۲۴۰۵
۹۷۳
۱۴۰۰/۱/۳۰
تاریخ قوامی

تاریخ قوامی

پدیدآور: حاجی اسدالله خان ابن حاجی محمد ابراهیم شیرازی ناشر: نشر سیوندتاریخ چاپ: ۱۳۹۹مکان چاپ: شیرازتیراژ: ۱۰۰۰نسخهشابک: 3-00-7271-622-978تعداد صفحات: ۹۶ص

خلاصه

شیراز و گستره ی خاندان های آن در حوزه های سیاسی، اجتماعی، ادبی و هنری در دوره های بعد از کریم خان زند؛ بیانگر هویت چشمگیری است که در این عرصه جایگاه شایسته ای داشته و ربانزد خاص و عام می باشد. تاریخ قوامی از آن گونه متونی است که به بیان تجربه ی محلی و ذکر رویدادهای شیراز در قرن دوازدهم هجری قمری نسبت به خانواده ای با پیوندهای گسترده در ایالت فارس مبادرت نموده و فراز و نشیب رویدادها را با حسن قلم و اخلاقی مکرم شرح می دهد.

معرفی کتاب

این کتاب نسخه ای است به تحریر نویسنده که میکرو فیلم آن در تملک کتابخانه ی مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بوده اما جزء فهرست میکرو فیلم های دانشگاه تهران چاپ استاد محمدتقی دانش پژوه نیامده و معرفی آن بر اهل نظر و تحقیق مکتوم مانده است. نوشتار حاضر از آن گونه متونی است که به بیان تجربه ی محلی و ذکر رویدادهای شیراز در قرن دوازدهم هجری قمری نسبت به خانواده ای با پیوندهای گسترده در ایالت فارس مبادرت نموده و فراز و نشیب رویدادها را با حسن قلم و اخلاقی مکرم شرح می دهد؛ آنچه از پس این حوادث عیان می شود خشونت جانکاهی است که توسط حکام عنان گسیخته بر پاره ای از اعیان فاقد اقتدار و فارغ از توان، جاری می شود به قسمی که لکه های نکبت و خوف بر قطعات متن، روح انسان را آزرده خاطر ساخته و شرمی نامطبوع بر چهره ظاهر می سازد. مصنف این کتاب، حاجی اسدالله خان، فرزند دوم حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله ی شیرازی نخستین صدر اعظم دوره ی قاجار از ایام آغا محمدخان و سپس ابتدای دوره ی فتحعلی شاه قاجار تا سنه ی 1215 قمری می باشد.

از بررسی اجزاء نسخه ی حاضر عیان می شود که ابواب سیاهه از سه پاره به اضافه ی مرثیه داوری بن وصال در رثاء و یادکرد درگذشته فرزند حاجی اسدالله خان موسوم به هدایت الله (متخلص به درویش) تشکیل می شود. بخش نخست که به واقع پایه ی اصلی کتاب حاضر می باشد، شامل چهار باب به قرار ذیل است:

باب اول: در کیفیت نسب

باب دوم: از زمان ولادت الی اوان مغضوب شدن از سلطان جهانیان

باب سیوم: در انحراف مزاج مبارک سلطانی

باب چهارم: تفصیل احوال بعد از سیاست و یاسا و اعطاف زیاده از حد و احصاء و الطاف شاهنشاه

بخش دوم نه در تداوم مقالات سابقه، بل رجوعی است به تاریخ گذشته ی ایرانی، از ذکر سلطنت و زمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان نه با روح تحقیقی که تلخیصی از کتب هم ارز، است. شاید گسستگی مزبور در این سیاهه نوعی سنجش رفتار در عدل آن ملوک است با پادشاهان زمان، که دیده ی اسدالله خان را به گذشته معطوف داشته، قسمی طعنه، گرچه بی حاصل، رقمی بازیافت روانی هرچند در قعر تاریکی یک زندگی شکوهمند از خانواده ای با عزت. در هر حال طبع این قسمت نوعی بی مهری به خواننده ی کنحکاو است. زیرا گمان نمی رود مطالب تازه یا بدیعی را دربرداشته باشد.

بخش سوم: ادامه ی بخش نخست بوده، البته در تحریر این قسمت فاصله ی زمانی غریب می باشد و آن چنان که مسطور است در سال یک هزار و دویست و شصت و سه هجری آن را قلمی داشته. حادثات و ذکر واقعات از همان ازمنه ی بخش اول آغاز شده و به واقع رجوعی است به گذشته، در سنوات هزار و دویست و چهل و سه هجری، گفتاری از استیلای سپاه منحوس روس تزاری بر تبریز، اختلال احوال در اهل مملکت و مأموریت خوزستان و بلده ی خزم آباد و بررسی اجزاء رویدادهای آن بلاد که منبع خوبی نیز در خصوص تاریخ لرستان بوده و سخن زیاده از آن باعث اطناب کلام است.

اهمیت عمده ی این سیاهه از چند جهت قابل ملاحظه است، نخست ترسیم واقعات تاریخی انتهای روزگار زندیه به بیانی موجز و ذکر اجزاء حادثات ولایات مرکزی در ابتدای دوران قاجار، دو دیگر نقشی از خاندان قوام شیرازی که سهم آن ها در جهات مختلفه ی نیکویی و زشتی سیاسی ناحیت فارس مکتوم مانده و خود نیازمند تحقیقی مستقل می باشد؛ و در فرجام از ارزش ادبی آن، هرچند ارجی ندارد لیکن نخستین تبلور شکوفایی نثر بازگشت و ساده نویسی در برخی موارد نوشته مشهود است و برای آنان که در اشعار عصر قاجاری به تتبع مشغول اند منبعی لازم و ضروری جهت ضبط برخی قصاید و قطعات و مراثی به ویژه از شاعران ناحیه ی فارس محسوب می شود.

 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

محمد پورکيان

اين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و

زبان و اندیشه در جهان اسلام

زبان و اندیشه در جهان اسلام

محمود محمدعلی

اثر پیش رو تلاش شایسته ای در زمینۀ روایت زبان عربی به عنوان زبان تفکر قدیم ماست. روایتی که چون قوام