این موزه میتواند زمینهساز فعالیتهایی ارزشمند در حوزۀ سکهشناسی باشد، همچون تدوين و اجراي طرحهاي پژوهشي، برپایی كارگاههاي آموزشي، برگزاری سخنرانيهاي علمي و همايشهاي تخصصي، ارائۀ خدمات سكهشناختي به موزهها و مجموعهداران، و همكاريهای علمي و پژوهشي با دانشگاههاي داخلي و خارجي و مراكز جهاني سكهشناسي. اميد است که به ياري مديران و مسئولان محترم سازمان میراث فرهنگي آرزوی دیرین نگارنده برای تأسیس این موزه به واقعیت بپیوندد، ان شاء الله.
نگارنده از حدود ده سال پیش عزم خود را جزم كرد تا عليرغم برخی كاستيها و كمبودها، با بهرهگيري از همۀ منابع اصلي و قابل دسترس آثاري مرجع و قابل اعتماد ـ و در عين حال فشرده ـ در سكهشناسي ايراني پديد آورد. براي دستيابي به اين هدف، راه درازي بايد پيموده ميشد: خريد كتاب از ناشران داخلي و خارجي، مراجعه به كتابخانههاي بزرگ و معتبر داخلي و خارجي، بازديد از موزههاي داخلي و خارجي، مراجعه به انبوه وبگاههای اينترنتي، ارتباط با سكهشناسانِ نامدارِ داخلي و خارجي و در مواردي مشورت با مجموعهداران باتجربه. حاصل پيمودن اين راه دراز گردآمدن انبوهي از كتابها، مقالات، الواح فشرده، بروشورها، كاتالوگها و تصاوير بود. نگارنده تا كنون توانسته است با بهرهگيري دقيق و علمي از همۀ اين منابع ـ و با تكيه بر دانش خود از علم زبانشناسي و بهخصوص زبانهاي ايراني باستان و ايراني ميانه ـ دو کتاب در زمينۀ سكهشناسي ايراني تأليف كند، يكي كتابي كه اكنون در پيش رو داريد و ديگري كتابي با نام «سكههاي ايران باستان» كه به ياري خداوند بهزودي منتشر خواهد شد.
كتاب حاضر كه به بررسي سكههاي ايران در دورۀ اسلامي از آغاز تا برآمدن سلجوقيان ميپردازد، شامل يك مقدمه و هفده فصل است. مقدمۀ كتاب به معرفي مختصر دانش سكهشناسي، تاريخچۀ ضرب سكه، و چگونگي ضرب سكه در روزگار كهن ميپردازد. شيوۀ ارائۀ مطالب در هر يك از فصلهاي كتاب بدين صورت است كه نخست اطلاعاتي تاريخي متناسب با موضوع هر فصل داده ميشود و سپس ويژگيهاي سكههاي هر دوره بهتفصيل و با ارائۀ تصاوير فراوان بيان ميگردد. برخي از نكات مهمي كه خوانندگان محترم اين كتاب بايد بدانها توجه فرمايند، عبارتاند از:
1. اين كتاب، كتاب تاريخ نيست. از اين رو، توضيحات مربوط به هر سلسله يا خاندان يا شخصيت تاريخي در نهايت اختصار است. به علاوه، در جداول مربوط به هر سلسله يا خاندان، تنها نام كساني آمده كه از خود سكه به يادگار نهادهاند.
2. در برخي از موارد، تاريخ يا تاريخهايي كه در هر جدول در برابر نام فرمانروايان آمده، بر پايۀ اطلاعات سكهشناختي است و لزوماً با آنچه گاه در منابع تاريخي ديده ميشود يكسان نيست. در اين موارد، اطلاعات سكهشناختي ميتواند پژوهشگران را در بازنگري منابع تاريخي و اصلاح آنها ياري رساند.
3. چنان كه ميدانيم گاه واژههاي عربي با املاهايي متفاوت با آنچه اكنون مرسوم است بر سكهها دیده میشود، مثلاً «ابراهیم» به صورت «ابرهیم»، «ابوالقاسم» به صورت «ابوالقسم»، «اسماعیل» به صورت «اسمعیل»، «ثلاث» به صورت «ثلث»، «ثمانین» به صورت «ثمنین»، «حارث» به صورت «حرث»، «الدینار» به صورت «الدینر»، «عبدالرحمان» به صورت «عبدالرحمن»، «علیه السلام» به صورت «علیه السلم»، «ملك العادل» به صورت «ملك العدل»، و «هارون» به صورت «هرون» نوشته شده است. گاه نيز برخي از واژهها با چند املاي متفاوت ديده ميشوند، مثلاً عدد «چهارصد» به صورتهاي مختلف «اربعمائه»، «اربعمائه»، «اربعمئه» و «اربعمئه» نوشته شده است. در اين كتاب، براي حفظ يكدستي، همۀ نوشتههاي عربيِ سكهها به شيوهاي كه اكنون در نگارش زبان عربي متداول است، برگردانده شده است.
4. همۀ نامهایی که در عربی «اﻟـ » دارند، در متن فارسیِ کتاب بدون «اﻟـ » نوشته شدهاند، مگر در صورتی که عین نوشتۀ روی سکه مد نظر باشد که در آن صورت نام مورد نظر در میان «» آمده است؛ برای نمونه، حسن بن عبدالله و حسن بن قاسم که صورت اصلی آنها در عربی «الحسن بن عبدالله» و «الحسن بن القاسم» است. به علاوه، در خوانش نوشتههای رو و پشت سکهها طبیعتاً صورت اصلی با «اﻟـ » آمده است.
5. گاه برخی از نوشتههاي رو و یا پشت سكهها ساييده شده است. در بیشترِ موارد، قرائت بخشهای ساییده با توجه به نمونههای سالم صورت گرفته است. با وجود این، در چند مورد امکان قرائت برخی از واژهها وجود نداشت. در آن موارد از نقطهچین (...) استفاده شده است.
6. گاه در برخی از سکهها به دلیل کمبود جا یا بیدقتی قالبتراش، کلمهای به صورت کامل حک نشده است. برای نمونه، در نوشتۀ پیرامونی پشت برخی از سکههای مسی امویِ ضرب ارمینیه، حرّان و دَبیل، که تاریخ ضرب ندارند، عبارت «ضرب هذا الفلس» به صورتِ «ضرب هذالفلس» نوشته شده است. نیز در سکهای مسی متعلق به نوح بن نصر سامانی ضرب سال 341 ق، بدون نام ضرابخانه، در نوشتۀ پیرامونیِ پشتِ سکه، پس از نام نوح بن نصر، عبارتِ «اعزه الله» تنها به صورتِ «اعز» نوشته شده است. در همۀ این موارد، با در نظر گرفتنِ نمونههای مشابه، در توضیحات مربوط به سکه شکل کامل کلمه یا عبارت داده شده است.
7. در اين كتاب، همۀ نوشتههاي پهلويِ سكهها به شيوۀ مَكِنزي (MacKenzie) حرفنويسي و آوانويسي شده است. حرفنوشتها در سمت چپ و آوانوشتها در سمت راست در ميانِ نشانۀ / / آمده است. این شیوه اکنون پذیرفتهترین شیوه نزد دانشمندان زبانشناسي ايراني است. شایان ذکر است که خط به كار رفته بر سكههای ساسانی تا زمان پادشاهي خسرو اول (انوشیروان) خط پهلوی كتيبهاي بود، اما از آن زمان به بعد بهتدريج به خط پهلوی كتابي نزديك شد. خط به كار رفته بر سكههای عرب ـ ساسانی نیز خط پهلوی كتابي است، اما گاه شکل برخی از حروف به پهلوی کتیبهای نزدیکتر است. از دشواريهاي خط پهلوی، چندارزشي بودن برخي از حروف، ننماياندن برخی از مصوتها، تغییر شکل برخی از حروف در هنگام اتصال به یکدیگر، كاربرد املاهاي تاريخي و شبهتاريخي، و استفاده از عناصری به نام هُزوارِش است. هُزوارِشها واژههایی آراميالاصل هستند كه در هنگام قرائت، معادل پهلويِ آنها به تلفظ درميآید. برای مثال، واژۀ «فرّه» که تلفظ آن در زبان پهلوي /xwarrah/ است، به صورتِ نوشته ميشود كه حرفنوشتِ آن GDE است. هُزوارِشها را با حروف بزرگ حرفنويسي میکنند (در بارۀ حروف خط پهلوی كتيبهاي و کتابی نک: مَکِنزی 1971: xi-xiii؛ در بارۀ اتصال حروف پهلویِ کتابی به یکدیگر نک: آموزگار و تفضلی 1375: 55-56)
فهرست مطالب کتاب به ترتیب زیر است:
فهرست مطالب
پیشگفتار
مقدمه
چگونگی پیدایی سکه
چگونگی ضرب سکه
آغاز ضرب سکه در جهان اسلام (سکههای عرب ـ بیزانسی)
1 سکههای عرب ـ ساسانی
درهمهای عرب ـ سیستانی
درهمهای عرب ـ هِپتالی
درهمهای عرب ـ بخارایی
درهمهای عرب ـ ارمنی
2 سکههای اموی
3 سکههای عباسی
4 سکههای اسپهبدان طبرستان
5 سکههای حاکمان عرب طبرستان
6 سکههای طاهری
7 سکههای صفاری
8 سکههای حاکمان محلی و مدعیان حکومت در دورۀ صفاری
1) ابودُلَفیان
2) ابومنصور اَفلَح بن محمد بن خاقان
3) ابوشجاع احمد بن عبدالله خُجِستانی
4) اذکوتگین بن آسانتگین
5) رافع بن هَرثَمه
6) سُبکَری
7) کُثَیِّر بن احمد، احمد بن قُدَم و عبدالله بن احمد
8) طاهر بن محمد تَمیمی و حسین بن طاهر تَمیمی
9) اینالتگین
9 سکههای سامانی
10 سکههای حاکمان محلی و مدعیان حکومت در دورۀ سامانی
1) ابوداودیان
2) سامانیان اَخسیکَث
3) ساجیان
4) اَفشین اُسروشَنه
5) اَفریغیان
6) درهمهای تقلیدیِ اروپاییان
7) امیران خُتَّل
8) محمد بن هُرمُز
9) امیران مولتان
10) اسحاق بن احمد
11) صُعلوکیان
12) احمد بن سهل
13) مَتّیان
14) لیلی بن نُعمان
15) یحیی بن احمد
16) اِلیاسیان
17) بالدو
18) طرفداران سامانیان در برابر زیاریان
19) دَیسَم بن ابراهیم
20) سالاریان/سَلّاریان
21) محتاجیان
22) ابراهیم بن احمد
23) جُلَندیان
24) احمد بن یوسف
25) جُستانیان
26) امیران بُست
27) علی بن کامه
28) جعفریان
29) رَوّادیان
30) حاکمان اندرابه و بنجهیر
31) نصر بن عبدالملک
32) چنددرهمیهای تقلیدیِ ضرب بدخشان
33) مأمونیان
34) هَبّاریان
35) هاشمیان دربند
36) حَسَنوَیهیان
37) الناصر لدین الله علی
38) شَدّادیان
39) امیرانِ یون
40) سیمجوریان
11 سکههای علویان طبرستان و قزوین و هَوسَم
حسین بن احمد
امامان زیدی هَوسَم
12 سکههای باوَندی
13 سکههای زیاری
14 سکههای آل بویه
15 سکههای حاکمان محلی و مدعیان حکومت در دورۀ آل بویه
1) فیروزانیان
2) عِمرانیان
3) آل کاکویه
4) حاکم ناشناختۀ سیراف
16 سکههای غزنوی
17 سکههای حاکمان محلی در دورۀ غزنوی
1) فَریغونیان
2) هَذابانیان
منابع و مآخذ
نمایه
تصاویر رنگی برخی از سکهها
پربازدید ها بیشتر ...
ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر
محمد پورکياناين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و
شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی
زهرا علیزاده بیرجندیبر اساس نتایج تحقیقات میدانی و کتابخانه ای و در مقایسه با سایر جوامع عشایری ایران، بهلولی ها یک طایف
منابع مشابه
خط و نظام نوشتاری در جهان اسلام
حسن رضایی باغبیدی و ...لازمه نظام نوشتاری وجود قراردادهایی ویژه برای کاربرد نشانههای دیداری یا بساوایی است. انسانها از ان
دیگر آثار نویسنده
خط و نظام نوشتاری در جهان اسلام
حسن رضایی باغبیدی و ...لازمه نظام نوشتاری وجود قراردادهایی ویژه برای کاربرد نشانههای دیداری یا بساوایی است. انسانها از ان
نظری یافت نشد.